دیدارنیوز – رسول شکوهی: بلاتکلیفی کلید واژه اصلی این روزهای آموزش و پرورش در کشور است. بعد از بحرانی که کنکور در کشور به وجود آورد و تصمیمگیریهای لحظهای و غیرمنسجم این روزها آموزش و پرورش در آستانه شروع سال تحصیلی جدید درگیر ماجراهایی دیگر است. وضعیتی که از معلمان و مدیران و کادر مدرسه تا خانوادهها و دانش آموزان را درگیر کرده است. اگر پای صحبت این افراد بنشینید، «نمیدانم» عبارتی است که زیاد استفاده میشود. گویا تقریبا هیچ کس نمیداند که سال آینده تحصیلی قرار است چگونه پیش برود و مسائل آموزشی و تربیتی دانش آموزان به چه سمتی میرود و همچنین تا چه حد میتوان از سلامت فرهنگیان و دانش آموزان مطمئن بود.
آموزش و پرورش، اما بیکار نبوده و کارهایی کرده است، ولی این کارها پاسخگوی نیازهای ۱۴ میلیون دانش آموز و حدود نیم میلیون معلم نیست. راه اندازی شبکه شاد و بیشتر کردن زمان آموزش تلویزیونی اصلیترین اقدامی است که در این دوره صورت گرفته است، ولی کافی نیست. در روزهای قبل از بازگشایی مدارس نیز آموزش و پرورش شیوه نامه بازگشایی مدارس را ابلاغ کرده است.
اصلیترین مشکلی که این شیوهنامه و رویکرد کلان آموزش و پرورش در این دوره دارد این است که آزادی عمل را از مدرسه و منطقه و استان گرفته است و هیچ الگوی کاربردی نیز ارائه نکرده است. تنها نکتهای که این شیوهنامه دارد دستهبندی مناطق به سفید، زرد و قرمز بوده که همان الگوی ستاد ملی مقابله با کرونا است. آموزش و پرورش از خردادماه که سال تحصیلی گذشته تمام شد تا به امروز اقدامات مشخصی برای شروع سال تحصیلی انجام نداده است و با یک شیوهنامه که کلیگویی در آن به شدت دیده میشود نمیتوان مسائل تعلیم و تربیت در سطح کشور را حل کند.
مشکل اصلی که شیوهنامه بازگشایی مدارس و رویکرد کلان آموزش و پرورش دارد نگاه کارمندی به معلمان است و اصرار به حضور معلمان و مدیران و معاونان در مدرسه وجود دارد. مسئلهای که با اعتراضات گسترده فرهنگیان روبهرو شده است. اگر فقط ۵ درصد معلمان در سال آینده تحصیلی دچار این بیماری شوند بخش عمدهای از فرآیند تعلیم و تربیت از کار میافتد. بار اصلی بر دوش معلمان است و اگر بخواهیم با حضور فیزیکی آنها در مدارس نشان بدهیم که به هر صورت سال تحصیلی را برگزار کردیم امکان این وجود دارد که جان بخش زیادی از جامعه در خطر بیافتد و آن زمان دیگر برای هر کاری دیر است.
در همین راستا به سراغ دو معلم و کارشناس مسائل آموزش و پرورش رفتهایم تا نظرات آنها را درباره سال آینده تحصیلی و شیوهنامه بازگشایی مدارس جویا شویم.
همه سردرگم هستیم
رامین کریمینیا از فعالان فرهنگی کشور به این نکته اشاره میکند که دستورالعملهای متفاوت از طرف ستاد ملی مقابله با کرونا و وزارت آموزش و پرورش و اظهار نظرهای غیر منسجم باعث شده که بخش زیادی از جامعه و فرهنگیان برای سال آینده تحصیلی احساس سردرگمی داشته باشند. او در اینباره میگوید: «یکی از دستورالعملها میگوید که پایه اول حداقل دو روز در هفته در مدرسه حضور داشته باشند، چون حساسیت آموزش به این پایه بسیار بالا است و معلم باید از نزدیک با آنها کار کند. در اظهارنظری دیگر میگویند اگر شرایط قرمز باشد هیچ دانش آموزی نباید در مدرسه حضور داشته باشد و از اول مهر متناسب با شرایط تصمیم میگیرند. اینها سردرگمی ایجاد میکند.»
او به این مساله اشاره میکند که حضور مدیر و معاونان و معلمها باعث اعتراض فرهنگیان شده است. کریمینیا درباره دغدغه معلمان و راهکارهای پیشنهادی آنها میگوید: «کرونا برای همه خطرناک است تا جایی که میشود نباید حضور فیزیکی داشت. اگر کارمندان و معلمان به مانند باقی بخشها به صورت نصف یا یک سوم بتوانند به مدرسه بروند بهتر است. به نظر من حضور نیروها الزامی است، ولی باید برای آن برنامهریزی کرد و با تعداد کم این اتفاق بیافتد تا جایی که کارها انجام شود و مردم به مشکل نخورند.»
این معلم درباره اپلیکیشن شاد به صراحت اعلام میکند که توان و ظرفیت لازم را ندارد و جامعه نیز آن را نمیپذیرد. کریمینیا به مدارس غیردولتی اشاره میکند که با امکاناتی که دارند اصلا به سراغ شاد نمیروند و این مدارس دولتی هستند که باید با آن کار کنند. کریمینیا درباره شاد میگوید: «شاد به هیچ عنوان توان ندارد. قطعی این برنامه زیاد است و به برنامههای کاربردی مرسوم نمیرسد. هم مدارس و هم معلمها و هم خانوادهها ترجیح میدهند که از برنامههایی استفاده کنند که کاربردی باشد.»
رامین کریمینیا به اقدامات خوب آموزش و پرورش نیز اشاره میکند: «اخیرا کار خوبی که آموزش و پرورش انجام داده است این بود که بخشنامهای به مدارس ارسال کرد تا دلیل عدم استفاده یا کمتر استفاده کردن از شاد را اعلام و برنامه جایگزین خود را اعلام کنند و بگویند که امکان برگزاری کلاس حضوری را دارند یا نه. به نظر میرسد که با این بخشنامه آموزش و پرورش دارد به این سمت میرود که کلاسها را به صورت نیمه حضوری برگزار کند و اختیارات بیشتری به مدارس بدهد.»
او در جمع بندی صحبتهای خود به دستورالعمل یونسکو مبنی بر اینکه با شرایط کرونایی باید آموزش حضوری را جدی گرفت اشاره میکند و میگوید: «با همه این اوصاف به نظر من آموزش و پرورش باید به سمتی برود که حداقل زمان حضور دانش آموزان را داشته باشیم و آموزش مجازی را پیش بگیریم. هر چند با وضعیت اینترنت در کشور و سرعت پایین آن و امکانات ضعیف شاد با وضعیت بسیار نگران کنندهای روبهرو هستیم.»
مسئولین آموزش و پرورش فقط حرف میزنند
محمدرضا نیکنژاد از معلمان با سابقه کشور و از فعالان فرهنگی رسانه حوزه آموزش و پرورش محسوب میشود. او در ابتدای صحبتهای خود به این مساله اشاره میکند که در مدارسی که او فعالیت میکند به این خاطر که جزو مدارس خوب دولتی محسوب میشوند و خانوادهها در مسائل مالی مدرسه مشارکت میکنند در تابستان کارهای خوبی برای سال آینده تحصیلی صورت گرفته است، ولی وضعیت باقی مدارس مخصوصا مدارس مناطق محروم به شدت نگران کننده است.
او درباره اپلیکیشن شاد و سال آینده تحصیلی میگوید: «در جلسات مدرسه مطرح میشد که، چون قرار است از سیستم دیگری استفاده کنیم برای آنکه با آموزش و پرورش به مشکل نخوریم مجبوریم محتواهای تولید شده را در شاد هم بارگذاری کنیم. در واقع دردسر مدارس را زیاد کردهاند».
نیکنژاد درباره حضور فیزیکی معلمان و مدیران در مدرسه به این نکته اشاره میکند که حضور فیزیکی معلمها در برخی مدارسی که امکاناتی را در اختیار معلمها میگذارند تا با امکانات بهتری کار کنند میتواند کمک کننده باشد. این معلم با سابقه درباره مدارسی که امکانات آموزش مجازی ندارند میگوید: «در مدارسی که امکانات ندارند حضور معلم بی فایده است. عموما در دولتیها اینگونه است که توان مالی لازم را ندارند تا امکاناتی برای معلمان ایجاد کنند. در مدارس مناطق نابرخوردار که اینترنت هم وجود ندارد باید سناریوهای مختلفی را در نظر گرفت. وقتی مدرسهای امکاناتی ندارد که در اختیار معلمان بگذارد تا فرآیند آموزشی بهتری به وجود بیاورند حضور فیزیکی و رفتوآمد دیگر موضوعیتی ندارد».
او البته به این نکته اشاره کرد این نکاتی که میگوییم برای آن ۷۰ درصد مدارس و دانش آموزانی است که امکانات اولیه برای آموزش مجازی یا نیمه حضوری را دارند. براساس گفتههای نیکنژاد بیش از سهونیم میلیون دانش آموز هیچ دسترسی ندارند و این شیوهنامه راهکاری برای آن ۳۰ درصد باقی مانده ارائه نمیکند.
نیکنژاد در پایان صحبتهای خود در انتقادی تند میگوید: «آموزش و پرورش گویا این شیوهنامهها را آماده کرده که بگوید بیکار نبوده و کاری کرده است. آموزش و پرورش نمیخواهد به مدرسه محوری تن بدهد. شیوهنامه به شدت متمرکز است و یک نسخه واحد برای جمعیت دانش آموزی ۱۴ میلیون نفری است که هر کدام ویژگیهای خاص خود را دارند و اجرای آن اصلا امکانپذیر نیست. میتوان مسائل را به استانها محول کرد. میتوان اختیارات را تفویض کرد. این شیوهنامه به شدت کلی است و کاربردی نیست. مسئولین فقط در حرف ماندهاند. میتوان برای اینترنت رایگان اقداماتی کرد. میتوان دانش آموزان کمتر برخوردار را شناسایی کرد تا سال تحصیلی را با مشکلات کمتری پیش برد.»