تیتر امروز

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند
گزارش اختصاصی دیدارنیوز از مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند

سردار حسین علایی در مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم ضمن بیان روایت خود از عملیات آمریکایی طبس و نحوه به شهادت رسیدن منتظرالقائم، در دفاع از عملیات ایران علیه اسرائیل گفت: اسرائیل...
در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی
عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران در تنگنای بیست و نهم

در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی

در بیست و نهمین برنامه از تنگنا و فصل سوم آن، حامد شجاعی میزبان عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران است و درباره تحولات درونی این تشکل و برخی مسائل مهم فضای سیاسی گفت‌وگو کرده است.
گفت‌وگو با دکتر سعید صفاتیان؛ رئیس کارگروه مبارزه با مواد مخدر مجمع تشخیص مصلحت نظام

راه پرپیچ و خم درمان اعتیاد!

معتاد مجرم است یا بیمار؟ راه‌های درمان معتادان و تصورات غلط از فرآیند درمان و همچنین مقایسه کشور ما با سایر جوامع در زمینه الگوهای مصرف و درمان از جمله مباحثی بود که با دکتر سعید صفاتیان پزشک و رئیس کارگروه مبارزه با مواد مخدر مجمع تشخیص مصلحت نظام مطرح ساختیم.

کد خبر: ۵۹۰۱
۱۲:۵۳ - ۰۹ مرداد ۱۳۹۷

دیدارنیوز - به‌طور مدام در رسانه‌های جمعی شنیده می‌شود، فردی با مصرف مواد مخدر و به‌خصوص روان‌گردان‌ها دست به جرم و جنایت زده است. کمتر روزی پیش می‌آید که در صفحه حوادث روزنامه‌ها، با موارد این‌چنینی مواجه نباشیم. این اتفاق نشان می‌دهد، بحث اعتیاد و مواد مخدر و شیوه‌های درمانی آن، برای جامعه بحث بسیار مهم و حیاتی است. به همین دلیل امروز از آقای دکتر صفاتیان دعوت کردیم تا در این‌باره با هم صحبت کنیم.

 
ـ زمانی معتاد را مجرم می‌دانستیم و نوع برخوردها و رفتارهایی که با فرد معتاد می‌شد به‌مثابه یک مجرم بود. در ادامه به این نتیجه رسیدند که معتاد مجرم نیست و بیمار است. لطفاً توضیحی کلی در مورد این دو دیدگاه دهید و در ادامه بفرمایید آیا در روند درمان یک فرد معتاد، این دیدگاه تأثیر دارد؟
صفاتیان: با سلام خدمت شما و همکاران محترم. عموماً کشور‌های دنیا از این لحاظ به سه دسته تقسیم می‌شوند؛ معتاد را یا مجرم، یا بیمار و یا فرمی ترکیبی از مجرم و بیمار می‌بینند. در کشور ما دیدگاه به این صورت است که معتاد یا فرد مصرف‌کننده مواد، تا زمانی که به یک مرکز درمان مراجعه نکرده، مجرم است. این موضوع را در سیاست‌های کلی نظام و قانون مبارزه با مواد مخدر داریم. پس هنگامی که اعلام می‌کنیم در کشور دو میلیون و هشتصد هزار نفر معتاد داریم یعنی این تعداد مجرم داریم. بر اساس ماده پانزده قانون مبارزه با مواد مخدر که در سال ۱۳۸۹ اصلاح شد، زمانی که فرد مصرف کننده مواد، به یک مرکز درمان مراجعه می‌کند از تعقیب کیفری معاف می‌شود و دیگر مجرم نیست. برخی از کشور‌ها معتاد را مجرم می‌دانند. اما در برخی کشور‌های اروپایی به‌ویژه اروپای غربی مثل سوئیس و کشور‌های اسکاندیناوی بیشتر نگاهِ بیمارگونه به معتاد دارند.

ـ این تعداد افراد به‌طور مستمر مواد مصرف می‌کنند یا به‌صورت تفریحی؟
صفاتیان: این افراد به‌طور مستمر مواد مصرف می‌کنند و دغدغه آ‌نها از ابتدای صبح این است که آیا مواد داریم؟ کجا مصرف کنیم؟ چگونه مصرف کنیم؟ و موضوعاتی از این قبیل. کسانی که در ماه یا هفته گذشته ـ در برخی تحقیقات گفته شده ـ حتی در سال گذشته مواد مصرف کرده‌اند، با عنوان تفننی‌ها یاد می‌شوند.

ـ در فرآیند درمان، فرد مجرم با فرد بیمار چه تفاوتی وجود دارد؟
صفاتیان: این فرق بسیار زیاد است. هنگامی که شخصی مجرم به حساب می‌آید و حتی زمانی که به بخش درمان مراجعه کند باز مجرم محسوب شود، نمی‌توان بسیاری از حمایت‌های اجتماعی در حوزه درمان را، برای این شخص انجام داد. در ایران و بسیاری از کشور‌های دیگر تا حدود بیست سال پیش، درمان به‌صورت سم‌زدایی صورت می‌گرفت و تبلیغاتش در بسیاری از جا‌ها انجام می‌شد که به حد ترک اعتیاد در چند ساعت رسیده بود. اما عملاً چنین چیزی نیست. زیرا مدت زمان فرآیند درمان بسیار طولانی است و مسئله دو یا سه ساعت نیست. تا آن زمان، درمانی که وجود داشت یک درمان سم‌زدایی یا پرهیزمدار بود که حداکثر ده یا دوازده روز تا دو هفته طول می‌کشید. کشور‌ها در دنیا و متخصصین به این حوزه نگاهی تخصصی کردند و به این نتیجه رسیدند که باید برنامه‌ای به نام کاهش آسیب را پیاده کنند. یعنی آسیب‌های ناشی از اعتیاد مانند آسیب‌های اجتماعی، اقتصادی، روحی و روانی آن را کاهش دهند.
 
در اینجا این مفهوم به معنای مطلق مواد نبود، زیرا نمی‌توان شخصی را که حدود بیست سال معتاد به مصرف هروئین است در طول دو هفته ترک داد. اگر عملاً چنین چیزی ممکن بود، هم اکنون در کشور معتادی نداشتیم. برنامه کاهش آسیب، یک نظریه و تئوری جدیدی بود که فرآیند درمان را دچار چالش بزرگ کرد. در ایران از سال ۱۳۸۲ برنامه‌های کاهش آسیب آغاز شد که یک مرحله جلوتر از درمان است. امروزه در مورد اعتیاد واژه درمان را به کار نمی‌برند. زیرا سوالی که پرسیده می‌شود این است که این درمان به چه میزان ماندگار است؟ و چرا میزان ماندگاری پایین است؟ منظور از ماندگاری این است که افرادی که وارد یک مرکز درمان می‌شوند چه مدت پاک می‌مانند.
 
عموماً موفق‌ترین کشور‌های دنیا و موفق‌ترین مراکز تحقیقاتی که روی گروه خاصی کار می‌کنند پس از بررسی یک دوره یک ساله این افراد، بیش از ۴۰ یا ۵۰ درصد در طی یک سال موفق نیستند یا به عبارت دیگر ماندگاری ندارند. اما هنگامی که همین عدد به کشور تعمیم داده می‌شود به حدود ۳۰ درصد کاهش می‌یابد. در ایران عدد ۱۰ درصد است. یعنی از هر صد نفر که وارد فرآیند درمان می‌شوند، ۱۰ نفر درمان می‌شوند. سؤالی که در اینجا برای سیاست‌گذاران پیش می‌آید این است که چرا با همه این هزینه‌ها، درمان را انجام می‌دهید؟ مثل اینکه ما بگوییم در حوزه انتظامی و قضایی، افغانستان ۹ هزار تن مواد مخدر تولید می‌کند و کشفیات ما ششصد تن است. اگر دوران انقلاب را در نظر بگیریم، میزان کشفیات ما حداکثر ۱۲ درصد ورودی مواد مخدر به کشور بوده است. پس نمی‌توان گفت: به دلیل کم بودن این میزان از کشفیات، نیروی انتظامی دیگر دست به اقدامی در این راستا نزند. این استدلالی نادرست است و باید هر چیزی به جای خودش باشد. پس این اختلافی بین جرم و نگاهی بیمارگونه به حوزه اعتیاد است. اگر شخص مصرف کننده مواد، به عنوان مجرم تلقی شود، چون حمایت‌های اجتماعی از او صورت نمی‌گیرد و مراقبت‌های پس از بازگشت از درمان را نداریم و همچنین اشتغال و موضوعات دیگر در موردش انجام نمی‌شود، درمان دچار چالش می‌شود. اما هنگامی که نگاه ما بیمارگونه باشد، نگاه خاص دیگری در مورد این موضوع پیدا خواهیم کرد.

ـ شما می‌فرمایید ما معتاد را یک بیمار می‌شناسیم، آیا در واقعیت هم این امر وجود دارد یا اینکه فقط در حرف، معتاد را بیمار می‌دانیم؟ فرد معتاد آسیب‌های زیادی به خود و خانواده می‌زند. مثلاً اگر پدر خانواده معتاد باشد در ازدواج فرزندانش تأثیر مستقیم دارد. اما اگر فرد معتاد را بیمار بدانیم طبیعتاً نباید این تأثیر را داشته باشد. مانند این است که بگوییم پدر خانواده دچار سرطان است و کسی این امر را عیب نمی‌داند. اما در بحث اعتیاد اینگونه نیست و با اینکه می‌گوییم فرد بیمار است، باز هم تأثیرات خود را دارد. آیا واقعا بین این نوع بیماری‌ها، تفاوت وجود دارد یا اینکه هنوز مردم معتاد را بیمار نمی‌دانند؟
صفاتیان: متخصصین و برخی همکاران پزشک ما نیز معتاد را بیمار نمی‌دانند چه رسد به مردم عادی و پدر و مادر آن شخص. زیرا این از فرآیند‌هایی است که در جامعه به مرور اتفاق می‌افتد و باید ابتدا فرهنگ‌سازی شود. زمانی که برنامه کاهش آسیب را در سال‌های ۱۳۸۳ و ۱۳۸۴ که از تهران و کرمانشاه شروع کرده بودیم، تعدادی معتاد خیابانی و تزریقی با شرایط بسیار بد وجود داشت. مکان‌هایی به نام مراکز گذری راه انداخته بودیم و معتادان تزریقی به آنجا می‌آمدند و سرنگ و لوازم بهداشتی می‌گرفتند. دفعات اول راه‌اندازی این مراکز، مردم کوچه و خیابان به دلیل راه‌اندازی مکانی که محل تجمع معتادان شده اعتراض کردند. بنده در آن زمان مدیریت اجرایی این کار را در ستاد مواد مخدر برعهده داشتم. ما حدود یک یا دو سال با نیروی انتظامی و مردم و افراد دیگر در این حوزه درگیری داشتیم. بعد از گذشت ۳ یا ۴ سال مردم همان کوچه نذری‌های خود را به همین معتادان تزریقی این مراکز می‌دادند. در واقع دید تغییر کرد.
 
در دنیا چهار دیدگاه قضایی نسبت به مصرف مواد وجود دارد:
 
۱ـ ساده‌ترین دیدگاه برای سیاست‌گذاران که شاید من هم با توجه به جایگاهم جزو آنها باشم این است که ما معتاد را مجرم تلقی کنیم. به‌عبارتی جرم انگاری مصرف مواد مخدر است. هنگامی که بحث جرم انگاری مطرح می‌شود، فوراً می‌گوییم فرد به زندان برود. پس راحت‌ترین موضوع از لحاظ مصرف و نگاه به اعتیاد جرم‌انگاری است.
 
۲ـ دیدگاه دیگری که در کنار آن داریم، به آن کیفرزدایی بحث مواد گفته می‌شود. یعنی کیفر از مصرف مواد گرفته می‌شود. یعنی زمانی که به مرکز درمان مراجعه کند، از تعقیب کیفری معاف است. دو دیدگاه دیگر با یکدیگر اشتباه گرفته می‌شوند. این دو دیدگاه در واقع یکی نیستند.
 
۳ـ بحث قانون‌مندسازی مصرف مواد است، یعنی اینکه قانون‌گذار به فرد معتاد اجازه می‌دهد در شرایط و مکان‌های خاص می‌تواند مواد مصرف کند. این سؤال پیش می‌آید که آیا در ایران هم چنین چیزی داریم؟ ما در ایران هفت هزار مرکز درمان داریم که کارشان درمان معتادین است و سالانه حدود ۶۰۰ یا ۷۰۰ هزار نفر به این مراکز مراجعه می‌کنند. در این مراکز دارویی به نام شربت تریاک عرضه می‌شود. در سال ۱۳۸۵ در ستاد مبارزه با مواد مخدر، زمانی که مدیر کل درمان بودم این دارو را مصوب کردیم. اکنون تقریباً در بیش از صد مرکز این دارو عرضه می‌شود که کاملاً بوی تریاک می‌دهد. این امر نوعی قانون‌مندسازی است که به جای دادن تریاک به افراد معتاد، شربت تریاک را به آن‌ها می‌دهیم.
 
۴ـ آزادسازی مصرف مواد است؛ یعنی در هر جایی امکان مصرف مواد وجود دارد؛ که عموماً کشور‌های دنیا این امر را قبول نمی‌کنند و افراد بسیاری، قانونمندسازی را با آزادسازی اشتباه می‌گیرند. چند روز پیش در کانادا بحث قانونمندسازی ماری‌جوانا بود به نوعی که فقط در جایی خاص می‌توانند آن را مصرف کنند. مثلاً در بسیاری از شهر‌های اروپا، اتاقک‌های کوچکی وجود دارد که افراد در آنجا هروئین تزریق می‌کنند و فرد معتاد بیرون از آن اتاق اجازه این کار را ندارد. حتی اتاقک‌هایی وجود دارد که فرد مواد می‌گیرد. در پنج ایالت آمریکا بحث قانونی شدن کشت ماری‌جوانا وجود داشت. قانون ما به نوعی همه این موارد را دارد مثلاً ما کیفرزدایی، جرم انگاری و قانونمندسازی را داریم.

ـ زمانی معتاد را مجرم می‌دانستیم و اگر در آن مقطع زمانی شخصی می‌گفت: معتاد مجرم نیست و معتاد بیمار است، پذیرش این امر سخت بود. امروز ظاهراً همه پذیرفته‌اند که معتاد بیمار است. می‌توانیم یک مرحله جلوتر برویم و اساساً بگوییم معتاد بیمار هم نیست. مثلا بحثی که شما تحت عنوان کاهش آسیب‌های اجتماعی مطرح کردید، اگر فردی به موادی اعتیاد دارد و این اعتیاد منجر به آسیب اجتماعی نشود، آیا می‌توان فرد را بیمار هم ندانیم؟
صفاتیان: در تعریف اعتیاد به‌عنوان یک بیماری گفته می‌شود اعتیاد یک بیماری مزمن پیش‌رونده است. مانند دیابت و فشار، که اگر به پزشک مراجعه کنیم باز هم انتظار درمان نداریم و باید دارو‌های مربوط به آن را همیشه مصرف کنیم. اعتیاد نیز این‌گونه است. امروزه بسیاری از متخصصین ژنتیک روی این موضوع کار می‌کنند که اعتیاد فرآیند ارثی و وراثتی دارد و این امر در حال اثبات روی کروموزوم‌های خاصی است.

ـ یک پزشک متخصص قلب، می‌گفت نمی‌توانیم به شخصی بگوییم چرا سیگار می‌کشی؟ و مثال می‌زد که شخصی که به هیچ موادی اعتیاد ندارد بیمار می‌شود و نیاز به عمل پیدا می‌کند، در بیمارستان پس از عمل برای تسکین درد به او مورفین تزریق می‌شود و شخص آرام می‌شود. وی پس از مرخص شدن از بیمارستان حالت خاصی دارد، در حقیقت چیزی نهفته در وجود این فرد بود که پس از تزریق مورفین، انگار این نهفتگی بیدار شد. در وجود برخی افراد، این ژن وجود دارد و طبیعتاً آن افراد به مواد گرایش دارند.
صفاتیان: متخصصین در حوزه انتظامی و قضایی همیشه نگاهی مجرمانه به معتاد دارند. پزشکان و روانشناسان نگاه بیمارگونه دارند. جامعه‌شناسان عقیده دارند که شاید این یک عادت و یک رفتار باشد و باید متناسب با آن رفتار کرد. هر دوره‌ای در دنیا که تسلط این گروه‌ها در ساختار سیاسی، تصمیم‌گیری و قدرت قوی‌تر باشد، همان برنامه اتفاق می‌افتد. یعنی تمام بحث‌های مواد مخدر اینقدر مهم است که یکی از معاونت‌های دبیر کل سازمان ملل، معاونت جرائم مواد مخدر است و مقر آن در وین، پایتخت اتریش است. آنها اجلاس‌های بسیار مهمی دارند. در آنجا حدود یک یا دو بار در سال، متخصصین دنیا جمع می‌شود و تصمیم‌گیری‌های کلانی در مورد این موضوع می‌شود.
 
