مذاکرات صلح افغانستان این بار در دو کشور ترکیه و روسیه دنبال میشود، اما به نظر میرسد ایران در این مذاکرات نادیده گرفته شده است. برای بررسی این روند دیدار با پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل افغانستان به گفتگو پرداخته است.
دیدارنیوز ـ پرستو بهرامیراد: دور جدید مذاکرات صلح افغانستان این بار به جای دوحه در ترکیه و روسیه دنبال میشود. البته این بار مذاکرات در حالی برگزار میشود که جو بایدن رئیس جمهوری آمریکا شده است و احتمال خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان کاهش پیدا کرده است.
وزیر خارجه ترکیه اعلام کرده که این کشور قصد میزبانی دور جدیدی از مذاکرات صلح افغانستان را در آوریل سال جاری میلادی در استانبول دارد. مقامهای روسیه اعلام کردهاند که نشست مشورتی صلح افغانستان در روز ۱۸ ماه مارس، ۲۸ اسفند ماه، با حضور آمریکا در مسکو برگزار خواهد شد.
برای بررسی این مذاکرات و نتیجه احتمالی آن دیدار با پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل افغانستان به گفتگو میپردازد.
پیرمحمد ملازهی در مورد نتیجه صلح در افغانستان میگوید: «باید توجه داشته باشیم افغانستان در حدود ۴۰ سال گذشته بعد از کودتای محمد داوود خان تا امروز صلح و ثباتی ندیده است؛ یا در اشغال خارجی بوده یا در جنگ داخلی؛ بنابراین ما در مورد صلح در کشوری صحبت میکنیم که چنین شرایطی داشته است. یک بار اتحاد شوروی سابق، افغانستان را اشغال کرد و شکست خورد و الان آمریکاییها به نوعی افغانستان را اشغال کردند و در واقع به نوعی شکست خوردند. به همین دلیل بحث مذاکره و صلح را پیش کشیدند. حالا سوال این است که به سادگی و فوریت به صلح و ثبات میرسند یا خیر؟ واقعیتش این است که خوشبینی چندانی در خصوص اینکه آیا افغانستان به صلح و ثبات میرسد، وجود ندارد. مردم و نیروهای موثر از ادامه این وضعیتی که وجود دارد، خسته شدند. به همین دلیل آمریکاییها برای جلوگیری از شکست نظامی و کاهش هزینهها به دنبال یک راه حل سیاسی برای افغانستان هستند. از سوی دیگر قدرتهای جهانی مثل روسها هم به این نتیجه رسیدند که وضعیت موجود برای آنها هم خطرناک است؛ چون داعش در این هرج ومرج که در افغانستان است استفاده میکند و نیروهایش را در شمال افغانستان متمرکز میکند که بعدها ممکن است این نیرو در آسیای مرکزی و چچن وارد عمل بشود و همه نگران هستند.»
ملازهی از مذاکرات ترکیه و روسیه در خصوص صلح افغانستان میگوید: «امروز دو طرح در خصوص مذاکرات صلح افغانستان دنبال میشود. یک طرح مسکو است که با همکاری کشورهای منطقه و همسایگان افغانستان کشورهای منطقه مثل هند و عربستان سعودی و امارات، قطر و ترکیه که مرز مشترک ندارند با افغانستان، ولی حضور دارند در تحولات افغانستان و بعد کشورهای همسایه افغانستان سه کشور آسیای مرکزی هستند ایران است و پاکستان و باریکهای با چین مرز مشترک دارد. ولی چین را در روابط قدرتهای بینالمللی در رابطه با افغانستان باید ببینیم؛ ولی در هر حال یک مرز مشترکی و منافعی دارد. آنها هم مثل روسها نگران هستند که داعش در افغانستان پا بگیرد، زیرا بخشی از داعش در ترکستان شرقی هستند که به دنبال استقلال ایالت سین کیانگ چین هستند. به همین دلیل چینیها هم نگران هستند، بنابراین هم چین و هم روسیه به دنبال راه حلی برای صلح و ثبات در افغانستان هستند. در طرف دیگر آمریکاییها هستند که اهداف روشنی دارند. در زمان ترامپ خیلی جدی به سمت صلح و مذاکره رفتند و به توافقی هم دست پیدا کردند. منتهی مسئله ترامپ انتخابات داخلی آمریکا بود و میخواست از مسئله صلح افغانستان بهره برداری تبلیغاتی بکند. اما الان هم که بایدن و حزب دموکرات روی کار آمدند سیاست تا حدودی متفاوتتری در افغانستان دارند و پیگیری میکنند. همچنین سعی دارند توافق آمریکا و طالبان که در زمان ترامپ شکل گرفته بود، به یک نوعی تعدیل کنند و اگر بشود دورش بزنند و جریان را از قطر به ترکیه بکشانند تا در آنجا بشود همه نیروها را جمع کرد و یک راه حلی را بوجود آورد. اما برداشت شخصی من این است که این دو حرکت که در مسکو یا ترکیه در حال اجرا شدن است، یک جاهایی باهم همخوانی دارد و احتمال اینکه آمریکاییها با روسها در پشت پرده به اصطلاح یک معاملهای انجام دهند، زیاد است. حال این معامله چه خواهد بود جای سوال دارد، شاید عراق یا یمن را در بر بگیرد و علت اینکه روسها ایران را در مذاکرات صلح افغانستان نادیده میگیرند، بی ارتباط به این واقعیت نیست. ممکن است یک معاملهای بشود که لازم باشد ایران را کنار بگذارند. ایران با آمریکا، عربستان و اسرائیل مشکل دارد و روسها این را به درستی میدانند و به همین دلیل در مذاکرات مسکو، ایران را در این مرحله جدی نگرفتند هر چند که نمیتوانند در نهایت ایران را حذف کنند. ایران همسایه افغانستان است و تاثیر گذاریی بسیاری بر این کشور دارد، به جز نفوذ فرهنگی و زبانی ایران، مردم ایران و افغانستان اشتراکات بسیاری دارند که هیچ کشور دیگری با افغانستان اینگونه نیست و این را نمیتوان نادیده گرفت. ولی در این مقطع ایران را به بازی نمیگیرند.»
این کارشناس مسائل افغانستان در مورد روند مذاکره ترکیه و روسیه میگوید: «هر دو طرف به موازات هم مذاکرات را ادامه میدهند، ولی در مقطعی هر دو در پروژه مشترکی که سازمان ملل در رأس آن قرار دارد، شبیه مذاکرات اولیه برای یک ساختار جدید قدرت در افغانستان طراحی کردند، حرکت میکنند. ساختاری که در مرحله اول بوجود آمد، قدرت متمرکز در کابل مد نظر بود که به نظر میآید آن جواب نداده است. الان به دنبال این هستند که یک ساختار کنفدرالی در افغانستان تعریف بکنند و یک شکل جدیدی از حاکمیت را در افغانستان به وجود بیاورند که همه گروههای قومی، سیاسی، مذهبی و حزبی را در افغانستان راضی کنند. اگر این اتفاق بیفتد به نظر میآید طرح مسکو و آمریکاییها با ریاست سازمان ملل ادغام میشود.»
پیرمحمد ملازهی در مورد علت پایان مذاکرات دوحه بیان میکند: «آن چیزی که در دوحه اتفاق افتاد، دو تا طرف داشت: یکی ترامپ بود که میخواست استفاده تبلیغاتی در انتخابات بکند و طرف دیگ طالبان بودند که از طریق این مذاکرات میخواستند یک مشروعیت بینالمللی برای خودشان کسب کنند. ترامپ شکست خورد، ولی در واقعیت طالبان تا حدی پیروز شد، یعنی طالبان توانست در مذاکرات قطر خود را به عنوان یک طرف قابل قبول در سطح جهانی مطرح کند. الان شما میبینید همه کشورها تقریباً این را پذیرفتند طالبان بخشی از قدرت آینده افغانستان باشد. اما مشکلی که وجود دارد و دوحه را به شکست کشاند آن نگاه ابزاری ترامپ از یک طرف و نگاه انحصار طلبی در قدرت طالبان از سوی دیگر بود. هنوز طالبان نتوانسته این واقعیت را بپذیرد که شرایط تغییر کرده و نمیتوانند به شکل انحصاری به قدرت برسند و باید شریک قدرت باشند. سازوکارها دموکراتیک شدند و مواضع خود را باید تعدیل کنند و این مقداری برای طالبان مشکل است. از این جهت مشکل چون به لحاظ ایدئولوژیک نگاهی خاص و انحصار طلبانه به قدرت دارند و هم به لحاظ قانونی پشتو هستند. پشتوها در حدود ۳۰ الی ۴۰ سال گذشته حاکمیت را داشتند و این در ذهنیت آنها است که این انحصار را برای خودشان حفظ بکنند. این مربوط به طالبان هم نیست بقیه گروههای پشتو هم کم و بیش این درونشان وجود دارد. در همین دولت فعلی هم این تفکر درونشان وجود دارد و دیگران نمیپذیرند، یعنی گروههای قومی ازبک، تاجیک و هزاره را نمیپذیرند. با این حال شرایط منطقه و دنیا تغییر کرده و دیگر این قومیتها توان نظامی دارند. اگر مجموعه واقعیتها را در نظر بگیریم، راهی جز اینکه راه حل سیاسی برای افغانستان پیدا شود و از طریق سازمان ملل سازماندهی شود، وجود ندارد. در هر حال آمریکاییها نمیخواهند هزینه بیشتری در افغانستان بکنند، ولی اینکه تصور شود به طور کلی آمریکاییها از افغانستان خارج میشوند و تمام نیروهای خودشان را خارج میکنند، واقعبینانه نیست. پشت پرده احتمالا یکی از معاملاتی که روسها با آمریکاییها بر سر افغانستان و جاهای دیگر خواهند کرد پذیرش یکی الی دو پایگاه آمریکاییها با نیروهای حداقلی است. افغانستانیها در نهایت مجبورند طالبان را بپذیرند و با این شرایط راه حلی برای افغانستان پیدا شود.»