با تمام توجهی که از سوی اساتید و صاحبنظران سیاسی، تاریخی و حقوقی به کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ شده است، اما همچنان زوایای مختلف این رویداد تلخ تاریخی با ابهامات متعددی روبهرو است. سوالاتی مربوط به گذشته و حال را با سه تن از صاحبنظران حوزه تاریخ و سیاست در میان گذاشتیم. جوابهای آنها به سوالات دیدار نشان دهنده اختلاف نظر در مورد این واقعه تاریخی دارد.
دیدارنیوز ـ مسلم تهوری: ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یکی از مهمترین و صدالبته تلخترین مقاطع تاریخ معاصر ایران است. دولت ملی دکتر محمد مصدق پس از ۲۸ ماه به واسطه کودتای انگلیسی ـ آمریکایی ساقط شد.
مصدق که به خاطر ملی کردن نفت نخست وزیری را پذیرفته بود تمام همّ خود را بر آن قرار داد و به خوبی از منافع ایران دفاع کرد و بدون پول نفت، اداره امور را در دست گرفت. مصدق در خاطرات و تألمات میگوید: «دولت انگلیس که سال ۱۳۱۱ از دولت ایران راجع به کار نفت به جامعه ملل شکایت کرده و کامیاب شده بود از دولت من به مجمع ملل متحد شکایت نمود و مغلوب گردید، چونکه دولت من دست نشانده دولت انگلیس نبود که از مملکت دفاع نکند و آن دولت از دادگاه فاتح درآید. به دادگاه بینالمللی لاهه هم که عرض حال داد محکوم گردید و با نبودن هیچ عایداتی از نفت و هیچ گونه کمک از خارج موفق شدم دو سال و چند ماه مملکت را اداره کنم و بودجه خرج سازمان نفت را هم که تعطیل شده بود و کار نمیکرد از عوائد دیگر متفرقه بپردازم و بین صادرات و واردات کشور که یک موضوع حیاتی است ایجاد توازن نمایم».
به هر حال دوره حاکمیت ملی دیری نپایید و آن دوران دولت مستعجل بود؛ از ۲۸ مرداد ۳۲ تا کنون عللی که باعث سقوط دولت مصدق شد محل مناقشه و جدلهای فراوانی بوده از اینرو میتوان عوامل مختلفی را برشمرد که باعث و بانی سرنگونی دولت مصدق شد. جدای از همکاری دول انگلیس و آمریکا و همراهی دربار دلایل داخلی نیز در جای خود حائز اهمیت است. در دوران کوتاه نخست وزیری مصدق فراز و فرودهای بسیاری از سوی گروههای سیاسی و اتحاد و افتراق آنها شاهد بودیم. از جمله دلایل شکست مصدق و پیروزی کودتا میتوان به عوامل زیر اشاره کرد:
ـ شکست دکتر مصدق در حل سریع و مناسب دعوی نفت و به کارگیری درآمد نفت در بازسازی اقتصادی و انجام اصلاحات؛
ـ چند دستگی و فرقهگرایی مزمن در بین نیروهای سیاسی ـ اجتماعی و مذهبی نهضت و خصوصا مشی متغیر آنها در قبال نهضت و دولت مصدق؛
ـ اختلاف دکتر مصدق و آیتالله کاشانی و فروپاشی جبهه ملی؛
ـ نقش نیروهای محافظه کار و استبدادی وابسته به خارج، اعم از شاه، دربار و ارتش؛
ـ ملاحظه کاری و مماشات دکتر مصدق با هیئت حاکمه وابسته ایران و نیز سردرگمی وی در اتخاذ تصمیمات قاطع در روزهای سرنوشت ساز و در مقابله با مشکلات داخلی.
همانطور که اشاره شد موارد مذکور محل مناقشه فراوانی است و موافقان و مخالفانی جدی دارد؛ از اینرو چهار سوال مشخص پیرامون این رویداد تاریخی و تأثیرات آن بر حوزه سیاست خارجی زمان کنونی با کارشناسان در میان گذاشتیم.
سوالهای مطروحه چنین بودند:
۱. نظرتان پیرامون نامه ادعایی آیت الله کاشانی به دکتر محمد مصدق در روز ۲۷ مرداد ۳۲ چیست.
۲. میتوان اتفاق ۲۸ مرداد را کودتا تلقی کرد.
۳. رویکردی وجود دارد مبنی بر اینکه دکتر مصدق روز ۲۸ مرداد هیچ مقاومتی نکرد چرا که بدون درآمد نفتی اداره مملکت با مشکلات عدیدهای مواجه شده بود لذا تصمیم گرفت با برکناری برای همیشه تاریخ قهرمان ملی باقی بماند.
۴. آیا حافظه تاریخی مردم ایران از واقعه ۲۸ مرداد تأثیری در روابط ایران و آمریکا گذاشته است.
محمد توسلی دبیرکل نهضت آزادی، فتاح غلامی تاریخنگار و روزنامهنگار، علی جمالی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی به سوالات دیدار پاسخ دادند.
نامه تاریخی آیتالله کاشانی به دکتر محمد مصدق
توسلی: ادعا شده نامهای از طرف آیتالله کاشانی به دکتر مصدق نوشته شده، اما هیچ کس بعدها نامه را به صورت مستند نتوانست ارائه کند. وقتی شما سوابق کاشانی را بررسی میکنید و ارتباطاتش با آمریکاییها و نوع برخورد کاشانی با شاه بعد از کودتا را ملاحظه میکنید با کنار هم قرار دادن این موارد خیلی بعید است که آن نامه را کاشانی نوشته باشد البته این نظر بنده است.
غلامی: بسیاری از جمله افرادی که در آن دوره تاریخی حضور داشتهاند در مورد اصالت این نامه شک و تردید دارند. اما به نظرم جهت بررسی این واقعه تاریخی باید به ماهها قبل از کودتای ۲۸ مرداد برگشت. جایی که جریان ملی و مذهبی جامعه در راستای یک هدف واحد تلاش میکردند و مانعی بودند بر اعمال نفوذ بیگانه و دربار، اما جریاناتی رخ داد که این دو گروه از یکدیگر فاصله بگیرند و هر روز بر افتراق آنها اضافه شد و معتقدم در این افتراق و جدایی هر دو گروه مقصر هستند در آن شرایط بر فرض اینکه اصالت نامه را هم بپذیریم به نظرم نامه مذکور دیرهنگام صادر شده است. نامه مورد ادعا برای یک روز قبل از کودتا است و در این زمان دیگر فرصتی وجود نداشته است؛ لذا این هشدارها باید زودتر صورت میگرفت و دکتر مصدق هم اگر از یکدندگی خود کمتر میکرد و بیشتر به توصیههای آیتالله کاشانی عمل میکرد شاید داستان به این صورت پیش نمیرفت.
جمالی: این سوال را باید اساتید تاریخ بررسی کنند و جواب بدهند؛ بنده در این زمینه حرفی برای گفتن ندارم.
واقعه ۲۸ مرداد کودتا بود؟
توسلی: فکر نمیکنم اسم دیگری بتوان بر آن گذاشت. آنچه اتفاق افتاده و در اسناد تاریخی هم آمده است کاملا نشان میدهد کودتا بوده و کسانی که در این واقعه دخیل بودهاند نیز از لفظ کودتا استفاده کردهاند. انگلیسیها آن را مدیریت کردند و با کمک آمریکا و دربار توانستند آن را رقم بزنند. در کودتا بودن آن ابهامی وجود ندارد، اما بعضی راجع به مسائل شکلی و حقوقی آن شائبه ایجاد میکنند که در نبود مجلس شاه میتوانسته نخستوزیر را برکنار کند در حالی که واقعیت این است که شاه در قانون مشروطه در جایگاه سلطنت قرار داشته نه مدیریت جامعه، ولی شاه آن را برنمیتابید.
مصدق ابتدا آرام حرکت میکرده تا ۳۰ تیر ۱۳۳۱؛ اینکه شاه باید وزیر دفاع را انتخاب میکرده از جمله اختلافات مصدق با شاه بوده است؛ ایستادگی مصدق در برابر شاه باعث راهپیمایی اعتراضی ۳۰ تیر شد و سرانجام شاه عقب نشینی کرد و مجبور شد نظر دکتر مصدق را بپذیرد. اما داستان در این نقطه خاتمه پیدا نکرد و آمریکا در طول سال ۳۱ ارتباطات گستردهای با همراهان دکتر مصدق برقرار ساخت. اسناد بقایی منتشر شده مکی هم به صورت دیگر؛ در آبان و آذر ۳۱ مقامات آمریکایی با آیتالله کاشانی دیدار داشتهاند. آیتالله کاشانی نگاهش این بود که اسلام باید در خاورمیانه گسترش داشته باشد و نمیتوانستند او را مجاب کنند که تسلط بیگانه را بپذیرد لذا در ارتباط با آیتالله کاشانی به این جمع بندی میرسند که باید اختلافات کاشانی با مصدق تشدید شود. بعد داستان ۹ اسفند مطرح میشود که آن هم کودتایی علیه دکتر مصدق بود. به نوعی قتل دکتر مصدق و برکناری او مطرح بود که در آن موفق نمیشوند و بعد انتخابات مجلس هفدهم مطرح میشود. به اصطلاح امروز انتخابات را مهندسی کرده بودند. در واقع اکثریت نمایندگان مجلس هفدهم و حتی بعضی از یاران مصدق در برابر او قرار میگیرند و در چنین شرایطی مصدق در راستای منافع ملی با رفراندومی که برگزار میکند مجلس هفدهم را منحل کرد و البته این نقد را به دکتر مصدق وارد میکنند که وقتی مجلس نباشد شاه میتواند طبق قانون اساسی نخست وزیر را برکنار کند. بله این از نظر حقوقی شاید وارد باشد، اما بحث ما منافع ملی است. برای دکتر مصدق همیشه منافع ملی و آینده ایران مهم و مطرح بوده و در اولویت قرار داشته است. در اسناد تاریخی آمده که حزب توده به دکتر مصدق پیشنهاد داده ما نیروی نظامی داریم و آمادهایم آن را در اختیارت قرار دهیم. دکتر مصدق نمیپذیرد چرا که نمیخواسته جامعه را از چاهی بیرون بیاورد و به چاه دیگری بیندازد. او دنبال منافع ملی بوده است و سعی و تلاش داشته زمینههای ادامه راهش را بعد از کودتا نیز دنبال کنند کما اینکه تا پیروزی انقلاب نیز راه مصدق دنبال شد و امروز هم راه او که گفتمان است ادامه دارد.
غلامی: این موضوع از جمله حرفهایی است که باید تفسیر درستی از آن صورت بگیرد. بررسی این موضوع بیش از آنکه در حیطه و تخصص تاریخ باشد در حوزه کاری مباحث حقوقی است؛ به همین خاطر حقوقدانها باید به آن پاسخ بدهند. بنده هنوز به این نتیجه نرسیدم که شاه این اختیار را داشته یا خیر؛ ظاهر قضیه این است که شاه اختیار برکناری نخست وزیری را نداشته است.
جمالی: کودتا تعریفش مشخص است. کودتا استفاده از نیروی غیر سیاسی مثل نیروی نظامی برای ساقط کردن دولت مستقر است. اگر با این تعریف به داستان بنگریم بله کودتا انجام شده، ولی اگر روال قانونی را طی میکرد، آیا بر اساس چهارچوبهای قانونی استیضاح دولت مصدق امکان داشت؟ بله این امکان وجود داشت. میتوانستند از راهکارهای قانونی استفاده کنند و مصدق را عزل کنند، ولی با توجه به تعریف فوق در ۲۸ مرداد کودتا اتفاق افتاد.
اما این تمام ماجرا نیست. نکتهای که نباید مغفول بماند این است که موضوعات تاریخی را باید در همان زمان بررسی کرد. رفتارهای مصدق در رابطه با شاه رفتار قانونی نبوده و از حدود اختیاراتش خارج میشده و در پوزیشن رهبری یک جنبش اجتماعی قرار میگرفته است. بر اساس قانون مشروطه اغلب کارهای مصدق رفتارهای غیر قانونی بوده و اتفاقا طرف مقابل در ظاهر رفتارش قانونی بوده است. کنار رفتن مصدق و تمایل مجلس به قوام در ۳۰ تیر کاملا روال قانونی را طی میکند، ولی در واقع آقای مصدق و کاشانی شورش سیاسی علیه دولت مستقر انجام میدهند.
مصدق قهرمان ملی
توسلی: مصدق نیاز نداشته قهرمان باقی بماند؛ میخواسته راهش ماندگار شود. وی در دوره ۲۸ ماهه نخست وزیری نیز اجازه نمیداد کسی به مخالفانش توهینی کند و با آنها برخورد تند و قهرآمیز داشته باشد. در آن دوره آزادی مطبوعات بود؛ آدمی که این طور با مخالفانش برخورد میکرده و اساسا چیزی را برای شخص خودش نمیخواسته و حتی با ساخت سردیس خودش مخالفت میکرده؛ به نظر بنده چنین برداشتی دور از واقعیت است. بررسی زندگی او نشانگر یک خلوص و پاکی و سلامتی در زندگیاش هست؛ دنبال قهرمان ماندن نبوده است. مصدق دنبال راه حلهایی بوده که در راستای منافع ملی باشد او در ۲۸ مرداد جز سکوت راه حلی برای منافع ایران نیافته لذا سکوت را اختیار کرده. یک جمله تاریخی به تواتر نقل شده و البته از صحت و سقم آن مطمئن نیستم، اما به کرات بیان شده که مرحوم آیتالله بروجردی میگوید من بین شاه و حزب توده، شاه را انتخاب کردم. آیتالله بروجردی نمیخواسته حزبی که وابستگی به بیگانگان داشته بر ایران مسلط شود و مصدق نیز چنین نگاه و رویکردی داشته است.
غلامی: فکر نمیکنم این چنین باشد چرا که اساسا شرایط برای مقاومت مصدق مهیا نبوده است؛ عملکرد مصدق در انحلال مجلس و اصرار و ابرام برای در اختیار گرفتن وزارت جنگ همه و همه باعث شده بود بسیاری از دکتر مصدق فاصله بگیرند افرادی که روزی موافق مصدق بودند در آن دوره از دشمنان و مخالفان مصدق بودند. مصدق از آنجایی که تسلط بر نیروهای نظامی نداشت راهی برایش باقی نمانده بود.
جمالی: اینکه مصدق میخواسته قهرمان ملی باشد و به همین سبب در برابر کودتاچیان مقاومت نکرده را قبول ندارم. مصدق همیشه روی بدنه اجتماعی حساب میکرده تا حدی که به بدنه اجتماعی بیش از نیروهای سیاسی اهمیت میداده و من نشانهای نمیبینم که کار را رها کرده باشد، اما احتمالا غافلگیر شده و فرصت عکسالعمل نداشته است.
تأثیر ۲۸ مرداد بر روابط امروز ایران و آمریکا
توسلی: نمیتوانیم بگوییم بدون تأثیر است. آمریکاییها به واسطه کودتای ۲۸ مرداد فرآیند گذار به دموکراسی در ایران را متوقف کردند. یعنی اگر آن فرآیند ادامه پیدا میکرد ما دهه ۳۰ و ۴۰ نداشتیم ما انقلاب ۵۷ را نداشتیم. در آن روزها ما از کره جنوبی و خیلی کشورهای دیگر جلوتر بودیم؛ کودتای ۲۸ مرداد ضربهای به ایران زد که باعث شد ما امروز از آن کشورها عقبتر باشیم.
اما در این میان سوال اصلی این است که اگر آمریکا چنین کاری کرد آیا ما مجوز داریم خلاف قواعد بینالملل و تعهدات جهانی خودمان عمل کنیم و سفارت را اشغال کنیم و باعث مشکلات ۴ دهه بعد انقلاب بشویم. هنوز هم داریم هزینههای آن را پرداخت میکنیم.
غلامی: وقتی میخواهیم سابقه دخالت آمریکا در ایران را متذکر شویم مهمترینش واقعه ۲۸ مرداد است. در واقع دخالت آمریکا در کودتا ۲۸ مرداد در صدر لیست سیاهه دخالتهای این کشور در ایران است. البته بعضی معتقدند کودتای خاصی نبوده و دخالت بیگانگان در این اتفاق بسیار مختصر بوده چرا که آنها مبلغ مختصری را به یکسری اوباش داده بودند و این مبلغ مختصر واقعا نمیتوانسته دولتی را سرنگون کند و برای بررسی علل سقوط دولت مصدق باید سراغ عوامل دیگر رفت.
جمالی: جریان کودتا حتما تأثیر دارد. نگاه تاریخی از ۲۸ مرداد در ذهن فعالان سیاسی در ایران چنین شکل گرفته که آمریکا برای اهداف منافع خودش دست به کودتا میزند این اتفاق فقط در ایران نمیافتند در کشورهای دیگر هم در دهه ۳۰ و ۴۰ میلادی صورت گرفته است. در حافظه عمومی ایرانیها این شکل گرفته که غربیها حاضرند برای منافع خودشان دست به هر کاری بزنند. اتفاق ۱۳ آبان ۵۸ که سنگ بنای شرایط امروز روابط ایران و آمریکا است بی تردید یکی از دلایل اصلیاش همان اتفاق ۲۸ مرداد است.