«واسطهها گردشگر سلامت به کشور وارد میکنند و این امر ارزآور است، اما ما در دو نقطه با فعالیت واسطهها به مشکل برمیخوریم؛ اول اینکه این افراد به بیماران خدمات سلامت بدون شناسنامه میدهند، آنها را به مراکز غیرمجاز میبرند و اتفاقات جبرانناپذیری برای بیماران میافتد و آبروی صنف پزشکی کشور به خطر میافتد. نقطه دوم، افزایش قیمت خدمات است. واسطهها خدمات پزشکی را به طرز غیرقابل باوری بالا میبرند.»
سال گذشته وحيد مجروح، مشاور امور بينالملل وزارت صحه عامه افغانستان گفته بود ايران چشمانش را روي بازار 300 تا 400 ميليون دلاري گردشگري سلامت افغانستان بسته است و حالا بازار گردشگري سلامت افغانستان متمركز در هندوستان است، در حال حاضر گردشگران افغانستاني چه سهمي از گردشگري سلامت ايران دارند؟
سال گذشته تعداد بيماران بستري ما، يعني بيماراني كه به بيمارستانها و مراكز جراحي محدود ما مراجعه كردند و لازم بود تا براي آنها پرونده تشكيل شود، به حدود 125 هزار نفر رسيد. البته در نيم سال دوم سال 98 با مسائلي درگير بوديم كه گردشگري سلامت را تحتتاثير قرار دادند و كرونا عملا اين حوزه را به ركود كشاند. با اين حال از ميان
125 هزار گردشگر سلامت سال 1398، حدود
60 هزار نفر از كشور افغانستان بودند. بايد اضافه كنم كه اين آمار غير از آمار مراجعه اتباعي از افغانستان است كه با استفاده از دفترچههاي اقوام و دوستانشان در ايران خدمات پزشكي گرفتهاند و به كشور خود بازگشتهاند. تعداد اين مراجعان بسيار بالاست، حتي بالاتر از هزار يا دو هزار نفر. علاوه بر اين، تعدادي از اتباع افغانستان نيز با دفترچهاي غير از دفترچه خدمات درماني كشور ما خدمات پزشكي گرفته و به كشورشان بازگشتهاند.
چگونه هند مقصد اصلي گردشگران سلامت افغانستاني است و چه اقداماتي براي اين امر انديشيده است كه گردشگران سلامت افغانستاني را جذب خود ميكند؟
پيش از پاسخ به سوال شما بايد بگويم كه نوع گردشگران سلامت افغانستاني كه به هند سفر ميكنند با آنهايي كه به ايران ميآيند، متفاوت است. بيماران افغانستاني كه سطح درآمد بالايي دارند هند را انتخاب ميكنند و بيماران با سطح درآمد پايين به ايران ميآيند. اين مساله شايد به پيشينه تاريخي ميزباني ما از افغانستان بازميگردد كه آنها ما را به عنوان مقصد و محلي براي دريافت خدمات پزشكي ارزان اما با كيفيت بالا ارزيابي ميكنند. اين برداشتي كه از ما دارند، خوبيها و مشكلاتي براي ما دارد، اما هندوستان با چنين مشكلاتي روبهرو نيست. از طرف ديگر اتباع افغانستان ترجيح ميدهند كه وقتي به ايران ميآيند، به اقوام خود نيز سر بزنند و به شهرهاي ديگر نيز سفر كنند. اما اتباع افغانستان در سفر به هند صرفا مقاصد پزشكي خود را دنبال ميكنند.
اشاره كرديد كه هندوستان مشكلات ما را در پذيرش گردشگران سلامت افغانستان ندارد، اين مشكلها دقيقا چه مسائلي هستند؟
مسالهاي كه ما داريم، تمايل نفوذ نهادهاي امنيتي افغانستان به رسوب در كشور است كه اين تمايل و خطر مشكلات و نگرانيهاي بعدي را ايجاد ميكند. اين نگرانيها و مسائل درخصوص اتباعي كه به صورت غيرقانوني وارد ايران ميشوند بيش از ديگران است.
خدمات هندوستان براي جذب گردشگران سلامت افغانستان چه مزيتهايي داشته است؟
هندوستان در اين سالها اقدامات زيربنايي زيادي براي جذب گردشگران سلامت افغانستان به كشور خود انجام داده است. اولا اينكه خدمات گردشگري سلامت هندوستان در رسانههاي تصويري و مكتوب افغانستان نمود بسيار خوبي دارد. در فضاي مجازي نيز اين حضور چشمگير است. با مراجعه به فيسبوك ميتوان ديد كه هندوستان براي جلب گردشگران سلامت افغانستان به سوي خود تبليغات وسيعي را سرمايهگذاري كرده است. كار ديگري كه هندوستان از سالها پيش انجام داده است، آموزش پزشكي به دانشجويان افغانستان است. اخيرا بورسيهها و امكانات بسيار خوب تحصيلي در اختيار دانشجويان پزشكي افغانستاني قرار داده شده است. اين برنامهريزي و آموزشها درواقع از دانشجويان پزشكي افغانستاني سفير بهداشت و درمان هند در افغانستان ميسازد. اين دانشجويان بعد از بازگشت به كشور خود، ميتوانند بيماران خود را براي درمان به كشور هندوستان ارجاع دهند و در رشد گردشگري سلامت هندوستان موثر باشند.
براي ساماندهي اين بخشي از اتباع افغانستان كه در قالبي جز گردشگر سلامت از خدمات پزشكي كشور استفاده ميكنند، برنامهاي داشتهايد؟
براي بررسي اين وضعيت بايد نگاهي داشته باشيم به زنجيره تامين گردشگري سلامت در كشور. به زعم ما جاي خالي يك حلقه يا يك تشكيلات است كه وضعيت را به اين مرحله رسانده است. آن حلقه مفقود، شركتهاي گردشگري سلامت هستند كه وظيفه معرفي گردشگري سلامت ايران را در خارج از كشور به عهده دارند. اين شركتها بيمار را از مسيرهاي كاملا امن وارد كشور ميكنند، روند درمان مسير امن را طي ميكنند، بيمار دوباره از مسير امن به كشورش بازميگردد و بعد از بازگشت نيز در افغانستان وضعيت بيمار پيگيري ميشود. در گذشته اين تشكيلات در زنجيره تامين مفقود بودند و اين اشكال به كار ما وارد بود. حالا اگر برگرديم به بازار هندوستان، ميبينيم كه در اين بازار، اين تشكيلات از پيش شكل گرفتهاند. اين ساختارها به بازاريابي مراكز درماني كمك ميكنند. ما در حال حاضر توانستهايم در حوزه آموزش در دانشگاههاي مختلف اين ظرفيت را ايجاد كنيم و بخش خصوصي نيز به اين حوزه ورود پيدا كرده است. طبق اين ظرفيت، دانشجويان سال آخر پزشكي افغانستان، يك سال تا يك سال و نيم دوران انترني خود را در مراكز آموزشي ايران ميگذرانند و آموزش ميبينند، اين دانشجويان در بازگشت خود به كشور ميتوانند معرف ظرفيتهاي پزشكي كشور ما به افغانستان باشند و بعدها بيماران خود را به ايران ارجاع دهند. چنين اقداماتي در حوزه آموزش آغاز شده است اما هنوز كارهاي انجام نشده بسياري در حوزه رسانه و شبكههاي اجتماعي داريم. ظرفيت بسيار خوب در افغانستان، همزباني با كشور ماست. با استفاده از همين ظرفيت ميتوانيم شبكهاي از بيمارستانها و نمايندگان مراكز درماني در افغانستان را شكل بدهيم كه با همكاري هم بتوانند و ياري برسانند كه بيماران افغانستاني براساس سازماندهي وارد كشور شوند، خدمات خود را بگيرند و بعد به كشور خود بازگردند. ما در حال ساخت و مهندسي اين زنجيره هستيم. اما اين برنامه ظرف يك يا دو ماه محقق نميشود. ما برنامهريزيها را شروع كردهايم، اما بهطور كلي براي شروع به كار اين شبكه به زمان نياز داريم و اميدواريم كه در طول زمان تغييرات محسوسي رخ بدهد.
اشاره كرديد كه يك حلقه از زنجيره در ورود گردشگران سلامت افغانستان به ايران مفقود است، غياب شركتهاي ساماندهنده صرفا درمورد گردشگران افغانستاني صحيح است؟
نه متاسفانه. اين مساله در بخشهاي ديگر گردشگري سلامت كشور نيز به چشم ميخورد و اين نقصان همهجا هست. اما اشكال اين نقصان در بخشهاي مختلف كشور متفاوت است. در غرب و جنوبغربي كشور نيز واسطهها نقش بازي ميكنند اما اين نقش در شرق كشور به شكل ديگري است. ما در مواجهه با گردشگران سلامت طرح پايلوتي براي بيماران اروپايي و امريكاي شمالي داشتيم كه براي جراحي زيبايي وارد ايران ميشدند و اين پايلوت نتايج بسيار خوبي داشت و اين بيماران توانستند به خوبي از اين تسهيلات و شركتهاي تسهيلگر استفاده كنند. اميد داريم كه بتوانيم همين الگو را در كشورهاي افغانستان، عراق، كشورهاي حوزه خليجفارس و آسياي ميانه هم پياده كنيم.
شكل متفاوت حضور دلالان گردشگري سلامت افغانستان به چه شكلي است؟
اتباع افغانستان نيز به شكل ساير گردشگران سلامت كشورهاي همسايه وارد ميشوند، البته با برخي تفاوتها. اتباع افغانستان به دليل مسائل امنيتي با نوع ديگري از ارتباطات و فرآيندهاي ديگر نيز درگير ميشوند. براي مثال گرفتن ويزا به دلايل مسائل امنيتي براي آنها محدوديت و مشكلات فراواني دارد و به همين دليل است كه ما در اين بازار شاهد فعاليت دلالهايي براي اخذ ويزا هستيم. اين دلالان در منطقه غرب كشور نيز فعاليت ميكنند اما براي اتباع افغانستان اين مسائل بسيار پيچيدهتر است. اغلب افغانستانيها در ايران اقوام و دوستاني دارند، آنها بعد از ورود به كشور ما براي اخذ خدمات درماني از دفترچههاي دوستان، اقوام و همسايهها استفاده ميكنند و خدمات درماني ميگيرند. البته اين موضوع هم در مورد اتباعي كه از غرب كشور وارد ميشوند، صادق است، اين دو گردشگران در كل شباهتهايي دارند اما تفاوتها بسيار است.
اين نكته را هم بايد اضافه كنم كه ما مخالف فعاليت واسطهها نيستيم، واسطهها گردشگر سلامت به كشور وارد ميكنند و اين امر ارزآور است. اما ما در دو نقطه با فعاليت واسطهها به مشكل برميخوريم؛ اول اينكه اين افراد به بيماران خدمات سلامت بدون شناسنامه ميدهند، آنها را به مراكز غيرمجاز ميبرند و اتفاقات جبرانناپذيري براي بيماران ميافتد و آبروي صنف پزشكي كشور به خطر ميافتد. نقطه دوم، افزايش قيمت خدمات است. واسطهها خدمات پزشكي را به طرز غيرقابل باوري بالا ميبرند.
از ميزان افزايش قيمت خبر داريد؟
اصلا نميتوان مقدار اين افزايش را تخمين زد و هيچ برآوردي از آن نيست. قسمت عمده اين بازار در جايي ثبت نميشود و قابل تخمين نيست.
پيش از اين قرار بود با احداث مركز چشمپزشكي در استان سيستانوبلوچستان، گردشگران سلامت افغانستان و پاكستان جذب اين مركز شوند. نتايج اين برنامهها چه شد؟
بله گردشگري سلامت صددرصد ميتواند در توسعه اين استانها موثر واقع شود. آن مركزي كه به آن اشاره شد، شروع به كار كرده است و حتي در دوران شيوع كرونا نيز بيماراني از كشورهاي عمان، افغانستان و پاكستان داشت. نميگويم كه تعداد بيماران چشمگير بودند اما اين اتفاقي كه به آن اشاره كرديد، روي داده است، منتها مشكل اينجاست كه ما نتوانستيم اين جريان را به جريان مستمر و ساختاريافته تبديل كنيم. ما بايد در سالهاي گذشته اقداماتي را صورت ميداديم كه نداديم. ما بايد به مراكز آموزش ميداديم، شيوه كار مدلهاي بينالمللي را تشريح ميكرديم تا اين مراكز درماني بتوانند در اين مسير به درستي گام بردارند.
در برخي نگرشها، حضور افغانستانيها در ايران با افزايش مشكلات امنيتي قرين دانسته شده است. اگر بپذيريم كه شايد مراودات انساني بتواند ريشه مسائل امنيتي بحرانزا را خشك كند، آيا رونق بازار گردشگري افغانستان در ايران ميتواند در شكلگيري مراوده انساني بين دو كشور موثر باشد؟
در سالهاي گذشته متاسفانه شاهد مواردي از موضعگيري سياسي و جهتگيري داده شده در افغانستان نسبت به ايران بوديم. خاطرم هست حدود دو سال گذشته كمپين وسيعي در اعتراض به سياستهاي ايران عليه مهاجران افغانستاني و در نزديكي كنسولگري ايران در هرات شكل گرفت. در ويديوي منتشر شده از اين تجمع كه بعد به درگيري ميان خود مردم هم كشيد، دسته مخالف معترضها به خدمات پزشكي ايران ارجاع ميدادند و تعريف ميكردند كه از اقوام آنها در ايران پيوند كليه شده است و به همين دليل غائله بايد ختم شود. از چنين مثالهايي ميتوان بيش از همين مورد زد. هم از لحاظ خدمات پزشكي و هم تجهيزات پزشكي افغانستان تاكنون كمكهاي بسياري از ما گرفته است. با اين حال يك وجه گردشگري سلامت، افزايش تعامل ميان كشورهاي مختلف دنياست. مطالعات دانشگاهي بسياري هم در ارتباط با نقش گردشگري سلامت و مراودات انساني و صلح صورت گرفته است. جاي ترديد نيست كه گردشگري و خصوصا گردشگري سلامت كشورهاي مختلف جهان را به يكديگر نزديك خواهد كرد، خصوصا از لحاظ انساندوستي.