تیتر امروز

بچه‌ها! نخندین!
افاضات اضافه

بچه‌ها! نخندین!

عوام‌الملک در هفته‌ای که گذشت از حمایت مردم و خواص از یک طرح جدید نوشته و ترانه‌ای هم به گوشش رسیده که می‌گفت: "بچه‌ها! نخندین!"

"آتابای"؛ رفتن همیشه اختیاری نیست

"آتابای" مقبول‌ترین و شاید بهترین نقطه کارنامه نیکی کریمی است. طرح داستانی که خود نیکی کریمی نوشته و هادی حجازی­ فر با بسط آن، فیلمنامه قابل توجهی خلق کرده و خودش نیز بازی نقش اول آن را به عهده گرفته است. "آتابای" ماجرای مردی است که برگشته تا شادتر سپری کند، اما گذشته­ اش بر این حال خوب، غلبه می­ کند؛ چنان که او را دوباره به رفتن محکوم کرده و دلخوشی چندانی برایش نمی­ گذارد. فیلم، اما از لحاظ ساختاری، تا حدود بسیار زیادی متکی و مدیون به فیلمنامه است. حتی طرح داستانی نیز آنچنان ایده­‌ی تازه­‌ای نیست، اما حجازی­ فر توانسته در فیلمنامه، با خلق موقعیت­‌های احساسی درست و مکالمه­‌های بعضا دلنشین، فیلم را تا حدودی در یک سطح مقبول قرار دهد.

کد خبر: ۵۲۷۲۹
۱۱:۴۹ - ۰۷ اسفند ۱۳۹۸

دیدارنیوز ـ ایمان رضایی: پنجمین تجربه فیلمسازی نیکی کریمی، اساسا کیفیتی متفاوت و شاید تا حدودی متضاد با آثار پیشین این فیلمساز دارد. فیلمسازی که طی سال­های طولانی در سینمای ایران به عنوان یکی از شناخته­ شده‌ترین بازیگران زن معرفی شده بود و مقابل دوربین اساتیدی، چون داریوش مهرجویی به ایفای نقش پرداخته، حالا تغییر مسیر جدی­ اش به سمت کارگردانی که پیش از این با "چند روز بعد" و "سوت پایان" کلید خورده بود، با "شیفت شب" وارد فاز جدی­ تری شد. "آتابای" اما مقبول‌ترین و شاید بهترین نقطه کارنامه کریمی است. طرح داستانی که خود نیکی کریمی نوشته و هادی حجازی­ فر با بسط آن، فیلمنامه قابل توجهی خلق کرده و خودش نیز بازی نقش اول آن را به عهده گرفته است.

"آتابای" قصه­‌ی تنهایی است. آدم­‌های اغلب شکست خورده و غمگینی که با پس زمینه طبیعت بکر آذربایجان، میان کوه­‌ها و دشت­‌ها، در طول فیلم عموما با اشک­‌ها و غم­ هایشان حضور پیدا می­ کنند. کاظم (هادی حجازی­ فر) که ترجیح می­ دهد آتابای، خطابش کنند و تازه از سفری طولانی مدت از خارج بازگشته و با شمایلی نسبتا جدی­‌تر و مدرن­‌تر (اشاره به موزیک انگلیسی زبانی که در ماشینش پخش می­ شود) میان بافت سنتی و روستایی زادگاهش، گویی از محبوبیت خاصی بین اهالی برخوردار است، نوعی قهرمان خسته معرفی می­ شود که هم معشوقه­ و هم خواهرش را سال­‌ها پیش در همین روستا از دست داده و بار سنگین درد‌های گذشته، حالا روی دوشش، چهره­‌ای معمولا اخم آلود برایش رقم زده است.

 


 

اساس روایی فیلم را که تماما پشت سر کاظم پیش می­ رود، برخورد‌ها و تجدید دیدار‌هایی شکل می­ دهند که او پس از مدت­ها با آشنایان و دوستانش از سر می­ گذراند. خواهرزاده­‌ی جوان و بازیگوشش، رفیق سال­‌های دورش که زمانی عاشق فرخ­ لقا (خواهر کاظم) بوده، پدر بد قلق و لجبازش و باغی که در نبودش به یک غریبه­‌ی تهرانی واگذار شده و گویی از اهمیت به خصوصی برای کاظم برخوردار بوده است. شروع ایجاد گره­‌های عاطفی نیز دقیقا پس از ماجرای باغ و عصبانیت شدید کاظم به وقوع می­ پیوندد. همان جا که فیلمنامه، حالا در کنار مرور رابطه بین کاراکتر اصلی و محیط پیرامون، قصه عاشقانه­ اش را نیز از سر می­ گیرد. سیما (سحر دولتشاهی) دختر صاحب تازه­‌ی باغ که اتفاقا با معشوقه از دست رفته­‌ی کاظم نیز همنام است، رفته رفته تبدیل به محرکی عاطفی برای شخصیت سرد و نه چندان خوش اخلاق کاظم می­ شود. عشقی که دوباره لطافت و نرمی را به قلب او باز می­ گرداند و از آن مجسمه­‌ی سرد و بی روح، انسانی بهتر می­ سازد.

فیلم، اما چندان نگاه خوش بینانه و حالت سرخوش­ گونه­‌ی رمانتیک ندارد و قرار هم نیست مثبت اندیشانه پیش برود. "آتابای" ماجرای ناکامی­‌ها و نرسیدن هاست. سیمایی که دوباره مجبور به رفتن است، باغی که دوباره به متروکه­‌ای سوت و کور تبدیل می­ شود، ماهی­‌های قرمزی که در برکه جان می­ دهند و .... فیلمساز به کمک نویسنده، تمام این المان­‌ها و ویژگی­‌های روایی و بصری را به کار برده­ تا نشان دهد که غم، میان چشم­ انداز‌های زیبا و طبیعت تماشایی شهر خوی نیز جان آدمی را رها نمی­ کند. چه بسا همه اهالی روستا قصد فرار از این بهشت قدر نادیده را دارند. همه شان سودای رفتن به تهران و میان سازه­‌های شهری زندگی کردن را در سر دارند و چشم به روی تمام زیبایی­‌های اطرافشان بسته­ اند.

 


 

"آتابای" ماجرای مردی است که برگشته تا شادتر سپری کند، اما گذشته­ اش بر این حال خوب، غلبه می­ کند؛ چنان که او را دوباره به رفتن محکوم کرده و دلخوشی چندانی برایش نمی­ گذارد. فیلم، اما از لحاظ ساختاری، تا حدود بسیار زیادی متکی و مدیون به فیلمنامه است. حتی طرح داستانی نیز آنچنان ایده­‌ی تازه­‌ای نیست، اما حجازی­ فر توانسته در فیلمنامه، با خلق موقعیت­‌های احساسی درست و مکالمه­‌های بعضا دلنشین، فیلم را تا حدودی در یک سطح مقبول قرار دهد. کارگردانی و وجهه بصری اثر که عموما متشکل از نما‌های واید و لانگ شات­‌هایی که یادآور سینمای کیارستمی یا جیلان­اند است، علی رغم با کیفیت بودنشان، باز هم زیر سایه­‌ی ابعاد روایی همچون میزان احساس همذات پنداری با شخصیت اصلی و پیگیری داستان حول محور کاراکتر‌ها باقی می­ مانند و به چشم نمی­ آیند. با تمام این­ها، هرچند که "آتابای" از فیلم­‌های قابل تأمل امسال است، اما همچنان ایرادات جزئی و همزمان اساسی به خود می­ بیند که کامل بودن را از آن دریغ کرده است.

 

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی