
این توافق تنها بر روی کاغذ معنا دارد و به معنای حل شدن اختلافات عمیق نیست. ایران نمیخواهد همه کارتهایش را یکباره خرج کند و در مذاکرات بعدی دست خالی روی میز بنشیند. از سوی دیگر، تعیین تکلیف ذخایر اورانیوم غنیشده شصت درصدی و سایر فعالیتهای حساس هستهای مسألهای پیچیده و چندلایه است که حل آن نیازمند زمان، اراده سیاسی و توافقات جدید خواهد بود.
دیدارنیوز-اسفندیار خدایی* : خروج ایران از پیمان انپیتی نه تنها هیچ سودی برای جمهوری اسلامی در پی ندارد، بلکه اجماع جهانی علیه کشورمان را قطعی خواهد کرد. چنین اقدامی به معنای آغاز شمارش معکوس برای یک جنگ فراگیر و طولانی است؛ چراکه آمریکا، اروپا و اسرائیل تنها چند ماه فرصت خواهند داشت تا پیش از هستهای شدن ایران، اقدام نظامی کنند. بنابراین، خروج از انپیتی عملاً زمانبندی حمله را تسریع و وقوع جنگ را قطعی میسازد.
اروپا در شرایطی قرار دارد که بهدلیل درگیری مستقیم با روسیه در جنگ اوکراین، تمایلی به تشدید بحران در خاورمیانه ندارد. هرگونه بیثباتی در منطقه و افزایش قیمت نفت و گاز، به سود روسیه تمام میشود و اروپا را در موقعیتی دشوارتر قرار میدهد. به همین دلیل، اروپاییها در پی مدیریت بحران هستهای ایران هستند نه شعلهورتر کردن آن. در مقابل، اسرائیل و دولت ترامپ به دنبال سناریوی فشار حداکثری و حتی اقدام نظامیاند؛ آنها از مکانیسم ماشه و خروج ایران از انپیتی برای ایجاد اجماع جهانی و مشروعیتبخشی به تجاوز نظامی استفاده میکنند. در چنین شرایطی، توافق اخیر عراقچی با رافائل گروسی را باید تلاشی برای ایجاد شکاف در جبهه غرب ارزیابی کرد.
اروپا سه شرط کلیدی برای به تعویق انداختن مکانیسم ماشه تعیین کرده است: نخست، همکاری کامل با آژانس در بازرسی از سایتهای بمبارانشده؛ دوم، شفافسازی درباره چهارصد کیلوگرم اورانیوم با غنای بالای شصت درصد؛ و سوم، آغاز مذاکرات مستقیم با آمریکا. جمهوری اسلامی با پذیرش شرط نخست، یعنی اجازه بازرسی از سایتهای تخریبشده، در واقع یکی از سختترین و دردناکترین تصمیمهای خود را اتخاذ کرده است.
البته این توافق تنها بر روی کاغذ معنا دارد و به معنای حل شدن اختلافات عمیق نیست. ایران نمیخواهد همه کارتهایش را یکباره خرج کند و در مذاکرات بعدی دست خالی روی میز بنشیند. از سوی دیگر، تعیین تکلیف ذخایر اورانیوم غنیشده شصت درصدی و سایر فعالیتهای حساس هستهای مسألهای پیچیده و چندلایه است که حل آن نیازمند زمان، اراده سیاسی و توافقات جدید خواهد بود.
مذاکره با آمریکا نیز ابعاد خاص خود را دارد. ترامپ بارها اعلام کرده که عجلهای برای گفتوگو با ایران ندارد، زیرا به خوبی میداند ضربالاجل مکانیسم ماشه و شروط اروپا خودبهخود تهران را تحت فشار قرار میدهد. علاوه بر این، لابی اسرائیل بر دولت ترامپ فشار میآورد تا توافق احتمالی با ایران تنها در شرایطی انجام شود که منافع راهبردی اسرائیل تأمین گردد. بهترین سناریو برای واشنگتن و تلآویو این است که هم مکانیسم ماشه فعال شود و مسیر تحریمها و اقدامات نظامی علیه ایران باز بماند، و هم ایران ناگزیر به نشستن بر سر میز مذاکره شود؛ جایی که احتمالاً توان موشکی و نفوذ منطقهای کشورمان هم روی میز قرار گیرد.
در چنین فضایی، توافق اخیر عراقچی با گروسی اهمیت ویژهای دارد. این تفاهم فوریّت تهدید علیه ایران را کاهش میدهد، خطر وقوع جنگ را به تعویق میاندازد و در عین حال اروپا را از همسویی کامل با آمریکا و اسرائیل بازمیدارد. اما فراتر از این، توافق یادشده میتواند فرصتی برای بازنگری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی باشد. اگر منافع ملی بر آرمانگراییهای پرهزینهای همچون شعار محو اسرائیل یا جدال دائمی با غرب اولویت یابد، شاید بتوان چشمانداز تازهای برای امنیت و توسعه کشور ترسیم کرد.
*تحلیلگر ارشد مسائل آمریکا