تیتر امروز

سازمان‌ها و نهادینه شدن دروغ

سازمان‌ها و نهادینه شدن دروغ

اینکه در جامعه انسانی صداقت و شفافیت چه تاثیراتی در سلامت و آرامش اجتماعی دارد نکته‌ای است که می‌توان اهمیت و اعتبار آنرا در وضعیت مقابل آن یعنی میزان تشویش و تخریب ناشی از دروغ و دروغگویی ارزیابی...
بچه‌ها! نخندین!
افاضات اضافه

بچه‌ها! نخندین!

عوام‌الملک در هفته‌ای که گذشت از حمایت مردم و خواص از یک طرح جدید نوشته و ترانه‌ای هم به گوشش رسیده که می‌گفت: "بچه‌ها! نخندین!"
یادداشت اختصاصی دیدار به قلم احمد حیدری؛ نقدی به آقای طبسی

گر تو قرآن بدین نمط خوانی ـ ببری رونق مسلمانی

حجت‌الاسلام احمد حیدری پژوهشگر حوزه علمیه در یادداشتی که برای دیدار ارسال کرده هجمه نجم الدین طبسی به آیت‌الله علوی بروجردی را سخنان تأسف‌بار دانست.

کد خبر: ۱۵۱۷۹۹
۱۱:۴۷ - ۰۶ تير ۱۴۰۲

گر تو قرآن بدین نمط خوانی ـ ببری رونق مسلمانی

 

دیدارنیوز ـ *احمد حیدری: آیت الله علوی بروجردی در مصاحبه‌ای در باره حقوق شهروندی به سیره آیت الله بروجردی(ره) تمسک کرده و دفاع ایشان از یهودی‌ها در بروجرد که مورد آزار و اذیت عوام مسلمان واقع می‌شدند و فریادرسی ایشان نسبت به بهایی‌های شیراز که با مسلمانان آنجا درگیر شده و از آنان بر خود می‌ترسیدند، را یادآوری می‌کند و به صورت کلی می‌فرماید: "ما باید از حقوق همه ایرانی‌ها با هر دین، مذهب، مسلک، حتی لامذهب‌ها مادامی که قانون را رعایت کرده و مرتکب جرم و جنایتی نشده‌اند، دفاع کنیم". البته اگر کسی مرتکب جرم بخصوص جرایم امنیتی شود، باید دادگاه با او برخورد کند. این حقیقت که مورد تأیید قرآن، شرع و عقل و آشکارتر از آفتاب نیمروز است، مورد اعتراض قرار گرفته و آقای نجم الدین طبسی در نقد سخنانی تأسف‌بار بر زبان رانده که باید این شعر حافظ شیراز را خطاب به وی یادآور شویم: "گر تو قرآن بدین نمط خوانی// ببری رونق مسلمانی".

سخنان ایشان در این نقد ما را به یاد نقدهای سابق مرحوم آیت الله مصباح با مقوله «تسامح و تساهل دینی» و تئوریزه کردن ترور[ارهاب] در سخنرانی‌های قبل از نماز جمعه تهران می‌اندازد. ایشان به آیات لعن و روایات و فتاوایی اشاره می‌کند که مسلمانان را به لعن و توهین به فرق دیگر فرامی‌خواند! و تفسیری از «صاغرون» در آیه شریفه 29 توبه ارائه می‌دهد که واقعا شاذ و وهن‌آورنده برای دین و مذهب است! االبته تمام آنچه ایشان فرموده در کتب کلامی و فتوایی وجود دارد ولی نظریه‌های شاذ و ناپذیرفتنی هستند و در قبال آنها نظریه‌های افتخارآمیزی است که شیعه با آنها تا به امروز مانده و اوج گرفته و دوام و اوج گرفتن بیشترش به آن نظریه‌های حاکی از کرامت انسان بستگی دارد. البته ما از ایشان متشکریم زیرا ابراز این نظرات لزوم بیان سیره ارزشمند بزرگانی چون آیت الله العظمی بروجردی(ره) را برای امروز روشن می‌کند و اهمیت و حقانیت سخناان آقای علوی را بیش از پیش روشن می‌سازد.

مطالب آقای طبسی فراوان است ولی آن قدر سست و ناپذیرفتنی است که بعید می‎دانم در حوزه افتخارآمیز قم مورد اقبال واقع شود و قطعا بزرگان روشن‌فکر و تعالی طلب حوزه با این گونه نقدها و نظریه‌ها موافق نیستند. برای این که به خوانندگان محترم ملاکی برای سنجش سخنان ایشان و آقای علوی بروجردی یادآوری شود، به محضر قرآن مشرف شده و سیره دو پیامبر عظیم الشأن را از زبان قرآن یادآور می‌شویم.
  1. حضرت نوح به بیان قرآن نهصد و پنجاه سال در بین قوم لدود و لجوج به دعوت به توحید همت داشت ولی با عناد و ستیز آنان مواجه شد و نهایتا خداوند به ایشان اعلام کرد که کسی دیگر از این قوم ایمان نخواهد آورد و سزاوار هلاکتند و غرق خواهند شد. حضرت نوح با این که بیش از نه قرن از این قوم رنج و درد و ستیز دیده بود، باز هم در محضر خداوند به دفاع از آنان برمی‌خیزد و از خدا برای آنان مهلت می‌طلبد به گونه‌ای که خداوند به ایشان اعلام می‌کند: «لا تُخاطِبْني‏ فِي الَّذينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُون‏»(مؤمنون/27)[ای نوح در باره ظالمان با من مخاطبه و مجادله مکن، حکم غرق شدن آنان صادر شده و واقع خواهد شد].
  2. اب الانبیاء که خدا او را شیعه نوح شمرده(صافات/37) و پیامبر اکرم به پدری ایشان نسبت به خودش افتخار می‌کند و در ایام حج و قربانی کردن فرزند از طرف آن وجود عالی‌مقام هستیم، وقتی با خبر نابود شدن قوم فاسد لوط مواجه می‌شود، به دفاع از آنان برخاسته و درخواست مهلت و رفع فعلی عذاب از آنان می‌کند و به گونه‌ای بر این تقاضا اصرار می‌ورزد که خداوند در وصف ایشان به مدح می‌فرماید: «یجادلنا فی قوم لوط ان ابراهیم حلیم اوّاه منیب یا ابراهیم اعرض عن هذا انه قد جاء امر ربّک»(هودد/76-74)[ابراهیم با ما به دفاع از قوم لوط برخاست زیرا او بسیار با حلم و دعاکننده و بازگشت‌کننده به درگاه خدا بود. ای ابراهیم از این موضوع درگذر‌ که امر خدایت صادر شده و واقع شدنی است.]

وقتی پیامبرانی چون نوح و ابراهیم که اسوه‌ها و الگوهای قرآنی هستند، چنین با کافران حق‌ستیز رفتار می‌کنند، چه جای استناد به روایات ضعیف یا فتواهای شاذ و منافی با کرامت انسانی که خدا و قرآن خواهان آن است؟ وقتی هدف خلقت، نبوت، امامت و حکومت هدایت انسان است؛ چگونه حکومت و حاکم دینی به خود اجازه می‌دهد کافر ذمی‌ای که حاکمیت اسلام را پذیرفته و شهروند این حکومت شده است، را خوار و ذلیل کند و با اهانت از او جزیه بستاند!؟ آیا این گونه رفتار هدایتگرانه است یا نفرت‌آور؟ خدایا ما را مدافع حق قرار بده.

*پژوهشگر حوزه علمیه 

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی