گفتگوی "دیدارنیوز" با «حجتالاسلام مجتبی رضایی» کارشناس مهدویت/ بخش پایانی
دیدارنیوز ـ همزمان با ایام میلاد با سعادت حضرت مهدی(عج) سعی کردیم به نقش مدیریتی ایشان در عصر غیبت بپردازیم. بدین منظور با حجتالاسلام مجتبی رضایی که در حوزه مهدویت پژوهی فعالیت میکند هم کلام شدیم. پیش از این بخش نخست گفتگو منتشر شده است. در بخش دوم و پایانی، حجتالاسلام رضایی سه نوع مدیریت برای امام عصر (عج) بیان کرد و این سه نوع مدیریت را به ترتیب مدیریت فردی، مدیریت اجتماعی و مدیریت بشری نام برد. مدیریت فردی رابطهای است بین فرد و امام زمان که محل بحث ما نبود. عمده بحث در مورد مدیریت اجتماعی و بالاخص مدیریت بشری حضرت ولی عصر (عج) در دوران غیبت است.
در ادامه، قسمت دوم و پایانی گفتوگوی دیدارنیوز با حجتالاسلام مجتبی رضایی را ملاحظه میکنید.
دیدارنیوز: معتقدید حضرت مهدی (عج) در دوره غیبت هم جایگاه مدیریتی خودش را دارد؟
رضایی: اتفاقاً غیبت، دایره فعالیت امام را توسعه میدهد. شخصیت امام ناشناخته میماند. درست است این ناشناختگی سختیهای خود را دارد، اما درعین حال آزادیهای خاص خود را هم دارد. نوع ارتباطات امام سادهتر میشود. گمنامی امام به ایشان اجازه میدهد در قالبهای مختلف، با عناوین مختلف و با هویتهای مختلف در بزنگاه تاریخی، کار خود را انجام دهد. حال این سؤال پیش میآید که در حوادث، مدیریت امام چگونه است؟ لازم نیست بدانیم که امام چگونه مدیریت را انجام میدهد. اگر توانستیم بفهمیم که فبها؛ اگر نتوانستیم بفهمیم بدان معنا نیست که امام مدیریت نمیکند. معنایش این است که مدیریت امام بسیار نرم و پنهان است و از دید ما هم مخفی است و باید هم اینگونه باشد. نکته دوم اینکه امام، جانشین خدا بر روی زمین است. خلیفه الله است. امام که نمیتواند احساس مسئولیتش از خداوند بالاتر باشد، نمیتواند مسئولیت پذیرتر از خدا بشود، غیرتمندتر از خدا هم نمیتواند بشود. او جانشین خداست. وقتی جانشین خدا شد، هر چند اختیارات و قدرت دارد، ولی این توانایی و اختیار و قدرتش را باید در اختیار خدا قرار دهد. هر جا که خداوند مصلحت دانست امام هم دخالت میکند. به عنوان مثال، سختترین دوران تاریخ اسلام، دوران شعب ابیطالب است که گفته شده ۳ سال و بعضیها گفتهاند ۱۰ سال هم طول کشیده است. اصلاً اساس هجرت رسول خدا هم از همین شعب شروع شد. این سختترین دورانی بوده که اسلام به خودش دیده است. تمام محاصرههایی که شما تصور کنید در شعب بر پیغمبر و یارانش اعمال کردهاند. حال اگر ما باشیم و این توقعات جامعه شیعه امروزی، گفته میشود یا رسولالله چرا دعا نکردی؟ شما که دعایتان مستجاب میشود. خب هر چیزی به دعای ایشان نیست؛ خداوند یک سیاستهایی دارد و باید بر اساس سیاستهای خداوند حرکت کند و رسولالله نمیتواند از خداوند جلو بزند. خداوند مصلحت دیده که این شعب اتفاق بیفتد. نتیجه شعب، هجرت و حکومت اسلام و آن جریانی است که تا به امروز در تاریخ بشریت ادامه پیدا کرده است. آن سختی باید باشد تا انگیزه برای حکومت اسلامی و تغییر نظام سلطه در مومنین رشد کند. مومنین به تغییر نظام سلطه، راغب شوند و جامعه تغییر نظام سلطه را بپذیرد و بگوید اینها مظلوم بودند و حق داشتند این کار را بکنند. به هر حال دعای پیغمبر قطعاً پذیرفته میشود، ولی پیغمبر دعا نمیکند چرا که این دعا فعلاً به مصلحت نیست و مصلحت در سختی است.
این مثالها در تاریخ فراوان است. چرا حضرت علی نفرین نکرد؟ اینها از حیطه فهم ما خارج است. ما تازه بعد از ۱۴۰۰ سال، گوشههایی از آن را میفهمیم. مطمئن باشید خیلی از آنها را نفهمیدهایم و نخواهیم فهمید. خداوند سیاستها و مدیریتهای پنهانی دارد که قابل بیان نیست و امام مجبور است بر اساس سیاستهای خدا حرکت کند. باید بر اساس اراده و خواست خدا حرکت کند. امام زمان هم همین گونه است. درست است امام زمان مدیریت دارد، اما این مدیریت بر اساس آن سیاست گذاری کلان خداوند است. خداوند برنامهریزی کلان میکند. امام بر اساس قابلیت و توانایی مدیریت خودش اجرای آن برنامه خدا را به عهده میگیرد. مدیریت اجرایی سیاستهای خداوند با امام است. امام و حتی پیامبر برنامهریز نیستند.
دیدارنیوز: میتوانید یک نمونه برای عصر غیبت نام ببرید. یعنی اینکه خداوند یک برنامهای ریخته و امام هم نمیتوانسته از آن تخطی کند یا جلو بزند. امام این وسط چه کاری کرد و اگر امام نبود چه اتفاقی رخ میداد؟
رضایی: جواب این سؤال را دیگر از من نخواهید! چون تشخیص آن کار سختی است. ما در تاریخ غیبت هم از این ماجراها زیاد داشتهایم. مثلاً مغولها نصف دنیا را میگیرند. جنگ جهانی اول و دوم رخ میدهد. منتهی اینکه امام در لابهلای این مسائل چه حرکتهای نرم و خزندهای انجام داده که بتواند برنامه خودش را پیش ببرد، این چیزی است که ما نمیتوانیم تشخیص دهیم. چون تشخیص برنامهریزی پنهان امام بسیار سخت است. اینکه بدانیم امام در جریان مغول چه مدیریتی کرده که بتواند جامعه شیعی خودش را حفظ کند، نمیدانیم. در جریان حمله وهابیت به عراق در ۷۰ یا ۸۰ سال پیش ما نمیتوانیم کار امام را تشخیص دهیم. چون از حیطه امامت بیرون هستیم. از برنامهریزی و فهم مدیریت امام خارج هستیم. ممکن است کسی وقت بگذارد و بتواند گوشههایی از آن را تشخیص دهد و گوشههایی از آن را بفهمد، اما من به شخصه نمیدانم. اگر بخواهیم مدیریتهای پنهان امام را در نظر بگیریم همان مثال حضرت زینب را میتوان زد.

شما ببینید حرکتهای جامعه شیعی چگونه باید تنظیم شود که این حرکتهای مدیریتی جامعه شیعی از نجف شروع شده ولی به قم ختم میشود. بالاخره اینها مدیریتی میطلبد. چگونه میشود که یک شهری افول میکند و یک شهری رشد میکند. حالا یک دوره نجف است، یک دوره جبل عامل لبنان است، یک دوره قم است. اگر کسی این فراز و فرودها را بررسی کند، یقیناً به جلوههایی از مدیریت امام میرسد که چه اتفاقی میافتد که در یک دورهای از تاریخ شیعه، حوزه جبل عامل به شدت رشد میکند، یک دورهای اصفهان رشد میکند و یک دوره قم رشد میکند. اینها حکومتی نیست و هیچ حکومتی اینها را تدبیر نکرده که بگوید نوبت فلان شهر است. این مدیریت پنهانی است که امام انجام میدهد. منتهی پشت این مدیریت، چه فکری است یعنی امام بر چه اساسی این شهرها را به صورت نرم بالا و پایین میکند، یکی باید از لحاظ تاریخی بررسی کند. ولی این یقیناً نتیجه یک مدیریت پنهان و ماورایی است با توجه به اینکه هیچ حکومتی در این مسائل برنامهریزی ندارد.
یقیناً در همین موضوع حوزههای علمیه فعال و جابهجا شدن و دست به دست شدن حوزههای علمیه با کمترین دخالت حکومتها به این نتیجه میرسیم که امام تدبیر و برنامه خود را میچیند. منتهی اینکه آن برنامه چیست، یک بخش آن را با مطالعه تاریخ و اوضاع جهانی به دست میآوریم، یک بخش آن را هم یقیناً به دست نخواهیم آورد. چون مدیریت پنهان امام است و اصلاً به ما ارتباطی ندارد. مدیریت امام تابع اراده خداوند است. این را برای این عرض کردم که ما توقعمان از امام بالا نرود که مدام بگوییم یابن الحسن کجایی؟ چرا نمیآیی؟ چرا دعا نمیکنی؟ این برداشت که متاسفانه در جامعه شیعی دارد جا میافتد غلط است.
دیدارنیوز: پس با این اوصاف در جریاناتی همانند بحث کرونا که پاندمی شده، نباید انتظار داشت که به صورت ماورایی کاری انجام شود.
رضایی: یک مقدار برای نتیجه گرفتن زود است. فعلاً این نگاه اعتراضی و متوقعانه از امام درست نیست. امام برنامههای خود را بلد است. اما مشخصاً نسبت به ماجرای عصر حاضر و کرونا ـ ماجرایی که فعلاً جامعه جهانی را درگیر کرده است ـ دو فرض بیشتر ندارد؛ یا اینکه یک حمله بیولوژیک است، یا اینکه یک اتفاق ماورایی و برنامهای مثل زلزله باشد. در طول تاریخ، ما اتفاقات ناگواری داشتیم. طاعون میآمد و بسیاری از مردم دنیا بر اثر طاعون میمردند؛ لذا ممکن است پشت پردهاش شیطانی باشد یا یک برنامه الهی و سیاست خدا باشد. اگر بنا را گذاشتیم که یک سیاست الهی است یعنی خداوند به هر دلیلی مصلحت دانسته که این اتفاق در دنیا بیفتد که به هر دلیلی خیرش بیشتر از شرش است. وقتی قرار شد این تصمیم الهی باشد، امام در برابر این تصمیم نمیتواند کاری کند و کاری هم نمیکند. چون تدبیر الهی است. مثل ماجرای شعب ابیطالب که خدمتتان عرض کردم. اینکه چه تدبیری است که خدا به کار میبرد؟ این را روایات آخرالزمانی به ما گفته است.
مهمترین عامل رسیدن حرکت بشری به مقصد نهایی و به ایستگاه ظهور، عامل ناامیدی و یأس است. نه اینکه مردم افسرده و از زندگی ناامید شوند، بلکه به این معنا است که مردم از زمین ناامید شوند. این اتفاق باید بیفتد وگرنه ظهور فایده ندارد. اگر مردم احساس کنند که خودشان میتوانند زندگی خود را مدیریت کنند و میتوانند دنیا را آباد کنند، ابداً ظهور رخ نخواهد داد. چون آن انسان نمیتواند نسبت به ولی خدا سرسپرده باشد. فکر خودش را دخیل میداند. چون احساس میکند در برابر ولی خدا فکر و نظر دارد. بشر تا زمانی که دنبال فکر و نظر خود است و احساس کند میتواند روی پای خودش بایستد و از حد طفولیت خودش درآمده و به یک بلوغی رسیده که امنیت دارد، نمیتواند کنار ولی خدا بایستد. باید از درون به یک ناامیدی برسد. روایات آن فراوان است. قدر متیقن این روایات این میشود که بشر باید به یک یأس و ناامیدی و سرخوردگی برسد که از حکومتها کاری برنمی آید. یک مدتی بود که بشر احساس غروری به خودش پیدا کرده بود و آن اینکه واقعا پیشرفت کرده است و دارد رشد میکند و مرزهای دانش را میشکافد. اگر بپذیریم این مساله الهی است یک ویروس، کل فرضیههای بشری را به هم ریخت. کل دنیا را از لحاظ علمی نابود کرد. همه دانشمندان را درمانده کرد. این تلنگرها و این زنگ خطرها برای جامعه بشری لازم است که طغیان و سرکشی او فروکش کند و به خودش بیاید و متوجه شود هیچ کسی نیست. متوجه شود خدایی بالای سر او وجود دارد. از اومانیسم فاصله بگیرد. به یاد خدا بیفتد. چند وقت پیش تلویزیون اعلام میکرد که رئیسجمهور برزیل از مردمش خواسته یک روز روزه بگیرند بلکه این بلا دفع شود. بشر باید به خاستگاه خود برگردد. این مسئله فضا را برای ظهور آماده میکند و انسانها را آماده میکند که به سمت ظهور حرکت کنند. نمیگویم از نشانههای ظهور است بلکه میخواهم بگویم این بشر را به سمت ظهور سوق میدهد. کما اینکه این اتفاق میتواند این ظرفیت را در بشر ایجاد کند که یک مقدار بیشتر متوجه خدا و ماوراء شود. اما اگر گفتیم این ماجرا شیطانی است و مثل جنگ جهانی اول و دوم میماند که یک سری طمعها و طغیانها از بشر سر زد و باعث شد این اتفاقها بیفتد. در این فضا یقیناً امام مدیریت میکند. اما مدیریت نرم میکند. چون اگر مدیریتش برملا باشد، به سرعت خنثی خواهد شد. به سرعت جامعه شیطان برایش برنامه میچیند و آن را نابود میکند. یقیناً امام مجبور است که در پشت پرده کارهایی کند که ما آن کارها را نمیفهمیم و ممکن است تا ابد هم نفهمیم مگر اینکه خودش بیاید و بگوید.
در کنار اینها وظیفه ما این است که از ولی خدا و از خدا بخواهیم و دعا کنیم. این دعا باعث میشود که برای جامعه مومنین، یک فرجی بشود. آن حرکت جامعه بشری به جای خودش محفوظ است. اما به جامعه ایمانی گفتهاند که دعایش را بکند و تلاش هم بکند. به قول امروزیها بهداشت را رعایت کن، اما دعا و رابطهات را با امام زمان قطع نکن. این قطع نکردن رابطه و این دعا و تضرع، مؤثر است. جامعه ایمانی در پرتو این ارتباط با ولی خدا و با خدا در قالب دعا و تضرع و زاری میتواند خودش را در پرده امنی قرار دهد و از آسیبهای این فکر شیطانی تا اندازه زیادی نجات پیدا کند. اما اینکه امام زمان در مقابل این سیاست شیطانی چه میکند، نه میگوید و نه میتواند بگوید و ما هم نمیتوانیم بفهمیم. چون باید اینقدر پیچیده حرکت کند که شیطان نتواند بفهمد که دارد چه میکند. اگر بفهمد به سرعت خنثی میشود.
دیدارنیوز: در حال حاضر خیلیها شرایط فعلی را به عنوان نشانه ظهور تلقی میکنند و می گویند این اتفاق از نشانههای ظهور است. جامعه دینی وقتی با مواردی از این دست روبهرو میشود و در ادامه میبیند هیچ اتفاقی نمیافتد، طبیعتاً یک سرخوردگی برایش ایجاد شده و کلاً منکر همه چیز میشود. لطفاً به آفتهای این حوزه هم اشاره کنید.
رضایی: بنا را بر این بگذاریم که کرونا نشانه ظهور است. نشانه را برای چه میگذارند؟ عین علایم راهنمایی و رانندگی میماند که برای تنظیم حرکت است. اینکه در این خیابان چگونه حرکت کنید که مشکلی پیش نیاید. در جایی که هیچ حرکتی وجود ندارد کسی نشانه نمیگذارد. در بیابان، کسی علایم راهنمایی و رانندگی نمیگذارد، چون حرکتی وجود ندارد. کویر که نشانه گذاری نمیخواهد. خیابان و شهر است که نشانه میخواهد. میخواهم بگویم شما که نشانه گذاری میکنید آیا حرکتی کردهاید که نشانه میگذارید؟ اینکه گوشه خانه بنشینم و بگویم این نشانه ظهور است! خب چکار کنیم؟ این نشانه برای این است که خودمان را تکانی دهیم و آماده شویم و بیشتر فعالیت کنیم و بیشتر به همنوعمان برسیم. اینکه کسی میگوید این نشانه ظهور است بعد هیچ اتفاقی نه در خود آن شخص و نه پیرامون آن شخص رخ نمیدهد، مشخص است دغل بازی است. نشانه را که برای امام زمان نگذاشتهاند. امام زمان الان هم دارد کار خودش را میکند و هر زمان موعدش شد، ظهور میکند. امام زمان نشانه نمیخواهد. نشانه را برای امثال ما گذاشتهاند. کسانی که مشتاق ظهور هستند این نشانهای برای آنها است که به خود حرکتی دهند. اینکه هیچ حرکتی نمیکنیم و دنبال نشانه میگردیم شیادگری و دغل بازی است. حال ممکن است دغل بازی عامدانه باشد و یا از روی نفهمی باشد. در طول تاریخ افراد نادانی که آب به آسیاب دشمن ریختهاند کم نبودهاند. پس بنا را بر این میگذاریم این مسئله نشانه باشد و نشانه بودن یعنی حرکتتان را تسریع ببخشید و انضباطی به آن بدهید. نکته دوم اینکه ما بر اساس روایات، موظف به نشانهگذاری و تشخیص نشانه نیستیم. نشانه باید خودش را به ما نشان دهد و ما نباید آن را پیدا کنیم. مثل علایم راهنمایی که عرض کردم. علامت راهنمایی باید جلوی چشم راننده باشد نه اینکه راننده بگردد پیدایش کند. نشانه باید اینقدر روشن باشد که وقتی کسی در این مسیر حرکت میکند متوجه آن شود. نه اینکه کسی به او بگوید این نشانه است. باید نشانه بودنش آشکار باشد. اینکه عدهای نشانه تعریف کنند و بگویند این نشانه است یا نیست و یا میتواند نشانه باشد، پس معلوم میشود این نشانه نیست. مثل صیحه آسمانی که یقیناً نشانه است و از علایم حتمی ظهور است اما یک چیزی که ممکن است بشری باشد یا ممکن است الهی باشد؛ ممکن است علایم ظهور باشد و یا ممکن است ربطی به ظهور نداشته باشد، یعنی این نشانه نیست. به هر حال مهم رفتار ما است نه صرفا دنبال نشانه رفتن، باید حرکت کرد و به دنبال وحدت کلمه بود وحدت کلمه امام زمان را میآورد.