حسین جعفری در ادامه یادداشتهای خود و تحلیلی بر چرایی واقعه عاشورا، به رقابت متن یک اندیشه با حواشی خودش پرداخته است که در دیدارنیوز میبینید و میخوانید.
دیدار اندیشه _ حسین جعفری: اگر در سال شصت و یک هجری کوفیانی از امام دعوت کردند و امام و اهل بیت را به شهادت رسانده و به اسارت بردند، اما در سده ۱۴۰۰ هجری؛ این شیعیانند که او را دعوت به حضور میکنند، ولی با مرابطه با بدلِ حسین، حسینِ واقعی را به مذبح نادیده گرفتن میبرند و شهید میکنند.
چرا چنین شده؟ چون شیعه جز در سدههای اخیر نتوانسته بدلیل جور و ستم حاکمان بطور علنی خود را تبیین و تبلیغ کند و وقتی نشود نظرات و عقاید را منتشر و در معرض نقد و قضاوت عمومی قرار داد، آن عقیده و فکر، زیر زمینی میشود و گرفتار انواع غلوها و خرافهها میگردد.
فکر و اندیشههای مخفی شده که از نقد دور نگه داشته میشوند دچار دو عارضهی مهم میشوند:
اول آنکه برای حفظ و نگهداری مومنانِ به خود، ناچار خواهند بود برای مروجانِ اصلی خود کرامات و معجزه بتراشند و برای آنان مقام قدسی قائل شود تا بدین طریق طرفداران خود را متقاعد سازند که اگرچه الان قدرتی ندارند و مجبورند مخفیانه به تبلیغ مرام عقیده، دین و گرایشات سیاسی خود بپردازند، اما یقین داشته باشند رستگار واقعی فقط آنانند و دلیلش هم کرامات اولیاء آنهاست.
زیر زمینی شدن اندیشه و عدم قرار گرفتن در برابر نقد مخالفین باعث میشود که اینان بجای استدلال بر درستی عقیده خود، کرامات و معجزات و مظلومیت را دلیل درستی خود بدانند!
عارضهی دوم هم آن است که مجبورند برای حفظ انسجام درونی طرفداران و مومنانِ به خود، به انجام مناسک و اعمالی روی آورند که در اساسِ دین و عقیدهی آنان وجود نداشته (و یا حداقل نسبت به آن بی تفاوت است)، اما بدلیل آنکه از سوی منابع قدرت رسمی اجازه ندارند علنی سلوک کنند لذا این اعمال و سلوکِ جدید نیز در معرض نقد و بررسی قرار نمیگیرد و بدون وجود ناظر عقلایی، تقویت و استوار میشود.
پس از مدتی آنقدر این سلوک و رفتار که قرار بود در نقش محافظ از گوهر اصلی ایفای نقش نماید؛ چنان اهمیت مییابد که حاشیه به جای متن مینشیند و متن از اساس فراموش میشود! و شوربختانه حتی سخن گفتن از متن انحراف تلقی میشود و اینگونه میشود که متن یک اندیشه، رقیب خود تلقی میشود!
ادامه این مطلب را در ویدیوی زیر ببینید و بشنوید