دیدارنیوز ـ
اسفندیار عبداللهی: با وجود ارائه یک بیانیه تحت عنوان راهبرد و مانیفست و تحرک شورای هماهنگی جبهه اصلاحات برای رسیدن به یک ساز و کار و نهاد اجماعی، ولی هنوز تکلیف سیاست انتخاباتی اصلاحطلبان نامشخص است. همین هفته پیش بود که از حزب کارگزاران سازندگی خبری آمد مبنی بر اینکه قرار است هر حزب اصلاح طلب دو نامزد ریاست جمهوری به شورای هماهنگی معرفی کنند و از محسن هاشمی رفسجانی و محمد جواد ظریف هم به عنوان کاندیداهای این حزب نام برده شد. این خبر البته بعدتر توسط سخنگوی حزب کارگزاران تکذیب شد، ولی این خود تأیید میکند که حداقل تا اینجای کار صدای واحدی از درون جریان اصلاحات به گوش نمیرسد.
حداقل اینکه تا اینجای کار تکلیف جریان اصلاحات در مورد گزینه یا گزینههای ریاست جمهوری روشن نیست تا جایی که هنوز هم بحث حمایت از لاریجانی منتفی نشده و از گوشه کنار شوراهای مرکزی احزاب اصلاحطلب و طیفهای درون حزبی به گوش میرسد که نباید هیچ گزینهای را صفر و صدی نگاه کرد و باید هر احتمالی را داد. این در حالی است که تا کنون بیشتر احزاب و اعضای شاخص جریان اصلاحات به شدت مخالف رفتن به سمت حمایت از یک کاندیدای قرضی (اجارهای) یا به زبان ساده غیر اصلاحطلب، در ۱۴۰۰ بودند؛ لذا موضوع ساز و کار معرفی نامزدها از سوی احزاب که هنوز هم مطرح است یک طرف ماجرا است، سمت دیگر قصه مطلبی است که فرج کمیجانی رییس دورهای شورای هماهنگی گفته است.
کمیجانی گفت: «تصمیم بر این شد که از بین اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات یک گروه تعامل ۵ نفره انتخاب شوند که این گروه در رایزنی با بزرگان اصلاحطلب مانند اعضای مجمع روحانیون مبارز و دبیران کل احزاب همسویی که خارج از شورای هماهنگی جبهه اصلاحات فعالیت میکنند، این موضوع را سامان دهند و به تایید سید محمد خاتمی هم برسانند، لذا هیچ مشکلی از این منظر پیش رو نخواهیم داشت».
این به این معنی است که اصلاحطلبان هنوز به یک ساز و کار و یک نهاد مشخص تصمیم گیرنده نرسیدهاند و به همین دلیل علاوه بر جمعبندیای که احتمالا در شورای هماهنگی حاصل میشود باید هماهنگی و مشورت مجزایی هم با اشخاص و احزاب خارج از این مجموعه برای "رسیدن به اجماع" صورت بگیرد، این در حالی است که در اوایل دی ماه که نیمچه مانیفستی از درون شورای هماهنگی بیرون آمد همه تصور میکردند تنها کاری باقی مانده این است که شورا از ۱۰ الی ۱۲ شخصیت حقیقی اصلاح طلب برای عضویت در نهاد تصمیمساز اصلاحطلبان دعوت کند. به این معنی که با حدود ۳۰ حزب اصلاح طلب به اضافه این ۱۰ دوازده نفر، به قول خودشان اجماع ۳۰+۱۰ (حزب+شخص) تکمیل شده و به سمت تصمیمات اجراییتر مانند نحوه شرکت در انتخابات ۱۴۰۰ و چگونگی معرفی گزینه نهایی نامزد ریاست جمهوری بروند.
بازهم خاتمی بازهم مجمع روحانیون!
مثل همیشه گویا نقش محوری را در این رهگذر مجمع روحانیون مبارز به رهبری سید محمد خاتمی، در اجماع سازی اصلاح طلبان خواهد داشت زیرا طی روزهای اخیر هر اصلاحطلبی که اظهار نظر رسمی و رسانهای میکند گریزی هم به نقش مهم و تاریخی خاتمی میزند و هنوز منتظر معجزه کلام او هستند. این البته دور از ذهن نیست و انتظار میرود مثل گذشته سید محمد خاتمی یک ورود دو مرحلهای داشته باشد. یک مرحله توصیههای همیشگی به احزاب و افراد اصلاحطلب برای نشستن دور یک میز و توافق بر اشتراکات و منافع جمعی و مرحله دوم و آخر دعوت مردم به مشارکت و رأی به گزینه نهایی اصلاحات. البته با این تفاوت که این دوره خود سید محمد خاتمی هم میداند و اذعان کرده که "تَکرار"های او تأثیری بر مشارکت مردم در انتخابات نخواهد داشت.
«تَکرار میکنم» نتیجه انتخابات را تغییر نمیدهد
شاید یکی از دلایل بلاتکلیفی اصلاحطلبان در مورد سازوکار تعیین نامزد نهایی و راهبردهای انتخاباتی، عادت این جریان به وجه کاریزماتیک سید محمد خاتمی است. این رویکرد بی دلیل هم نیست، چون سید محمد خاتمی حداقل در سه انتخابات سالهای ۹۲، ۹۴ و ۹۶ نقش اصلی و محوری داشت و اگر نگوییم نقش صد درصدی ولی قطعا سهم اصلی را در این زمینه باید به حساب او نوشت. نقشی که در این مقطع بسیاری از فعالان سیاسی و حتی خود آقای خاتمی معتقدند تاثیر گذشته را ندارد.
در رابطه با بی تأثیری "تکرارهای" خاتمی، «علی صوفی» دبیرکل حزب پیشرو اصلاحات با اشاره به نقش اجماعساز مجمع روحانیون و جامعه روحانیت مبارز در دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا با اشاره به اینکه هر دو تشکل جامه روحانیت و مجمع روحانیون نسبت به نقش روحانیت و قضاوت مردم نسبت به عملکرد آنها حساسیت دارند و نمیخواهند که این جایگاه نزد مردم تغییر کند، یادآور شد: «موسوی خویینیها تاکنون ورود آنچنانی در سیاست نداشته و سعی میکرد در حاشیه باشد، ولی در مقطع کنونی وارد عرصه شده و از اصلاحطلبان خواسته است منفعل نباشند. از طرفی شاید رییس دولت اصلاحات هم نخواهد نقش قبلی خود را در عرصه سیاسی ایفا کند. پیشبینی من این است که خاتمی، چون همیشه با مردم صحبت خواهد کرد، ولی شرایط، چون گذشته نیست که با جمله معروف «تکرار میکنم» نتیجه انتخابات را تغییر دهد. در هر صورت نقش مجمع روحانیون مبارز در کشور محوری و مهم بوده است و شاید در این دوره بخواهد رسالت خود را انجام دهد».
واقعیت این است که اصلاحطلبان تنها نگران اجماع و مانیفست نیستند. دغدغه همیشگی اصلاحطلبان تایید صلاحیت نشدن نامردهای حداکثری آنها در همه رقابتهای انتخاباتی است، نگرانی که در مورد انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۱۴۰۰ بیشتر هم شده است. اما با این پیشفرض که اگر حاکمیت به کاندیداهای جریان اصلاحات فرصت حضور در کارزار انتخابات پیش رو بدهد، آیا آنها دیگر فاکتورهای پیروزی مانند اینکه یک حرف واحد از درون نهاد اجماعی آنها به گوش برسد یا توان جلب و جذب سبد نسبتا سنتی رای خود را دارند یا ندارند، پرسشی است که ظاهرا پاسخ آن مادامی که تکلیف جریان اصلاحات با خودشان، حاکمیت، بدنه اجتماعی رای و چشم انداز استراتژی آنها تعریف و تبیین نشود، روشن نیست. گرچه عرصه سیاست در ایران عرصه اتفاقات عجیب و غافلگیریهای بزرگ مانند انتخاباتهای سالهای ۷۶ و ۸۴ است؛ اما دور از ذهن نیست که معادلات داخلی و تصمیمات کلان در کشور ما را به سمت و سویی ببرد که نه نیاز به مانیفست خواهد بود و نه گزینه اصلاحطلب یا اجارهای!