تیتر امروز

هشدار فرمانده ارتش به تل‌آویو پس از حادثه اصفهان/ واکنش بلینکن/ شعار مرگ بر اسرائیل و آمریکا پس از نمازجمعه
تنش میان ایران و اسرائیل پس از حمله تروریستی دمشق

هشدار فرمانده ارتش به تل‌آویو پس از حادثه اصفهان/ واکنش بلینکن/ شعار مرگ بر اسرائیل و آمریکا پس از نمازجمعه

بعد از حمله تروریستی روز ۱۳ فروردین رژیم اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه، که باعث شهادت چند فرمانده سپاه شد، ایران شنبه شب ۲۵ فروردین‌ماه حملات گسترده پهپادی و موشکی خود را به اسرائیل انجام...
به ما رعایا ربطی ندارد، شما بکنید!
افاضات اضافه

به ما رعایا ربطی ندارد، شما بکنید!

در هفته‌ای که گذشت، عوام‌الملک به مسایل مهم و حساسی چون موی نسوان پرداخته و درباره حوادث اخیر در کشور گفته ما عوام، رعیتی بیش نیستیم و نباید این را فراموش کنیم.

پدیده‌ اکبری و دام امنیتی-هسته‌ای غربی‌ها

عباس آخوندی در یادداشتی که برای دیدار ارسال کرد، با نگاهی به خط فکری و اظهارات علیرضا اکبری، نزدیکی او به محمود احمدی نژاد را مورد بررسی قرار داد و معتقد است، سرویس‌های جاسوسی چنین سوژه‌هایی را انتخاب می‌کنند.

کد خبر: ۱۴۳۹۷۷
۱۲:۵۰ - ۰۲ بهمن ۱۴۰۱

پدیده‌ اکبری و دام امنیتی-هسته‌ای غربی‌ها

 

دیدارنیوز ـ سرویس سیاسی: اگر روایت رسمی در باره جرایم جاسوسی اکبری با قرینه‌های حمایت سنگین مقامات اروپایی و امریکایی از وی پذیرفته‌شود، با توجه به سوابق مسئولیتی و مواضع سیاسی وی و همراهی کامل او با مواضع دولت نهم و دهم، باید یک گام به عقب بازگشت؛ و بر اساس آن، فرضیه توان این فرضیه در دستور بررسی قرار داد که ممکن است «فرایند برکشیدن پدیده‌ی احمدی‌نژادیسم در انتخابات ۱۳۸۴، مواضع تند و ضداستراتژیک او و دریافت شش قطعنامه ظرف حدود شش ماه از شورای امنیت سازمان ملل، طرح شعار انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست و مقاومت از الحاق به کنوانسیون‌های اف‌ای‌تی‌اف می‌تواند به‌صورت‌هایی بسیار پیچیده از سوی سرویس‌ها هدایت شده‌باشد». این‌ها و سایر موضع‌هایی از این دست، همه و همه می‌تواند دام غربیان برای اجماع امنیتی علیه ایران بوده‌باشد و این‌که دولت ایران ندانسته در زمین آنان بازی کرده‌باشد.

بر اساس اطلاعیه قوه قضاییه، «اقدامات و ارتباطات متهم با سرویس جاسوسی انگلیس را به دو مرحله می‌توان تقسیم کرد. یکی از سال ۱۳۸۳ تا ۸۸ و سپس بعد از فرار از کشور و بازگشت مجدد». از همین رو، بررسی مواضع او در همین دوره و دوره‌ی انتخابات ۱۳۸۴ بسیار مهم است. اقتصاد نیوز در گزارشی تحت عنوان روایت متفاوت از اعدام علیرضا اکبری در ۲۵/۱۰/۱۴۰۱، مروری بر مواضع وی دارد که در این یادداشت از آن نقل می‌شود. مرداد ماه ۱۳۸۲ او در سخنانی که «ایسنا» آن را منعکس کرده، دستیابی به سلاح هسته‌ای را «بازدارنده» توصیف کرده‌است: «شاید بیشترین خاصیت سلاح هسته‌ای عدم استفاده از آن است و مهم‌ترین بهره‌ای که از آن تاکنون برده شده ایجاد نوعی بازدارندگی و برتری قوا بوده است. کاربرد‌های عدم استفاده از سلاح هسته‌ای در عین داشتن آن قابل مقایسه با کاربرد‌های استفاده از این سلاح نیست».

او همچنین مخالف سرسخت پروتکل الحاقی بود و آن را «کاپیتولاسیون» دانسته بود: «نباید این پروتکل را امضا کنیم و حتی اگر اجبار‌ها هم زیاد شود؛ باز نباید مجلس آن را تصویب کند». او سال ۱۳۸۴ با پایان دولت محمد خاتمی و روی کار آمدن دولت محمود احمدی‌نژاد، در انتقاد به سیاست‌های دولت خاتمی گفته بود: «ایران باید پیشنهاد اروپا را رد کند، از قطع مذاکراتی این‌گونه یک‌جانبه استقبال کند. بدون شک و هر چه سریع‌تر تاسیسات اصفهان باید راه‌اندازی شود، چراکه این مساله هیچ ارتباطی با بحث غنی‌سازی پیدا نمی‌کند، ضمن آنکه انجام غنی‌سازی هم تا درصدی خاص، مشکلی نخواهد داشت». او پیشنهاداتی را مطرح می‌کرد که بیشتر از تندرو‌ها شنیده می‌شود: «ایران می‌تواند خط قرمز خود را داشتن چرخه کامل تکنولوژی هسته‌ای و نه زنجیره سوخت قرار دهد، تا آن وقت شاهد انعطاف بیشتر غرب باشیم».

مهر ۱۳۸۴ در حالی که زمزمه‌های ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل شنیده می‌شد، او در رسانه‌ها این موضوع را که سال‌ها «خط قرمز سیاست‌های امنیتی ایران بود»، کوچک می‌شمرد و حتی آن را به نفع مردم ایران دانست. «ایران بدش نمی‌آید برای یک بار تابوی شورای امنیت در افکار عمومی شکسته شود و اساسا غرب و اروپا از گرایش ایران به واسطه مساله هسته‌ای خود به این سمت و سو نگران است. تلاش ایران برای شکستن این تابو و موفقیت در این پروسه نه تنها منفعت ایران را دربردارد، بلکه برای عموم کشور‌های در حال توسعه حایز اهمیت است»؛ و در مصاحبه با ایسنا گفت: ارجاع پرونده به شورای امنیت «جای نگرانی» ندارد. در حالی‌که رفتن پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل و قرار گرفتن ایران ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل، بزرگترین تهدیدی است که تا کنون ایران با آن مواجه شده‌است و مقدمه تهدید‌های بزرگتر بعدی است. قطعا اگر نگوییم این بزرگترین خیانتی بود که در حق مردم ایران رواداشته شد، بزرگترین خطای عمدی است که در تاریخ سیاست بین‌المللی ایران صورت گرفته‌است. بی‌گمان تاریخ و ملت ایران مسببان آن را نخواهند بخشید. ریشه‌ی تمام گرفتاری‌های امروز ایران ناشی از همین نگاه است. پدیده اکبری در صورت درستی ریشه‌های مداخله سرویس‌ها در شکل‌گیری، تبلور و ترویج این خطای راهبردی را نشان می‌دهد. خطایی که هنوز مروجان آن که در حاضر دولت را در اختیار دارند یارای بازگشت از آن را به دلیل حمایت بی‌دریع از آن ندارند، و هرچه تقلا می‌کنند ملت را در گرفتاری بیشتری فرو می‌برند.

او این نظر خود را با این تحلیل توجیه می‌کند که با ارجاع پرونده هسته‌ای به شورای امنیت، «در حوزه انرژی، احتمالا شوک نفتی ایجاد خواهد شد.» و این شوک نفتی در نهایت موجب افزایش قیمت نفت و در نهایت به سود ایران است. اتفاقی که در کوتاه مدت رخ داد. منابع سرشار و موقتی‌ای را نصیب ایران کرد. کشور را از حیث اقتصاد به واردات بیش از حد وابسته ساخت. کنترل تورم را متکی به واردات با دلار‌های نفتی کوتاه مدت در دولت‌های نهم و دهم کرد؛ و بعد، که فواره سرنگون شد، ملت دچار این فقر و تورم استخوان‌سوز شد. پدیده‌ای که از آن تحت عنوان بیماری هلندی یاد می‌کنند. خیالی که اگر صادقانه بوده‌باشد بطلان و اگر عامدانه بوده‌باشد، خیانت‌بودن آن اکنون برای همگان آشکار گشته‌است. او حتی به لحاظ حقوقی هم گفته بود که «حیطه مانوری که برای اقدام علیه کشور‌های عضو آژانس وجود دارد کاملا معین و مشخص است و نمی‌توان با استناد به هر مساله‌ای موضوع هسته‌ای ایران را قابل ارجاع به شورای امنیت دانست».

او در مصاحبه‌ای با «ایسنا» «تغییر تیم تصمیم‌سازان موضوع هسته‌ای و اقداماتی که طی ۶ ماه گذشته در مقاطع مختلف» انجام شده را منجر به «سه پیروزی بسیار بزرگ» برای کشور ارزیابی کرده بود. اکبری در همان سخنان «پایان دادن به تولید سوخت هسته‌ای و روی آوردن به طرح تولید گسترده صنعتی» را «ضروری» دانسته بود. او همچنین پلمب تاسیسات هسته‌ای را که در نتیجه مذاکرات هسته‌ای دوران خاتمی بود «تحقیر» توصیف می‌کرد. علی‌الظاهر، این همان موضوعی است که یکبار جواد ظریف از آن تحت رفتن تا پای زندان یاد کرد و این‌که حتی جناب خاتمی را نیز تا حد زیادی توجیه کرده‌بودند و باز این‌که مقام معظم رهبری با ذکر این نکته که آنان تصمیم نظام را اجرا کرده‌اند، آنان را از این مخمصه نجات داده‌اند، می‌باشد. اقدامی موذیانه برای تغییر جای خائن و خادم و بدنام کردن ظرفیت‌هایی منابع انسانی دیپلماتیک کشور که حتی در آینده نتوانند موثر باشند. هرچند اکبری رفت لیکن، متاسفانه، پدیدیه‌ی اکبری و این سیاست هم‌چنان جاری است.

خرداد ماه ۱۳۸۵ درباره تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران گفته بود که «ممکن است به لحاظ بهره‌وری و امکان بهره‌وری از منابع ملی فشار بر ما وارد آید، اما در واقع آثار جانبی مثبتی دارد، چراکه ظرفیت‌های ملی بیشتر شکوفا می‌شود و بر خلاف خواسته امریکا به سمت استقلال بیشتر می‌رویم و یاد می‌گیریم در شرایط سخت‌تر مستقل‌تر زندگی کنیم.» او از رویکرد دولت محمود احمدی‌نژاد به عنوان دولتی یاد کرد که در آن «تفکر همه استقلال، حاکمیت و منافع ملی» است و «در این مسیر پذیرفتن شرایط تحمیلی را روا نمی‌داند». او درباره مذاکره‌کنندگان هسته‌ای به رهبری روحانی، به کنایه گفته بود که «هنوز هم معتقدند آن‌ها هنر کرده‌اند که به هر قیمتی نگذاشتند موضوع ما در شورای امنیت مطرح نشود به‌رغم اینکه می‌گفتند به محض اینکه موضوع در شورای امنیت مطرح شود ما در سراشیبی خطر بزرگ قرار خواهیم گرفت، هنوز هم بعضی از هم‌نظرهای‌شان یا خودشان این رویه را دنبال می‌کنند».

او مدتی قبل از صدور قطعنامه ۱۷۳۷ گفته بود که تحریم‌ها «در میان‌مدت و بلندمدت فواید خود را نشان می‌دهد». او باز هم به تاثیرات فقدان ایران در بازار انرژی اشاره می‌کرد و تحریم‌های ایران را باعث «شوک تزلزل در محیط اقتصادی دنیا» می‌دانست: «تورم» و «گاهی رکود» و «بالا رفتن قیمت انرژی» از جمله اتفاقاتی بودند که اکبری از آن‌ها به عنوان اثرات حاصل از تحریم‌های ایران در فضای بین‌المللی یاد می‌کرد. او تاکید می‌کرد که «غرب بی‌شک از تحریم ایران متضرر خواهد شد و نامعادله انرژی و بازار از اثرات مشخص تحریم بر طرف‌های ایران است»؛ و در واکنش به صدور قطعنامه ۱۷۴۷، «تن‌ها راه برون‌رفت از وضعیت فعلی را رسیدن ایران به مرحله غیرقابل برگشت تولید صنعتی و اقتصادی سوخت هسته‌ای» دانسته بود.

اکبری تیر ماه ۱۳۸۶، در گفتگو با «فارس» که در «کیهان» هم بازتاب داشت، خواستار «رویکرد‌های هجومی» در سیاست خارجی شده بود: «لاجرم بهترین دفاع، هجوم در برابر هجوم است. سیاست خارجی ایران باید از ابتدا هجومی می‌بود، اما در طول تقریبا ۲۰ سال گذشته، از ۱۳۶۴ تا ۱۳۸۴ برخی عوامل موثر در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران فکر می‌کردند که می‌شود با اربابان قدرت بین‌المللی به یک سازش دست یافت و این سازش فقط از مسیر کوتاه آمدن حاصل می‌شود». او در حمایت از حضور احمدی‌نژاد تاکید کرده بود که «حضور دکتر احمدی‌نژاد می‌تواند نسبت میان ایران و تروریسم که از سوی آن‌ها مطرح می‌شود را خنثی کند... وقتی دکتر احمدی‌نژاد مباحثی که رگه‌هایی از حقیقت در آن وجود دارد را مطرح و به عنوان رییس‌جمهور راجع به برخی مباحث نقادانه صحبت می‌کند، این امر می‌تواند سوالاتی را در افکار عمومی مردم ایجاد کند و امریکایی‌ها دقیقا از همین مساله نگرانند». همین رویکرد که در حال حاضر رویکرد غالب دولت‌مردان حاکم است کشور را در این وضعیت بحرانی از حیث بین‌المللی، سیاست داخلی، اقتصادی و اجتماعی قرار داده‌است.

با توجه به خطی که نامبرده در سیاست‌سازی در بالاترین سطح‌های امنیت ملی و سیاست خارجی پی‌می‌گرفته که خیلی برای ما آشناست، آیا نباید یک گام عقب‌تر رفت و درباره فرضیه‌ی مداخله سرویس‌ها در فرایند‌های برکشیدن احمدی‌نژاد در انتخابات ۱۳۸۴، اضمحلال سازوکار اصول‌گرایان مدنی از صحنه‌ی سیاسی ایران و سیاست‌های که در دوره‌ی او بنیان گذاشته‌شد و اجرا گشت، اندیشید؟ مردم ایران این مواضع را از آن زمان، همه‌روزه در صدا و سیما و در بسیاری از سخنرانی‌ها مقام‌های کشور می‌شنوند. این قلم در پی متهم ساختن هیچ‌کس نیست، لیکن، آیا این وقایع آدمی را نسبت به فرایند‌های پیچیده‌ای که سبب ۱- تضعیف و عقب نگاه‌داشتن ایران در منطقه‌ای که روزگاری سرآمد بود، ۲- متلاشی‌شدن صحنه‌ی سیاست داخلی ایران از مجرای تندروی‌ها غیر معمول، متهم ساختن و بیرون راندن تقریبا تمام سیاست‌مداران ملی و مؤثر ایران و به‌وجود آمدن شکاف اجتماعی، نفرت و خشونت میان مردم، ۳- شکل‌گیری اجماع امنیتی نسبتا گسترده و بی‌سابقه در غرب و اتباع آن علیه ایران که آشکارا امنیت ملی ایران را تهدید می‌کند، ۴- توقف رشد سرمایه‌گذاری، تدوام تورم‌های بالا برای بیش از ۴۰ سال در ایران و اخیرا، چهار سال تورم بالای ۴۰%، جهش قیمت ارز‌های خارجی، سکه و طلا، گسترش فقر تا حدی که امکان تامین پروتئین حداقلی برای بسیاری از خانوار‌های ایرانی فراهم نیست، رشد بی‌سابقه کسری بودجه، عقب‌ماندگی اقتصادی در میان کشور‌های منطقه و ...۵- فروپاشی اجتماعی، میل گسترده‌ی نخبگان به مهاجرت، ندیدن هیچ آینده‌ی روشن از سوی جوانان، انقطاع فرهنگی میان‌نسلی و حتی درون‌نسلی و از این دست مساله‌ها شد، مشکوک نمی‌کند؟ این قلم همواره به شکل تحلیلی باور به مداخله هزارتو و بسیار پیچیده سرویس‌ها در جریان انتخابات ۱۳۸۴ بوده‌است. چرا که آن را آغاز دوره‌ی سراشیبی جمهوری اسلامی می‌دانسته و می‌داند.

ملت ایران، سیاست‌مداران و حاکمان هر یک از منظر خود از وضعیت حاضر نگران هستند. لیکن، نکته مهم شناخت ریشه‌ها و مسببان وضع موجود است تا بتوان تدبیری برای بازگشت به صلح اجتماعی اندیشید. اکنون با این گزارش رسمی از این جاسوسی می‌توان ۱- نسبت به این فرضیه فکر کرد که اصل ماجرای پرونده‌ی هسته‌ای و تشویق ایران به ورود به آن، فروکاهش آن به موضوعی در سطح خیابان و طرح شعاری، چون انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست، دامی بوده‌است که غربیان برای ایران پهن کرده‌بوده‌اند و متاسفانه ایران در زمین آنان بازی کرده‌است. آقای دکتر محسن رنانی در کتاب "اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی" به روش تحلیلی در پی اثبات همین فرضیه هستند. آیا پدیده‌ی اکبری تاییدی بر مدعای ایشان نیست؟ ۲- اکنون ریشه‌ی رویکرد «قطعنامه‌ها کاغذپاره‌هایی بیش نیستند» را می‌توان مورد تردید قرار داد. چرا نباید تندروی در مورد مذاکرات برجام، ساخت گاندو و تلاش همه‌جانبه برای تهییج افکار عمومی در صداوسیما و ضدرسانه‌های همسو علیه آن و پذیرش کنوانسیون‌ها مورد سفارش اف‌ای‌تی‌اف را به‌عنوان خطی که به‌طور غیر مستقیم از سوی سرویس‌ها هدایت شده‌است مورد بررسی قرار داد؟ مواضعی که موجب شکل‌گیری شبکه‌های گسترده‌ی بین‌المللی ذینفع تجارت غیررسمی با ایران شدند و زندگی یک ملت را به گروگان گرفتند. ۳- امروز می‌توان به اصالت صدا‌های تندروانه‌ای که مردم را به سمت تعرض به سفارتخانه‌ها دعوت می‌کنند، تردید کرد. بر روی دیوار آن‌ها شعار‌هایی می‌نویسند که فاقد هرگونه اثر مثبت عملیاتی، لیکن واجد ده‌ها مخاطره بین‌المللی است.

درهرصورت، همه می‌دانیم که سرویس‌ها اغلب آشکارا نیت‌های شومشان را اعلام نمی‌کنند. چه بسا با چند واسطه سیاست‌های‌شان را از زبان تندروترین افراد و حتی صادق به‌زبان می‌آورند. آیا زمان آن نرسیده‌است که به قول مرحوم امام (ره) با صدای بلند بگوییم که «فأین تذهبون»؟ به‌کجا چنین شتابان؟ و چه باید کرد؟

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی