تیتر امروز

ترامپ: دوباره به ایران حمله می‌کنیم!/ سرنوشت حماس با پذیرش صلح ترامپ؟/ گام بعدی آمریکا برای منطقه و ایران؟
مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

ترامپ: دوباره به ایران حمله می‌کنیم!/ سرنوشت حماس با پذیرش صلح ترامپ؟/ گام بعدی آمریکا برای منطقه و ایران؟

این صد و بیست و دومین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.
شناخت اجتماعی ایرانیان از سنت ادبی‌شان
در گفت و گوی «گپی نو» با امیرمحمد موسوی، پژوهشگر حوزه مغز و شناخت سیاسی مطرح شد

شناخت اجتماعی ایرانیان از سنت ادبی‌شان

امیر محمد موسوی، پژوهشگر حوزه مغز و شناخت سیاسی اجتماعی در برنامه «گپی نو» دیدار از مواجهه ایرانیان با سنت ادبی‌شان می‌گوید.
صادق زیباکلام: بعد از دو دهه هنوز افراد به سرشان می‌زنند که عبارت «قطعنامه‌دان‌تان پاره شود» را چگونه به انگلیسی ترجمه کنند!/ رضا پهلوی بگوید که چرا در سال ۵۷ انقلاب شد/ حتی کسی با فرغون به سمت فردو برود، اسرائیل به آن حمله می‌کند!/ محمدرضا شاه، متهم ردیف اول انقلاب است/ باید با آمریکا و اسرائیل مذاکره کنیم
گفت‌وگوی دیدار در برنامه «ایرانشهر» با یک تحلیلگر سیاسی و استاد دانشگاه

صادق زیباکلام: بعد از دو دهه هنوز افراد به سرشان می‌زنند که عبارت «قطعنامه‌دان‌تان پاره شود» را چگونه به انگلیسی ترجمه کنند!/ رضا پهلوی بگوید که چرا در سال ۵۷ انقلاب شد/ حتی کسی با فرغون به سمت فردو برود، اسرائیل به آن حمله می‌کند!/ محمدرضا شاه، متهم ردیف اول انقلاب است/ باید با آمریکا و اسرائیل مذاکره کنیم

دیدارنیوز در برنامه «ایرانشهر» به سراغ «صادق زیباکلام»، استاد دانشگاه و فعال سیاسی رفته و مسائل مختلف مرتبط با منافع ملی ایران از فعال شدن مکانیسم ماشه، تحرکات تندروها و احتمال از سرگیری تجاوز...

لایه‌های زیرین «روابط اجتماعی» و «انتظارات عمومی»

اعمال مجدد تحریم‌های بین‌المللی از طریق سازوکار موسوم به "مکانیسم ماشه"، گرچه در ظاهر یک تصمیم حقوقی و اقتصادی است، اما در بطن خود یک زلزله اجتماعی-روانی در جامعه ایران ایجاد کرده است.

کد خبر: ۱۹۰۸۰۲
۱۰:۳۰ - ۰۹ مهر ۱۴۰۴

 

لایه‌های زیرین

دیدارنیوزـمصطفی آب روشن*: اعمال مجدد تحریم‌های بین‌المللی از طریق سازوکار موسوم به "مکانیسم ماشه"، گرچه در ظاهر یک تصمیم حقوقی و اقتصادی است، اما در بطن خود یک زلزله اجتماعی-روانی در جامعه ایران ایجاد کرده است. در حالی که افکار عمومی و رسانه‌ها عمدتاً بر ابعاد اقتصادی و سیاسی این واقعه تمرکز دارند، رصد عمیق‌تر پیامد‌های بلندمدت آن بر شالوده‌های جامعه از اهمیت بالایی برخوردار است. اسنپ‌بک نه فقط یک ضربه به شریان‌های مالی کشور، بلکه یک ضربه مهلک به جوهره حیات جمعی، یعنی اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی است. التهاب کنونی جامعه، نه فقط ناشی از شوک قیمت‌ها، بلکه نتیجه بحرانی است که در لایه‌های زیرین "روابط اجتماعی" و "انتظارات عمومی" در حال وقوع است.

متاسفانه جامعه در یک دور باطل از امید و یأس گرفتار شده است. هرگونه توافق یا کاهش تنش، به سرعت با یک اقدام تنش‌زا مانند خروج یکجانبه یا فعال شدن مکانیزم ماشه مخدوش می‌شود. این چرخه، اصلی‌ترین مؤلفه ثبات اجتماعی یعنی قابلیت پیش‌بینی‌پذیری را از بین می‌برد. شهروند ایرانی دیگر نمی‌تواند برای آینده مالی، شغلی یا حتی تحصیلی فرزندش برنامه‌ریزی کند. این فقدان یقین، به یک "اضطراب مزمن اجتماعی" تبدیل شده و عملاً فرد را وادار می‌کند تا استراتژی‌های بقای کوتاه‌مدت را بر استراتژی‌های توسعه بلندمدت ترجیح دهد. نتیجه این امر، شکل‌گیری جامعه‌ای است که در آن، پس‌انداز تبدیل به طلا یا ارز (فرار سرمایه)، تولید تبدیل به دلالی (اقتصاد غیرمولد) و امید به مهاجرت (فرار مغزها) می‌شود.

اسنپ‌بک در بُعد داخلی، باعث تقویت شکاف بین دولت و ملت می‌شود. برای عموم، این اتفاق به مثابه شکستِ سیاست خارجی و دیپلماسی تلقی شده و این پرسش را مطرح می‌کند که چرا پس از تحمل سال‌ها سختی، نتیجه نهایی بازگشت به نقطه صفر بود؟ این شکست، مشروعیتِ برنامه‌ریزی‌ها و وعده‌های سیاستگذاران را زیر سؤال می‌برد. در بُعد خارجی نیز، تجربه نقض تعهدات، به طور گسترده‌ای این ذهنیت را در جامعه تقویت می‌کند که "اعتماد به طرف خارجی" اشتباه و ساده‌لوحانه است. این وضعیت، عملاً پایه‌های هرگونه توافق آتی را در جامعه تضعیف می‌کند و مذاکره‌کنندگان را در یک تنگنای غیرقابل حل قرار می‌دهد.

سرمایه اجتماعی، شبکه روابط، هنجار‌ها و اعتماد متقابل است که یک جامعه را منسجم نگه می‌دارد. اسنپ بک این سرمایه را تضعیف خواهد کرد. تورم لجام‌گسیخته ناشی از تحریم و انتظارات تورمی، بیش از همه طبقات آسیب‌پذیر و متوسط را هدف قرار می‌دهد. شکاف بین ثروتمندان و فقرا عمیق‌تر شده، و این نابرابری، احساس بی‌عدالتی ساختاری را در جامعه افزایش می‌دهد. زمانی که مردم حس می‌کنند رنج و فشار به طور ناعادلانه‌ای توزیع می‌شود، همبستگی اجتماعی از بین می‌رود و جامعه به سمت گسست و چندپارگی پیش می‌رود. در چنین فضایی، همدلی جای خود را به رقابت خشن برای بقا می‌دهد.

در شرایطی که منابع کمیاب و آینده مبهم است، روابط افراد از همکاری به سمت رقابت منفی و حتی سوءاستفاده تغییر می‌کند. شهروندان به جای مشارکت برای حل مسائل، یکدیگر را رقیب می‌بینند که باید در مسابقه خرید ارز، احتکار کالا یا گرفتن سهم خود، از او سبقت بگیرند. این ذهنیت مخرب، مشارکت‌های مدنی و فعالیت‌های جمعی را از بین برده و جامعه را به توده‌ای از "افراد مجزا و نگران" تبدیل می‌کند که هر کدام فقط به منافع کوتاه‌مدت خود فکر می‌کنند. این فروپاشی افقی (روابط مردم با یکدیگر) به همان اندازه فروپاشی عمودی (روابط مردم با دولت) خطرناک است.

بحران کنونی فراتر از مدیریت لحظه‌ای نرخ ارز یا بیانیه‌های سیاسی است. راه برون‌رفت از این التهاب، نه با وعده‌های خوش‌بینانه، بلکه با بازسازی صادقانه اعتماد آغاز می‌شود. سیاستگذاران باید بپذیرند که سرمایه اجتماعی، با ارزش‌ترین منبعی است که جامعه از دست داده است. این بازسازی مستلزم شفافیت حداکثری در مورد تصمیم‌گیری‌ها، پاسخگویی سریع به دغدغه‌های معیشتی و از همه مهم‌تر، طراحی یک استراتژی ملی پایدار است که در آن، بازیابی ثبات و پیش‌بینی‌پذیری اقتصادی، اولویت اصلی باشد. بدون اعتماد، هیچ تدبیر اقتصادی به ثمر نخواهد نشست و جامعه در گرداب یأس و اضطراب باقی خواهد ماند.

*جامعه شناس

ارسال نظرات
امروز سه‌شنبه ۱۵ مهر
امروز سه‌شنبه ۱۵ مهر
امروز سه‌شنبه ۱۵ مهر
امروز سه‌شنبه ۱۵ مهر