ژاله علو، نامی آشنا و ماندگار در تاریخ هنر ایران است. او که بیشتر به عنوان یک بازیگر، گوینده و دوبلور شناخته میشود، با صدایی گرم و گیرا و بازیهای درخشانش، خاطرات نسلهای بسیاری را رقم زده است.
دیدارنیوزـ محسن سلیمانی فاخر: ژاله علو، نامی آشنا و ماندگار در تاریخ هنر ایران است. او که بیشتر به عنوان یک بازیگر، گوینده و دوبلور شناخته میشود، با صدایی گرم و گیرا و بازیهای درخشانش، خاطرات نسلهای بسیاری را رقم زده است.
تسلط بر تکنیکهای بازیگری، صدای ماندگار و خاص و تسلط بر طیف گستردهای از نقشها از نقاط قوت بازیگری ژاله علو بود. در طول فعالیت هنری خود، نقشهای متنوعی را از زن جوان تا پیرزن، از نقشهای کمدی تا درام را با موفقیت ایفا کرد. این نشاندهنده توانایی بالای او در درک و ارائه شخصیتهای مختلف است، یکی از بارزترین ویژگی او جنس صدای منحصر به فرد او بود. این صدا، به شخصیتهای او چه در بازیگری و چه دوبله عمق و واقعگرایی میبخشید و در ذهن مخاطب ماندگار میشد. ژاله علو به خوبی بر تکنیکهای بازیگری مسلط بود و با استفاده از آنها، بازیهای بسیار طبیعی و باورپذیری ارائه میداد.
ژاله علو با بازیها و صدای ماندگار خود و تمرکز بر نقشهای خاص الگویی برای بسیاری از بازیگران شد و به رشد و توسعه هنر دوبله کمک شایانی کرد. در سالهای اخیر، ژاله علو بیشتر در نقشهای زن سالخورده ظاهر میشد. اما او توانایی ایفای نقشهای متنوعتری را داشت و به این نوع نقشها محدود شده بود.
بارها شنیدهایم که اگر بازیگری بهتر بازی میکرد نتیجه ارزشمندتر بود، اما ژاله علو این عقیده را در اکثر آثارش مردود کرد. علو، خلاقیتی بیمحابا داشت، به لایههای پنهان و نادیده موقعیتهای فیلمنامه دست مییافت، هر لحظه در جستجوی لحظات و موقعیتهای غیرمعمول و بدیهه سرایی بود که برای نیل آن به مرزهای ورای عادت روزانه دست پیدا میکرد و تماشاگر را به وجد میآورد. بازیگری و جنس صدای با صلابت او را باید در «روزی روزگاری» امراله احمدجو به یا دآورد تا به توان بازی او ایمان آورد.
علو به محض به حرکت درآمدن زیباییهای لحظههای دراماتیک، آن موقعیت را به خوبی نشانه میرفت، حرکات او، روابط و موقعیتهای او عادی و از جنس عادت نبود و برای نشان دادن موقعیتها، کاری میکرد تا تماشاگر را وادار به دیدن کند..
شکستن و برهم زدن و خلق ضربآهنگهای آشنا، برای هر آکتوری کار سادهای نیست، اما ژاله علو ضرباهنگهای مرسوم را میشناخت و قدرت خلق را هم داشت. آشنازدایی جادوی جاذبه او بود، او حتی در نقشهای کوچک هم این آشنازدایی را عملی کرد. او بازیگری بود که تماشاگرِ رخوت زده و سست را با اشتیاق درونی به خود جلب میکرد.
او توان نشان دادن جوهره حرکات و موقعیتها را به خوبی و زیرکی داشت. زمان و موقعیتها را طوری نشان میداد که برای تماشاگر قابل قبول باشد. درسریالهای «تفنگ سرپر» و «مختارنامه» بُعد دیگری از بازیاش را نشان داد، حتی در نقشهای کوتاه مانند «سلطان» و «مهمان مامان» باورپذیری یک نقش را نمایش داد.
بازی او، هم در نقشهای فردی و منحصر به فرد قابل ستودن بود، هم بازیهای سبکپردازی شده. در فیلمهای قبل از انقلاب نیز چیزهایی به تیپهای مشخص میافزود، در فیلم «پنجره» جلال مقدم این گونه بود. در «طوقی» و «قلندر» و «آدمک» تیپها را سر و سامان میداد. بازی او در فیلمهای شاخصش، ترکیبی از بازیهای درونگرایانه و برونگرایانه بود.
او بازیگر و دوبلور درخشانی بود و نمیتوان سهم او در ارتقای سطح گویندگان فیلم را نیز نادیده گرفت. او گوینده نقشهای اول بهجای سوفیا لورن در «هوس زیر درختان نارون» و «خانه قایقی» و سوزان هیوارد در فیلمهای «فاتح» و «رعد در آفتاب» بود. نقش او در مدیریت دولاژ انیمشنها و کارتونهای والت دیزنی همچون سفیدبرفی و هفت کوتوله، پینوکیو، سیندرلا، زیبای خفته، گربههای اشرافی، جک و لوبیای سحر آمیز نیزغیر قابل انکار است. او از زنان شاخص هنر بازیگری و دوبله ایران است که نقش او در این جایگاه فراموش نشدنی است.
نویسنده و منتقد سینما