دیدارنیوز – رسول شکوهی: این روزها اگر نگاهی به شبکههای اجتماعی و سایتها بیاندازیم چند تیتر بزرگ با عنوان «توهین نماینده مجلس به ...» را میبینیم. بعد از ماجرای توهین نماینده سراوان به کارمند گمرک و ماجراهای بعد از آن، چند کلیپ دیگر نیز منتشر شد که در آن نمایندهای با لحنی بد و حتی استفاده از ادبیاتی توهین آمیز با یکی از شهروندان صحبت میکند.
این ماجرا فقط به برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی اختصاص ندارد و در قوه مجریه نیز دیده میشود. صحبتهای وزیر بهداشت با یکی از مراجعه کنندگان و عبارت «خودت بمال!»، یا حتی صحبتهای وزیر کشاورزی و وزیر گذشته راه و شهرسازی با شهروندان در نوع خود عجیب و توهین آمیز بود.
شاید اگر به سراغ دیگر نهادها و سازمانها برویم باز هم نمونههای این چنینی پیدا شود اما چرا یک نماینده مجلس یا وزیر به خود اجازه میدهد که از موضع بالا با شهروندان برخورد کند؟ مگر نمایندگی مجلس و وزارت و مدیریت این اجازه را به فرد میدهد که به ولی نعمتان خود بد گویی کند؟
اصلیترین عاملی که باعث میشود اتفاقاتی از این دست رخ دهد نادیده گرفتن نقش جامعه مدنی در بین سیاسیون است. جامعه مدنی حد فاصل بین حکومت و مردم است. نیازها و مطالبات مردم را دریافت میکند و به صاحبان قدرت میرساند. به نوعی صدای جامعه است. رسانهها رکن چهارم دموکراسی شناخته میشوند و بدون آنها دموکراسی بی معنا است. ماندن در هسته قدرت و غفلت از نقش جامعه مدنی نتیجهای جز این ندارد.
در این بین، نقش رسانههای جدید در سیاست و اجتماع غیر قابل انکار است. گوشیهای هوشمند و اینترنت پر سرعت در دسترس اکثر اعضای جامعه است. مسئولین در هر شرایطی باید خود را در مقابل هزاران دوربین و رسانه بدانند. دیگر به مانند گذشته نیست که رسانههای رسمی، انحصار را در دست داشته باشند و مخاطب، انتخاب دیگری جز آن رسانه نداشته باشد. امروز هر فرد رسانه است. گوشی همراه او یک رسانه است که در سریعترین زمان ممکن عکس و فیلم و صدا و متن را با هم منتشر میکند و باز هم به سرعت دست به دست میشود.
نکته دیگری که باید به آن توجه داشت نقش احزاب و جریانات سیاسی است. درست است که سازوکار احزاب در ایران شکل نگرفته و کارکرد فصلی دارد ولی به هر صورت، اغلب نمایندگان مجلس و وزرا و مدیران کل از دل جریانات سیاسی خاصی به قدرت رسیدهاند. این جریانات سیاسی فارغ از آنکه مسئولیتی نسبت به اعضا و همفکران خود دارند اگر میخواهند همچنان در قدرت بمانند باید برای آموزش و تربیت هر چه بیشتر نیروهای خود کارهایی انجام دهند. نمیتوان یک فرد را با توجه به سرمایه آن جریان سیاسی خاص به قدرت رساند و دیگر نسبت به آن مسئولیتی نداشت. احزاب ریشهدار و تمام وقت در ایران دیده نمیشود و به همین دلیل این افراد به هیچ مرجعی پاسخگو نیستند.
قاعدتا هیچ کدام از مسئولین را به پوپولیسم دعوت نمیکنیم. باید مرز بین مردمداری و پوپولیسم را به درستی درک کرد. سیاست مدار پیشرو به خوبی میداند که باید منافع بلند مدت جامعه را در نظر بگیرد و خواستههای زود گذر جامعه را به منافع بلند مدت آن ترجیح ندهد. مردمداری به هیچ وجه با عوام فریبی نسبتی ندارد. ایران به اندازه کافی درگیر بازیهای عوام فریبانه توسط سیاسیون بوده و دیگر ظرفیت آن را ندارد اما باید متوجه این نکته بود که میتوان مردمدار بود و عوام فریب نبود.
شاید برخی بگویند که این فیلمها، تلاشی است برای کنار زدن رقیب در انتخابات سال آینده مجلس. این یکی از طبیعیترین اتفاقاتی است که در رقابتهای سیاسی رخ میدهد. سیاست آنقدرها که در شعارها میشنویم اخلاق محور نیست. در عمل اتفاقاتی میافتد که در هیچ چارچوب اخلاقی قرار نمیگیرد. فعال سیاسی باید حرفهای باشد، فارغ از آنکه باید نقش مردم را با تمام وجودش درک کرده باشد. حال اگر هدفش خدمت هم نباشد و به دنبال منافع حزبی و فردی باشد حرفهای بودن لازمه کار او است.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران همواره بر نقش مردم و تکیه بر آرای عمومی تاکید شده است. حکومتها بدون مردم تقریبا هیچ هستند و سرمایه اجتماعی همواره میتواند بر حکومتداری اثر مثبت بگذارد. در شرایطی که بحرانهای سیاسی اجتماعی زیاد است، شرایط اقتصادی مشکلات را مضاعف کرده، ناکارآمدی؛ بخشهای زیادی از کشور را در بر گرفته، فساد و رانت کم کم سیستماتیک میشود، تحریم؛ جنگ اقتصادی را بر کشور بار کرده است، نمایندگان مردم در هر جایگاهی که هستند نه تنها حق ندارند که با ادبیات نادرست با موکلان خود صحبت کنند بلکه وظیفه شان افزایش سرمایه اجتماعی و کاهش فاصله نهادهای حاکمیتی و مردم است. دشمن به اندازه کافی مردم را تحت فشار گذاشته است، دوستان باید وظیفه دوستی را به جای بیاورند.