تیتر امروز

سهراب مظاهری: بحران‌های سیاسی به فرهنگ و اقتصاد مردم گره خورده/ صدا و سیما رسالت خود را به درستی انجام نداد/ شبکه‌های اجتماعی پویش جامعه را متوقف می‌کند
گفت و گوی دیدار در برنامه جامعه پلاس با یک جامعه شناس:

سهراب مظاهری: بحران‌های سیاسی به فرهنگ و اقتصاد مردم گره خورده/ صدا و سیما رسالت خود را به درستی انجام نداد/ شبکه‌های اجتماعی پویش جامعه را متوقف می‌کند

جامعه پلاس عنوان برنامه جدیدی از دیدارنیوز است که در این برنامه در گفت‌وگو با کارشناسان و صاحب نظران چالش‌ها و مشکلات حوزه‌های اجتماعی تحلیل و بررسی می‌شود. شما را به دیدن این سلسله برنامه‌ها...
از بدرقه تیمسار ربیعی و جهانبانی تا زورآزمایی با ژنرال‌های اصلاح‌طلب
همافر حقوقدان و سیاستمدار اقتصاد خوانده در تنگنای سی‌ام

از بدرقه تیمسار ربیعی و جهانبانی تا زورآزمایی با ژنرال‌های اصلاح‌طلب

در سی‌امین برنامه از تنگنا و فصل سوم آن، حامد شجاعی میزبان محمود علیزاده طباطبایی، حقوقدان و عضو شناخته‌شده حزب کارگزاران سازندگی بود و از روزهای قبل از انقلاب و ماجرای کودتای نوژه و نقش روس‌ها...

تئوریسین‌های خودعلامه‌پندار و متوهم!

در روز‌های اخیر شاهد اظهارات توهین‌آمیز دو سخنور درباره فعالان عرصه فیلم و سینما بوده‌ایم که واکنش‌های متعددی به همراه داشته است. ریشه‌های رشد تئوریسین‌های خودخوانده را باید در انجماد گفتمان‌های فکری مطرح جامعه ایران جست‌وجو کرد که جامعه تشنه اندیشه‌های جدید را به دامن افرادی سوق می‌دهد که با ساختارشکنی و انتخاب گزینشی برخی دال‌های گفتمان‌های رایج، مفصل‌بندی التقاطی از آن‌ها ارایه می‌کنند.

کد خبر: ۱۳۱۳۴۶
۰۸:۵۹ - ۲۰ خرداد ۱۴۰۱

تئوریسین‌های خودعلامه‌پندار و متوهم!

دیدارنیوز: در روز‌های اخیر شاهد اظهارات توهین‌آمیز دو سخنور درباره فعالان عرصه فیلم و سینما بوده‌ایم که واکنش‌های متعددی به همراه داشته است. این اولین برگ از دفتر توهین‌های این دسته از افراد نیست و ما در گذشته شاهد اظهارات توهین‌آمیز و ادعا‌های عجیب و غریب آن‌ها بوده‌ایم.

در این یادداشت به دلایل اجتماعی رشد این دسته از مدعیان اندیشه‌ورزی یا تئوریسین‌های خودخوانده خواهیم پرداخت. ریشه‌های رشد تئوریسین‌های خودخوانده را باید در انجماد گفتمان‌های فکری مطرح جامعه ایران جست‌وجو کرد که جامعه تشنه اندیشه‌های جدید را به دامن افرادی سوق می‌دهد که با ساختارشکنی و انتخاب گزینشی برخی دال‌های گفتمان‌های رایج، مفصل‌بندی التقاطی از آن‌ها ارایه می‌کنند. این گفتمان‌های التقاطی به عنوان بدل و شکل نوین گفتمان‌های موجه به جامعه القا می‌شود. این نوع گفتمان یا آنچه در این نوشتار از آن به شبه‌اندیشه نیز یاد می‌کنیم، تصویر و تفسیری واژگونه از مسائل، ریشه‌ها، اولویت‌بندی و راهکار‌های مقابله با آن‌ها ارایه می‌دهد. ترویج شبه‌اندیشه‌ها در سطح جامعه نه تنها کمکی بر حل مسائل نیست، بلکه با تحریک عامه به فوران نابهنگام احساسات و هیجانات زودگذر مانعی مهم در راه عقلانیت و مصلحت‌اندیشی است. سخنوران این گفتمان‌های التقاطی و مروجان شبه‌اندیشه‌ها به جای آنکه تحت مشاوره‌های روانشناختی قرار گیرند در انجماد گفتمان‌های دیگر فرصت پیدا می‌کنند ..

ترکیبی از توهم و تفکر را به نام اندیشه جدید به عامه القا کنند. صد افسوس برخی طیف‌های سیاسی و فرهنگی نیز از آن‌ها به نام تئوریسین حمایت کرده و تریبون در اختیار آن‌ها قرار می‌دهند و به صورتی گسترده، شبه‌اندیشه‌های آن‌ها را بازنشر می‌کنند. این تئوریسین‌های خودخوانده دارای ویژگی‌های شخصیتی و توانایی‌های فردی ویژه‌ای هستند که به آن‌ها در جذب مخاطب قدرت خاصی می‌بخشد. مهم‌ترین ویژگی تئوریسین‌های خودخوانده دهه ۹۰ را به صورت زیر می‌توان خلاصه کرد:

الف- خودعلامه‌پنداری
تئوریسین‌های خودخوانده این تصور را درباره خود دارند که دارای دانشی ممتاز و گسترده هستند. آن‌ها سخنان عجیب و جنجالی در حوزه‌های مختلف از جمله سیاست، سینما، اقتصاد، تاریخ و فلسفه مطرح می‌کنند، در حالی که تخصص آکادمیک و سابقه روشنی در هیچ کدام از این زمینه‌ها ندارند! این خودعلامه‌پنداری موجب شده است آن‌ها در شرایط فرهنگی خاص کشور در سال‌های اخیر به وی‍ژه انزواطلبی و سکوت یا مهاجرت برخی نخبه‌های مطرح، جولان‌دهنده و سخنران محافل در مناسبت‌های دینی و اجتماعی شوند.

