دیدارنیوز ـ آن روز باز هم بچههایی را دیدم که غول کتاب خریده بودند. اولین سالی بود که کتابهای غول پیکر به بازار آمده بودند و خب، طرفدارشان هم زیاد بود. مُد جدید، دل همه را حسابی برده بود. هر پدر و مادری فکر میکرد برای آنکه دل طفلش را نشکند، باید در کنار باقی خریدها، یک غولکتاب هم به خانه ببرد که قیمتش چند برابر کتاب خشتی بود. توی کتاب بزرگ همان چیزهایی را میشد خواند که در یک کتاب خشتی نوشته بودند، البته بالطبع با فونت درشت تر. تصاویر هم بزرگتر بودند قاعدتاً که لابد چه بهتر.
غول کتابها از آنجایی که در کتابخانه جا نمیشدند، بعد از چند وقتی که گوشه اتاق جا خوش کرده بودند، دل خریدار را میزدند و از آن کنج به جایی دور از چشم مثل انبار یا حتی کنار سطل زباله شهرداری منتقل میشدند. این بود سرنوشت غول کتابهای بیچاره که دوره دلبریشان دیری نمیپایید. امسال باز هم غول کتابها را در نمایشگاه دیدم که خب با پرس و جو از مسئول غرفهها متوجه شدم هنوز هم در مرکز توجه هستند. بچهها کتابهای فانتزی را دوست دارند؛ هرچه فانتزیتر، بهتر.
نکته جالب این است که والدین در انتخاب و خرید این تیپ کتابها از بچهها پیشی گرفتهاند. چنانکه فرزاد رضایی ناشر کودک که امسال فقط کتابهای تاپآپ و تصویر برجسته در نمایشگاه ارائه کرده، عنوان میکند که اگر چیزی جز این باشد، فروشی هم در کار نیست.
«بیشتر بچهها الان تک فرزند هستند و خواستههای زیادی دارند. پدر و مادرها هم دوست دارند برای بچههایشان خوب خرج کنند. در مورد خرید کتاب هم این قاعده کاملاً صدق میکند. الان دیگر کتابهای خشتی و ساده اصلاً طرفدار ندارند و اگر به نمایشگاه بیاوریم، روی دستمان میماند. خشتیها را دیگر فقط شهرستان میفرستیم. اینجا خانوادهها از اینکه پول زیاد بدهند و کتاب گران بخرند، بیشتر راضی هستند. متأسفانه خیلی هم محتوا برایشان مهم نیست، مصور و فانتزی بودن کتاب خیلی مهمتر است.»
رضایی یکی از کتابها را باز میکند و میگوید:«الان این کتاب، هم تصویر برجسته است و هم متحرک. چنین کتابی توجه را جلب میکند. این گرانترین کتابی است که ما در غرفه داریم و قیمتش 30 هزار تومان است. البته خبر دارم ناشر دیگری کتابی چاپ کرده درباره کره زمین که وقتی بازش میکنید، شکل کره برجسته میشود و آن قیمتش گرانتر است و طرفدارش هم بیشتر.»
سیندرلای کاغذی جلوی چشمم حرکت میکند. همان موقع دختربچهای دست مادرش را میکشد و همراه او سمت غرفه میآید.
رزی احدی، مسئول فروش یکی از غرفههایی است که غول کتاب دارند. او تأیید میکند این مدل کتابها هنوز خیلی پرطرفدارند: «بچهها عاشق کتابهایی هستند که شکل معمول ندارند. البته محصولی که در بازار کتاب ارائه میشود در تعیین سلیقه مخاطب نقش زیادی دارد. الان این کتاب را ببینید.» و یک کتاب جلد سخت نشانم میدهد که چشمهای شخصیت کارتونی روی آن، عروسکی و برجسته است و مردمکش با تکان دادن حرکت میکند. «همین کتاب به خاطر این طراحی، خیلی طرفدار دارد و نظر همه را جلب میکند. حتی کسانی که میخواهند برای کودکی هدیه تهیه کنند، ترجیح میدهند یک کتاب فانتزی بخرند. خیلیها به نوشتههای داخل کتاب کاری ندارند. شکلش را که بپسندند، برای خرید کفایت میکند.»
برای بچههایمان کتاب خوب بخریم یا کتاب گران؟ مسأله این است. مسألهای که در شلوغی بازار کتاب کودک گم میشود. جایی که بعضی بزرگسالان کتاب را برای ست کردن با رنگ پرده و مبلمان انتخاب و آن را بهعنوان دکور تهیه میکنند، یا حتی بدتر از آن، کتابنماهایی میخرند که فقط شِمایی از کتاب واقعی دارد، شاید باید انتظار داشت که کودکان هم به کتاب بهعنوان کالایی برای جلب توجه و فخرفروشی پیش همسالان خود نگاه کنند، همانطور که گاه دیگر امکاناتشان را ابزار فخرفروشی قرار میدهند.
