تیتر امروز

رحمن قهرمان پور: دانشگاه نقش مهمی در جهت‌دهی افکار عمومی آمریکا دارند/ طولانی شدن جنگ غزه یکی از دلایل اعتراضات در آمریکا است
بررسی اعتراضات ضد اسرائیلی دانشگاه‌های آمریکا در گفت‌وگو با یک کارشناس بین‌الملل

رحمن قهرمان پور: دانشگاه نقش مهمی در جهت‌دهی افکار عمومی آمریکا دارند/ طولانی شدن جنگ غزه یکی از دلایل اعتراضات در آمریکا است

تظاهرات دانشجویان و اساتید چندین دانشگاه در سراسر آمریکا در اعتراض به جنایات اسرائیل علیه مردم غزه، بهانه گفت‌وگوی دیدارنیوز با رحمن قهرمان‌پور کارشناس مسائل بین‌الملل بود.
گفت‌وگوی ویژه دیدار با همسر مصطفی تاجزاده (قسمت دوم)

چرا تاجزاده فقط برای نقد کردن زندان است؟ /مادر همسرم چشم انتظار است، اما مانع حق مرخصی او می‌شوند / همسر رهبری جواب هیچ یک از نامه‌های من را نداده است

فخرالسادات محتشمی‌پور در قسمت دوم گفت‌وگوی خود با دیدارنیوز در مورد رابطه صمیمی بین تاجزاده و آیت‌الله خامنه‌ای گفت و به نامه‌ای که به همسر رهبری نوشت، پرداخت.

کد خبر: ۱۵۳۲۴۵
۱۵:۰۱ - ۰۳ مرداد ۱۴۰۲

وزارت کشور زمین و خودرو داد، نگرفتم / خانواده‌های صفارهرندی و محتشمی‌پور زن فعال سیاسی ندارند / رابطه آقای خامنه‌ای و مصطفی صمیمی بود

 

دیدارنیوز ـ اسفندیار عبداللهی ـ نسرین نیکنام: فخرالسادات محتشمی‌پور در قسمت دوم گفت‌وگوی خود در برنامه ویژه دیدارنیوز در ادامه بحث قسمت اول «اینجا» در مورد ازدواج خود با سید مصطفی تاجزاده، از شرایط زندگی خود بعد از ازدواج گفت و ادامه داد: «بعد از عقد برای اجاره منزل ما رفتیم چند جا را دیدیم و مادرم گریان و نالان گفتند من اجازه نمی‌دهم تو در چنین جا‌هایی زندگی کنید. به هر روی در جایی ساکن شدیم که به طور نسبی رضایت مادر را به همراه داشت. همان دوران بلافاصله بعد از دیپلم معلم شدم. ۲۵۰۰ تومان از حقوق برای اجاره می‌رفت و ۲۵۰۰ تومان باقی مانده را خرج زندگی می‌کردیم، البته ما دائما مهمان داشتیم و اگر مهمان نمی‌آمد آن هفته هفته خوبی برای ما نبود، باقی مانده غذا‌های مهمانی را در طول هفته با هم می‌خوردیم، مادر آقای تاجزاده همیشه نگران بود و می‌گفت بچه‌ام با غذای مانده مریض می‌شود».

قسمت دوم گفت‌وگوی محتشمی‌پور با دیدار را اینجا ببینید

 

وی درباره زندگی ساده و انقلابی بیان کرد: «به مرور خیلی افراد از زندگی انقلابی فاصله گرفتند یا باورهایشان تغییر پیدا کرد و یا شرایط جامعه تغییر کرد، متاسفانه خیلی اوقات آقایان ظلم بزرگی به زنان خود کردند، زنان خانه‌دار صرف می‌شدند، اما آقا ادامه تحصیل می‌داد و مسئولیت و منصب می‌گرفت. همسران خود را نردبان کردند، پا بر دوش آن‌ها گذاشتند و بالا رفتند و باید گفت به نوعی به این همراهی خیانت کردند. زنان خیلی مظلوم بودند، می‌شناسم فردی را که به عنوان رزمنده به لبنان رفت و در آنجا مجددا ازدواج کرد و فرزندانش آسیب‌های زیادی دیدند. من و همسرم در راهی قدم گذاشتیم که باور مشترکمان بود. در زندگی ما هیچگاه مال حرام نبوده و با حلال خوری رشد کردیم، پدر من مقید بود به این که وجوهات بدهد و پدر همسرم هم چنین اخلاقیاتی داشت. انتظار از زندگی انتظار مادی نبود و به حداقل‌ها قانع بودیم، با این وجود در زندگی احساس کمبود نمی‌کردم، چون مصطفی بسیار دست و دل باز بود و چیزی را که به دست می‌آرود بلافاصله برای من خرج می‌کرد. بچه‌دار هم که شدیم به همین شکل بود و زندگی متوسط معمولی داشتیم. چون خانواده من شرایط مالی بالاتری داشتند مصطفی خیلی دقت کرد بچه‌ها بهترین شرایط را داشته باشند».

همسر سید مصطفی تاجزاده درباره بهرمندی از سفره انقلاب گفت: «به دنبال بهره معنوی از سفره انقلاب بودیم، اما بهره نبردیم، زیرا خیلی از اراده‌ها سست شده و باور‌ها و اعتقادات و همه چیز خراب شد، ما انتظاری از انقلاب نداشتیم بلکه انتظار از خودمان داشتیم که بتوانیم انرژی و توان بگذاریم و زندگی‌مان را اداره کنیم، در حد توان خودمان زندگی می‌کردیم و یک زندگی کارمندی داشتیم و با این که پدر من بازاری و پدر همسرم میدانی بود، من خیلی زود توانستم خودم را با شرایط زندگی جدید تطبیق دهم و گاهی اوقات مصطفی گلایه می‌کرد که چرا این قدر حساب و کتاب می‌کنی این کار برکت زندگی را از بین می‌برد و نیاز به این کار نیست».

وزارت کشور زمین و خودرو داد، نگرفتم / خانواده‌های صفارهرندی و محتشمی‌پور زن فعال سیاسی ندارند / رابطه آقای خامنه‌ای و مصطفی صمیمی بود

محتشمی‌پور در پاسخ به این پرسش که مگر شیک و مرفه زندگی کردن بد است، یادآور شد: «آن اوایل که مهمانی می‌رفتیم، مصطفی می‌گفت جا نخورید، زندگی میزبان طاغوتی است، می‌گفتم طاغوتی چیست. می‌خندید و می‌گفت مبل و پرده و ... دارند، با میزبان هم چنین شوخی‌هایی می‌کرد و به نحوی حرف خود را می‌زد. تا اینکه پدرم گفت زمین کوچکی دارم که قصد ساختن آن را دارم ما هم با اندک پولی که داشتیم در یک واحد آن شریک شدیم، آنجا بود که پدر شوهرم برای ما مبل و پدرم برای ما تخت خرید و برای بچه‌ها هم امکانات حداقلی فراهم کردیم، من هیچ وقت در قید و بند تشریفات نبودم، نمی‌خواهم بگویم این چیز‌ها بد هستند، اما در حد معقول داشتنش خوب است. اگر فرزندانم بخواهند زندگی متفاوتی از من داشته باشند من مداخله نمی‌کنم، فقط به آن‌ها توصیه می‌کنم مال حلال داشته باشند و به دنبال کار خلاف نروید، باقی اختیارات به عهده خودتان است و نمی‌توانم بگویم مانند دوران قبل مبل نخرید و روی زمین بنشینید، مانند این که می‌گفتند مهریه و جهیزیه حضرت زهرا، که این حرف متعلق به قبل اسلام است، امکانات در حدی که عرف باشد و زیاده‌روی نباشد، مناسب است. هر دو خانواده همسر و پدرم به ما کمک می‌کردند. به زندگی کارمندی خو گرفتیم و از طرفی امتیازات و امکانات سازمانی که به مصطفی تعلق می‌گرفت را استفاده نمی‌کرد و به افرادی می‌داد که بیش از خودش به آن نیاز داشتند، مانند زمین با خودرو.

وزارت کشور زمین و خودرو داد، نگرفتم / خانواده‌های صفارهرندی و محتشمی‌پور زن فعال سیاسی ندارند / رابطه آقای خامنه‌ای و مصطفی صمیمی بود

در تعاونی وزارت کشور امکانی فراهم شد که به من زمین بدهد، اما آقای تاجزاده گفت مبادا این زمین را بگیرید تو تازه وارد وزارت کشور شدی قرار نیست از این امکانات استفاده کنی و من پذیرفتم. امکانی فراهم شد که به مدیران در وزارت کشور ماشین بدهند که من قبول نکردم و گفتم خودم ماشین شخصی دارم. اما یک دوره‌ای واقعا بر ما سخت گذشت. آقای تاجزاده سه ماه انفصال از خدمت گرفت، حقوقش قطع شد. وقتی فردی معاون وزارت کشور بوده و ناگهان همه چیز تمام می‌شود، خب شرایط سخت می‌شود. در خانه سازمانی زندگی می‌کردیم، ماشین اداری و خانه را پس دادیم و حقوق ایشان هم قطع شده بود. اما ما آن شرایط را هم گذراندیم و مصطفی همیشه می‌گفت، خدا بزرگ است.

وی ادامه داد: «ما علاوه بر خانواده‌هایمان دوستان بسیار خوبی هم داشتیم، دوستانی داشتیم که در شرایط تنگنا پشت ما بودند و اجازه نمی‌دادند ذهن ما درگیر این مسائل شود چه در آن دوران و چه در دوران زندان، بنابراین نه انتظاری داشتیم و نه برداشتی داشتیم. آقای تاجزاده که زندانی شد، حقوق شان قطع شد و سه ماهه کار‌های بازنشستگی او را انجام دادیم و با همان حقوق جاری و پول بازنشستگی که داشتیم. خانه کوچکی که قبلا برای دخترمان خریده بودیم و دیگر نیازی به آن نداشت، را فروختم و با حقوق بازنشستگی یک خانه را پیش خرید کردیم و در سال ۹۳ برای اولین بار وارد خانه‌ای شدیم که متعلق به خودمان بود. ما ویلا نداریم، بعد از فوت پدرم ارثیه‌ای به ما رسید و مادرم زمینی را خرید که توان ساختن آن را ندارم و نمی‌توانم ۲۰۰ متر زمین را بسازم، زمینی هم با ارثیه مادرم خریدیم که اجازه ساخت ندارد. خیلی اعتقاد به این ندارم که ما باید حتما ویلا داشته باشیم ندارم و کاملا آقای تاج زاده با این مساله مخالف بود، اما این روح بزرگ را ایشان داشتند که هیچ گاه هیچ چیزی را به من تحمیل نکردند و فقط به من می‌گفت که چیزی احتیاج نداریم و گفت می‌توانی این پول را جای دیگری هزینه کنی، من نپذیرفتم و خواهش کردم از ایشان در این یک مورد اجازه بدهد من به خاطر فرزندانم کار خودم را انجام بدهم، چون آن‌ها هم آینده دارند و بیشتر از این متهم نشویم به این که ما همیشه زندگی شخصی خودمان را کردیم و برای آن‌ها کاری انجام ندادیم.»

وزارت کشور زمین و خودرو داد، نگرفتم / خانواده‌های صفارهرندی و محتشمی‌پور زن فعال سیاسی ندارند / رابطه آقای خامنه‌ای و مصطفی صمیمی بود

نا اهلان مد نظر امام چه کسانی بودند؟

این فعال اجتماعی اصلاح‌طلب درباره سخنی از امام مبنی بر اینکه، "مواظب باشید انقلاب به دست نا اهلان نیفتد" گفت: «نا اهلان همین افرادی هستند که الان مملکت در دستشان است، نا اهل یعنی کسی که شما را از هویت تهی کرده است، الان چه چیزی باقی مانده است؟ چرا من احساساتی شدم؟ چون می‌خواستیم ظلم، بی‌عدالتی و فقر نباشد، ما در دوران مدرسه می‌گفتیم باید حکومتی را ایجاد کنیم که همه برابر باشند، حکومت برابر این است، چه چیزی حاصل شد؟ همیشه قناعت داشتیم. آقای تاج زاده همیشه به من می‌گفتند ما بدهکار هستیم، یک یادداشت از آقای تاجزاده متعلق به دوران بازداشت دیدم که تمام بدهکاری‌ها را نوشته بود از جمله بدهی که به مرحوم گل آقا داشت، گرفته بود برای خرید قسطی جهیزیه بچه‌ها، من یک لحظه فکر کردم‌ای وای من الان چکار کنم؟ تصمیم گرفتم قبل از این که آقای تاجزاده بیاید من بدهی‌ها را بدهم و من این کار را با صرفه جویی و ... انجام دادم. می‌دانستم بخشی از مال او متعلق به خودشان نیست، اما نمی‌دانستم از چه کسانی گرفته. بدهی‌ها را به هر حال دادم، بعد که از زندان بیرون آمد باز گفت من بدهکارم، می‌پرسیدم دیگر به چه کسی بدهکاری؟ می‌گفت به مردم. می‌گفت فکر نکنی، چون من چند سال در زندان بودم کسی به ما بدهی دارد، بلکه ما به مردم بدهی داریم، ما فرصت‌هایی داشتیم که باید بهتر از این‌ها از این فرصت‌ها استفاده می‌کردیم و ما یک جا‌هایی خطا کردیم، در بحث‌های مالی می‌نوشت، بعد از مرگ من باید این مقدار پول را به دولت بدهید به دلیل این که شاید از خودکار یا قلم شان شخصی استفاده کردم. گاهی اوقات می‌گفتم جریمه‌هایی که برای من می‌آید اشتباه است و آدرس و تاریخ جریمه‌ها هم‌خوانی ندارند. می‌گفت اشکالی ندارد در جیب و خزانه دولت می‌رود و ما به دولت بدهکار هستیم، به این معنا که همیشه خودشان را بدهکار می‌داند.

محتشمی‌پور درباره فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی زنان خانواده‌های علی‌اکبر محتشمی‌پور (پسر عمویش) و محمدحسین صفارهرندی (پسر خاله‌اش) اظهار کرد: «نسل اول زنان این دو خانواده بیشتر سنتی و مذهبی هستند، به طور مثال عموی من به دخترش کوچکش اجازه تحصیل در دبیرستان را نمی‌داد، پسر عمو واسطه شد و رضایتش را گرفت. نسل جوان این خانواده‌ها تحصیل کرده هستند و حداقل لیسانس و فوق لیسانس را دارند و برخی‌ها هم دکترا هم دارند، فعال سیاسی در خانم‌های دو طرف نداریم، اما گاهی اوقات تقسیم بندی‌ها نادیده گرفته می‌شود به گونه‌ای که نقش پنهان زنان اینقدر قوی است، ولی دیده نمی‌شود. همسر آقای محتشمی‌پور (پسر عمو) خانه‌دار بود و تعداد فرزندانشان زیاد بود. در نجف زندگی‌اشان بسیار فقیرانه و سخت بود به طوری که وقتی به عنوان سفیر به سوریه رفتند سختی‌های زندگی بیشتر غلبه کرد. اما همسرشان با صبور و با اخلاق زندگی را مدیریت کرد، فرزندانشان هم همه تحصیل کرده بودند و زندگی خیلی مطهر و پاکیزه و درستی داشتند و این موارد خیلی مهم و با ارزش است. همسر آقای محتشمی به عنوان زنی با صلابت نفس و مدیریت زیبا و قشنگ، برای من الگو بود و حتی با وجود اختلاف نظر‌هایی که در خانه دارند یک بار شاهد تنش در بین افراد منزلشان نبودیم و هیچ گاه ادعا نداشتند، شاید من با برخی دیدگاه‌هایشان موافقت نداشته باشم، اما زندگی شریفانه‌ای داشتند و نقش همسرشان در این زمینه خیلی مهم بود».

رابطه آقای خامنه‌ای و مصطفی صمیمی بود

وی درباره نامه خود به همسر رهبری و رابطه سابق تاجزاده و رهبری گفت: «در دورانی که آقای تاجزاده به خواستگاری من آمد، پدر من به راحتی کسی را در منزل راه نمی‌داد، البته پدر در زمان خودشان روشنفکر بود و خیلی باور داشت در مسائل خواستگاری و ازدواج نظر دختر باید شرط باشد. به هر حال خواستگار‌های مختلفی مطرح می‌شد و من خودم آن‌ها را رد می‌کردم و هیچگاه پدرم مخالف نبود. مادرم در مورد رفاه و وضعیت مالی خواستگار دغدغه داشت، اما پدر می‌گفت هر طور که خودش می‌خواهد. ما در خواستگاری یک ساعت بیشتر صحبت نکردیم و، چون آقای تاجزاده می‌خواستند به نماز جمعه برود، عجله داشت، حرف‌هایش را با عجله گفت و رفت. بعد پدر پرسید چطور بود؟ گفتم خوب است، ولی این چه خواستگاری بود که ما فقط چند دقیقه صحبت کردیم؟ مصطفی تاجزاده می‌گفت معتقدم ازدواج می‌کنیم، دو حالت دارد، همسر من خوب بود که من خیلی خوشبخت هستم، حالت دوم بد است که من به بهشت می‌روم (خنده ... این حرف را از باب مزاح گفت). خلاصه بعد از خواستگاری پدر کمی تحقیق کرد، از جمله رفت با آقای خامنه‌ای صحبت کرد و پدرم گفته بود جوانی با این مشخصات به خواستگاری برای دختر من آمده است، نظرتان در این رابطه چیست؟ آقای خامنه‌ای گفته بود که من جوانان را کمتر می‌شناسم، اما ما یک آقا سید مصطفی اینجا داریم اگر می‌خواهید از او بپرسید؛ لذا مشخص شد که ایشان آقای تاجزاده را می‌شناسند و تایید کردند که جوان خوبی است. رابطه بین آقای تاج زاده و آقای خامنه‌ای رابطه خیلی صمیمی بود، چون مورد اعتماد آقای خامنه‌ای بود و مصطفی هم خیلی آقای خامنه‌ای را دوست داشت و به ایشان احترام می‌گذاشت».

محتشمی‌پور اضافه کرد: «در انتخابات مجلس ششم، تخلف و تقلبی صورت گرفت، که پایه دور شدن این دو از هم شد. آرای آقای علیرضا رجایی را به نفع آقای حداد عادل برگرداندند. یعنی با باطل کردن آرا چند شعبه و صندوقی که آقای رجایی در آن‌ها بیشترین رای را داشت، عملا آقای حداد عادل جای آقای رجایی را می‌گرفت. این‌ها مستندات تاریخی هستند که به کتاب تبدیل شده و در آن جا گفته شده که چندین بار به من گفتند که درست است که علیرضا رجایی تایید صلاحیت شده، اما نباید وارد مجلس شود. مصطفی می‌گفت حالا آمده و رای هم آورده. گفتند پس نصف آرا رجایی را به نام شخصی به نام رجایی خراسانی بزنید. به هر حال، چون تمامی این مستندات را به اطلاع آقای خامنه‌ای رسانده بود، اما نهایتا آقای رجایی حذف شد، خاطر آقای تاجزاده از این روند مکدر شد و از آن پس در جلسات آقای خامنه‌ای شرکت نکرد. می‌گفت اگر بی خبر بودند، گلایه‌ای نداشتم، ولی چون شخصا به ایشان گزارش دادم، خیلی ناراحتم که مطلع هستند. من توسط آقای سقه به ایشان اطلاع دادم و ...».

وی با بیان اینکه همسر آقای خامنه‌ای جواب نامه‌ها را نداده است، خاطرنشان کرد: «قبلا مکاتباتی که داشتم را در صفحه اینترنت قرار می‌دادم. به همسر آقای خامنه‌ای، بشری خامنه‌ای و زهرا عادل (عروس آقای خامنه‌ای) هم نامه دادم، آن دوره مصطفی می‌گفت پرونده من در دست آقا مجتبی قرار دارد و طائب و آقا مجتبی به طور مستقیم در مساله من نقش دارند و شخص دیگری نقشی ندارد که شما بگویید می‌خواهیم برای رفع مشکل پرونده ات باید با این شخص صحبت کنم. زهرا عادل (همسر آقای مجتبی خامنه‌ای) در مدرسه فرهنگ مدت کوتاهی شاگرد من بود، نامه‌ای به ایشان نوشتم و جواب نامه را از طریق دیگری دیدم.

وزارت کشور زمین و خودرو داد، نگرفتم / خانواده‌های صفارهرندی و محتشمی‌پور زن فعال سیاسی ندارند / رابطه آقای خامنه‌ای و مصطفی صمیمی بود

نگران زندانیان گمنام هستم

این فعال اجتماعی ادامه داد: «می‌پرسند چرا همسران آن‌ها نامه می‌نویسی. در حکومت‌های ایران همیشه اندرونی‌ها نقش داشتند. برای من مهم است که خانم خجسته یکبار از همسرش در باره مصطفی سوال بپرسد. آقای خامنه‌ای زمانی که در زندان شاه بودند یکبار تلفن در اختیارش برای تماس با خانواده‌اش در اختیارش نگذاشتند، به افسر نگهبان نامه داد و حق قانونی خود را طلب کرد. مصطفی چند ماه در انفرادی بود و حق هیچ تماس تلفنی نداشت. اما باز تاجزاده معروف است و شرایطش به جامعه منعکس می‌شود. تمام نگرانی من از این همه زندانی گمنام است که حق و حقوقشان پایمال می‌شود و فریادرسی ندارند. در مورد تاثیر نامه نگاری من با خانواده آقای خامنه‌ای، خیلی امید ندارم، اما نا امید هم نیستم و یک زمانی شاید این نامه به دست خانم خجسته برسد و برای ثبت در تاریخ هم که شده پاسخی بدهد یا اینکه به عنوان یک برگ از تاریخ برای آیندگان بماند».

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی