تیتر امروز

هشدار فرمانده ارتش به تل‌آویو پس از حادثه اصفهان/ واکنش بلینکن/ شعار مرگ بر اسرائیل و آمریکا پس از نمازجمعه
تنش میان ایران و اسرائیل پس از حمله تروریستی دمشق

هشدار فرمانده ارتش به تل‌آویو پس از حادثه اصفهان/ واکنش بلینکن/ شعار مرگ بر اسرائیل و آمریکا پس از نمازجمعه

بعد از حمله تروریستی روز ۱۳ فروردین رژیم اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه، که باعث شهادت چند فرمانده سپاه شد، ایران شنبه شب ۲۵ فروردین‌ماه حملات گسترده پهپادی و موشکی خود را به اسرائیل انجام...
به ما رعایا ربطی ندارد، شما بکنید!
افاضات اضافه

به ما رعایا ربطی ندارد، شما بکنید!

در هفته‌ای که گذشت، عوام‌الملک به مسایل مهم و حساسی چون موی نسوان پرداخته و درباره حوادث اخیر در کشور گفته ما عوام، رعیتی بیش نیستیم و نباید این را فراموش کنیم.
"دیدارنیوز" به بهانه قتل امام جمعه کازرون، نگاهی تحلیلی به افزایش تعداد قتل روحانیون دارد؛

خشونت و سکولاریزم ستیزه جو به کازرون رسید

طلبه‌های جوانی که دریافتی ماهانه بسیاری از آن‌ها به سختی به یک میلیون تومان می‌رسد تاوان اقدامات افرادی را می‌دهند که با عملکرد منفی خود در لباس دین، سبب شده اند تا برخی از مردم نسبت به نماد‌های دین داری و سخنگویان دین منزجر شده و تعدادی نیز طالب مرگ آن‌ها باشند. قاتل که یکی از افراد دسته اخیر مردم است، چون دستش به فلان روحانی که در رده‌های ساختار قدرت به مردم بی توجهی می‌کند و از منافع قدرت، منتفع می‌شود نمی‌رسد، خشمش را بر سر روضه خوانی ساده خالی می‌کند.

کد خبر: ۲۶۷۴۶
۱۴:۴۸ - ۰۸ خرداد ۱۳۹۸

دیدارنیوزـ مرضیه حسینی: این بار نوبت امام جمعه کازرون بود تا در ادامه حمله به طلاب و روحانیت در سال‌های اخیر و قتل تعدادی از آنان، سحرگاه امروز و پس از پایان مراسم عبادی شب قدر با ضربات چاقو به قتل برسد. نوشتار زیر بر آن است با نگاهی عمیق‌تر و از زاویه روند کاهش اعتبار تاریخی روحانیت در میان مردم و همچنین خشمی که نسبت به برخی از نماد‌های دین داری در ایران در میان تعدادی از مردم وجود دارد، به قتل‌های اخیر طلاب و روحانیون بپردازد.

تبدیل نفرت به خشونت نسبت به روحانیت
 
حجت الاسلام محمد خرسندی امام جمعه کازرون در ساعت ۳ و نیم بامداد روز ۲۳ رمضان در مقابل منزلش به ضرب چاقو به قتل رسید. حمید درخشنده قاتل حجت الاسلام محمدخرسندی دستگیر شده و در حال بازجویی است.

شاید بتوان قتل امام جمعه کازرون را در ادامه جریانی دانست که به ویژه از سال ۹۰ به این سو در پهنه اجتماعی ایران قابل رویت است، جریانی که با ایجاد موجی از نفرت و خشونت نسبت به دستگاه روحانیت، اقدام به قتل و حمله به روحانیون و طلاب کرده و همچنین نسبت به آن‌ها هتاکی و توهین می‌کند.

تیرماه ۱۳۹۰ طلبه جوانی به نام علی خلیلی در تهرانپارس مورد اصابت ضربات چاقو قرار گرفت، در ۱۱ دی ماه ۹۴ در میدان سپاه مشهد، یک روحانی با چاقو به قتل رسید، در روز ۳ آبان ۹۶ یک روحانی در متروی امام خمینی (ره) مورد حمله قرار گرفت، چند روز قبل از آن، یک روحانی دیگر با اصابت گلوله در باغ دلگشای شیراز کشته شد و در همان ایام نیز حجت لاسلام سندگل مورد حمله قرار گرفت، اما نجات یافت. در آذر ۹۷ شیخ مهدی تهرانی در بلوار الغدیر قم مورد ضربات چاقو قرار گرفت و دو طلبه جوان در روز شهادت امام رضا (ع) چاقو خوردند. محمد تولایی طلبه دیگری بود که در مشهد با ضربات چاقو به قتل رسید و در آخرین مورد که قبل از ترور امام جمعه کازرون اتفاق افتاد، قتل طلبه همدانی بود که در این سلسله قتل‌ها قابل توجه است.

به فهرست این قتل‌ها می‌بایست حجم فحاشی و توهین و تهدیدی که نسبت به روحانیت و روحانیون انجام می‌شود را نیز افزود. روایت رسمی از قتل ها، قاتلین را اوباش، ارازل و افرادی خشن بیان می‌کند که به سزای عمل ننگینشان می‌رسند، اما با فرض صحت روایت مذکور، این توضیح کوتاه، ساده‌ترین و دم دستی‌ترین توجیه برای چرایی تبدیل شدن نفرت به خشونت در خصوص روحانیت است.

به راستی چرا فرد خشن و اوباش، خشم خود را بر سر طلبه‌ای ساده و بی گناه خالی می‌کند و چرا واکنش برخی افراد به ویژه در فضای مجازی، نسبت به قتل یک روحانی با قتل مثلا یک هنرمند، تا بدین حد متفاوت است؟ حتی برخی واکنش‌ها حکایت از آن دارد که طیفی از افراد، آرزو می‌کنند که این «آخوند کشی» ادامه یافته و جامعه برای این قشر ناامن شود. عده‌ای دیگر بی توجه به اینکه طلبه مقتول، هیچ نقشی در ایجاد وضعیت موجود نداشته که مستحق مرگ باشد، با بی تفاوتی و حتی بعضی اوقات با نوعی خوشحالی انتقام جویانه با خبر مرگ یک روحانی برخورد می‌کنند. هرچند مراسمات تشییع طلاب و روحانیون مقتول، بسیار پر جمعیت برگزار شده است و این موضوع، نمایانگر احترام مردم است، اما به راستی چرا افراد بسیاری در فضای معمول و مجازی، نسبت به این قبیل قتل ها، ابراز خوشحالی می‌کنند؟

قاتل واقعی طلبه ها کیست؟
 
چرا چنین است؟ به راستی مقتولین چند سال اخیر در بین طبقه روحانیت، تاوان عملکرد چه کسانی را می‌دهند؟ این حجم از نفرت و خشونت بروز یافته نسبت به روحانیت، نتیجه چه نوع عملکردی است؟ فضا به کدامین سو رفته است که کینه و نفرت نسبت به این طیف از مجریان دین، آنچنان لبریز شده باشد که قاتل و کسانی که با عمل او همراهی می‌کنند توجهی به این نکته نداشته باشند که این طلبه جوان که به سختی دنبال معیشت خانواده خود است نسبتی با روحانیت قدرتمندی که در ماشین میلیاردی می‌نشینند ندارد؟

طلبه‌های جوانی که دریافتی ماهانه بسیاری از آن‌ها به سختی به یک میلیون تومان می‌رسد تاوان اقدامات افرادی را می‌دهند که با عملکرد منفی خود در لباس دین، سبب شده اند تا برخی از مردم نسبت به نماد‌های دین داری و سخنگویان دین منزجر شده و تعدادی نیز طالب مرگ آن‌ها باشند. قاتل که یکی از افراد دسته اخیر مردم است، چون دستش به فلان روحانی که در رده‌های ساختار قدرت به مردم بی توجهی می‌کند و از منافع قدرت، منتفع می‌شود نمی‌رسد، خشمش را بر سر روضه خوانی ساده خالی می‌کند.