مهرناز شهسواری، معلم دبستان از کودکانی میگوید که تمام هم و غمشان فخرفروشی به همکلاسیهایشان است. «بعد از عید که بچهها از تعطیلات برمیگردند، میبینم که چطور درباره مسافرتهایی که رفتهاند، برای هم صحبت میکنند یا مارک لباس و کفش عیدشان را به رخ هم میکشند. از شاگردم شنیدهام که داشت به همکلاسیاش میگفت ترکیه رفتن دیگر خیلی بیکلاس است و ما اروپا رفتیم و شما چطور مسافرت خارج نرفتید امسال؟! اینها را میبینم و خیلی برایم عجیب است. البته مدرسهای که من در آن تدریس میکنم، شمال شهر تهران است و قبول دارم چنین بحثهایی لزوماً مال همه جا نیست اما به هرحال هرجا در سطح خودش دیده میشود.»
بازار روی سلیقه مخاطب تأثیر میگذارد و مخاطب هم به نوبه خودش تعیین میکند که بازار در چه جهتی پیش برود. اما کدامیک نقش بیشتری دارند؟ «در هر دورهای سلیقه مخاطب به یک سمت پیش میرود. مثلاً چند سال پیش کتابهایی با کاراکتر حسنی و مملی خیلی طرفدار داشت. بیشتر ناشران هم این تیپ کتابها را چاپ میکردند چون به چاپ چندم میرسید و سودآور بود.» این را هاشم محمدزاده، کارشناس کتاب کودک میگوید و ادامه میدهد: «ناشران کوچک مجبورند در بازار باقی بمانند و برای همین هم بیشتر سراغ این تیپ کارهای به اصطلاح بازاری میروند. کتاب کودک در چاپ اول سود چندانی ندارد و سودش مربوط به چاپهای بعدی است که کتاب بازاری پسند، چنین سودی را تضمین میکند. برای اینکه ناشر کتابش را به چاپهای بعدی برساند، باید از سلیقه بازار عقب نماند یا اینکه خودش خلاقیت به خرج دهد و به سلیقه بازار جهت بدهد. این کار را البته معمولاً ناشران قدرتمندتر به لحاظ مالی انجام میدهند و بقیه از آنها تقلید میکنند. الان هم علاقه به سمت کتابهای فانتزی و تخیلی است.»
کتابهای تخیلی سهم زیادی را در سالن کودک و نوجوان نمایشگاه امسال دارند. میشود فهمید که علاقه به این سمت زیاد است. البته خیلی از والدین علاقه خاصی ندارند که کودکانشان کتابهای تخیلی مطالعه کنند. نمونهاش مریم محمدی است که با دختر کوچکش به نمایشگاه آمده و با وجود میل دختربچه به کتابهای تخیلی، ترجیح میدهد هرگز چنین کتابهایی برایش نخرد و به نظرش باید برای بچهها کتابهای آموزشی تهیه کرد.
سعیده اسلامی، کارشناس کودک و مسئول فروش در یکی از غرفهها اما تخیل را بخشی از روند رشد کودک میداند و معتقد است نباید کودکان را از مطالعه چنین کتابهایی منع کرد. او میگوید:«ما کتابهای تخیلی خصوصاً در قسمت نوجوان داریم. فروش خیلی بالایی هم داریم و بچهها خیلی از کتابهای تخیلی استقبال میکنند. همه بچهها از کودکی یک رؤیایی را در ذهنشان پرورش میدهند. ما الان کتابهایی داریم که حتی برای رده سنی مثبت 3 سال است و این را دارد به بچه میگوید که با دوست خیالیات ارتباط برقرار کن. به نظرمن تخیل در روند رشد بچهها خیلی تأثیر دارد و آنها میتوانند رؤیاهایشان را به این شکل پرورش دهند. آنها با خواندن و تخیل میتوانند رویاهایی که در ذهن دارند بیان کنند، چون بچهها معمولاً درباره این چیزها حرف نمیزنند ولی وقتی به آنها میگویند رؤیاها و تخیلاتتان را بخوانید و بگویید، راحتتر دربارهاش صحبت میکنند.»
شما هم شاید عکسهای کتابخانه مجللی را که به تازگی در یکی از ابرمالهای تهران تأسیس شده دیدهاید، شاید هم صابون شلوغیاش را به تن مالیده و از نزدیک برای تماشا رفتهاید. آدمها میآیند و میروند وبا قفسههای شیک کتاب عکس میگیرند. آنها که میخواهند بیشتر مایه بگذارند هم یک کتاب دستشان میگیرند و روی مبلمان مجلل لم میدهند و خودشان را غرق در مطالعه نشان میدهند. عکس، قرار است برود توی صفحه اینستاگرامشان و نهایتاً یک هشتگ کتاب یا کتابخوانی هم بخورد؛ عکسی که بعد از چندی فراموش میشود، درست مثل همان غولکتابها.
منبع: ایران