هنگامی که ما در مورد عادت و رفتار و بیماری بحث می‌کنیم، اگر موضوع را به داخل بدن بیاوریم، ما در بدن هورمون دوپامین داریم که اصطلاحاً به هورمون پاداش شناخته می‌شود. این هورمون، هورمونی لذت‌بخش است که در خیلی موارد ترشح می‌شود. مثلاً اگر با یک غذای لذیذ یا دیدن یک منظره زیبا، لذت ببریم حاصل ترشح این هورمون است. هورمون‌های انکفالین و آندورفین که هورمون‌های مواد مخدر هستند، در بدن داریم. زیرا ما در بدن خود نیز مواد مخدر ترشح می‌کنیم که روی گیرنده‌های مغز اثر می‌گذارند. هنگامی که درد داریم و یا یک خبر ناگوار می‌شنویم میزان ترشح این هورمون‌ها افزایش می‌یابد. دوپامین هورمون پاداش است که بسیار بالا می‌رود و در بسیاری مراحل درجه آن با هم متفاوت است. امروزه گفته می‌شود بالاترین میزان ترشح هورمون دوپامین مصرف مواد است و حتی مصرف درجه ترشح این هورمون در زمان مصرف شیشه از تریاک بیشتر است. شخصی که شیشه مصرف می‌کند و مصرفش به اوج می‌رسد، با بالا رفتن دوپامین این فرد به اندازه بسیار زیادی، دیگر لذت‌های طبیعی مانند غذای لذیذ برای او بی‌معنا می‌شود. به همین خاطر گفته می‌شود لذت‌جویی در حوزه اعتیاد بسیار تأثیرگذار است. امروزه یکی از علل اصلی اعتیاد، به‌خصوص در کشور ما، پس از بحث قیمت مواد و گروه همسالان بحث لذت‌جویی است. این لذت‌جویی و کنجکاوی در مورد مواد، پس از مصرف مواد و احساس لذت آن باعث ادامه فرآیند می‌شود.

ـ فرمودید حدود ۷ هزار مرکز درمانی داریم. سؤال این است که آیا کمپ‌های گوشه و کنار شهر و جلسات N. A. را جزء مراکز درمانی می‌بینید؟
صفاتیان: این ۷ هزار مرکز را هنگامی مطرح کردم که بحث شربت تریاک را می‌گفتم. این مراکز زیر نظر پزشکان هستند و جدا از بقیه هستند. اما ما نزدیک به هزار مرکز درمان داریم که فعال هستند. کمپ، N. A. و مراکز درمان، بخشی از کار حوزه درمان اعتیاد هستند. الگوی موفق در درمان اعتیاد این است که ما تمام فرآیند‌ها را باز بگذاریم. سال‌های ۱۳۸۳ و ۱۳۸۴ که تازه بحث کمپ‌ها مطرح شده بود، بسیاری به من می‌گفتند چرا مجوز کمپ‌ها را در این ستاد صادر می‌کنید؟ ما به سازمان و نهادی مجوز می‌دادیم و می‌گفتیم، چون این مصوبه در جلسه ستاد مبارزه با مواد مخدر با حضور رئیس‌جمهور مصوب شده، آن سازمان مثل سازمانی مثل بهزیستی می‌توانست این کار را انجام دهد. بسیاری از کشور‌های دنیا مانند کشور‌های آمریکای جنوبی، بیشتر توجه‌ها، به کمپ است. کمپ، قسمت موفقی در حوزه درمان است. حال در کشور ما به دلایلی، کمپ‌های غیرمجوزدار داریم که مشکلات خاص خود را دارند و ما وارد بحث آن نمی‌شویم. N. A. یکی از برنامه‌های موفق در دنیا است. N. A. ادعای درمان ندارد بلکه ادعای یک برنامه حمایتی دارد. به نظر من کسانی که در مراکز درمان در کمپ‌ها دارو می‌گیرند، N. A. می‌تواند بعد از فرآیند درمان، به آنها کمک کند.
 
راه پرپیچ و خم درمان اعتیاد!

ـ اشکالاتی در مورد این کمپ‌ها و مراکز درمان به نظر می‌رسد؛ اول اینکه روی این کمپ‌ها نظارت‌های لازم، وجود ندارد و نتیجه‌ای حاصل نمی‌شود. هر شخصی وارد این کمپ می‌شود مبلغی پرداخت می‌کند. نوع برخوردی که با فرد در آنجا می‌شود زیاد مناسب نیست بعضاً می‌بینیم  فرد معتاد را با زور و کتک به آنجا می‌برند. ما در برخی از این کمپ‌ها قفس دیده‌ایم و این اصلا انسانی نیست و به نظر می‌رسد که مجوز ندارند یا هر موضوع دیگری، هیچ نظارتی بر آنها وجود ندارد. مطلب دیگر در مورد جلسات N. A. دو اشکال به ذهنم می‌رسد. اول اینکه N. A. از خارج کشور وارد ایران شده و در واقع در اینجا بومی نشده است. آنچه به فرد القا می‌کنند این است که تو تا زمانی که در این جلسه شرکت می‌کنی می‌توانی پاک بمانی و این گفته روی ناخودآگاه آن فرد تاثیر می‌گذارد که اگر من در جلسه شرکت نکنم دوباره به مواد روی می‌آورم. از میان افرادی که سال‌ها به N. A. رفته‌اند و دوباره به سمت موادکشیده شده‌اند، وقتی دلیل این امر را جویا می‌شویم می‌گوید اتفاقی به محلی رفته‌ام که همه در حال مصرف مواد بوده‌اند به‌عبارتی اراده فرد را از او گرفته‌اند. وی فکر می‌کند اگر روزی اتفاقی به جایی برود که شخصی در حال مصرف مواد بود، اگر این فرد دوباره مصرف کند امری عادی است. زیرا نباید به آن محل می‌رفت و حالا که رفته دیگر دست خود فرد نیست. بحث دوم در مورد اصطلاحاتی مانند غول یک و غول دو و امثال آن است. آنها تحت عنوان مشارکت در مورد اعمال خلاف و منکری که مرتکب شده‌اند، در جمع به اشتراک می‌گذارند، این امر مخالف صریح دستورات دینی ما است؛ این افراد در جمع صد یا دویست نفره اعلام می‌کنند مثلاً مرتکب فلان غول شدم. لطفاً در مورد این موارد توضیح دهید.
صفاتیان: در خصوص کمپ‌ها باید گفت: ما امروزه در ایران حدود هزار کمپ داریم که در حوزه درمان کار می‌کنند. این کمپ‌ها شاید حدود ۱۵۰ یا ۱۶۰ هزار نفر را تحت پوشش دارند. بحث دیگر مربوط به کمپ‌های غیرمجاز است. سؤال این است که چرا کمپ‌های غیر مجاز به وجود آمدند؟ این امر چند علت دارد؛
 
یکی از دلایل، آن است که ما در دادن کمپ‌های مجاز دچار مشکل بودیم، شرایط را طوری قرار دادیم که هر کسی به راحتی نمی‌توانست مجوز بگیرد.
 
دوم بحث اقتصادی بود هنگامی که کمپی راه‌اندازی می‌شود و پولی از مردم گرفته می‌شود، شخصی که درخواست مجوز کمپ داده و به او مجوز ندادند، بدون مجوز کمپی در حاشیه شهر راه‌اندازی می‌شود.
 
نکته سوم، ایراد از ساختار دولتی است گرچه مورد اول و دوم هم به نوعی این‌گونه بود. ما خانواده‌های زیادی داریم که فرزندانی دارند که این فرزندان برای خانواده‌ها هر روز و هر ساعت دردسر درست می‌کنند. مثلاً خانمی می‌گفت: از صبح که همسرم از خانه خارج می‌شود تا هفت شب که همسرم برگردد از ترس پسرم در پارک می‌نشینم. از این موضوعات ما زیاد می‌بینیم و می‌شنویم. مثلاً فرزندی معتاد به شیشه یا هروئین است که درگیری‌های جنایی و جرم زیاد داشته و توهم دارد، خانواده این فرد به مرکز درمان یا پلیس یا سیستم قضایی و یا جا‌هایی دیگر زنگ می‌زند و شرایط را توضیح می‌دهد و آنها می‌گویند ما کاری نمی‌توانیم کنیم. اما کسانی کمپ‌های غیر مجاز دارند این شرایط را به خوبی می‌دانند و در بطن اعتیاد هستند و این نیاز را احساس می‌کنند. در خرده فرهنگ اعتیاد اطلاعات در آن خیلی سریع می‌پیچد؛ (مثلاً می‌گویند ما چنین جایی داریم و اگر پدر و مادری دچار این مشکل هستند ما فرد معتاد را از خانه می‌بریم. نتیجه تماس پدر و مادر این است که از طرف کمپ می‌آیند و فرد معتاد را می‌برند.) اگر ما مرکز درمانی برای آنها راه می‌انداختیم برای این مدل خاص دیگر مشکلی وجود ندارد.
 
ـ پس در اینجا به این نتیجه می‌رسیم که باید بازنگری در قوانین و سیاست‌ها داشته باشیم.
صفاتیان: پروتکل‌های درمانی که دستگاه‌ها می‌نویسند باید اصلاح شود. در ماده ۱۵ و ماده ۱۶ قانون، نام مراکز مشخص شده است. در قانون جزئیات را نمی‌نویسند. جزئیات را آیین‌نامه‌ها و دستگاه‌ها می‌نویسند. امروزه این نیاز است که اورژانسی در کشور به نوعی طراحی شود که اگر پدری تماس گرفت و گفت: فرزندش شیشه مصرف کرده و می‌خواهد طلا و وسایلشان را بفروشد، کسی بتواند به آنها کمک کند. دوم، در مورد N. A. که ساختاری خارج کشوری است. من نیز این را قبول دارم که ساختارش هنوز ایرانی نشده، اما دستگاه‌هایی که آن اجازه را می‌دهند و آن نهاد در حال کار کردن است می‌توانند برخی قسمت‌ها را حذف کنند و به جای آن قسمت‌های ایرانی را قرار دهند. ساختار کل برنامه، در خارج و داخل کشور موفق بوده است. اما شخصی که فقط ملزم شود به اینکه در کلاس‌های N. A. حضور پیدا کند و فقط در آنجا موفق است، چنین چیزی نیست. N. A. به عنوان یکی از الگو‌های درمان و یک برنامه حمایتی، برای بسیاری از معتادان کارساز است.

ـ پس به نتیجه می‌رسیم که اصل N. A. خوب و مفید است، منتهی باید بر اساس آموزه‌های دینی و فرهنگ غالب جامعه، بومی سازی شود. آیا در این زمینه کاری انجام می‌شود؟
صفاتیان: بر خلاف انتظار در این مورد زیاد کاری انجام نشده است. زیرا کاری اجرایی است و از حوزه سیاست‌گذاری و قوانین خارج است. یک سیاست‌گذار در این مسائل جزئی دخالت نمی‌کند و دستگاه‌ها باید در این مسائل ورود پیداکنند.

ـ در ادامه بحث به فرآیند درمان بپردازیم. در گوشه و کنار شهر همان‌طور که شما به درستی اشاره کردید، تحت عنوان درمان اعتیاد در چند ساعت تبلیغاتی شده بود. اگر شخصی این تبلیغ را ببیند و اعتیاد نداشته باشد، اما قطعاً می‌داند که مصرف مواد منجر به لذت می‌شود. ممکن است این شخص با دیدن این تبلیغات، برای درک لذت آن، به مواد روی آورد و بگوید پس از مصرف به این مرکز مراجعه خواهم کرد و در عرض چند ساعت ترک خواهم کرد. اول اینکه آیا این نوع تبلیغ خود باعث اعتیاد نمی‌شود؟ دوم اینکه زمان و مدل‌های درمانی و فرآیند درمان، به چه صورت است؟
صفاتیان: این نوع تبلیغ اساساً غلط است. کسی این تبلیغ را تأیید نمی‌کند. این کار غیرقانونی بود و امروزه به نوعی جمع آوری شدند و مردم هم پذیرفته‌اند. با توجه به کار‌هایی که نظام در طی این سال‌ها انجام داده، سطح آگاهی مردم در حوزه اعتیاد بالا رفته است و مانند سابق نیست. مثلاً حدود بیست سال پیش، بیمار از من تقاضای درمان سه یا چهار روزه را داشت، اما اکنون وقتی بیمار به من مراجعه می‌کند، در مورد تعداد ماه‌های درمان خود سؤال می‌پرسد. به عبارتی متوجه شده که پروسه درمان چند روزه نیست بلکه چند ماهه است.
 
در مورد بخش دوم سوالتان باید بگویم که دو نوع درمان داریم: اول بحث سم زادیی و دوم درمان نگهدارنده است. سم‌زدایی به این معنا است که در یک مدت کوتاه ۱۰ یا ۱۵ روزه، سم را از بدن فرد خارج کنیم و به تبع آن، به فرد دارو‌های جایگزین دهیم.
 
درمان دیگر نگهدارنده است. امروزه در همه جای دنیا و بیش از ۹۵ درصد درمان‌ها از نوع نگهدارنده است. یعنی شخص، طی فرآیندی تحت حوزه پوشش درمان قرار می‌گیرد و این فرآیند می‌تواند شش ماه، یک یا دو سال طول بکشد.
 
درمان دو دسته است: یکی دارویی و دیگری غیردارویی. در مورد مواد سنتی مثل تریاک و هروئین تا ۳۰ درصد درمان دارویی مؤثر است و ۷۰ درصد درمان غیر دارویی تأثیر دارد. اما در مورد مواد روان‌گردان مثل شیشه و گل که چند سالی است به ایران آمده، درمان اساسی به صورت غیر دارویی است. یعنی تقریباً ۹۵ درصد درمان به صورت غیر دارویی است. پس دارو در فرآیند درمان آن‌قدر نقش ندارد که ما آن را بزرگ جلوه دادیم.
 
شاید بزرگ‌ترین ضعف ما در کشور و بزرگ‌ترین ضعف سیستم درمان در همه جا، عملکرد ضعیف درمان‌های غیر دارویی است. مثلاً ما در ایران ۱۰ درصد ماندگاری داریم که این حاصل عملکرد ضعیف درمان غیر دارویی است. لازم است سیستم مشاوره و مددکاری بسیار فعالی داشته باشیم. باید در دوره‌های آموزشی و توانمندسازی مشاوران دقت شود. مثلاً شخصی به عنوان روانشناس از دانشگاه لیسانس می‌گیرد، اما هنوز نحوه برخورد با یک فرد معتاد و برنامه‌های اعتیادی را به خوبی نمی‌داند. اگر اعتیاد برای ما مهم است باید این مسائل در درس‌های آموزش عالی گنجانده شود. متخصصین ما، روان‌شناسان، مددکاران و حتی پزشکان ما در دوره‌هایی، تحت آموزش قرار بگیرند.
 
مدل دیگر درمان بحث بین سرپایی و بستری یا همان اقامتی است. در سرپایی، به تبع این ۷ هزار مرکز درمانی که در ایران است، حدود ۴۰ هزار نفر پزشک  و روانشناس در آنها کار می‌کند که بیش از ۹۵ درصد آن خصوصی و فقط ۵ درصد دولتی است. یک درمان اقامتی نیز داریم که کمپ‌ها نوعی از این گروه هستند. این درمان‌ها ۲۱ روزه هستند. TC یا اجتماع درمان‌مدار، یکی از الگو‌های بسیار خوب و موفق دنیا است. در کشور ما حدود ۲۰ تا از این مراکز، توسط سازمان بهزیستی طراحی شده؛ که بسیار موفق هستند. بیمار باید شش ماه در آنجا اقامت کند. مراکزی مانند بیمارستان‌ها داریم. در این مراکز سم‌زدایی صورت می‌گیرد. متأسفانه در تخصصی‌ترین مکان در کشور که انتظار داریم در بیمارستان کار علمی صورت بگیرد بیشتر درمان به صورت سم‌زدایی است. اما در اصل باید درمان پرهیز‌مدار باشد.
 
ما دو نوع معتاد برای مراجعه به مرکز درمان داریم: نوع اول کسانی هستند که اختیاری به مرکز مراجعه کرده‌اند. این امر می‌تواند دلایل متفاوتی داشته باشد. درمان دیگر اجباری است. مثلاً طرح‌هایی که در خیابان می‌بینیم و پلیس شخص معتاد را به مرکزی منتقل می‌کند. این نوع، ضعیف‌ترین سیکل انجام شده است. یعنی سیکلی است که در کشور ما موفق نبوده و متاسفأنه بر اجرای آن اصرار می‌شود. اما از جهاتی این درمان قابل قبول است. شاید از نظر حوزه درمانی مناسب نباشد، اما همین که در طول سه ماه، دو هزار نفر از محله‌های تهران جمع‌آوری می‌شوند در آن مناطق جرم و جنایت کم می‌شود. این قسمت موضوع مطلوب و قابل قبول است. اما اینکه برای این دو هزار نفر در آن مرکز اقامتی چه کاری انجام می‌دهند و چه اتفاقی می‌افتد و پس از بیرون آمدن از آنجا کدام سازمان آنها را پیگیری می‌کنند بحث دیگری است.
 
راه پرپیچ و خم درمان اعتیاد!

ـ در اعتیاد به مواد، مواد سنتی و روان‌گردان‌هایی مانند شیشه داریم. درمان کدام یک از این مواد مشکل‌تر است و آیا اساساً برای بحث شیشه که البته شما فرمودید ۹۵ درصد آن بحث روانی است و باید روان‌پزشکان و روان شناسان عمل کنند، آیا داروی مشخصی در دنیا برای درمان شیشه وجود دارد؟
صفاتیان: درمان مواد روان‌گردان جدید سخت‌تر است. الگوی درمان مواد غیردارویی است. ما برای شیشه درمان دارویی نداریم. اما برای تریاک و هروئین و مورفین که ما به‌آنها مخدر می‌گوییم و بیشتر آ‌نها سنتی هستند (به این معنا که از قدیم وجود داشتند و ما آنها را می‌شناختیم است) داروی جایگزین داریم که متادون، بوپر نورفین و دیگری شربت تریاک جایگزین این مواد هستند.

ـ همین دارو‌ها خود، باعث اعتیاد نمی‌شود؟
صفاتیان: بله همه این دارو‌ها اعتیادآور است، اما انتخابی بین بد و بدتر است. عوارض این جایگزین‌ها نسبت به مخدر‌ها کمتر است. شخصی که مصرف‌کننده هروئین است، در طول روز هر چهار یا پنج ساعت باید مواد مصرف کند و در طی این مدت هر بار خلقش به هم می‌ریزد. زمانی که خلق او به هم می‌ریزد، مرتکب جرم و دعوا می‌شود. متادون دارویی است که نیمه عمر ۲۴ ساعته دارد. یعنی اگر شخص معتاد، امروز صبح متادون مصرف کند تا فردا صبح خلق ثابتی دارد.
 
حوزه درمان اعتیاد را نباید فقط بهداشتی دید و باید حوزه‌های اجتماعی و جرائم را هم با آن دید. یعنی برنامه درمانی از نظر من موفق هستند که همه جوانب با هم سنجیده شوند. نباید صرفاً به خاطر اینکه بگوییم این دارو خود اعتیادآور است، پس مؤثر نیست. اما اینگونه نیست و خلق شخص را ثابت نگه می‌دارد. به‌طور مثال دارویی به نام بوپرنورفین که قرصی زیر زبانی است این کار را انجام می‌دهد. در هر صورت به این الگو مدیریت مصرف می‌گویند.
 
هنگامی که می‌گوییم در کشور دو میلیون و هشتصد هزار نفر مصرف کننده مواد داریم این افراد از آغاز صبح به فکر مصرف مواد هستند. چند ده هزار میلیارد تومان در طول سال صرف خرید مواد می‌شود که این افراد به قاچاق‌چیان پول می‌دهند و روز به روز این قاچاق‌چیان را قدرتمند می‌کنند. به همین دلیل ما تئوری به نام مدیریت مصرف گذاشتیم و این را در سیاست‌های کلان نظام آوردیم و دستگاه‌ها را مکلف کردیم که در این قالب حرکت کنند.
 
در مدیریت مصرف، یک مرکز درمان یا دارو بین سیستم قاچاق و سیستم مصرف‌کننده قرار می‌گیرد که اولاً اگر شخصی بخواهد دارو را مصرف کند باید مواد را از جایی بگیرد که ارزان‌ترین قیمت مواد مخدر باشد. در این مواد مخدر، ناخالصی و مرگ و میر نیز دارد. مثلاً در خانواده‌ای که پدر خانواده کارگر است، یک میلیون و دویست هزار تومان حقوق دارد و باید ماهانه سیصد هزارتومان پول مصرف مواد دهد. اگر این شخص وارد حوزه درمان شود میزان پول پرداختی برای درمان حدود صد هزارتومان است و دویست هزار تومان برای او می‌ماند. این شخص به دلیل اینکه شرایطش از لحاظ فیزیکی و روحی و روانی نسبت به دارویی که می‌گیرد کمتر مرتکب جرم می‌شود. در حوزه کارگری ۲۲ درصد کارگران اعتیاد دارند و این درصد بسیار بالای نسبت به عامه جامعه است که تقریباً عدد آن ۶/۵ است. کارگران بیشترین ضربه را به حوزه‌های اقتصادی می‌زنند. تحلیل‌گران اقتصادی هنگام مقایسه، فقط مسئله را دلار و ارز نمی‌بینند؛ گرچه این دو تا از علل است، (در یک کارخانه صد نفری که ۲۲ نفر آنها اعتیاد دارند این افراد دیرتر سر کار رفته و زود‌تر از سر کار خارج می‌شوند، سر کار دزدی می‌کنند و توان انجام کار را ندارند و عوارض پزشکی آنها ـ مثل قطعی دست ـ بسیار زیاد است، در رانندگی تصادف می‌کنند، در کار‌های سنگین نمی‌توانند تمرکز کنند، همه این موارد باعث افت کاری می‌شود. مجموعه افت کاری در کارخانه‌ای که شرایطش مناسب است عملاً عملیاتی نیست. مسئول کارخانه هم برای درمان آنها در جزئیات ورود نمی‌کند.) پس منظور از بحث درمانی، درمانی موفق برای مخدر‌ها است. درمان غیردارویی اساس و پایه کار است، تقاضا می‌کنیم معتادین هنگامی که به مراکز درمانی مراجعه می‌کنند تمرکز خود را روی درمان غیردارویی قرار دهند. اگر معتادی به مرکزی مراجعه کرد و گفتند پزشک شما را معاینه می‌کند و مددکار و روانشناس در آن مرکز وجود نداشت، از آن مرکز خارج شوند. زیرا چنین مرکزی به درد معتاد نمی‌خورد.  این ۷ هزار مرکز هر کدام باید روانشناس داشته باشند و اگر نداشته باشند، مرکز دچار مشکل است.

ـ در بحث روند درمان مثلاً سم‌زدایی می‌کنید و مقداری دارو‌های جایگزین می‌دهید، اما آن‌ چیزی که باعث برگشت می‌شود، مشکلات ذهنی و روانی شخص معتاد است که طبیعتاً باید به روانشناس مراجعه کند. هزینه روانشناس در ایران زیاد است، در این مراکز درمانی که برای اعتیاد است، هزینه‌ها به چه صورت است؟ زیرا شما فرمودید ۲۲ درصد افراد معتاد متعلق به قشر کارگر هستند که جزء قشر ضعیف جامعه می‌باشند و اساساً توانایی مراجعه به روانشناس را ندارند که بخواهند یک سال به او مراجعه کنند تا بتوانند از نظر ذهنی خود را پاک کنند.
صفاتیان: در راستای این کار، سال ۱۳۸۹ درماده ۱۵ قانون مبارزه با مواد مخدر، بحث بیمه معتادان را مطرح کردیم. سال گذشته مبلغی حدود ۷۵ میلیارد تومان بودجه در اختیار وزارت رفاه در بحث بیمه معتادین قرار گرفت. اما از نظر من این پول خوب و در جای خود هزینه نشد. این کار‌ها اجرایی است و وظیفه ما به عنوان سیاست‌گذار این است که برنامه را ببینیم. اینکه در فرآیند بیمه ـ تأمین اجتماعی با بیمه دیگر ـ چه مشکلی دارد و امثالی از این دست کار‌های اجرایی است.

ـ بالاخره یکی از وظایف سیاست‌گذاران نظارت بر اجراست.
صفاتیان: هر سال این موضوع در حال اصلاح است. اگر سال اول ۷۰ درصد این پول انحراف پیدا می‌کرد، اکنون به ۵۰ می‌رسد و تا این عدد به صفر برسد زمان می‌برد. منظور من این است که چنین مسئله‌ای دیده شده. یا به‌عنوان مثال بهزیستی کمک‌های زیادی به این افراد می‌کند. ما در قانون، وزارت رفاه را مکلف کرده بودیم که معتادان بی‌بضاعت را تحت پوشش درمان قرار دهد و این امر به جز بحث بیمه است. بیمه بخش دوم است؛ که باز هم این موضوع خوب اتفاق نیفتاد. هنگامی که با وزارت رفاه صحبت می‌کنید می‌گویند برای این کار بودجه ندارند و اذعان می‌کنند حتی برای بسیاری افرادی که تحت پوشش، در حوزه‌های کارگری و اعتیاد هم بودجه برای کمک ندارند؛ لذا نمی‌توانند برای آنها کاری انجام دهند.

ـ فرد معتادی که از قشر پایین جامعه است اگر بخواهد وارد یک مرکز درمان برای سم‌زدایی و کار با روان‌شناس شود باید چه کاری انجام دهد؟
 صفاتیان: فرد معتاد می‌تواند به مراکز درمان دولتی که تقریباً همه بیمارستان‌ها دارند، مراجعه کند. روان‌شناس هم در آنجا وجود دارد. یا مراکز مربوط به سازمان بهزیستی که دولتی هستند و همچنین روان‌شناس نیز دارند. در کشور فضا موجود است. ما در کشور نزدیک به ۸ یا ۹ هزار مرکز داریم و تقریباً هر شخصی، هر الگویی که در ایران بخواهد وجود دارد. من بیشتر مراکز را در دنیا دیدم. همه الگو‌های کشور‌های دیگر، مانند آمریکا و یا سوئیس، در ایران وجود دارد و بسیاری از آنها موفق هستند. اما هنگامی که این مسئله را به کل کشور تعمیم می‌دهیم دچار ضعف می‌شویم.

ـ با توجه به اینکه شما کشور‌های مختلفی را دیده‌اید یا در مورد آنها مطالعه کردید، ایران در مقایسه با کشور‌های دیگر در مورد بحث درمان در کجا قرار دارد؟
صفاتیان: ایران نسبت به کشور‌های اروپای غربی عقب‌تر است. اما کمتر از کشور‌های اروپای شرقی نیست. نسبت به کشور‌های آسیایی وضعیت بهتری دارد. ما در سال ۱۳۸۱  درمان را در ایران پایه‌گذاری کردیم. یک سال قبل از آن، ستاد مبارزه با مواد مخدر اداره کل درمان راه انداخته بود، که کار شروع شد. تیمی هماهنگ با هم از وزارت بهداشت، بهزیستی، ستاد و سازمان زندان‌ها در این اداره کنار هم قرار گرفتند. در یک فرآیند ۸ یا ۹ ساله هر آنچه که الگو در دنیا وجود داشت در ایران پیاده شد. یعنی از سال ۱۳۸۹ به بعد الگوی درمانی جدیدی در ایران نداریم. این تیم در بهزیستی بودند و متخصصین بهزیستی و وزارت بهداشت، از دانشگاه‌ها و از خارج می‌آمدند و برنامه‌ها را می‌دیدند. هر برنامه موفقی در دنیا به صورت آزمایشی انجام شد، خیلی از آنها ماندگار شدند و یک سری از برنامه‌ها که مناسب نبود حذف شد. مثلاً دستگاه‌هایی که ساخته شد و سکه ۵ یا ۱۰ تومانی در آن می‌انداختند و از طرف دیگر سرنگ بیرون می‌آمد. سازمان بهزیستی این کار را انجام داده بود و در برخی مناطق تهران بسیار موفق بود که این طرح را در سفر به سوئیس دیدیم. اما قسمتی از وزارت بهداشت با آن مخالف بود. اکنون دیگر هم‌سو و موافق شدند و همه الگو‌ها وجود دارد. اما هنوز مانند خیلی موارد دیگر عقب‌تر هستیم. چون فرهنگ سازی خیلی دیر در حال اتفاق افتادن است و جمیع افرادی که تصمیم‌گیری می‌کنند برای یک برنامه که به طور مثال کیفرزدایی یا بیمار انگاری یا بیمارزدایی شود اختلاف نظر دارند. در مجموع ما عقب‌تر از بقیه کشور‌ها هستیم، اما من فرآیند حرکت را مثبت می‌بینم. از سال ۱۳۸۱ تاکنون را بررسی می‌کنیم و این ۱۷ سال را با بقیه کشور‌ها مقایسه می‌کنیم فرآیند خوبی داریم.

ـ اگر نکته‌ای مانده لطفا مطرح کنید.
صفاتیان: خانواده‌ای که متوجه می‌شود فرزندش اعتیاد دارد با او برخورد چکشی نکند یا مادر خانواده موضوع را کتمان نکند. مثلاً پدر خانواده بخواهد با رفتار تند او را از خانه بیرون اندازد و مادر موضوع را کتمان می‌کند. این دو رفتار بزرگ‌ترین ضربه را به نوجوان و جوانی می‌زند که تازه مصرف مواد را شروع کرده است. راهکار این است که به روانشناس مراجعه کنند و از او سؤال کنند و با توجه به شخصیت فرزند و شرایط خانواده فرد، روا‌نشناس راه‌هایی به آ‌نها می‌دهد تا برای درمان فرد را ترغیب کنند.
 
 فیلم کامل این گفتگو را ببینید:
 
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی