مجید رضائیان، استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم است. او با توجه به سوابق و تجربیاتی که در حوزه مطبوعات در ایران دارد، به برخی سوالات پاسخ داده. رضائیان خاطرهای هم از یکی از اساتید خود ذکر میکند که استاد در پاسخ به او که پرسیده اگر همه راهها برای انجام فعالیت رسانهای بسته شد، چه کار باید کنیم، جواب داده که «لبوفروشی».
دیدارنیوز: ما روزنامهنگارها در تمام این سالها آموختهایم که چطور با شرایط موجود، کنار آمده، حرف خود را بزنیم و از نوشتن باز نمانیم. اما حالا و در این برهه از تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران، به این نتیجه رسیدهایم که اگر رسانهای دولتی نباشیم، با مشکلات عدیدهای مواجه هستیم و گاه به هیچ لطایف الحیلی نمیتوانیم حرف خود را بزنیم. حرف خود نه به این معنا که صحبتی غرض ورزانه یا تحلیلی شخصی باشد که مراد همان نشر اخبار و اطلاعات رخ داده، توصیف وقایع و انعکاس تحلیل و نظر کارشناسان در آن رابطه است.
همه میدانند عصری که ما مردم ایران مثل سایر مردم دنیا در آن زندگی میکنیم، عصر ارتباطات است حالا با یک سری تفاوتها در نوع بهرهمندی از وسایل ارتباط جمعی و البته محدودیتها و آزادیهایی که برای آن تعریف شده در جوامع مختلف. با توجه به گسترش شرایط ارتباطی مجازی و استفاده گسترده مردم ایران از ابزاری مهم و حیاتی به نام گوشی تلفن همراه، انتشار مطالب و اخبار و مستندات زندگی اجتماعی هم به شکل وسیعی توسط شهروندان صورت میگیرد و همین کارکردهای کاری خبرنگاران را تا حد زیادی تحت الشعاع قرار داده است و حالا دیگر به قطعیت نمیتوان گفت اگر رسانهها خبری را منتشر نکنند، آن خبر به گوش مردم و حتی سراسر جهان نمیرسد.
با توجه به التهاباتی که کشور را بعد از مورد «مهسا امینی» - دختر جوان اهل سقز که جان خود را از دست داد- فرا گرفته، برخی خبرنگاران و اهالی رسانه هم به عنوان مظنونهای اصلی برانگیختن احساسات مردم، مورد قضاوت قرار گرفتهاند. در روزهای گذشته هم بیانیهای مشترک توسط دو نهاد امنیتی رسمی کشور منتشر شد که به دو نفر از خبرنگاران بازداشتی اخیر در خصوص وقایع یک ماه گذشته ایران هم اشاره کرده و اتهاماتی را متوجه آنها کرده بود. اما با توجه به شرایطی که برای فعالیت صنف روزنامهنگار و خبرنگار به وجود آمده، چه مرزی را میتوان میان انجام کار خبری و آنچه ایجاد اغتشاشات و جریحهدار کردن احساسات مردم خوانده میشود، قائل شد؟
با توجه به اینکه تصاویر و فیلمهایی وایرال میشود بدون اینکه خبرنگاری آن را تهیه کرده باشد، تا چه حد در حال حاضر فعالیت اهالی رسانه میتواند بر افکار عمومی موثر باشد؟ وظیفه یک خبرنگار در این شرایط چیست و یک خبرنگار در این شرایط چطور میتواند کار کند که اتهام اغتشاشگری به او نخورد؟ و آیا در شرایط پیچیدهای که همه راهها برای این شغل یعنی خبرنگاری بسته شده است، اهالی رسانه (البته غیر از رسانههای دولتی) باید به چه فعالیتی روی بیاورند؟ آیا در این شرایط میتوان کار کرد یا باید عطای روزنامهنگاری را به لقایش بخشید و به سراغ حرفهای دیگر رفت؟
دکتر مجید رضائیان، استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم است. او با توجه به سوابق و تجربیاتی که در حوزه مطبوعات در ایران دارد، به این سوالات ما پاسخ داده است. رضائیان در طول این گفتگو خاطرهای هم از یکی از اساتید خود ذکر میکند که استاد در پاسخ به او که پرسیده اگر همه راهها برای انجام فعالیت رسانهای بسته شد، چه کار باید کنیم، جواب داده که «لبوفروشی»؛ آنچه در ظاهر به شوخی میماند، اما پر از معنا و مفهوم است. صحبتهای این استاد دانشگاه نشانمان میدهد که محدودیتهای بیان روزنامهنگارانه همیشه وجود داشته است.
رضائیان به مهارتهای روزنامهنگاری در این شرایط اشاره میکند و میگوید که میتوان از طرق غیرمستقیم به رویداد اشاره کرد و البته ممکن است مخاطب متوجه بشود و ممکن است نشود. به او میگوییم که در طی این سالها از روشهای غیرمستقیم و ترفندهای متفاوت برای بیان مطلب استفاده کردهایم، اما در حال حاضر با فشارهایی که بر اهالی رسانه و مسئولان رسانهای وجود دارد، این روش غیرمستقیم هم دیگر جواب نمیدهد و باز به همان حرف استاد برمیگردیم؛ لبوفروشی... آنچه میخوانید ماحصل صحبتهای ما با این فعال رسانهای، استاد دانشگاه و پژوهشگر است.
برای رسیدن به امر عینی باید میدانی کار کرد
مجید رضائیان میگوید «روزنامهنگاری قبل از اینکه سابجکتیویته باشد، آبجکتیویته است؛ قبل از اینکه سوژه محور باشد، عینیگراست. یعنی وقتی که به روزنامهنگار میگویند از کجا شروع میکنی؟ پایه اصلی شش فرم روزنامهنگاری بر روی عینیت است. حتی وقتی روزنامهنگار گزارش تهیه میکند، تخیل در خدمت واقعیت است و باز باید به سراغ عینیت برود و پایه عینیت چیزیست به نام ایونت؛ یعنی اول یک رویداد رخ میدهد و بعد روزنامهنگار سراغ رویداد میرود خب این رویداد یک امر عینی است. برای رسیدن به امر عینی باید میدانی کار کرد. یعنی وضعیتهای روزنامهنگارهای حرفهای در برابر شبکههای اجتماعی و خیلی چیزهای دیگر در دنیا این است که روزنامهنگار، عینیت را درباره آن رویداد میبیند و بعد سراغ شش عنصر اصلی روزنامهنگاری میرود و در این صورت روایتی که دارد، روایتی حرفهای است، کامل است و جواب پرسشهای اصلی آن رویداد را باید بدهد.»
این استاد دانشگاه ادامه میدهد: «امروز در دنیا کسی تا مرز what، روزنامهنگار در میدان نمیفرستد، چون همه گوشی دستشان است، و با کم و زیاد میبینند و میخوانند و متوجه میشوند. به محض اینکه وب آغاز شد، ژانر پنجمی در روزنامهنگاری آغاز شد به نام ژانر روزنامهنگاری تحلیلی. یعنی جواب دادن به دو عنصر آخر روزنامهنگاری. دو عنصر آخر روزنامهنگاری چیست؟ how، why چگونگی و چرایی.»
به گفته رضائیان: «خیلی وقت است یعنی از ۱۹۹۰ میلادی تا الان روزنامهنگاری از مرز what و چیستی گذشته. باید چهار عنصر اول، مخاطب همیشه متکی به روزنامهنگاری حرفهای نیست؛ اینکه یک رویداد، مکان و زمان و چیستی و فاعلیت و موضوع آن چیست.» او که در کتاب آخر خود در حوزه روزنامهنگاری اسم آن را عناصر استاتیک گذاشته، میگوید «کسی سراغ عناصر استاتیک یا چهار عنصر اول نمیرود. همه سراغ عناصر داینامیک میروند یعنی چگونگی و چرایی. پس وقتی شما سراغ چگونگی و چرایی میروید طبیعتا باید بدانید چگونه کسب اطلاعات کنید. اگر راه برای کسب اطلاعات برای روزنامهنگار بسته شود و شما جلوی دو عنصر آخر را هم بگیرید، مرجعیت رسانهای از مطبوعات و خبرگزاریها و رسانههای حرفهای گرفته میشود و مرجعیت رسانهای میشود خارج از ایران و یا شبکههای اجتماعی که در آن فیک نیوز زیاد است. بنابراین هرچقدر ما راه را برای روزنامهنگاری حرفهای باز کنیم، قوام روزنامهنگاری هم قوام کشور میشود و هم شرایط را متعادل و آرام میکند و هم به نفع مردم و مخاطبان خواهد بود. الان مخاطبان میگویند که میخواهند پاسخ این ابهامات را به دست بیاورند اگر برای روزنامهنگاران داخل، همه نوع محدودیت ایجاد کنیم بنابراین پرسشهای مخاطب جواب داده نمیشود و او پرسشهایش را از جای دیگر به دست میآورد.»
وقتی روزنامهنگار کاری نمیتواند بکند
اما با توجه به این محدودیتها، یک روزنامهنگار چطور کار کند که اتهام اغتشاشگری به او زده نشود؟ رضائیان میگوید که «استادی داشته که وقتی از او میپرسیدیم اگر راهها همه بسته شدند، چه کار باید بکنیم و او به شوخی میگفت که عزیزم لبوفروشی. این استاد به شوخی این حرف را زده بود، اما حرفش معنا دار بود. خب اگر همه راهها بسته شد، روزنامهنگار کاری نمیتواند بکند و معنایش این است که داریم روزنامهنگاری را تعطیل میکنیم.»
او تاکید میکند که «سخن ما به عنوان معلمان روزنامهنگاری که سالها کار کردهایم، این است؛ ما میگوییم حاکمیت، راههای قانونی، حقوقی، درست و منطقی را در روزنامهنگاری نبندد به این معنا که همان طور که گفتم، محدودیت اطلاعرسانی، فیک نیوز را رشد میدهد. محدودیت اطلاعرسانی، مرجعیت رسانهای را از مطبوعات و خبرگزاریها و وبسایتها خواهد گرفت؛ و اگر این محدودیتها به گونهای باشد که روزنامهنگار نتواند کار کند، مسئولیت از روی دوش او برداشته شده، اما اینکه با وجود این همه سختی آیا روزنامهنگار باز هم میتواند کار کند، به توان و مهارت حرفهای او برمیگردد که ممکن است به خود رویداد اشاره نکند و با اشارههای غیرمستقیم، معنای مورد نظر را برساند، اما کار خیلی سخت و پیچیده میشود و ممکن است مخاطب متوجه منظور روزنامهنگار بشود و ممکن است نشود ولی عملا راه بسته میشود و زمانی که راه بسته باشد مضرات آن خیلی بیشتر از چیزی است که دیگران ممکن است فکر کنند مزایایی میتواند داشته باشد. به هر حال روزنامهنگار هم در چارچوب مسئولیت اجتماعی و در چارچوب قانون کار میکند، اما این محدودیت اطلاعرسانی مرجعیت رسانهای را از او میگیرد.»
اگر قرار است روزنامهنگاری را تعطیل کنیم که دیگر حرفی باقی نمیماند!
به این استاد دانشگاه میگوییم که روزنامهنگارها از مدل غیر مستقیم و ترفندهای نوشتن هم عبور کردهاند و در حال حاضر محدودیتها به حدی رسیده که مسئولان رسانهها هم در تنگنا قرار گرفتهاند که دیگر حتی نتوان با دور زدن و توصیف و غیرمستقیم به نوشتن پرداخت.
رضائیان دوباره به حرف آن استاد که گفته بود لبوفروشی اشاره میکند و میگوید که متوجه است چه میگوییم و این درست است: «روزنامهنگار تمام مهارت و توان حرفهایاش را هم به کار میگیرد و سرآخر به او میگویند که این را هم که نوشتی نباید مینوشتی! خب اگر قرار باشد برای نوشتن ما کسی دیگر تصمیمی بگیرد، چرا روزنامهنگار شدیم؟» او توضیح میدهد که «قوانین مصرحی در کشور هست که روزنامهنگار به تناسب آن سراغ رویداد میرود، اطلاعات مربوط به آن رویداد را به دست میآورد، ارائه میکند به مخاطب که در چارچوب قوانین کشور است و هیچ ایرادی به آن وارد نیست. نمیشود که اعمال نظر شخصی کرد. نمیشود اعمال سلیقه کرد. نمیشود اینها را تحت فشار گذاشت. تحت فشار گذاشتن، زیانش بینهایت گسترده است. ما که قرار نیست روزنامهنگاری را تعطیل کنیم. اگر قرار است روزنامهنگاری را تعطیل کنیم که دیگر حرفی باقی نمیماند!»
این پژوهشگر ژورنالیسم، خطاب به حاکمیت میگوید: «ما به عنوان معلمان روزنامهنگاری، راه حل مشفقانه و خیرخواهانه و حرف نیک اندیشانه و در عین حال حرفهای ارائه میدهیم. روزنامهنگار اگر دو چیز نداشته باشد، درِ روزنامهنگاری قفل میشود؛ یکی آزادی بیان و دیگری مصونیت حقوقی. اگر روزنامهنگار این دو مورد را نداشته باشد یعنی همه چیز تمام شده.»
رضائیان ادامه میدهد: «شما ممکن است بگویید آزادی بیان کمتر شده، اما در حدی که هست داریم کار میکنیم و الان آن حد هم دارد به حداقل میرسد بهطوری که اهالی رسانه نمیدانند کار کنند، نکنند و سردرگماند.»
دیدگاه مخالف فعالیت رسانههای داخلی از کجا میآید؟
این استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم، پیشنهاد میدهد، مناظرهای گذاشته شود، حرف زده شود، گفتگو شود، تا مشخص شود دیدگاهی که محدود کننده رسانههای داخلی است، از کجا میآید؟: «کسانی که روزنامهنگاری را قبول ندارند، حتما استدلالهایی دارند. اینها باید مورد بحثهای علمی، کاربردی و عملی قرار بگیرند تا گرهها باز شوند.»
او میگوید که «به هر حال این فضا اصلا فضای چندان مطلوبی نیست نه برای کشور و منافع ملی آن و نه برای مردم و نه هیچکدام حسنی ندارد.»
آساره کیانی - آرمان ملی