تیتر امروز

نشست مشترک سه نماینده مجلس و ورزشکاران
مربیان و ورزشکاران رشته‌های رزمی در دیدارنیوز دغدغه‌ها و مطالبات خود را بیان کردند+ ویدیو و عکس

نشست مشترک سه نماینده مجلس و ورزشکاران

سمیه رفیعی، علیرضا سلیمی و محمدحسین حسینی بحرینی نمایندگان مجلس شورای اسلامی در سالن اجتماعات دیدارنیوز با تعدادی از مربیان، باشگاهداران و پیشکسوتان ورزش در رشته‌های رزمی، دیدار و گفت‌وگو کردند.
اقتصاد، جامعه و مرگ، سه حلقه گمشده در جنگ
دیدار بررسی می‌کند

اقتصاد، جامعه و مرگ، سه حلقه گمشده در جنگ

موضوعی که در میان بروز پدیده جنگ کمتر به آن توجه می‌شود، تاثیرات اجتماعی آن است، از این رو از چند قرن پیش جامعه شناسان توجه ویژه‌ای به این موضوع داشته و نظرات متفاوتی را بیان کرده اند که در این...
حمله ایران به اسرائیل/ جمهوری اسلامی تجاوز به منافع خود را بر نمی‌تابد
انتقام پس از حمله تروریستی به کنسولگری

حمله ایران به اسرائیل/ جمهوری اسلامی تجاوز به منافع خود را بر نمی‌تابد

بعد از حمله تروریستی روز ۱۳ فروردین رژیم اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه، که باعث شهادت چند فرمانده سپاه شد، ایران شنبه شب ۲۵ فروردین‌ماه حملات گسترده پهپادی و موشکی خود را به اسرائیل انجام...
"دیدارنیوز" رهبری متوهمانه مسعود رجوی در عملیات فروغ جاویدان را مورد بررسی قرار داد؛

عملیات فروغ جاویدان یا پیک‌نیک دست جمعی!

مسعود رجوی به‌عنوان رهبر سازمان مجاهدین خلق با تمام جنایت‌ها و خیانت‌هایی که مرتکب شده بود متوهمانه گمان می‌کرد با ورود نیروهایش به ایران مردم از تمامی جنایت‌هایش چشم می‌پوشند و از آنان استقبال می‌کنند. مردم استقبال کردند، اما نه با قربانی کردن گاو و گوسفند بلکه با قربانی کردن نیرو‌های مسعود رجوی در تنگه چهارزبر؛ تنگه‌ای که قتلگاه خائنان به مردم ایران شد.

کد خبر: ۳۰۵۱۰
۱۶:۵۳ - ۰۵ مرداد ۱۳۹۸

عملیات مرصاد

دیدارنیوز ـ مسلم تهوری: مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق و به‌عبارت روشن‌تر منافقین، رهبری متوهم و خیال پرداز بود. بررسی زندگی وی بیانگر خودبزرگ‌بینی متوهمانه‌ای است که در جای جای سخنان و تصمیم‌های وی نمود عینی دارد. کنکاش و بررسی استراتژی مسعود رجوی در عملیات فروغ جاویدان حکایت از متوهم بودن رجوی دارد.


در کتاب «در کمین گل سرخ» که راجع به زندگی شهید صیاد شیرازی است اشاره‌ای به گفته‌های مسعود رجوی دارد که به خوبی نشان می دهد تا چه اندازه رهبر منافقین متوهم بوده است.


«آن روز تیمسار صیاد در جنوب بود که خبر حمله سنگین دشمن از غرب را شنید. او آن روز از طرف شورای عالی دفاع به مأموریت آمده بود تا فعل و انفعالات اخیر جبهه‌های جنوب را از نزدیک بررسی کند. برگشت به تهران. حمله عراق به جنوب بعد از پذیرش قطعنامه از سوی ایران، باعث شده بود تمام نیرو‌های مؤثر به آن‌جا کشیده شود و جبهه‌های غرب خالی بمانند. در چنین اوضاعی رهبران سازمان مجاهدین خلق که در رکاب حاکم عراق بودند، وقت را برای حمله به ایران مناسب دیدند. در کمتر از ۲۴ ساعت موفق شدند کاروانی با حدود ۱۵ هزار نفر زن و مرد را مهیای جنگ با ایران کنند. مسعود رجوی به سربازانش گفته بود، نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی ایران به علت حملات اخیر ارتش عراق از هم پاشیده است و در داخل نیز دولت به علت پذیرش قطعنامه ۵۹۸ اقتدارش را از دست داده است، بنابراین ما که به کرمانشاه برسیم از همه جای ایران مردم به نفع‌مان وارد میدان می‌شوند... او چنان در عالم تخیل کار ایران را تمام شده می‌دانست که نخواست وقت را با جواب دادن به اشکالات یارانش از دست بدهد، سرمست از پیروزی که خیالش را می‌کرد به آنان گفت: «جمع بندی نهایی در میدان آزادی!»


در عملیات فروغ جاویدان، نوع آرایش و پیش‌روی نیرو‌های مسعود رجوی به هیچ روی شبیه تاکتیک‌های جنگی نبود. چند هزار نیروی نظامی با ادوات جنگی در یک محور و از راه آسفالت به سمت شهر‌های غربی و در نهایت تهران در حال حرکت بودند. آن‌ها محاسبه کرده بودند با سرعت ۷۰ کیلومتر در ساعت به سمت تهران حرکت کنند و نهایتا در میدان آزادی جشن پیروزی بگیرند. رهبران سازمان، خوش خیالانه تصور می‌کردند کار سترگی را که عراق در طول ۸ سال نتوانست به انجام برساند به راحتی قادر به انجامش هستند. وی در جواب اشکالات نیرو‌های تحت امرش وعده داده بود جمع‌بندی نهایی را در میدان آزادی انجام خواهند داد.

 

حرکت سریع و شتابزده نیرو‌های سازمان مجاهدین با هیچ منطقی سازگار نبود. از این‌رو صیاد شیرازی پس از شنیدن خبر ورود نیرو‌های متجاوز به خاک ایران با تعجب از آن یاد می‌کند. وی در زمان حیاتش در جایی ماجرای ورود منافقین و مطلع شدن از حمله آن‌ها را این‌گونه تعریف می‌کند:

 

«.. یک دفعه ساعت هشت و نیم شب از ستاد کل به من زنگ زدند و گفتند: دشمن از سرپل ذهاب، گردنه پاتاق با سرعت ‏به جلو مى‏‌آید. همین جورى سرش را انداخته پایین مى‏‌آید. من گفتم: کدام دشمن؟! اگر تنها از یک محور می‌آید، پس چه جور دشمنی است؟! گفتند: نمى‌‏دانیم. گفتند: همین‌طور آمده الان هم به کرند رسید و کرند را هم گرفتند. چون بعد از پاتاق، مى‏‌شود کرند، بعد از کرند، مى‌‏شود اسلام‌‏آباد غرب و سپس نیز مى‌‏آیند به کرمانشاه. گفتم: این چه جور دشمنى است؟ گفتند: ما هیچى نمى‏‌دانیم...».

 
شهید صیاد شیرازی ادامه می‌دهد: «... آخر گفتم: فقط به هواپیما بگویید که ساعت ده و نیم آماده بشود، ما با هواپیما برویم به کرمانشاه. طاق بستان محل قرارگاه بود. مجبور شدیم پیاده شویم، ماشین گرفتیم، رفتیم تا رسیدیم و تا ساعت یک و نیم شب ما دنبال این بودیم، این دشمنى که دارد مى‌‏آید، کیه؟ ساعت یک و نیم شب یک پاسدارى آمد، گفت: من اسلام‌‏آباد بودم، دیدم منافقین آمدند، ریختند توى شهر! تازه فهمیدم منافقین هستند ریختند توى شهر».


بررسی و تأمل بیشتر در سخنان مسعود رجوی، ما را بیش از پیش با توهمات و خیال‌پردازی‌های صدر هیأت رئیسه این تشکل آشنا می‌سازد: «طرح عملیات بزرگی را کشیده‌ایم که در نهایت منجر به فتح تهران و سقوط رژیم می‌شود... این عملیات باید در عرض ۲ یا ۳ روز انجام شود... رژیم فرصت بسیج نیرو پیدا نخواهد کرد، چون اصلاً به فکرش هم نمی‌رسد که ما بتوانیم در عرض این مدت به تهران برسیم و احتمالاً نمی‌تواند هیچ عکس‌العمل مؤثری انجام بدهد... شما دیگر بچه نیستید که بروید یک شهر را بگیرید. اگر بخواهید وسیع‌تر از عملیات‌های قبلی عمل کنید هیچ راهی غیر از فتح تهران ندارید... نزدیک‌ترین نقطه مرزی برای رسیدن به تهران، کرمانشاه است. از آن به بعد براساس تقسیمات انجام‌ شده ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید... حالا ایران خیلی ضعیف شده است و ما یک راست می‌رویم و تهران را می‌گیریم... پذیرش قطعنامه کار ما را تسریع کرد... اگر الآن اقدام نکنیم فرصت از دست خواهد رفت، زیرا بعد از این‌که بین ایران و عراق صلح شود ما در این‌جا قفل می‌شویم و دیگر نمی‌توانیم کاری انجام بدهیم و از لحاظ سیاسی تبدیل به فسیل می‌شویم... بایستی آخرین تلاش خودمان را هم بکنیم و یک‌بار دیگر کل سازمان را به صحنه بفرستیم و مطمئن هستیم که پیروزیم و از هم‌اکنون من این پیروزی را به شما و خلق قهرمان ایران تبریک می‌گویم...».


گمان نکنید اینکه سازمان مجاهدین از راه کرمانشاه قصد داشته به طرف تهران حرکت کند استراتژی خاصی پشت آن وجود داشته است. آنها هدفی جز تسخیر پایتخت نداشتند و به دنبال نزدیک‌ترین راه برای رسیدن به تهران بودند. مسعود رجوی در این‌باره گفته: «یکسری می‌گفتند برویم اهواز را بگیریم و یکسری می‌گفتند برویم کرمانشاه را بگیریم. ما نشستیم فکر کردیم و دیدیم از طریق کرمانشاه برویم...، چون نزدیک‌ترین نقطه مرزی برای رسیدن به تهران، کرمانشاه است».


منافقین که خیلی عجله داشتند تا جشن پیروزی را در میدان آزادی برگزار کنند، گمان می‌کردند مردم با قربانی کردن گاو و گوسفند به استقبال‌شان خواهند آمد، اما در اولین مواجهه‌ای که با ملت پیدا کردند رویاهای‌شان رنگ حقیقت به خود نگرفت و از خواب خوش پیروزی پریدند. نیروهای ارتشی در تنگه چهارزبر که بعد‌ها به مرصاد تغییر نام داد بساط‌شان را برچیدند و گروهی از منافقان پس از شکستی مفتضحانه تنها توانستند جان‌شان را بردارند و فرار کنند.

 

سازمان با رهبری متوهمانه و خیال پردازانه مسعود رجوی از عملیات فروغ جاویدان نه تنها طرفی نبست بلکه به محاق فرو رفت و مجبور است در برابر سؤال آیندگان از فروغ جاویدان به عنوان یک پیک‌نیک دست جمعی یاد کند.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی