فرشاد محسن زاده، روزنامه نگار یادداشتی را با عنوان مذاکره؛ با کدام پشتوانه برای دیدارنیوز ارسال کرده است که میخوانید.
دیدارنیوزـ *فرشاد محسن زاده: مذاکره تنها واژه سیاسی است که در ساحت سیاست ایران خود مهجور و تابو است و در میان دولتمردان و حاکمان ایران امروز مذاکره خود نیز نیازمند مذاکره است دست کم از۳۴ سال پیش پس ازانتشار مقاله “مذاکره مستقیم” سیدعطالله مهاجرانی تاکنون هنوز مذاکره از مجادله فراتر نرفت!
فارغ از نگاه بنیادگرایان آن روز و امروز که مذاکره با آمریکا یک تابو تلقی میشد و میشود و از نگاه تکنوکراتهای دیروز و رفرمیستهای امروز یک ضرورت اجتناب ناپذیر بوده و هست، اما هیچگاه مخالفان و موافقان میز مذاکره با آمریکا از خود نپرسیدند مذاکره آدابی در حوزه روابط بین الملل، آن هم با قدرت نخست جهان دارد که اگر تدبیر نشود، همانند عشق یکسرهای است که فقط موجب دردسر خواهد بود.
در روابط بین الملل و دنیای سیاست و بازی قدرتها چه منطقه ای، بین المللی و یا جهانی فقط دو کشور مذاکره کننده، تصمیم ساز و تصمیم گیر نیستند گاهی اوقات کشورهای به ظاهر خارج از چارچوب مذاکره ترسیم کننده محور، تعیین کننده خط و مشی و حتی رقم زننده نتیجه مذاکره نیز هستند.
منافع و مضار کشورها گسسته و پیوسته درچرخش عرصه جهانی قدرت خواسته و ناخواسته به گونهای با هم پیوند میخورند که حتی نا نشسته بر سر میز مذاکره بر نتیجه مذاکره اثر مستقیم و غیرمستقیم میگذارند.
آیا براستی ایران به تنهایی و خارج از گردونه قدرت منطقه ای، بین المللی و جهانی در ابراز علاقه و یا مخالفت برای مذاکره با آمریکا قادر است توسط گروهی موافق پا پیش و یا گروهی مخالف پا پس بگذارد بی آنکه عوامل درون زا و برون زای مولفههای قدرتهای منطقهای را در مذاکره ببیند و بسنجد.
قدر مسلم تمامی مولفههای قدرت برای یک کشور بر سر میز مذاکره با هدف افزایش قدرت چانه زنی بعنوان پشتوانه عظیم ضروری است تا بدون لکنت زبان بتواند خواستههای منطقی یک ملت را که در آن مذاکره نمایندگی میکند بر زبان بیاورد و طرف مذاکره نیز با آگاهی از این مولفههای قدرت دست کم بر سر میز مذاکره منصفانه و در شرایط برابر حضور یابد.
آیا براستی ایران در چنین وضعیتی قرار دارد؟ آیا همه یا اکثر مولفههای قدرت را برای مذاکره داراست؟ از مولفههای قدرت بین المللی تا اقتصادی، حمایت مردمی تا اقتدار نظامی، یا حتی ایران امروز قدرت چانه زنی و اقتدار ملی دهههای پیشین را داراست؟
امروزه در حوزه روابط بین الملل ما با بسیاری از کشورها و حتی ازهمسایگان شمالی و جنوبی تا شرقی و غربی اندک نشانهای از ابراز علاقه مندی برای مذاکره ایران با آمریکا در آنان نمیتوان یافت چرا که رونق منطقهای و بین المللی آنان در بی رونقی و عدم مذاکره ایران و آمریکا و حل نشدن مناقشات تهران- واشینگتن بیشتر نمود عینی مییابد.
اثبات این دعا را از توسعه یافتگی و نقش منطقهای و بین المللی کشورهای عربی حوزه جنوبی خلیج فارس تا ترکیه در غرب سرزمین ما طی دهههای گذشته به موازات ضعف و حتی افول ایران در تمامی عرصهها میتوان یافت حال چنین کشورهایی که توسعه خویش را تا حدود زیادی مرهون اوضاع بسامان نشده ایران میدانند به آسانی میتوانند حضور ایران را بر سر میز مذاکره با امریکا و به تعبیری حل همه موانع ایران را با موفقیت مذاکره احتمالی ببینند و زآن پس شاهد توسعه یافتگی این کشور باشند؟ اصل رقابت توام با بازدارندگی در روابط بین الملل میگوید، نه.
به همین سبب براساس تئوری زبون طلبی یا حتی حذف دیگری برای اثبات موجودیت خویش درعرصه روابط بین الملل بسیاری از کشورهای منطقه، همسایگان و نیز همپیمانان صوری ما خود نیز مانع و رادع برپایی چنین میز مذاکرهای خواهند بود کما اینکه در گذشته نیز ازجمله در موضوع برجام در سال ۹۵ به اذعان عالیترین مقام مذاکره کننده ایرانی روسیه موافق چنین توافقی نبود و دست از سنگ اندازی بر نمیداشت.
چنین سیاست سلبی و زبون طلبی، بی تردید از سوی اسراییل و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نظیرعربستان سعودی که از قضا یکی از بزرگترین طرفهای تجاری - سیاسی ایالات متحده امریکا در منطقه هستند در مانع تراشی برای بی سرانجامی مذاکره اتخاذ میشود چرا که ایران ضعیف شده، راهبرد مطلوب سیاست خارجی این قبیل کشورهاست.
البته همسایگان رقیب، خود دههها به موازات تمایل بر سیاست تضعیف ایران با اتخاذ رویکرد سیاست موازنه مثبت با همه اضلاع قدرت در جهان امروز یعنی روسیه، چین، اتحادیه اروپا و امریکا به تقویت خویش و همپیمانان خود در حوزه روابط بین الملل بر آمدند و بر ضرورت این سبیل نیز استوارند.
در جهانی که برخلاف این ضرب المثل "یک دشمن زیاد و هزار دوست کم است" ایرانی که حتی یک دوست هم ندارد و از دشمنان قسم خورده تا دوستان شریک دزد و رفیق قافله و مردمانی دلگیر ازحاکمان خویش و حاکمانی درگیر با یکدیگر گرفتار آمده، میشود انتظار مذاکره داشت؟ با کدام پشتوانه؟!
مذاکره آداب داد و ستد با در برگیری مشخصههای مولفهای قدرت بر سر میز را دارد که باید در خلال یا پایان آن برای تامین نقطه نظرات طرفین چیزی داده یا ستانده شود درغیر اینصورت کشور فاقد مولفههای قدرت ستاندهای نخواهد داشت مگر تداوم همان بقای مستحیل و نیم بسمل شدهای که قدرتها - چه منطقهای یا بین المللی- از قضا چه با مذاکره و یا بی مذاکره از آن طلب میکنند.
اما در این میان ماکت نمادین میزمذاکره آمریکا با ایران همواره برای غرب و کشورهای منطقه و دیگر قدرتهای موثر بین الملل با رعایت اصول سیاست ورزی محاسبه گرایانه و وجه المصالحهای بودن ایران، سود چند جانبه به همراه داشته که سهم و نقش ایران ضعیف فقط همان ماکت نمادین بوده و بس.
دولتی مقتدرانه میتواند بر سر میز مذکرهای حضور یابد که در گام نخستین ازحمایت و قدرت ملت خودش در مولفه قدرت سیاسی بیش از دیگر مولفههای قدرت نظامی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بهرهمند باشد تا زبان نمایندگان مذاکره کننده گویا و طرف گفتگو نیز باورمندانه پذیرای آنها باشد آیا دولتی که ۲۶ درصد آرای ملت خود را به همراه دارد بر سر میز مذاکره از اقتدار و استظهار برخوردار است؟
بازگشت به ملت نخستین شرط موفقیت هر مذاکرهای برای حاکمیت است و این زمانی نیز امکان پذیر خواهد بود که آشتی ملی در میان ایرانیان و دولت و ملت رخ دهد وگرنه تلاش هیچ دولت و حاکمیتی بدون پشتوانه ملت راه به جایی نمیبرد و اگر هم استثنایی باشد مانایی نخواهد داشت.
*روزنامه نگار