افشار سلیمانی، تحلیلگر ارشد مسائل منطقه و سفیر پیشین کشورمان در باکو در یادداشتی که در اختیار دیدارنیوز قرار داده به تحلیل مناسبات جدید بین آنکارا و تلآویو پرداخته است.
دیدارنیوز-افشار سلیمانی*: وضعیت پیچیده ژئوپلیتیک امروز منادی یک درگیری بزرگ در خاورمیانه است. چرا تنش در روابط ترکیه و اسرائیل افزایش یافته است؟ موازنه قوا در منطقه چگونه شکل میگیرد؟ نتایج این مبارزه برای انرژی، اقتصاد و مزیت استراتژیک چه خواهد بود؟ در زمانهای اخیر، چشم انداز سیاسی در خاورمیانه نشان داد که احتمال جنگ بین ترکیه و اسرائیل در حال افزایش است. محتمل است حدود ۵ سال دیگر چنین جنگی رخ دهد. احتمال برخورد پس از سال ۲۰۲۷ اجتناب ناپذیر خواهد شد.
شرایط امروز، فرآیندهای در حال وقوع در منطقه و تنش بین دو کشور، احتمال تحقق این پیش بینی را افزایش میدهد. این رویارویی منادی تغییر جدی است که نه تنها دو کشور، بلکه کل منطقه را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
افزایش تنش بین ترکیه و اسرائیل
ترکیه که در سالهای اخیر نفوذ خود را در منطقه افزایش داده است، از سوی اسرائیل به عنوان یک تهدید بالقوه تلقی میشود. به ویژه نقش فعال ترکیه در مسئله فلسطین، افزایش نفوذ آن در جغرافیای سوریه و به طور کلی اهداف رهبری منطقه، اساس رقابت راهبردی ترکیه و رژیم صهیونیستی را تشکیل میدهد.
دو «پروژه» رهبری منطقهای متفاوت وجود دارد:
نئوعثمانی و اسرائیل بزرگ
توازن در منطقه به دلیل اهداف اسرائیل، رفلکس حفظ خود و سیاست توسعه طلبانه آن پیچیدهتر شده است. از یک سو تلاش ترکیه برای گسترش حوزه نفوذ خود و از سوی دیگر استراتژی تهاجمی اسرائیل همزیستی طولانی مدت این دو کشور را پیچیده میکند.
مقاله منتشر شده در «جروزالم پست» به همین نکته اشاره دارد. گفته میشود که تحرکات دیپلماتیک اخیر و ابتکارات منطقهای هر دو طرف زمینه را برای درگیری احتمالی فراهم میکند. در مقاله دیگری از «جروزالم پست» آمده است که منافع راهبردی ترکیه و اسرائیل در حوزههای امنیتی و انرژی ناگزیر با هم تداخل دارند و به تنش میانجامد
جنبه پنهان تضاد: منافع اقتصادی
عوامل اقتصادی نقش مهمی در افزایش تنش دارند. ترکیه تلاش میکند خود را به عنوان یک "هاب" انرژی که شرق و غرب را به هم متصل میکند، به اثبات برساند. پروژههای خط لوله گاز مانند ترکیش استریم و ادعای میادین در شرق مدیترانه با منافع اقتصادی اسرائیل در تضاد است. اسرائیل به نوبه خود صادرات گاز خود را از طریق اتحاد با یونان و قبرس توسعه میدهد که باعث اختلاف نظر با آنکارا میشود.
جنبه نظامی درگیریهای منطقهای
در شرایط درگیری نظامی، توجه به عملیات اسرائیل در لبنان، غزه و بلندیهای جولان ضروری است. سیاست توسعه اسرائیل تحت عنوان دفاع از خود، منطقه را در تنش دائمی نگه میدارد. مداخلات نظامی مکرر در غزه، به ویژه، عمیقتر کردن بحران انسانی، حملات علیه حزبالله لبنان و تقویت موقعیت آن در بلندیهای جولان، در سوریه، نمونههای عینی استراتژی توسعه است.
شرایط فعلی بزرگترین مانع برای تضمین ثبات بلندمدت در منطقه است. از این منظر به نظر میرسد توقف اسرائیل و تعیین حد و مرز برای صلح منطقه ضروری باشد.
بستن جبهه سوریه ضروری است
ترکیه برای آماده شدن برای درگیری با اسرائیل، ابتدا باید جبهه سوریه را به طور کامل ببندد. در چنین سناریویی، استراتژی ترکیه برای خنثی کردن «SDF/YPG» از اهمیت ویژهای برخوردار است.
تفاهم نامه آنکارا که در سال ۲۰۱۹ بین آمریکا و ترکیه امضا شد، قابل توجه است. بر این اساس احتمال دخالت ترکیه در شرق رود فرات محدود است. با توجه به تفاهم نامه و حمایت مستقیم آمریکا از "YPG"، میتوان گفت که خنثی سازی گروههای مسلح فعال در "نیروهای دموکراتیک سوریه" به توافق رسمی واشنگتن و آنکارا بستگی دارد.
در این مرحله باید اهداف ترکیه در رابطه با "YPG" رابه دقت ارزیابی کرد.
هدف اصلی ترکیه ایجاد منطقه امن به عمق ۳۰ کیلومتر یعنی کنترل شهرکهای عین العرب، قامشلی و مالکیه است. چشم انداز پیشروی مستقیم ترکیه به سمت جنوب، به عمق سوریه، به طور دقیقتر به میادین نفت و گاز (کونیکو، عمر، تانک و...) در شرق الحسکه، الشدادی و دیرالزور، قابل مشاهده نیست. مدیریت این منابع احتمالاً در اختیار نیروهایی خواهد بود که ایالات متحده از آنها حمایت میکند یا با آنها موافقت میکند. در هر صورت، دولت جدید سوریه برای بهره برداری از میدانها باید با آمریکا به توافق برسد.
اگر به موضوع وجود "YPG" در چارچوب درگیری با اسرائیل برگردیم..
«ی پ گـ» که در زمان درگیری احتمالی به عنوان متحد اسرائیل عمل خواهد کرد، ممکن است به گشودن چندین جبهه علیه ترکیه منجر شود. این هم جبهه سوریه است، هم عراق به دلیل نفوذش و هم وحشتی که در داخل ترکیه به دلیل اثر دومینو ایجاد خواهد شد.
دیدگاههای دیپلماتیک و نقش بازیگران جهانی
حتی اگر بر احتمال سناریوی نظامی تاکید کنیم، نمیتوانیم نقش دیپلماسی را فراموش کنیم. متحد اسرائیل، ایالات متحده، در حال حاضر به حفظ وضعیت موجود در منطقه علاقه نشان میدهد. در این زمینه توجه به روابط ترکیه با روسیه و چین و همچنین موضع کشورهای عربی ضروری است.
در اینجا باید به دیپلماسی ترکیه توجه کرد، زیرا آنکارا در گذشته با موفقیت بر بسیاری از مشکلات غلبه کرده است. ترکیه همیشه از متحدان خود حمایت کرده است بدون اینکه آنها را به امید سرنوشت بسپارد. به عنوان مثال توانست از منافع حامیان خود در قبرس محافظت کند، متحدان خود را در سوریه به سمت خود آورد و در نهایت کنترل کشور را به دست آنها آورد و در لیبی به طرفی که از آن حمایت میکرد اجازه نداد. شکست بخورد.
چنین اقدامات موفقیت آمیزی بدون شک تصویر مثبتی برای دیپلماسی ترکیه ایجاد میکند. اگر ترکیه به حمایت و بهره مندی از متحدان خود ادامه دهد، به عنوان بازیگر مهم تری در خاورمیانه دیده خواهد شد؛ بنابراین این امکان برای ترکیه وجود دارد که در درازمدت از حمایت کامل کشورهای حوزه خلیج فارس و دیگر کشورهای عربی برخوردار شود و در نتیجه فضای مانور اسرائیل را محدود کند.
در نتیجه؛ از نقطه نظر تعادل ژئوپلیتیکی، پیشبینی اینکه در درازمدت یک جنگ بزرگ در خاورمیانه آغاز خواهد شد، کار سختی نیست. اما در این موضوع نه تنها به قدرت نظامی، بلکه باید به دیپلماسی و اتحاد نیز توجه ویژه داشت.
جنگ تنها در صورتی رخ خواهد داد که درگیریها تشدید شود، تلاشهای دیپلماتیک با شکست مواجه شود و اسرائیل بیشتر گسترش یابد. آینده منطقه نه تنها با درگیری این دو کشور، بلکه با توجه به موقعیت سایر بازیگران و منافع قدرتهای جهانی تعیین خواهد شد.
*تحلیلگر ارشد مسائل منطقه و سفیر پیشین کشورمان در باکو