این دوران کرونایی، به شدت روی «کیفیت زندگی» و نگاه ما به زندگی و محتوای آن اثر مطلوب میگذارد. تا قبل از این دوران، چیزهایی را کوچک و کمارزش میدیدیم و الان فهمیدیم که چقدر بزرگ و باارزش هستند و بالعکس. فارغ از اینکه بیدین باشیم یا دیندار، خداباور باشیم یا خداناباور، از آنجا که «مرگ» دوباره در میان ما تبدیل به یک «مسأله» جدی شده، یقینا توجه به «کیفیت زندگی» بیشتر خواهد شد و این توجه، بیشتر در ابعاد فرامادی آن خواهد بود وگرنه مادیات در این دوران غلبهی کاپیتالیسم و اصالت سرمایه، تقریبا به اوج خود رسید و اینک شاهد دوران کاهشی یا پالایشی آن خواهیم بود.
دیدارنیوز ـ
ابوالحسن مظفری*: در سلسله مطالبی ذیل تیتر «فرصتها و تهدیدهای کرونایی»، تلاش میشود تا برخی از این فرصتها و تهدیدها بیان شود. یادداشت حاضر، دومین یادداشت در این خصوص است.
۲- فرصت پالایش معنوی
دوران کوتاه حضور کرونای جدید، تأثیرات بلندی برای نگرش معنوی انسانها در بر داشته است. دور از ذهن نیست که دامنهی تأثیرش آنقدر باشد که شاهد یک «رنسانس معنوی» شویم.
معنویت در سه محور مهم حاضر میشود:
الف) باورها
ب) تجربیات
ج) اعمال و مناسک
تغییر در هر کدام اینها، تأثیراتی متناسب با آن، در سایر محورها میگذارد. این دوران عجیب و استثنایی که شاید هر صد سال یکبار در تاریخ بشر امکان تکرار داشته باشد (یعنی متوسط یک دوران خاص در طول عمر یک نسل کامل) فرصتی عجیب برای «تجربیات» جدید معنوی ایجاد کرده است.
اگر برتری و اهمیت تجربه بر علم در حوزهی علوم مادی، اجماع اکثریت را ندارد، در حوزهی امور معنوی نسبتا مورد وفاقتر است. یک تجربهی معنوی (ولو کوچک) میتواند چنان تحولی در انسان ایجاد کند که باورهای جدیدی برایش ساخته یا به باورهای متداول، دست یازد؛ و پس از رسیدن به چنین باورهایی، با ایمان و انگیزهی بیشتری در انجام اعمال و مناسک معنوی و حفظ کیفیت خود، تلاش خواهد کرد.
بحث دیگری که در این زمینه موضوعیت دارد، مسالهی «غفلت» انسانها است. یعنی گاهی افراد به یک باورها و تجربیاتی رسیدهاند، اما به مرور دچار غفلت میشوند؛ لذا نیاز به عناصر «غفلتزدا» همیشه در بحثهای معنوی مطرح است.
یکی از مهمترین عناصر غفلتزدا، «مرگ» است. بی جهت نیست که میگویند پیامبران، انسانها را «مرگاندیشتر» میکنند. تفکر مدرنیته به شکل هوشمندانهای تلاش میکند تا مسالهی «مرگ» را از لیست «مسأله»های انسانی خارج کرده یا اهمیتش را خیلی کاهش دهد. حال آنکه یکی از ستونهای اندیشههای معنوی، مرگ و مسألهی مرگ است.
مرگ، خودِ واقعه است و مسألهی مرگ، تمامی آن چه که با مرگ مرتبط است. دوران کرونایی، دوباره «مسألهی مرگ» را پررنگ کرد. چگونگی مواجهه با این پدیده و آثار و تبعات آن، فرصتی ناب برای اندیشههای اصیل مرتبط با مرگ را ایجاد کرد.
گفتهاند که: «تُعرفُ الاَشْیاء بِاضْدادها» یعنی هر چیزی را میشود با متضادش شناخت یا درک کرد. در واقع تفکر در مرگ باعث میشود تا «زندگی» را شناخته و در تبیین «زندگی اصیل» تفکرها کنیم. بیتوجهی یا کمتوجهی به مرگ است که باعث میشود زندگی را از کیفیت اصیل خود دور کنیم.
این دوران کرونایی، به شدت روی «کیفیت زندگی» و نگاه ما به زندگی و محتوای آن اثر مطلوب میگذارد. تا قبل از این دوران، چیزهایی را کوچک و کمارزش میدیدیم و الان فهمیدیم که چقدر بزرگ و باارزش هستند و بالعکس.
کرونا در میان ما بماند یا نماند، تلنگری سنگین به تفکرات انسانها زد تا:
۱- مرگاندیشی که توسط تفکرات مدرنیته (عمدا یا سهوا) نادیده گرفته میشد، دوباره پررنگ شود.
۲- در «کیفیت زندگی» اندیشهها کنیم و همین اندیشه کردن (و عمیق اندیشه کردن) «میتواند» موجب رسیدن به درکها و باورهایی شود تا وزن معنویت (که همان «معنایابی» برای زندگی است) را کمی بیشتر کنیم و به یک تعادل برای میزان عقلانیت و معنویت در میان انسانها برسیم.
ولی این تنها تأثیر مهم بر نگرش معنوی انسانها نیست. نوع نگاه ما در مورد آموزههای مذاهب، وارد چالشهای سنگینی شده و یقینا موجب پالایش مثبتی در آنها خواهد شد. آموزههای ضعیف و سخیف در این چالش، یا حذف میشوند یا خود را اصلاح میکنند.
برخی تقدسها مشمول بازنگری خواهند شد و برخی ادعاها اگر نتوانند در این کارزار واقعی (که یک یومالحساب دنیوی است) اثر مثبت خود را نشان دهند، پیروانشان یا باورمندانشان را از دست خواهند داد. تأثیر کوتاهمدت این دوران (که شاید در بلندمدت هم باقی بماند) ایجاد کنتراست بیشتر در نگاه معنوی بشر خواهد بود.
برخی ایمان و باورهای خود را از دست خواهند داد و برخی ایمان و باور جدیدی پیدا کرده یا باورهای قبلی و ضعیف آنها، محکمتر میشود. حالت «بینابینی» کاهش خواهد یافت، اصطلاحا یا زنگی زنگ میشویم یا رومی روم.
فارغ از اینکه بیدین باشیم یا دیندار، خداباور باشیم یا خداناباور، از آنجا که «مرگ» دوباره در میان ما تبدیل به یک «مسأله» جدی شده، یقینا توجه به «کیفیت زندگی» بیشتر خواهد شد و این توجه، بیشتر در ابعاد فرامادی آن خواهد بود وگرنه مادیات در این دوران غلبهی کاپیتالیسم و اصالت سرمایه، تقریبا به اوج خود رسید و اینک شاهد دوران کاهشی یا پالایشی آن خواهیم بود.
در قسمتهای بعدی، به سایر «فرصتها» و «تهدیدها» خواهیم پرداخت.
*پژوهشگر حوزه اجتماعی