تا قبل از موضوع انتخاب سرمربی داخلی برای تیم ملی ایران، زمزمههای قدرتمندی درباره احتمال حضور برانکو ایوانکوویچ در تیم ملی بود و حالا به نظر میآید در نهایت یک مربی دیگر از کرواسی، این میراث را به دست آورده است و بیش از همه شایستگی این کار را دارد. طبیعتا اسکوچیچ جایگاه جهانی کسانی مثل کیروش و ویلموتس را ندارد، اما محاسبات اقتصادی در این بزنگاه تاریخی نیز میتواند راه را برای حضور فردی مثل اسکوچیچ باز کند.
دیدارنیوز ـ آرش راهبر: معرفی دراگان اسکوچیچ به عنوان سرمربی تیم ملی در روز پنج شنبه، مصادف با داربی بزرگ پایتخت باعث شد که بحث و بررسی این اتفاق تا امروز ادامه داشته باشد و با فروکش کردن حواشی بازی استقلال و پرسپولیس، اظهار نظرها درباره حضور این مربی کروات تنوع بیشتری پیدا کند.
حمایتها و مخالفتها با سرمربی گری اسکوچیچ در تیم ملی طیف گسترده ای دارد و در این میانه، ارائه اطلاعات نادرست از سوی برخی رسانهها به این ماجرا دامن زده است. به طور مثال درباره دستمزد و مدت زمان فعالیت اسکوچیچ اطلاعات متفاوتی ارائه شد تا اینکه امروز صادق درودگر رسما اعلام کرد که قرارداد اسکوچیچ حدود ۲۰۰ هزار دلار است و ظاهرا به صورت ریالی نیز بسته شده است. در حالی که درودگر صحبتی درباره مدت قرارداد نکرده، وزیر ورزش گفته است که این قرارداد تا جام جهانی پیش بینی شده، اما جزئیات بیشتری از این موضوع را ارائه نکرد.
انتخاب اسکوچیچ برای تیم ملی اما با دو نگاه متفاوت همراه بوده است. گروهی از دست اندرکاران و کارشناسان به فدراسیون فوتبال تاخته اند و قواره این مربی کروات را کوچکتر از تیم ملی قلمداد کرده اند در حالی که عموما نسل جوان فوتبال و خصوصا آنهایی که با این مربی همکاری داشته اند حضور اسکوچیچ در تیم ملی را مثمرثمر دانسته و آن را انتخاب خوبی خوانده اند. در واقع کسانی که تجربه همکاری با اسکوچیچ را داشته اند او را دارای توانایی کافی برای تیم ملی دانسته و در نقطه مقابل کسان دیگری بوده اند که صلاحیت او را تایید نکرده اند و محور اصلی انتقادات آنها این بود که چرا فدراسیون به قول خود عمل نکرده و مربی داخلی را بالای سر تیم ملی نیاورده است در حالی که در روزهای اخیر مشخص بود که پروژه مربی ایرانی، حسابی به دست انداز افتاده است.
به هر حال آنچه در عمل اتفاق افتاده این است که اسکوچیچ هم اکنون سرمربی تیم ملی است و از قضا از همان روز اول نیز با انگیزه و پشتکار بسیار این کار را دنبال کرده و هم داربی بزرگ تهران را تماشا کرد و هم بازی سایپا و پارس جنوبی جم را از دست نداد. اسکوچیچ از چند سال قبل در فوتبال ایران جای خود را باز کرد و نشان داد اهل کار کردن است. او از فولاد خوزستان گرفته تا ملوان و خونه به خونه بابل و حتی نفت آبادان در لیگ برتر و لیگ یک، کار کرده و حدود ۵ سال است که در عمق فوتبال ایران حضور داشته است؛ بنابراین حضور و ممارست او در فوتبال باشگاهی ایران را میتوان یکی از نقاط قوت او دانست.
طبیعتا با توجه به فشردگی بازیهای باشگاهی ایران در ماه بهمن و اسفند و آغاز لیگ قهرمانان آسیا، انتخاب یک مربی آشنا به فرهنگ فوتبال ایران میتواند به عنوان یک امتیاز مثبت برای فدراسیون تلقی شود، اما در عین حال با وضعیتی که هم اکنون فدراسیون فوتبال دارد و در حال حاضر با سرپرست اداره میشود، انتخابات آتی ممکن است باز هم برای تیم ملی و مربی جدیدش به یک چالش بدل شود به این معنی که رئیس بعدی فدراسیون ممکن است اسکوچیچ را کنار بگذارد و باز روز از نو و روزی از نو...
با محاسبه همه این احتمالات، اما باید گفت که در هر صورت تکلیف دست اندرکاران فوتبال این است که از سرمربی تیم ملی حمایت کنند و ملاحظات مربوط به انتخاب او را نیز در نظر بگیرند. تیم ملی در فروردین ۹۹ دو بازی آسان دارد که البته محک مناسبی برای سنجش اسکوچیچ در پست جدیدش نیست، اما میتواند جایگاه او را محکمتر کند. در عین حال به نظر میآید فرصتهایی مثل بازیهای تدارکاتی و روزهای فیفا نیز میتواند محکی برای سرمربی کروات در نظر گرفته شود و اگر اوضاع بر وفق مراد نبود تا رسیدن به بازیهای بحرین و عراق در خرداد سال آینده میتوان تصمیم دیگری نیز گرفت. شاید یکی از گامهای مهم در این برهه از زمان انتخاب یک دستیار ایرانی که محبوبیت و مقبولیت مناسبی از سوی هواداران فوتبال داشته باشد نیز وضعیت موجود را برای کادر فنی جدید تیم ملی بهتر و بهتر کند.
به هر حال تا قبل از موضوع انتخاب سرمربی داخلی برای تیم ملی ایران، زمزمههای قدرتمندی درباره احتمال حضور برانکو ایوانکوویچ در تیم ملی بود و حالا به نظر میآید در نهایت یک مربی دیگر از کرواسی این میراث را به دست آورده است و بیش از همه شایستگی این کار را دارد. طبیعتا اسکوچیچ جایگاه جهانی کسانی مثل کیروش و ویلموتس را ندارد، اما محاسبات اقتصادی در این بزنگاه تاریخی نیز میتواند راه را برای حضور فردی مثل اسکوچیچ باز کند. او تجربه حضور در نیمکت تیم ملی را نداشته، اما مگر علی دایی یا افشین قطبی هم چنین نبودند؟ در حال حاضر نخستین دستاورد انتخاب مربی کروات، پایان بلاتکلیفی برای تیم ملی است آن هم در فوتبالی که در گسترهای از بلاتکلیفی به سر میبرد.