در زمان جنگ، دفاع مقدسی که در هشت سال کشور در جنگ تمام عیار با عراق و حامیانش بود، وضعیت اقتصادی از الان بدتر بود یعنی مردم برای مایحتاج روزانهشان هر روز در صف بودند، دفترچه بسیج اقتصادی و کوپن داشتند و یکسری کالاهای اساسی با سهمیهبندی به دست میآمد.
دیدارنیوز ـ با توجه به اینکه در آستانه ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی قرار داریم برخی معتقدند که هنوز بسیاری از مطالبات مردم در دورههای متفاوت محقق نشده و این موضوع مردم را دلسرد و بیاعتماد به دولت کرده است. در این میان با توجه به عملکرد ضعیف دولت طی دو سال اخیر و با توجه به حمایتی که اصلاحطلبان از آقای روحانی در سالهای ۹۲ و ۹۶ داشتند چرایی این موضوعات را جامعه از مسئولان سوال دارند. اخیرا هم مقام معظم رهبری در فرمایشاتی مطرح فرمودند که آمریکا برای سال ۱۳۹۸ علیه ایران برنامههایی دارد و به مسئولان هشدار داد. برخی از این فرمایشات مقام معظم رهبری در جهت منافع سیاسی گروه خود استفاده کرده و جریان رقیبشان را مورد هجمه قرار دادند. در همین راستا «آرمان» گفتوگویی با سعید شریعتی فعال سیاسی اصلاحطلب داشته که میخوانید.
بسیاری از مطالبات مردم در دورههای متفاوت تحقق نیافته است و بی اعتمادی را به دنبال داشته است. ارزیابی شما چیست؟
مردم نسبت به یک جریان سیاسی یا دولت بیاعتماد شدند یا مثلا مطالباتشان پاسخ داده نشده است و اینگونه موضوعات محتاج پیمایشات جدی است که افکارسنجی شود که آیا مردم راضی یا ناراضی هستند؟ اگر ناراضی هستند علتش چیست؟ آیا این نارضایتی عملکرد دولت است و یا تنگناهای بینالمللی است؟ یعنی این نتایجی که از یافتههای افکارسنجی به وجود میآید میتواند روشن کند برای سیاستگذاران که اشتباهاتشان در کجا بوده و آن اشتباهاتشان را اصلاح کرده و در مسیر غلط دیگر ادامه ندهند. حکمهای کلی و اینکه از کلماتی مانند همه مردم یا هیچ کس استفاده نشود. با توجه به اینکه در آستانه 40 سالگی انقلاب اسلامی قرار داریم باید گفت که این انقلاب یک ریشه ملی، مردمی و مذهبی داشته است، یعنی خواست تودههای مسلمان و انقلابی در سال 57 بوده است. به هر حال عوامل محرک بسیاری داشته است از جمله مهمترین عامل انقلاب عملکرد مستبدانه و خودکامه رژیم سابق در 5-6 سال آخر حکومتش بود یعنی از ابتدای سال 50 تا 57 به دلایل مختلف رویکرد پهلوی تغییر کرد و در کادر سیاسی و اجرایی یعنی هیأت وزیران، نخستوزیران و حتی عوامل امنیتی رژیم شاه تغییراتی در جهت خودکامگی ایجاد شد. مهمترین مطالبه و عاملی که باعث انقلاب و محرک مردم شد تا بر ضد رژیم پهلوی قیام کنند و به قیام بپیوندند خودکامگی و استبداد بود، در حال حاضر پس از 40 سال باید به مردم گزارش دهیم که تا چه اندازه در راستای اهداف انقلاب اسلامی حرکت کردهایم. در حال حاضر یک الی دو نسل پشت سر گذاشته شد و در نسل جدید که بسیاری از آنها یعنی نزدیک به 60-70 درصد درکی از انقلاب اسلامی ندارند، یعنی آمار جمعیتی ایران تقریبا 60 درصد زیر 40 سال هستند و درکی از آن روزها ندارند و هر چیزی که شنیدهاند روایتی از رسانهها و تاریخنگاران پس از انقلاب بوده است، مگر آنکه اهل تحقیق باشند. لذا نظام در 40 سالگی خود ابتدا باید پاسخ دهد که مطالبه مردم در راستای رسیدن به اهداف انقلاب را تا چه اندازه پاسخ داده است؟ آیا در 40 سالگی جمهوری اسلامی این اهداف به خوبی مشاهده میشود و برنامه چیست؟ این موضوع را باید سنجش کنیم که مسائل مختلف از نظر ساختار حقوقی تغییراتی داشته یا خیر؟ آیا در عمل در راستای اهداف انقلاب حرکت کردهایم یا اداره حکومت همانگونه که در قانون اساسی وجود دارد، مردم در اداره جامعه نقش ایفا میکنند و کسی نیست که بخواهد مشارکت کند و جلوی او مانعی گذاشته شود؟ این مهمترین موضوعی است که در اصلیترین محرک انقلاب اسلامی در 40 سالگی باید سنجش شود.
به نظر شما آیا در راستای اهداف انقلاب گام برداشته شد یا خیر؟
در اینجا نمیخواهم داوری خود را مطرح کنم که بهتر شده یا خیر! من از فرآیند 40 سال گذشته به طور کامل دفاع میکنم اما نقاط تاریک و نقد هم در برخی از قسمتها وجود دارد ولی به هر حال آگاهی جامعه افزایش یافته است. در حال حاضر به دلیل رشد آگاهی و تحصیلات در جامعه ایران آگاهی عمومی نسبت به حقوق شهروندی و حقوق سیاسی مدنی افزایش پیدا کرده و در کنار آن رسانهها هم افزایش یافتند. لذا آگاهی مردم نسبت به برخی مسائل گیراتر است. اگر در حال حاضر احساس نارضایتی در جامعه مشاهده میشود ریشهاش همان ریشه است یعنی مساله اقتصاد و معیشت فرع بر موضوع است، بهرغم این موضوع در هر نظرسنجی مردم از مشکلات اقتصادی مینالند نه آنکه مشکلات اقتصادی وجود ندارد اما ریشه آن است که مردم اگر احساس داشته باشند فریاد میزنند و بهانه این فریادها هم مسائل اقتصادی مطرح میکنند، اما اگر مردم احساس مشارکت داشته باشند اینگونه بحثها مطرح نمیشود.
برخی معتقدند که در زمان جنگ مشکلاتی که امروز حس میشود وجود نداشته است.
در زمان جنگ، دفاع مقدسی که در هشت سال کشور در جنگ تمام عیار با عراق و حامیانش بود، وضعیت اقتصادی از الان بدتر بود یعنی مردم برای مایحتاج روزانهشان هر روز در صف بودند، دفترچه بسیج اقتصادی و کوپن داشتند و یکسری کالاهای اساسی با سهمیهبندی به دست میآمد. در آن زمان که حتی در دوران نوجوانیمان بود تصور برخی از میوهها در مغازهها یک خیال بود اما در حال حاضر از تمام میوهها در مغازهها وجود دارد. در آن زمان مردم اعتماد داشتند و اثری چندانی از برخی مسائل احساس نمیکردند و با کم و زیاد دوران جنگ میساختند یعنی شکایتی از وضعیت بحرانی اقتصادی دوران جنگ مشاهده نمیشد چون همگی یکپارچه بودند و اعتماد داشتند، اگر به این اعتماد پس از 40 سال ضربه بخورد و یا ضربه خورده باشد آثارش را اینگونه میبینند که با اندک جابهجایی در یک رقم یا شاخص اقتصادی اعتراضات گوناگونی به وجود میآید، چرا که مردم در جریان نیستند که تا چه اندازه مسئولان خالصانه و صادقانه در جهت مسیر رفع مشکلات کشور گام برمیدارند. علت نارضایتی مردم میتوان گفت همین مشکلات اقتصادی است به طور مثال مردم از بیکاری لب به اعتراض بگشایند اما علت فریاد زدن به جهت بیکاری موضوع دیگری است و باید برای این موضوعات تفکیک قائل شد.
پس از فرمایشات مقام معظم رهبری درباره اینکه آمریکا برای کشور در حال چیدن برنامههایی است به مسئولان هشدار دادند. برخی از دلواپسان ازاین موضوع در جهت منافع گروهی و سیاسی خود استفاده کرده و علیه جریان رقیب هجمههایی به وجود میآورند. اینگونه برخوردها را چگونه تبیین میکنید؟
سال آینده در کشور انتخاباتی برگزار میشود و جریانات سیاسی هرکدام در حال تجهیز کردن خود هستند تا در مجلس یازدهم کرسیهای بیشتری را به دست بیاورند لذا بخشی از این سناریونویسی، طراحیها از حال حاضر آغاز شده تا سال آینده که سال رقابت است عدهای بهطور مثال به اهداف سیاسی خود دست یابند. در این میان برخی هم مطرح کردند که هر 10 سال در جمهوری اسلامی بحرانهای امنیتی رخ میدهد اما این مساله را به طور کامل قبول ندارم که چرخه 10 ساله قرار است رخ دهد. قبول ندارم چرا که دو مورد قبلی را هم قبول نداشتم. کشور در مسائل و مشکلات پیچیدگیهای سیاسی، بینالمللی و اقتصادی فرو رفته است و ملت و اجزای سیاسی حکومت و جامعه مدنی و احزاب و جریانهای سیاسی قبل از اینکه به فکر منافع جناحی و رقابتهای انتخاباتی باشند و همدیگر را متهم کنند واقعا باید از دید منافع ملی به موضوعات توجه کنند. آمریکا همیشه درصدد ضربه زدن به جمهوری اسلامی بوده و سال آینده هم مانند امسال است و آمریکا همیشه درصدد تضعیف نظام جمهوری اسلامی ایران بود؛ لذا آمریکا اگر فرصتی را در جهت اهدافش مشاهده کند از آن استفاده میکند یعنی ما نباید آن فرصت را در اختیار دشمن قرار دهیم. ما باید انسجام ملی، آشتی ملی و وحدت ملی، همگرایی ملی را دنبال کنیم و به جای آنکه انگشت اتهام به سوی برادران خود بگیریم و یک شکاف را در داخل فعال کنیم که اتفاقا در آن شکاف دشمن لانه خواهد کرد. یعنی این خطای بزرگی است که برخی از جوانان تندرو که قصد دارند شور و حرارت جوانی خود را در عرصه سیاسی نشان دهند سخن از برخی موضوعات میگویند که اصلاحطلبان مشکل دارند.
برخی از دلواپسان دنبال القای این مساله هستند که اصلاح طلبان خلاف قانون رفتار می کنند؟
نام اصلاحطلبان کاملا مشخص است که آنها به دنبال اصلاح، آشتی و دوستی هستند و از ابتدا هم همین گونه رفتار کردند. محور اصلاحات چه کسی است؟ رئیس دولت اصلاحات. مگر رئیس دولت اصلاحات میتواند تنها به دنبال موضوعی خلاف قانون باشد و قصد به خطر انداختن امنیت کشور را داشته باشد؟ رئیس دولت اصلاحات در میان مردم جامعه شناختهشده و افرادی هم که از او خط فکری میگیرند با همان فکر حرکت میکنند. مطرح کردن اینگونه مباحث بیشتر شبیه به یک شوخی است و هیچ فردی نیست که این گونه موضوعات را باور کنند. کسانی که چنین نسبتهایی به جریان اصلاحات میدهند، در میان مردم رسوا میشوند و باید برای رسوا شدن خودشان فکر کنند. من معتقدم که اصلاحطلبان اصولگرایان میانهروها و حتی تندروها همگی برادرانی با اختلاف سلیقه، نظر و برنامه در جهت بهبود وضعیت کشورند، اگر این موضوع در قالب یک رقابت سالم قرار گیرد، دیگر نیازی نیست تا با مطرح کردن فتنه ذهن مردم را درگیر مسائل حاشیهای کرد و امنیت روانی جامعه را بهم ریخت. وقتی اطلاع داریم که دشمن به دنبال یافتن یک شکاف است تا در آنجا لانه کند نباید برای به دست آوردن چند کرسی بیشتر در انتخابات مجلس یا اینکه قصد حذف نیروهای جناح رقیب را داشته باشیم چنین اتهاماتی به نیروهای سیاسی وارد کنیم.
موضوع آشتی و گفتوگوی ملی بارها از سوی اصلاحطلبان و همچنین اخیرا از سوی آقای جهانگیری مطرح شده است، اما هنوز هیچ نشانهای از این موضوع مشاهده نمیشود.
آشتی ملی لزوما به آن معنا نیست که جناحهای سیاسی در کنار یکدیگر بنشینند و همه چیز میان جناحها خوب و خوش است. آشتی ملی به معنای آن است که ملت نمایندگان خود را در پارلمان ببینند و شاهد آن باشند که صدایشان شنیده می شود و نهادها در اختیار یک طبقه سیاسی خاص نیست و اقلیت بر اکثریت برتری ندارند. زمینه این باور عمومی باید به وجود بیاید و جریانهای سیاسی هم با یکدیگر رقابت داشته باشند.
این زمینه چگونه به وجود میآید؟
این زمینه را باید حکومت با اصلاح فرآیندهای مشارکت مردم در سرنوشت خودشان به وجود بیاورد و بهگونهای این روندها اصلاح شود که مردم واقعا به آن کسی که نماینده خود میدانند رأی بدهند تا از حقوق آنها دفاع کند.
نظر اصلاحطلبان در رابطه با انتخاب آقای روحانی تغییر کرده است؟
اصلاحطلبان در رابطه با شخص آقای روحانی، ریاست جمهوری، نهاد ریاست جمهوری و جایگاه قوه مجریه یک استراتژی دارند و آن است که اگر زمانی صحبت از توازن قوا در جمهوریاسلامی میشود درباره عملکردها و برنامههای افراد از جمله وزرا و رئیسجمهور و شخص آقای روحانی صحبت کنند که چه موضوعی اصلاحطلبان را در سال 92 به ائتلاف با آقای روحانی به عنوان نماینده راست میانه کشاند؟ در انتخابات سال 92 چه ضرورتی وجود داشت که به آقای عارف اعلام شد کنار برود و آقای روحانی با سبقه فعالیت در جامعه روحانیت مبارز برای ریاست جمهوری ورود پیدا کند؟ آقای روحانی مانند افراد دیگری بود که آرام آرام به سمت اصلاحطلبان آمد و اصلاحطلبان هم به ایشان نزدیکتر شدند و الان هم از ایشان حمایت میکنند. اصلاحطلبان در سال 92 و96کماکان نگران بازگشت تندروی به صحنه سیاسی کشور و غلبه سازمانی و ساختاری این اردوگاه بودند؛ نباید از یاد برد که فقط برای پیشبرد برنامههای اصلاحی در انتخابات سال 94 مجلس دهم شرکت کردیم و لیست دادیم. دلیل آنکه اصلاحطلبان در مجلس دهم به فهرست امید رأی دادند فقط افزایش حقوق کارمندان یا اصلاح قانون مطبوعات نبود، چراکه ذات ائتلاف امید که اصلاحطلبان، طرفداران روحانی (راست میانه) و حتی بخشهایی از اصولگرایان (گرایش آقای لاریجانی) را شامل میشوند همگی یک هدف مهم داشتند و آن عنصری که این ائتلاف را شکل داد آن بوده که تندروها و دلواپسان از 200 نفر در مجلس نهم به 50 نفر در مجلس دهم برسند و در حقیقت مجلس دهم تشکیل شده تا کارهای مجلس نهم را انجام ندهد. بنابراین باید بدانیم که با چه مجلسی طرف هستیم و سپس با تناسب به ظرفیت مجلس از آن برای آیندهمان برنامهریزی کنیم. از ابتدای ائتلاف اصلاحطبان با روحانی اتحاد بوده است و تاکنون مشی اصلاحطلبان با وجه اتحاد ادامه داشته و حتی در قسمتهایی از دولت انتقاد کردیم حتما اظهارنظرها و هدفمان را از برنامههایمان اعلام کردهایم به آن معنا که با ملاحظه صحبتهای مذکور با ایشان صحبت کردیم، چراکه اتحاد اصلاحطلبان با آقای روحانی به خاطر نگرانی بوده است و اگر این اتحاد بشکند هم روحانی و هم اصلاحطلبان متضرر میشود، چراکه با شکستن این سد، تندروها هستند که خلأ را پر میکنند. کماکان اگر میبینید که نگرشهای تند و تیز طی شش سال گذشته اصلاح شده به آن معناست که خطرشان در مواجهه با پدیدهها کم شده است.
تحلیل شما از اینکه برخی میگویند اصلاحطلبان از رأی به روحانی پشیمان شدهاند، چیست؟
اصلاحطلبان با آقای روحانی در یک ائتلاف هستند و این ائتلاف نشکسته است؛ جریاناتی از ابتدای کاندیدا شدن روحانی با تمام ابزارشان به میدان آمدند و حتی به منظور جمعآوری رأی برای کاندیدای خود از بسیاری ابزارهای دیگر مانند ابزارهای فرهنگی، حزبی و... استفاده کردند. پس از گذشت چند ماهی از دور دوم ریاست جمهوری روحانی عدهای مطرح کردند که از رأیشان پشیمان هستند، اما باید گفت که اصلاحطلبان همچنان از رأیشان حمایت میکنند.