تیتر امروز

«استقلال فلسطین»؛ خیلی دور خیلی نزدیک!
«دیدارنیوز» در‌ گفت‌وگو با «مصیب نعیمی» بررسی می‌کند:

«استقلال فلسطین»؛ خیلی دور خیلی نزدیک!

یک دیپلمات درگفت‌وگو با دیدار معتقد است شاید زمان استقلال کشور فلسطین مشخص نباشد ولی روند آن سرعت بیشتری گرفته است.

رمضان ، گذری بر بوستان معرفت

بزرگان دین ما فرمودند؛  انسان درعین آزادی محدودیت‌هایی دارد وراثت. محیط جغرافیایی .محیط تاریخی. عوامل زمانی کلام بزرگان یکی از وسائل الهیه است که این...

کد خبر: ۸۶۷۴۳
۱۱:۴۷ - ۲۷ فروردين ۱۴۰۰

 

رمضان ، گذری بر بوستان معرفت

 

درس‌هایی از ماه مبارک رمضان

 بزرگان دین ما فرمودند؛

 انسان درعین آزادی محدودیت‌هایی دارد وراثت. محیط جغرافیایی .محیط تاریخی. عوامل زمانی کلام بزرگان یکی از وسائل الهیه است که این محدودیت‌ها را برطرف می‌کند انسان به وسیله ایمان عقل و اراده می‌تواند تغییرات کلی در این محدودیت‌ها ایجاب کند.

فرودگاه دانش و معرفت انسان. عقل اوست

و فرودگاه عشق و محبت عرفان. دل اوست بین این دو فرودگاه که بلاانقطاع سروش و ملائکه آسمانی در فرود و اوج در آن هستند جاده‌ای قرار دارد که به نهاد و فطرت او بازمی‌گردد.

 این راه و جاده همان جاده ایمان است سالک در این راه حق به تناسب پیمودن این راه به مقصد و به‌یقین نزدیک می‌شودوهرچه به‌یقین نزدیک شد ایمان ا و خالص‌تر می‌شود تا اون‌جا که در مرحله یقین دیگر خودیت او به کناری رفته و چشم بصیرتش گشوده شده به شهود می‌رسد .

 

رمضان ، وگاگشتی در گلستان معرفت

 

رمضان ، وگاگشتی در گلستان معرفت

 

ایمان و عمل بمانند آب و سیمان می‌باشند که هر یک به‌تنهایی کارساز نیست این ملات شن معرفت و عقل را می‌طلبد که کامل شود و در بنای شخصیت معنوی انسان مؤثر واقع گردد.

 این‌که خداوند متعال در قرآن کریم ایمان را مقدم بر تقوا فرموده به‌خاطر آن است که انسان نمی‌تواند بدون باور و ایمان به پرهیزگاری برسد منشأ تقوا و ریشه تقوا در ایمان آدمی نهفته‌است. این‌که از انسانی بدون داشتن ایمان محکم بخواهیم پرهیزگار باشد یک کار عبث و بیهوده است همانند آن است که ملاتی را بدون سیمان مخلوط کنیم. مسلم است که این شن و آب خالی و هم نیاید و درهم نشده به خود نگیرد.

 

رمضان ، وگاگشتی در گلستان معرفت

 

گفتم مرا وصیتی کن گفت:

 تن از رنج خلق دریغ مدار

 پیر هرات

 بشر حافی گوید از بازار بغداد می‌گذشتم یکی را هزار تازیانه بزدندکه آه نمی‌کرد .آنگاه او را به زندان بردند و ازپی وی برفتم پرسیدم:

 این زخم بهر چه بود ؟

گفت از بهر آنکه شیفته عشقم 

گفتم چرا زاری نکردی تا تخفیف دهند گفت معشوقم به نظاره بود به مشاهد معشوق چنان مستغرق بودم که پروای آزار بدل نداشتم

 گفتم آن دم که بر دیدار معشوق رسیده بودی چون بودی همان دم نعره‌ای زد و جان سپرد.

 

✍️ ابراهیم عاطفی

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی