
تصمیمات هستهای کشور، از آغاز پروندهسازی علیه ایران در سال ۱۳۸۱ تاکنون، همواره در سطح کل نظام اتخاذ شده است؛ نه یک دولت و نه یک فرد. این تصمیمها در شورای عالی امنیت ملی نهایی شده و بیانگر سیاستهای کلی کشور بوده است. بنابراین، تحلیل شرایط امروز نیز باید در همین چارچوب کلان صورت گیرد. نباید دعواهای جناحی و گروهی موجب بی اعتبار کردن تصمیمهایی شود که در عالیترین سطح گرفته میشود.
دیدارنیوز-حسن بهشتیپور* : تحولات اخیر در شورای امنیت و رأی منفی به تمدید قطعنامه رفع تحریمهای ایران، همراه با بحث تعلیق همکاری با آژانس، شرایط سیاست خارجی کشور را وارد مرحلهای جدید کرده است. در این مقطع حساس، لازم است به چند نکته کلیدی توجه شود:
نخست آنکه تصمیمات هستهای کشور، از آغاز پروندهسازی علیه ایران در سال ۱۳۸۱ تاکنون، همواره در سطح کل نظام اتخاذ شده است؛ نه یک دولت و نه یک فرد. این تصمیمها در شورای عالی امنیت ملی نهایی شده و بیانگر سیاستهای کلی کشور بوده است. بنابراین، تحلیل شرایط امروز نیز باید در همین چارچوب کلان صورت گیرد. نباید دعواهای جناحی و گروهی موجب بی اعتبار کردن تصمیمهایی شود که در عالیترین سطح گرفته میشود.
واقعیت بازدارندگی هستهای و پیامدهای خروج از NPT
نگاه تقابلی و پیشنهاد خروج از معاهده NPT، بیش از آنکه به سود ایران باشد، زیانآفرین است. تجربه نشان داده حتی افزایش ذخایر اورانیوم ۶۰ درصدی تا بیش از ۴۳۰ کیلوگرم نیز بازدارندگی ایجاد نکرده و مراکز هستهای ایران همچنان هدف حمله قرار گرفتهاند. از این منظر، پرسش اساسی این است که خروج از NPT چه هدف و پیامی برای طرف مقابل دارد؟
اگر این اقدام با هدف حرکت به سمت تولید بمب باشد، ایران در موقعیتی قرار میگیرد که نه تنها دشمنان را علیه خود متحدتر میسازد، بلکه دوستانی مانند چین و روسیه را نیز از دست خواهد داد. چین و روسیه تا امروز، حداقل در عرصه دیپلماتیک، در مخالفت با اسنپبک کنار ایران ایستادهاند. خروج از NPT آنان را در شرایطی مشابه سالهای تصویب شش قطعنامه شورای امنیت قرار خواهد داد؛ وضعیتی که ایران هزینههای زیادی برای آن پرداخت کرد.
تعلیق همکاری با آژانس؛ ابتکار ایران یا بنبست دیپلماتیک؟
یکی دیگر از مباحث مهم، موضوع تعلیق همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. چنین مفهومی در خود معاهده عدم اشاعه وجود ندارد و عملاً ابتکار ایران بوده است؛ حالتی میان خروج کامل و همکاری کامل. اما مشکل اینجاست که معلوم نیست جامعه بینالمللی چنین حالتی را به رسمیت بشناسد. در واقع، یا باید در چارچوب پادمان همکاری کرد، یا باید رسماً از معاهده خارج شد. تعلیق طولانیمدت میتواند به زیان ایران تمام شود و زمینه اجماع جدیدی علیه کشور فراهم آورد.
نقش آمریکا، اسرائیل و مأموریت تروئیکای اروپا
آمریکا و اسرائیل به طور مستقیم قادر به فعالسازی اسنپبک نبودند، به همین دلیل این مأموریت به تروئیکای اروپا (آلمان، فرانسه و انگلستان) سپرده شد. این کشورها عملاً سیاستهای واشنگتن و تلآویو را دنبال میکنند و به همین دلیل، شکاف میان اروپا و آمریکا در موضوع ایران چندان واقعی نیست. در چنین شرایطی، ادامه همکاری سازنده با آژانس و پرهیز از اقدامات هیجانی، میتواند بهانه را از دست آنان بگیرد و در عین حال مانع اجماعسازی گسترده علیه ایران شود.
ضرورت وحدت ملی و اصلاحات داخلی
منطقیترین راهبرد برای ایران، پرهیز از خروج از NPT و در عین حال تمرکز بر وحدت ملی و اصلاحات داخلی است. به گفته او، دفاع واقعی از کشور نه صرفاً با افزایش توان هستهای، بلکه با اتکا به تابآوری مردم و اصلاح سیاستهای غلط اقتصادی و سیاسی امکانپذیر است. اگرچه فشارهای خارجی جدی است، اما با بهبود وضعیت اقتصادی، کاهش اختلافات جناحی و استفاده بهینه از ظرفیتهای داخلی میتوان توان ایستادگی کشور را افزایش داد.
نتیجه:
تحولات هستهای ایران وارد مرحلهای حساس شده است. فعالسازی مکانیزم ماشه، تهدیدی جدی است که پشت آن اراده آمریکا و اسرائیل قرار دارد. در چنین شرایطی، خروج از NPT یا تعلیق همکاری با آژانس نه تنها کمکی به ایران نمیکند، بلکه زمینهساز فشارها و اجماعهای جدید خواهد شد. راهبرد منطقی، ادامه همکاری حسابشده با آژانس، جلوگیری از بهانهجوییها، اتکا به حمایتهای حداقلی چین و روسیه، و مهمتر از همه، تقویت انسجام ملی و اصلاحات داخلی است.
به بیان دیگر، تصمیمات هستهای ایران باید در چارچوب سیاستهای کلان نظام و با در نظر گرفتن منافع بلندمدت کشور اتخاذ شود؛ سیاستی که از یکسو مانع انزوای دیپلماتیک گردد و از سوی دیگر، تابآوری داخلی را در برابر فشارهای خارجی افزایش دهد.
*تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی