تیتر امروز

بچه‌ها! نخندین!
افاضات اضافه

بچه‌ها! نخندین!

عوام‌الملک در هفته‌ای که گذشت از حمایت مردم و خواص از یک طرح جدید نوشته و ترانه‌ای هم به گوشش رسیده که می‌گفت: "بچه‌ها! نخندین!"
گزارش «دیدارنیوز» از یک شب سرد زمستانی؛

ساکنین بی‌سقف شهر تهران

News Image Lead

اولین برف زمستانی را با بخار لیوان قهوه‌اش در اینستاگرام به اشتراک می‌گذارد. دو کوچه پایین‌تر مردی که خانه‌اش یک تکه کارتن و آسمان برفی و سرد است، هر لحظه امکان مرگ از سرما را زندگی می‌کند.

کد خبر: ۱۸۴۵۵
۱۰:۰۶ - ۲۳ دی ۱۳۹۷

دیدارنیوز ـ پرستو بهرامی‌راد: اولین برف زمستانی را با بخار لیوان قهوه‌اش در اینستاگرام به اشتراک می‌گذارد. دو کوچه پایین‌تر مردی که خانه‌اش یک تکه کارتن و آسمان برفی و سرد است، هر لحظه امکان مرگ از سرما را زندگی می‌کند. کارتن‌خواب‌ها، طردشدگان از جامعه هستند که از امکانات اولیه زندگی محروم شده‌اند. اکثر آن‌ها اینقدر از جامعه دور افتاده‌اند که از همه می‌ترسند. این ساکنان بی‌سقف در تمام مناطق پایتخت حضور دارند اما تجمع آنها بیشتر در نقاط بی‌دفاع شهری مشاهده می‌شود.

 

آمار دقیقی از میزان کارتن‌خواب‌ها در سطح شهر وجود ندارد. چندی پیش معاون سیاسی و انتظامی فرمانداری تهران عنوان کرد: «به دلیل مشخص نبودن بانک اطلاعاتی دقیق، دستگاه‌های مختلف آمارهای متنوعی را از تعداد کارتن‌خواب‌ها منتشر می‌کنند». برخی از کارتن‌خواب‌های موجود در تهران را کودکان کار و افراد معلول غیر معتاد تشکیل می‌دهند، در حالی که معتادان و افراد متکدی نیز در این آمار قابل شمارش هستند.

 

امسال با وجود شرایط اقتصادی جدید و نابه سامان، آمار کارتن‌خواب‌ها افزایش پیدا کرده است، اما هنوز ایجاد سرپناه گرم و سالم برای افراد بی‌خانمان، متولی درستی ندارد و همین امر باعث نا به سامانی در شرایط آنها در سطح شهر شده است. اگر همه دستگاه‌ها به وظیفه خود عمل می‌کردند، امروز وضعیت گرمخانه‌ها اینگونه آشفته نبود.

 

قصه‌ کارتن‌خواب‌ها پر از درد و رنج است و رازگشایی از زندگی آن‌ها کار هر کسی نیست. آنها مردم عادی بودند که به دلیل اعتیاد، فقر و... این شب‌های سرد زمستان را با هزار ترس و نگرانی با تکه‌ای کارتن به صبح می‌رسانند.

 

دیدارنیوز برای کشف زندگی زنان، مردان و کودکانی که سهمشان از سقف‌های شهر پایتخت، آسمان پرسوز و سرما شده است، به سراغ آنها در مناطق مختلف رفته است و پای درد و دلشان نشسته است.

 

سکانس اول: در جستجوی پتو

«از سال ۸۹ کوچه پس کوچه‌های شهر، خانه من شده است». روی صندلی‌های پارک قلمستان ولیعصر می‌خوابد. اصرار دارد که بگوید مواد مخدر را ترک کرده است: «برای اینکه دوباره مواد مصرف نکنم به گرمخانه‌ها نمی‌روم. اکثر آنها معتاد هستند و مواد دارند». پتوی رویش را مرتب می‌کند و می‌گوید: « پتو را یکی از خانم‌های محله برایم آورده است و گاهی غذای گرم هم می‌دهند». نادر یک دختر دارد که در شهرستان با مادرش زندگی می‌کند. با صدایی که از بغض داخل گلویش خشدار شده است، می‌گوید: «روزی خانه و زندگی خوبی داشتم». پتو را روی سرش می‌کشد و... .

 

سکانس دوم: سقفی از کارتن

کنار اتوبان مدرس بین بوته‌ها، الونکی از جنس کارتن برای خودش می‌سازد. با خشم می‌گوید: «حوصله ندارم برید رد کارتان...» از سمت چپ الونک کارتنی، صدای آواز خواندن پیرمردی می‌آید. ناگهان صدایش قطع می‌شود وبدون مقدمه می‌گوید: «از اینجا بروید ما حوصله دردسر نداریم». پشت بوته‌ها پسر جوانی در حال مصرف مواد مخدر است و اصلا متوجه اتفاقات اطرافش نیست و بعد از مصرف همان جا دراز می‌کشد.

 

سکانس سوم: مواد کشتش نه سرما!

«رفیقم بود، چند سال باهم در همین حوالی زندگی می‌کردیم. گاهی که مواد گیرم نمی‌آمد، میدانستم او هوایم را دارد. یه شب سرد انقدر کشید که اوردوز کرد». در یکی از بوستان‌های بزرگ زندگی می‌کند و با جمع کردن زباله، خرج موادش را در می‌آورد. پکی به سیگارش می‌زند و ادامه می‌دهد: «خیلی‌ها برای اینکه در زمستان گرم شوند، مواد بیشتر استفاده می‌کنند ولی عاقبت خوبی در انتظارشان نیست، مثل محمدرضا». پایپی از جیبش در می‌آورد ومی‌گوید: «زیاد این اطراف نچرخید، برای پول مواد ممکن است چاقو زیر گلویتان بگذارند»...

 

سکانس چهارم: خانه‌ای در خیابان

هر چقدر تکانش دادند و صدایش کردند جوابی نداد و در عالم دیگری به سر می‌برد. مصطفی ۳۰ سال سن دارد و می‌گویند از خانواده مرفهی است، اما به خاطر مواد، کارش به این خرابه و کارتن‌خوابی رسیده است. حاجی ورشکست شده است و بعد از این اتفاق، خانه و زندگی را رها کرده و در اینجا زندگی می‌کند. حاجی مواد مصرف نمی‌کند، اما شب‌ها دزدی یا موادفروشی می‌کند تا مواد مردها و زن‌های این خرابه را تهیه کند. حاجی می‌گوید: «گرمخانه‌ها مناسب معتادها نیست. تا صبح نمی توانند بکشند و بعضی از گرمخانه‌ها موادشان را می‌گیرند. معمولاً دوره‌ای کارتن‌خواب‌ها را در گرمخانه‌ها قبول می‌کنند، چون تعداد گرمخانه‌ها در سطح شهر کم است. البته امسال هوا هنوز خیلی سرد نشده است، اما پارسال که سرما زیاد بود دو نفر در همین خرابه از سرما مردند».

 

سکانس پایانی: راه‌حل‌های سطحی

ایجاد گرمخانه‌ها، دستگیری مصرف‌کنندگان و... راه‌حل‌های سطحی است که برای حل مشکل کارتن‌خواب‌ها، فقر و اعتیاد در نظر گرفته شده است. کارتن‌خوابی به طور کلی می‌تواند یک معضل همیشگی نباشد، بلکه می توان با اتخاذ راهکارهای مناسبی همچون حرفه‌آموزی، مجبور كردن كارتن‌خواب‌ها به انجام كارهای اجباری با پرداخت دستمزد، ارائه تسهیلات و فرهنگ سازی، این افراد را مجدد به جامعه بازگرداند، اما تا به امروز فقط سعی بر حل مشکل به صورت مقطعی بوده است.

ساماندهی بی‌خانمان‌ها نيازمند يک عزم ملی است و همكاری و تعامل همه نهادها و دستگاه‌هایی را كه به نحوی با اين مسئله مربوط می‌شوند را می‌طلبد. تا زمانی که هر کدام از نهادها از وظایف خود شانه خالی کنند شاهد کارتن‌خواب‌ها و مشکلات آنها خواهیم بود. 

 

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی