سالها قبل، متأهل بودن یک زن، دلیلی کافی بود تا جوانانِ جویای ارتباط جنسیِ آزاد از او چشمپوشی کنند. در این خصوص معمولاً نه ترس؛ بلکه توجیهی اخلاقی موجب اجتناب از ارتباط با یک زن متأهل میشد. ظاهراً نظارت درونی در جامعه ایرانی روزبهروز ضعیفتر شده است که چنین کامنتی بیمحابا در زیر تصاویر نوشته میشوند.
دیدارنیوزـ
فردین علیخواه: عکسی اروتیک(شهوتانگیز) از یک زن با یک جملۀ جنسیِ وسوسهانگیز برای مخاطبان مرد در زیر عکس، دعوت به بازدید از صفحه استوری اینستاگرام یا یک کانال تلگرامی و پسازآن هم طوفان کامنت های مختلف جنسیِ بازدیدکنندگان صفحه. کامنت هایی که فاش کنندۀ فانتزیها و خیالپردازیهای سکسی متقاضیانی است که از طریق این کامنت ها در جستجوی یک شریک جنسی مهیج اند. بخش کامنت برخی از پستهای اینستاگرامی را باید بازارچههای جنسی ایران و آگهیهای رایگان حوزه سکس در ایران قلمداد کرد که با خواندن برخی از آنها، پیشانی آدم از تعجب چین میخورد! آنچه در این نوشته به آن میپردازم کامنتی است که بهوفور در زیر این عکسها دیده میشود: «خانم متأهل بیاد دایرکت». صفحه شخصی بیشتر نویسندگان این کامنت در ایسنتاگرام؛ عمومی است و نکته نیزهمین است.
یکی از مفاهیمی که به ما کمک میکند تا مسئله نظم اجتماعی را درک کنیم نظارت اجتماعی است. جامعه شناسان نظارت اجتماعی را به دو قسمت 1-نظارت درونی و 2- نظارت بیرونی تقسیم میکنند. وضعیت مطلوب در هر جامعه؛ وجود نظارت درونی است. یعنی وضعیتی که در آن فرد رعایت هنجارهای اجتماعی را در خود درونی کرده باشد. مفاهیمی مانند اخلاق نیز عمدتاً به نظارت درونی نزدیکاند. منظور از نظارت بیرونی؛ ورود نهادهای جامعه به عرصه اجرای هنجارهای اجتماعی است. جامعه شناسان نظارت بیرونی را نیز به دو قسمت تقسیم میکنند: 1-نظارت بیرونی از طریق نهادهای اجتماعی رسمی و 2- نظارت بیرونی از طریق نهادهای اجتماعی غیررسمی.
پلیس، دادگاه، مدیر مدرسه، رئیس کارگزینی اداره، مثالهایی از نهادهای اجتماعی رسمیاند. در این نهادها؛ مقررات مکتوبی برای رفتار وجود دارد و نقض آنها مجازات در پی دارد. همسایه، دوست، آشنا، فامیل، اعضای خانواده، مثالهایی از نظارت اجتماعی غیررسمیاند. در اینجا مقررات مکتوب وجود ندارد و فرد عمدتاً نگران از دست رفتنِ آبرو و صدمه به وجهه اجتماعی خود است. درواقع فرد به هنگام نقض هنجارهای اجتماعی، نگران دیده شدن توسط نگاههای آشناست. همانی که ما ایرانیان به آن "چشم دروهمسایه" میگوییم.
در سالهای اخیر ارتباط بین فضای مجازی و پورنو گرافی، یکی از عرصههای مهم تحقیق در بین محققان رسانه بوده است. در همین ارتباط واژگانی مانند « لاس زدن مجازی»، « کاربران تکدست اینترنت»، « هیزگری مجازی»، « ارگاسم مجازی» و دهها واژه دیگر ساخته شده است که بیانگر اهمیت یافتن عرصه مجازی در مسائل جنسی است. برای مثال منظور از «کاربران تکدست اینترنت»، کسانی هستند که از یکدست برای نگهداشتن گوشی یا موس و تماشای تصاویر سکسی و از دست دیگر برای خود ارضایی استفاده میکنند.
سالها قبل، متأهل بودن یک زن، دلیلی کافی بود تا جوانانِ جویای ارتباط جنسیِ آزاد از او چشمپوشی کنند. در این خصوص معمولاً نه ترس؛ بلکه توجیهی اخلاقی موجب اجتناب از ارتباط با یک زن متأهل میشد. این همان مکانیسم نظارت درونی بود که قبلاً توضیح دادم. ظاهراً نظارت درونی در جامعه ایرانی روزبهروز ضعیفتر شده است که چنین کامنتی بیمحابا در زیر تصاویر نوشته میشوند.
علاوه بر نظارت درونی، پرسش آن است که آیا اهمیت نظارت اجتماعی غیررسمی یعنی نگرانی از بیآبرو شدن و صدمه به وجهه اجتماعی نیز در ایران در حال کمرنگ شدن است؟ آیا این کاربران نگران دیده شدن کامنتِ دعوت زنان متأهل به سکس توسط دوستان و آشنایانشان نیستند؟ درنهایت آنکه پاسخ احتمالی مثبت زنان متأهل به این نوع کامنت ها، میتواند دلیلی بر رشد آن در فضای اینستاگرام باشد؟
هرچند معتقدم که شبکههای اجتماعی در ایران بار سایر مسائل اجتماعی را بر دوش میکشند که در جای خود به شکل منطقی حلنشدهاند؛ بااینوجود نگران جامعهای هستم که روزی در آن نه نظارت درونی(اخلاق) اثرگذار باشد و نه نظارت اجتماعی غیررسمی.
سخن پایانی آنکه موفق شدم با یکی از این کاربران اینستاگرام که جوانی دهۀ هشتادی است گفتوگویی کوتاه داشته باشم. جملههایش قابلتأمل است: « من مزاحم کسی نمی شم....من پیشنهادم رو مطرح میکنم. هر زن متأهلی دلش خواست میاد و دلش نخواست نمیاد دیگه....به نظر شما من به حقوق کسی تجاوز کردم؟...هر زنی اختیار داره، من که اختیار اونهارو ازشون نگرفتم....من می خوام از زندگی لذت ببرم...می خوام تجربههای جنسی متنوع داشته باشم....من برای خودم زندگی میکنم. به دیگران چه؟...دوستام تا حالا با چند تا زن متأهل رابطه داشتن، مشکلی هم پیش نیومده...هیچ اجباری در کار نیست.