
نصرتالله تاجیک، دیپلمات بازنشسته درباره حمله نظامی اسرائیل به ایران و اهداف این رژیم گفت: همه اقداماتی که در یک صحنه جنگی ممکن است رخ دهد، طی چندین دور عملیاتی که در روز جمعه خود اسرائیل اعلام کرده، انجام شده است. این عملیات به گونهای وسیع بوده که بعضی از تحلیلگران تشکیک میکنند که هدف اسرائیل صرفا ضربه زدن به تاسیسات هستهای ایران باشد بلکه شائبه اقدام برای سرنگونی حکومت در میان است!
دیدارنیوز: یک تحلیلگر مسائل بینالملل میگوید: عملیات اسراییل به گونهای وسیع بوده که بعضی از تحلیلگران تشکیک میکنند که هدف اسرائیل صرفا ضربه زدن به تاسیسات هستهای ایران باشد بلکه شائبه اقدام برای سرنگونی حکومت در میان است. به باور من اسرائیل وارد یک جنگ تمام عیار شده و این دیگر نه هشدار است و نه پیام!
بامداد جمعه ۲۳ خرداد ماه ۱۴۰۴ حملهای هدفمند توسط اسرائیل به محل سکونت برخی از فرماندهان سپاه پاسداران و دانشمندان هستهای در خاک ایران به وقوع پیوست. در حالی که تنشهای هستهای ایران با تصویب قطعنامه شورای حکام وارد فاز جدیدی شده و مذاکرات غیرمستقیم میان تهران و واشنگتن همچنان در جریان است، این عملیات میتواند ابعاد تازهای از تحرکات اسرائیل برای تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی را آشکار کند.
به منظور تحلیل و واکاوی این حمله و سناریوهای مقابل ایران، اقتصاد ۲۴ با نصرتالله تاجیک، دیپلمات بازنشسته به گفتوگو نشسته است. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
شائبه اقدام برای سرنگونی حکومت در میان است
* با توجه به نوع حمله جمعه و همچنین در شرایطی که روز پنجشنبه علیه ایران قطعنامه شورای حکام صادر شد و همچنین دور ششم مذاکرات قرار بود روز یکشنبه از سر گرفته شود، اسرائیل چه پیامی را به ایران داده است؟ این یک هشدار است یا آغاز مرحله جدید از درگیریها؟
- به عقیده من عملیات امروز اسرائیل که از حدود ۳ صبح جمعه آغاز شد حملهای تمام عیار، پیچیده، چند لایه نظامی و جاسوسی، گسترده، هدفمند و هماهنگ شده با آمریکا و اروپا بود. این حمله با نقض بند ۴ ماده ۲ منشور ملل متحد، عملیاتی جنگی و تهاجمی قلمداد میشود که علاوه بر شهادت چند تن از فرماندهان بلند پایه نظامی، با حمله به مناطق مسکونی و کشتار غیر نظامیان، زن و کودک و اساتید، یک عملیات جنایتکارانه است.
از این رو تجاوز سرزمینی و نقض مقررات بینالمللی، رخ داده و کار دیگر از پیام و هشدار گذشته و یک عملیات ترکیبی گسترده با استراتژی نقطهزنی، جاسوسی، ترور، تخریب و انفجار صورت گرفته است. یعنی همه اقداماتی که در یک صحنه جنگی ممکن است رخ دهد، طی چندین دور عملیاتی که طی روز جمعه خود اسرائیل اعلام کرده، انجام شده است. این عملیات به گونهای وسیع بوده که بعضی از تحلیلگران تشکیک میکنند که هدف اسرائیل صرفا ضربه زدن به تاسیسات هستهای ایران باشد بلکه شائبه اقدام برای سرنگونی حکومت در میان است!
به باور من اسرائیل وارد یک جنگ تمام عیار شده و این دیگر نه هشدار است و نه پیام! چیزی که نتانیاهو بعد از پیروزی ترامپ بسیار مشتاق بود که این عملیات را انجام دهد و برای خود پس از اتفاقاتی که در غزه، لبنان و سوریه افتاد و بخشی از بازدارندگی خارجی ما آسیب دید، یک فرصت طلایی تلقی کرده است تا با حمله به تاسیسات هستهای ایران در درجه اول زیرساختهای هستهای ما را از بین ببرد. اگر ایران دست به اقدامی بزند که به نظر میآید این امر اتفاق بیافتد، نتانیاهو عملیات خود را روی بخشهای دیگر ادامه خواهد داد.
درباره قطعنامه شورای حکام که به آن اشاره کردهاید، باید بگویم که یک دستاویزی شد برای اینکه اسرائیل خود را محق بداند و این اقدام تجاوزکارانهاش را به صورت اقدامات تخریبی و ترور، مشروع جلوه دهد؛ بنابراین به باور من نتانیاهو این اراده را از قبل داشت و علاقهمند بود این کار را انجام دهد و دنبال بهانه میگشت. از این رو اقدام سیاسی شورای حکام در تصویب قطعنامه ضد ایرانی، این دستاویز را برای اسرائیل و شخص نتانیاهو فراهم کرد.
اما صحبتهای دیروز ترامپ درباره حمله احتمالی اسرائیل و تخلیه بعضی از سفارتخانههای آمریکا در منطقه یا کاهش تعداد نیروها، تقریبا نشان میدهد که ترامپ در جریان این حمله بوده است. بسیاری هم حدسشان بر این بود که اگر اسرائیل بخواهد از قطعنامه شورای حکام سوء استفاده و به ایران حمله کند، همانطور که خودش اعلام کرده بود که اسرائیل منتظر نتیجه مذاکرات است، تا یکشنبه صبر میکند. ولی به نظر میآید این یک تله بوده و میخواسته از اصل غافلگیری استفاده کند و ضربه اول را به ایران بزند.
اسرائیل با هماهنگی اروپا و آمریکا دست به این حمله زد
* ترامپ تا چند روز پیش در ظاهر سعی داشت مانع حمله اسرائیل شود، اما امروز اعلام کرد که از این حمله با خبر بوده است. نقش آمریکا در این عملیات چیست؟
- به عقیده من این حمله بین اسرائیل و غرب هماهنگ بوده است. اروپا و آمریکا هماهنگ با اسرائیل اقداماتی را انجام دادند. درواقع اقدام سه کشور اروپایی در بانی شدن برای صدور قطعنامه شورای حکام علیه ایران و از آن طرف اقدامات ترامپ، همه نشان میدهند که برای وارد کردن این ضربه هماهنگ بودهاند. هرکدام هم یک نقشی داشتهاند؛ آمریکا بازی روانی برای مذاکره، جنگ زرگری ترامپ با نتانیاهو و چماق حمله اسرائیل را بر سر ایران نگه داشت، اروپا با تصویب قطعنامه و اسرائیل هم حمله به ایران با امکانات و تسلیحاتی که عموما آمریکایی هستند را برعهده گرفت. البته فعلا اخبار زیادی مبنی بر کمکهای اطلاعاتی یا لجستیک و... از غرب به اسرائیل منتشر نشده است ولی چه بسا از کمکهای سخت و نرمافزاری اروپا و آمریکا در این عملیات استفاده شده باشد.
همانطور که ایران هم اعلام کرده که آمریکا را مسئول حمله امروز اسرائیل میداند، به عقیده من این حمله با اطلاع، پشتیبانی، حمایت و هماهنگی آمریکا صورت گرفته است. آمریکا نمیتواند نقش خود را با این جنگهای زرگری یا آنطور که آقای روبیو اظهار بیاطلاعی کرده است، انکار کند. باورم بر این است که آمریکا نقش موثری داشته است. اگر آمریکا تمایلی به این حمله نداشت امکان کنترل اسرائیل را داشت ولی منافع آمریکا در جهت رخ دادن این حمله بوده است.
سناریوهای درگیری ایران و اسرائیل
* با توجه به شرایط کنونی، به نظر شما ایران چه پاسخی باید به اسرائیل بدهد؟
- این سئوالی سخت، مهم و تعیین کننده است که به سرنوشت کشور و ملت مربوط میشود. تحلیلگران و کنشگران سیاسی اطلاعات محدودی دارند و لذا به چنین سئوالی مسئولین کشور باید پاسخ دهند. نهایتا من میتوانم تصویری از سناریوهای پیشرو و اتفاقاتی که میتواند رخ دهد را ارائه کنم تا زمینه برای تصمیمگیری آسانتر باشد. ضمن اینکه ترجیح من به عنوان یک تحلیلگر سیاسی این است که ابتدا اقدامات سیاسی و دیپلماتیک صورت گیرد. بدین معنا که یک سلسله اقداماتی را ایران در کار با کشورهای منطقه، سازمانهای بینالمللی، شورای امنیت انجام دهد. همچنین اقدامات دیپلماتیک در جهت روشنگری، یارگیری و اجماعسازی با کشورهای دیگر علیه این جنایت اسرائیل ضرورت دارد. مهم آن است که ایران روایت را نبازد و بتواند یارگیری مطلوبی صورت دهد. تعداد کشورهایی که این اقدام اسراییل را محکوم کردهاند زمینه خوبی برای دست برتر در روایتسازی باشد. اما از آنجایی که من نظامی نیستم، نمیتوانم اظهاراتی در این زمینه داشته باشم ولی مهم این است که اجازه دهیم بدون فشار جانبی و انتظار زیاد از سوی مردم یا جریانهای سیاسی، نظامیها خودشان به این تصمیم برسند که چه نوع عکسالعملی میتواند موثر باشد.
اینکه پاسخ دهیم یا نه و این پاسخ در چه سطحی باشد، مسئله نیست بلکه مسئله این است که چه عکسالعملی از سوی ایران نشان داده شود که با اهداف اصلی کشور همخوانی داشته باشد. ضمن اینکه خوب است چنین عملیاتی حتما پشتوانه اهداف سیاسی و دیپلماتیک ما باشد. بدین معنا که باید میان بخش دیپلماسی و نظامی کشور یک هماهنگی بسیار نزدیک وجود داشته باشد تا اگر اقدام نظامی هم صورت میگیرد، به سیاسیون و دیپلماتها کمک کند تا اهداف ملی را از طریق دیپلماسی تامین کنند.
از طرفی ما نیاز داریم با کشورهای مختلف صحبت و اجماعسازی داشته باشیم تا اگر نیاز شد، باتوجه به ظرفیتهایی که داریم، عکسالعمل موثری در پیش گرفته و فضایی برای دیپلماتها فراهم شود تا مرحله به مرحله کار خود را توسعه دهند و از کمک کشورهای دیگر در یارگیری، اجماعسازی و قدرت آنها در روابط بینالملل استفاده کنیم. در حقیقت ما نباید این دو مسیر را از هم جدا در نظر بگیریم؛ حتی اگر باهم منطبق هم نیستند ولی باید به موازات و نزدیک هم عمل کنند تا به منافع ملی ختم شود؛ بنابراین ممکن است سیاسیون یک شاخصهایی را مطرح کنند ولی تصمیم اصلی بیشتر براساس شرایط، امکانات و ظرفیتهایی است که ما داریم.
نباید شرایطی را مطرح کنیم که تصمیمگیران نظامی زیر فشار افکار عمومی ناچار به اقدامی شوند. همچنین دقت شود الان در شرایطی نیستیم که به گذشته برگردیم و ببینیم چرا به این نقطه رسیدهایم؟ بعضی مواقع شرایط خود را به عامل انسانی تحمیل میکنند! الان اسرائیل با یک عملیات جنایتکارانه و غیرقانونی در حالیکه ایران و آمریکا در مسیر مذاکره و دیپلماسی بودند تعدادی از غیرنظامیان و نظامیان بلند پایه ایران را به شهادت رسانده و احساسات عمومی را جریحهدار کرده است. در مقابل ایران هم عملیاتی را با پرتاب موشک به اسرائیل آغاز کرده است.
سناریوهای ذیل را میتوان در برابر حملاتی که بین طرفین میشود را متصور بود:
۱- درگیری وسیع: یک سناریو این است که همان الگوی رفتاری حملات وعده صادق ۱ و ۲ انجام شود. البته الان شرایط و اهداف فرق کرده و اسرائیل از غزه و لبنان آزاد شده است. همچنین اهرمهای تاثیرگذار ایران هم تا حدی تضعیف شده و در صورت تداوم این درگیری آمریکا ابایی ندارد که دخالت کند و این را نیز ترامپ که قبلا خود را مخالف جنگ معرفی میکرد، بیان کرده است!
۲- جبهه وسیع: سناریوی دوم گستردهتر کردن حملات از سوی ایران است و نقاط آسیبپذیر اسراییل و آمریکا در منطقه مورد هدف قرار گیرند. در این صورت حتما جبهه وسیعتر شده و احتمال یارگیری ایران از جامعه بینالمللی و مخصوصا کشورهای عربی و منطقه کمتر و فشار روی ایران متمرکز میشود.
۳- ادامه مذاکره: سناریوی سوم این است که ما علیرغم نقشی که برای آمریکا در این حمله قائل هستیم، اما طرف خود را اسرائیل بدانیم و با غمض عین به دلیل مشکلات پیشرو، مذاکره با آمریکا را ادامه دهیم و تلاش کنیم از طریق دیپلماسی یک نقطه مشترک با آمریکا پیدا کرده و پلی بر این دره عمیق خواست دو طرف در مورد غنی سازی بزنیم تا از این شرایط عبور کنیم.
۴- تاخیر در عملیات نظامی: سناریوی چهارم تاخیر انداختن حمله نظامی بیشتر است، اما چماق را همچنان بالای سر اسرائیل نگه داریم تا این جو جهانی محکوم کردن حمله اسرائیل به ایران از سوی کشورهای مختلف دنیا قویتر شود. موضوع در شورای امنیت و شورای حکام سازمان بینالمللی انرژی اتمی بررسی شود تا بتوانیم از دستاوردهای احتمالی سیاسی فعالیتهای دیپلماتیک و محکومیت این اقدام اسرائیل بهرهبرداری کنیم. تا فرصت مناسب برای انجام عملیات تلافی جویانه بر اساس اصل دفاع مشروع به دست آید. این سناریو تقریبا مانند مرحله صادق ۲ خواهد بود که دو طرف از طریق تبادل پیام با آمریکا عملیات با سطح محدود انجام دادند!
۵- همکاری با آژانس: سناریوی پنجم در ادامه قسمت اول سناریوی چهارم، این است که تلاش کنیم با آژانس و شورای حکام مسائل معوقه هستهای خود را حل کنیم و برای آینده به یک تفاهمی برسیم بر مبنای نظارتهای کامل و سختگیرانه که اطمینان حاصل شود برنامه هستهای ایران سمت و سوی نظامی پیدا نکند و آمریکا هم به نوعی در فرمول باشد.
۶- عکس العمل محدود نظامی همراه اقدامات سیاسی دیپلماتیک: در این سناریو یک دور حمله ایران انجام میدهد و همزمان اقدامات دیپلماتیکی مانند: شکایت از آمریکا و اسراییل و درخواست تشکیل جلسه شورای امنیت به دلیل نقض بند ۴ ماده ۲ منشور ملل متحد که امروز صورت گرفته، لغو موقت یا دائم دور ششم مذاکرات ایران و آمریکا، قطع همکاری فرا پادمانی و انتقال مواد ۶۰ درصد و شروع غنیسازی در محل امن بدون دسترسی آژانس، عدم اجازه ورود گروسی به ایران در آینده و خروج از پیمان عدم اشاعه هستهای (NPT) و قبول لابیگری کشورهای موثر برای واسطهگری، در دستور کار قرار گیرد.
۷- ترکیب سناریوها: هر کدام از این سناریوها یا ترکیبی از کل یا اجزای آنها یا دیگر سناریوهای پیشنهادی و محتمل، اولا اینجا باید ببینیم از منظر منابع و امکانات، یارگیری کشورها و مخصوصا میزان همکاری کشورهای دوست که هر کدام مشکلات، اهداف و منافع خود را دارند، تا چه اندازه همراهی و مساعدت خواهند کرد و ثانیا هدف اصلیاش باید دوری از وسیع شدن درگیری و حل مشکل از طریق دیپلماتیک باشد. البته تحقق چنین امری با اهداف غیر شفاف آمریکا و مطامع اسراییل در منطقه کار راحتی نیست. اما با توجه به تبعات درگیری وسیع در منطقه باید با همکاری کشورهای منطقه به این هدف نائل آمد. ثالثا بدترین حالت و سناریو آن خواهد بود که مانند گذشته با صدور بیانیههای داخلی محکومیت، تظاهرات مردمی، ایجاد فشار روانی برای مسئولین و هدر دادن منابع با اقدامات ظاهری و شعاری بخواهیم این دوره را بدون آنکه مشکلات حل شوند، از سر بگذرانیم!
فضای مذاکرات فعلا از بین رفته است
* در چنین شرایطی وضعیت مذاکرات ایران و آمریکا چه میشود؟
- به باور من با این اقدام اسرائیل فضای مذاکرات فعلا تا حدی از بین رفته و اگر اوضاع را مدیریت نکنیم ما وارد دوران جدیدی از منطقه و احتمالا تبادل آتش خواهیم شد. به خصوص آنکه ترامپ اعلام کرده است که من شصت روز به ایران فرصت دادم و امروز روز شصت و یکم است! او مطالب جانبدارانهای مطرح کرده که علاوه بر دخالت در جنگ به نوعی ایران را تهدید کرده است که اگر وارد مذاکره نشود، اسرائیل امکاناتی در راه دارد. این نشان میدهد که آمریکا به اسرائیل دارد امکاناتی میدهد که در جنگ علیه ایران استفاده میکند.
از این رو معتقد هستم که اگر واسطه گری قوی از سوی قدرتهای جهانی مانند چین و روسیه صورت نگیرد فضای مذاکرات فعلا منتفی است. مگر آنکه پس از گذشت چند روز که پتانسیل جنگ میان ایران و اسرائیل تخلیه شد یا به نوعی مصالحه، چه از سوی سازمان ملل که متاسفانه هنوز این اقدام را محکوم نکرده یا سایر مجامع بینالمللی، افراد و کشورها برقرار و اوضاع آرام شد، باید منتظر باشیم و ببینیم که آیا از ورود به مذاکره امیدوار بود یا خیر؟! چراکه الان یک زمزمهای هم در فضای عمومی وجود دارد که ما برای مذاکره رفتیم، اما هم چوب را خوردیم و هم پیاز را، پس مذاکره چه نفعی برای ما دارد؟
در عین حال من نفی نمیکنم که حتی اگر دو یا چند کشور رو در روی هم در جنگ باشند بالاخره این جنگ روزی با مصالحه تمام میشود. بسیار هم خوب است اگر ما به مکانیسمی برسیم که از تداوم جنگ جلوگیری کند؛ ولی واقعیتی که مشاهده میکنیم این است که اسرائیل با این زیادهخواهی و تجاوز آشکار به خاک ایران و حقوق مردم ایران، هیچ جایی را تقریبا برای مصالحه باقی نگذاشته است. مگر آنکه قدرتهای جهانی، سازمان ملل و شورای امنیت مداخله موثر کنند تا صلح و ثبات و امنیت بین المللی مورد تهدید قرار نگیرند.