در حکومت دینی و در چرخه دین دولتی و دولت دینی، دین‌داران و مجریان دین، ناخواسته در موقعیت توجیه‌کنندگان رفتار‌های دولت قرار می‌گیرند و در نتیجه، هرچه شکاف میان جامعه و حاکمان بیش‌تر باشد، این فرض شدید‌تر است.

در حکومت‌های دینی، قدرت در دست مدعیان دین‌داری است و مسئولین چنین دولت‌هایی نیز عملکرد و رفتار سیاسی و اقتصادی خود را با توسل به دین مشروعیت می‌دهند؛ در نتیجه از نظر جامعه، کسانی که نماد‌های دین داری در ساختار سیاسی هستند قدرتمند ترند و باید پاسخ گوی مطالبات مردم در برابر این قبضه قدرت باشند.

در ایران و در پی حاکم شدن برخی شرایط نامطلوب زیستی و معیشتی، عمق نارضایتی بسیاری از مردم از عملکرد ساختار سیاسی که به اسم دین نیز گذاشته می‌شود سبب شده که اقشاری که نشانه‌های ظاهری از مذهبی بودن و دین دار بودن دارند، مانند عمامه و عبا و یا حتی چادر، در معرض خشونت و حتی تحقیر و توهین توسط برخی افراد در سطح جامعه قرار گیرند.

این افراد در معرض نارضایتی افراد از دولت به شکل آزار‌های زبانی و فیزیکی مانند حمله و قتل قرار می‌گیرند. آن روحانی که از مترو استفاده می‌کند، امام جمعه شهری کوچک و یا روضه خوان یک مسجد، دین مداری است که کمترین استفاده را از قدرت برده است، اما مورد بیشترین توهین‌ها و خشونت‌ها قرار می‌گیرد.

در طول چند دهه اخیر، برخی اقدامات و مداخلات به اسم دین در زندگی مردم موجب شده تا از منزلت اجتماعی دین به شدت کاسته شده و نوعی سکولاریزم ستیزه جوی بی بنیاد و خطرناک، به ویژه در بین نسل جدید شود.
 
 
قاتل امام جمعه کازرون کیست؟!
 
 
در قاموس چنین سکولاریسمی، دین عامل تمامی ناکامی‌ها، عقب ماندگی‌ها و سرکوب‌ها قلمداد شده و خواهان آن است که نماد‌های دینی از عرصه جامعه حذف شوند. توهین به ساحت ائمه (ع) از جانب بعضی از افراد نیز از همین منظر قابل درک است.

برخی روحانیون نشسته در قدرت در طی سال‌های گذشته، به استفاده یک طرفه از ذخایر و اعتبار فرهنگی و اجتماعی که روحانیت در طی چند قرن بدست آورده بود دست زدند و بدون آنکه چیزی بر این ذخایر بیفزایند، هم از منزلت دین در نظر مردم کاستند و هم با تمام کردن اعتبار تاریخی روحانیت، مردم را به ستیزه جویی با دین و دین داران واداشتند.
 
سخن آخر

این‌که یک روحانی صرفاً به‌خاطر روحانی بودنش کشته یا مضروب شود بسیار خطرناک و نگران کننده است. این انباشت خشم و نفرت و علاقه به حذف روحانیت به شکل قتل و آدم کشی نشان از شیوع میل به حذف در جامعه دارد، این میل با پتانسیل مخربی که دارد اگر مهار و کنترل نشود باید منتظر رخ دادن قتل‌ها و خشونت ورزی‌های مختلف در بین اقشار گوناگون باشیم.


ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی