دیدارنیوز ـ
پویا سرایی*: سخن از محمدرضا شجریان هنرمند نام آشنایی که خود به مثابه متر و عیار موسیقی و زیباییِ موسیقی است در یک جستار به هیچ وجه نمیتواند سزاوارانه باشد؛ اما میتوان اشارتی مجمل و گذرا به ابعادِ موسیقاییِ ایشان بهعنوان یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین هنرمندان سده معاصر داشت. این جستار با رویکرد پدیدارشناختی در جهتِ تبیینِ این ابعاد است.
هنرِ خوانندگیِ استاد شجریان نه تنها در نزد عوام که در نزدِ همه اهالیِ موسیقی از دیرباز دارای وجاهتِ فنی فوق العاده بوده است. عمده دلایلی که اهالیِ فن با نظر به آن بر هنرِ شجریانِ بزرگ صحه گذاردهاند شاید در کوتاهترین تعاریف بدین صورت قابل طبقه بندی است:
فن آموختگی
یکی از مهمترین ابعاد هنرِ استاد شجریان، دانشِ بسیار وسیعِ ایشان در شناختِ گوشههای موسیقی دستگاهی ایران است. این دانش در هر دو جهت کمیت و کیفیت قابل بررسی است. برای مثال درکِ استاد، از یک گوشه متعارف (مانند شهناز در دستگاه شور) از سویی، بسیارعمیق، صحیح و از سویی همراه با خلاقیتِ فردی ایشان ارائه شده است. از طرفی، استاد شجریان گوشههایی آموخته بودند که بسیار نادر، مهجور و ویژه هستند بهطوریکه این نواها در ذهنِ کمترِ استادِ موسیقی ایرانی ثبت و ضبط شده است.
به عبارتی، یکی از مهمترین ابعادِ مقبولیتِ استاد شجریان، همین آموزش طولانی، عمیق و وسیعِ موسیقی ایرانی است که توسط استادان قدرقدرتی چون: مهرتاش، برومند، عبادی، دوامی، پایور به او انتقال یافت. هوش و ذکاوتِ ایشان در به خاطر سپردنِ این نغمات و استفاده بجا از آنها در صفاتِ بارزِ هنر شجریان بوده است. اقبالِ بلند او در معاشرت با بهترین اساتید زمانه خودش نیز به تعمقِ این فن آموختگی کمک شایانی کرد. به عبارتی اجمالی، شجریانِ بسیار شاگردی کرده بود و خود استادِ بزرگی در این راه شده بود.
آشناییِ کافی با موسیقی سازی
استاد شجریان نوازنده بسیارخوب سنتور بود. ایشان مدتها شاگرد سنتورنوازی استادِ بی بدیلِ سنتورنوازی، استاد فرامرزپایور بوده و از این رهیافت با بسیاری از وجوهاتِ موسیقیِ سازی نیز آشنا بود. کسانی که موسیقیِ ایرانی کار کردهاند به خوبی به این اصل آگاهند که رسانه یا مجرای کلام با رسانه یا مجرای ساز تفاوتهای بنیادین دارند. به این جهت، نوازندگانی که با موسیقیِ آوازی آشنایی دارند موفقتر هستند و بر همین آموزشِ ردیفهای آوازی برای نوازندگانِ موسیقی ایرانی یک مرحله کاملا ضروری به حساب میآید. از سوی دیگر، خوانندگانی که با موسیقیِ سازی آشنا باشند، از جهاتِ بسیاری از قبیل، ادراک ریتمیک و ملودیک توانمندترند و تواناییِ اندیشیدن با رویکردِ موسیقیِ سازی را دارند و دقیقا همینجاست که تفاوتها بروز میکند. به این ترتیب، منطقی است اگر شجریانیِ که موسیقیِ سازی را با سنتور بهطور مستمر و حرفهای با استادی صاحب نام دنبال کرده بود، میتوانست توانمندیهای ویژهای به نسبتِ دیگر خوانندگانِ ناآشنا به موسیقیِ سازی داشته باشد.
آشنایی با هنرهای مختلف سنتی ایران
موسیقی بهعنوان یکی از اجزای پیکره هنر سنتی ایران، از دیگر هنرها جدا نیست. بسیاری از فلاسفه با تکیه بر مصادیقِ مختلفی در حکمت و اندیشه هنر سنتیِ ایران، بر این یکپارچگی تاکید ورزیدهاند. حال با این پیش فرض، در شرایطی که موسیقی را عضوی از پیکره هنر سنتی ایرانی قلمداد کنیم، میتوان ارزشِ آشنایی با دیگر هنرها را دریافت. استاد شجریان، خوشنویسِ ممتاز بودند، آنگونه که صفیالدین ارموی در قرن هفتم نیز موسیقیدان و خوشنویسِ دربار عباسی بود و برخی از متفکران از تهاترِ دوجانبه موسیقی و خوشنویسی در هنر ایرانی بارها سخن گفتهاند. شجریان مسلح به خوشنویسی بود؛ سازسازی میدانست. کشاورزی را عمیقا تجربه کرده بود؛ عکاسی را پیگیری میکرد؛ همه این هنرها، خودآگاه یا ناخودآگاه بر ذهنیتِ هر مجری، تاثیر خواهد داشت؛ چنانکه بر بنیادِ اندیشه شجریان نیز اثرگذار بوده است.
آشنایی با موسیقی نواحیِ ایران
یکی از مبرزاتِ شجریان، آشناییِ او با موسیقی نواحی به خصوص موسیقیِ سرزمینِ پدریِ خود خراسان بزرگ بود. این آشنایی از سویی، بهطور غیر مستقیمِ بر غنایِ موسیقایی او میافزود و از سوی دیگر، بهطور مستقیم در کارهای متاخر او بهعنوانِ سبکی نوین بروز کرد.
چنانکه علاقمندان موسیقی ایرانی نیک آگاهند، آلبوم شب سکوت کویرِ شجریان با آهنگسازیِ کیهان کلهر نقطه عطفی از ورود گفتمانِ موسیقی نواحی به موسیقی دستگاهی ایران بود و باعث خلقِ آثاری با ملودی و اشعار کاملا بدیع در این حوزه شد؛ برای مثال شجریانی که همواره بر مسندِ شعر بزرگانی، چون حافظ و سعدی مینشست این بار خود را با این کلام، عرضه کرد: ببار ای بارون ببار ... شعری در غیر از اوزان عروضیِ کلاسیک شعر فارسی و با واژگانِ عامیانهای، چون بارون به جای باران. پیشتر از این، دوبیتی خوانیهای او در بسیاری از آثارش موید آشنایی و علاقهمندیِ او به موسیقی نواحی ایران نیز بود. این گونه جدید (مبتنی بر موسیقی نواحی) تا کنون مصادیقِ زیادی داشته است و به نوعی پس از آثار شجریان، جای خود را به شکلی رسمی در بازار موسیقی باز کرد.
آشنایی با قرائت و موسیقی قرآن
شجریان مانند بسیاری از همتایانِ پیشینِ خود، قاری ممتاز قرآن و از این رهیافت به بسیاری از نغماتِ موسیقی عرب و نیز تحریرها، حالتها و ظرایفِ آن آگاه بود. این آشنایی نخست از طریقِ پدر شجریان که خود قاری توانمندی بود پدید آمد. مقامِ کشوری و نیز یک آلبوم در قرائت و نیز اجرای دعای ربنا در ماههای رمضان از جمله مصادیقی است که بر آشناییِ شجریان بر این حوزه صحه میگذارد. این ویژگی که تا سده پیش جزو ضروریات خوانندگانِ موسیقیِ ایرانی بود در بسیاری از خوانندگان همعصر با شجریان دیده نمیشود؛ فلذا بهعنوان امتیازی برای دانشِ موسیقاییِ او به حساب میآید.
تجربه و توانمندی در گونههای مختلفی موسیقایی
شجریان توانست در گونههای مختلفِ موسیقایی خود را محک بزند، تجربه کسب کند و دانشِ موسیقاییِ خود را وسعت بخشیده و البته در بسیاری از آنها موفق باشد. چنین کیفیتی از او خوانندهای تمام عیار ساخت. او ساز و آوازهای کلاسیک ایرانی را با ظرافتها و با چاشنیِ خلاقیتِ خود عرضه میکرد؛ دوبیتی خوانی با نی را با سوز و گدازش به خوبی انجام میداد. آثار ارکسترالِ ایرانیِ متعددی را با هنرمندان و ارکسترهای مختلف قبل و بعد از انقلاب تجربه کرده بود. در انواعِ آنسامبلهای کوچک و بزرگِ موسیقی ایرانی تجربه خوانندگی داشت و بدین جهت تجربه و دانشی ویژه کسب کرده بود. او شیوههای مختلف آوازی را نیز نیک میدانست؛ شیوه اصفهان خوانده بود، شیوههای کوچه بازاری را نیز تجربه کرده بود، شیوه طاهرزاده، طلی و بسیاری از اساتید قدیم را فراگرفته و در آنها غور کرده بود.
هرچند این وسعتِ گونههای اجرایی در بسیاری از خوانندههای نسل پس از شجریان، امری تقریبا عادی است، اما باید در نظر داشت این ویژگی در عصرِ شجریان نقطه تمایزِ مهمی به حساب میآمده است. چنانکه همتایانِ او نظیر استادان گلپا و ایرج تقریبا در یک یا نهایتا دو گونههای موسیقایی خوانده بودند. بدین جهت، گستردگیِ گونههای اجراییِ شجریان نیز در تمایز او از هم نسلانش، بسیار موثر بوده است.
شجریان به مثابه عیارِ موسیقی ایرانی
مجموعه کیفیاتِ ذکر شده در بالا شجریان را به متر و عیار موسیقی ایرانی بدل کرد. هنرمندی که در بالاترین قله موسیقی دستگاهی از نظر شهرت، اقبالِ عوام و وثوقِ خواص ایستاد. یکی از بزرگترین مصادیقِ عیار بودگیِ شجریان، تأسیِ بسیاری از خوانندگانِ پس از او به شیوه و سبکِ اجراییِ شجریان است. بهطوریکه بسیاری از خوانندگانِ معاصر عموما درگیرِ در هم شکستنِ این عیار برای رسیدن به بیان و شیوه شخصیِ خود در آواز بوده و هستند. شهرتِ جهانیِ شجریان از یک سو ـ که با مدیریتِ صحیح او از انتخاب اشعار تا انتخابِ آثار و حتی محلِ اجرای موسیقیِ خود ـ و از سوی دیگر با موردِ وثوق بودنش نزد خواص، پدید آمد؛ او را بهعنوان بزرگترین چهره در موسیقی دستگاهی قرن معاصر معرفی کرد.
بهطور اجمالی، چنانکه اشاره شد، مولفههایی در خوانندگیِ شجریان میتوان یافت که او را بهعنوان بزرگترین موسیقیدانِ تاریخِ معاصر ایران تبدیل میکند. یاد و نامش جاودان.
آهنگساز، نوازنده سنتور، هیات علمی (استادیار) گروه موسیقی دانشکده هنر تهران