ب- توهم افشاگری‌های جهانی
تئوریسین‌های خودخوانده در محافل مختلف سعی در افشاگری‌های جهانی دارند! مثلا آن‌ها خبر دارند که کشور‌های همسایه در حال سرقت ابر‌های باران‌زای ما هستند، شلوار «جین» برآمده از مفهوم جن و کفش پاشنه‌بلند نماد سُم جن است، تاسیسات هارپ در حال تولید زمین‌لرزه در کشور است، فوتبال نوعی قمار و تماشای آن معادل تماشای نبرد گلادیاتورهاست، پزشکی نوین تقلبی است و کمر به انقراض نسل بشر بسته است و طب سنتی باید جایگزین آن شود...! تئوریسین‌های خودخوانده در کل به همه چیز با دیده شک و تردید می‌نگرند و به‌زعم خود سعی دارند پشت پرده توطئه‌هایی را که بیشتر ما از آن غفلت داریم به ما عیان کنند؟!

ج- استدلال‌ورزی‌های غلط و دور شدن از واقعیت‌ها
استدلال‌ورزی یا صغری و کبری کردن‌ها و نتیجه‌گیری از آن‌ها نیازمند طی مراحل درست است. آگزیوم‌ها باید صحیح باشد تا جریان استدلال‌ورزی و نتیجه‌گیری نیز صحیح باشد. در تئوریسین‌های خودخوانده این جریان به صورت ناقص یا غلط پیگیری می‌شود. این نتیجه‌گیری‌های غلط، ریشه در اطلاعات غلطی دارد که این افراد از منابعی نامعتبر خوانده یا شنیده‌اند. متاسفانه حتی برخی از این افراد با وجود آشکار شدن نظریه‌ها یا پیش‌بینی‌های غلط با لجبازی با مسائل برخورد می‌کنند و اصرار بر حفظ تصورات اشتباه خود دارند. آن‌ها مطالعه‌گرانی حرفه‌ای و مشاهده‌گرانی کنجکاو هستند. آن‌ها ساعت‌ها در کتاب‌ها، مجلات، روزنامه‌ها، سایت‌ها، برنامه‌های تلویزیونی، فیلم‌ها و کارتون‌ها وقت صرف می‌کنند. اما این مطالعه‌های گسترده ولی سطحی و این کنجکاوی‌های برآمده از ذهن آشفته در خدمت تصور آن‌ها بر تقویت باور‌های غلط است. بر این اساس آن‌ها با وجود این تلاش‌ها و تقلا‌ها به منابع معتبری که باور‌های آن‌ها را رد می‌کند، اطمینان ندارند. در نتیجه ذهن تئوریسین‌های خودخوانده روز به روز از واقعیت‌ها دورتر می‌شود.

د- تمایل به احساس کنترل امور
به اعتقاد «کارن داگلاس»، روانشناس بریتانیایی یکی از دلایل اعتقاد به تئوری توطئه که می‌تواند نیاز کاذب انسان‌ها را به تئوریسین‌های خودخوانده تبیین کند، پایین آمدن شاخص‌های امنیت و افزایش استرس عمومی در جامعه است. این افراد با اطمینان‌بخشی کاذب می‌توانند عامه را به حل این استرس‌ها با راهکار‌هایی که خود تجویز کرده، امیدوار کنند. خود این افراد در تحلیل‌های خود نگرانی‌های کاذبی مطرح می‌کنند که حس نیاز افراد جامعه را به کنترل این نگرانی‌ها افزون می‌کند. متاسفانه شرایط اقتصادی و سیاسی دهه نود این نگرانی‌ها را در افکار عمومی و نیاز کاذب عامه را به تحلیل‌های تئوریسین‌های خودخوانده افزایش داده است.

هـ- اعتبارجویی اجتماعی
تحقیقات نشان داده است افرادی که در جامعه دارای موقعیت اجتماعی خوبی نیستند، بیشتر به تئوری‌های توطئه اعتقاد دارند. تئوریسین‌های خودخوانده معمولا افرادی هستند که در هیچ یک از رشته‌های علمی نتوانسته‌اند جایگاه معتبر آکادمیک کسب کنند. آن‌ها برای کسب اعتبار علمی مسیری غلط طی می‌کنند. به این معنا که با سوءاستفاده از عطش جامعه به دانستن به‌زعم خود بر اساس شالوده‌شکنی مسائلی جدید مطرح می‌کنند. این شیوه طرح بر اساس مهارت خاص آن‌ها در سخنوری و ایده‌پردازی است که آن‌ها را در مرکز توجه عمومی قرار می‌دهد. با وجود این آن‌ها هرگز در مراکز معتبر علمی جایگاهی نداشته و فقط در مراکزی که خود، حامیان یا مروجان آن‌ها برپا داشته‌اند به عنوان تئوریسین‌ها حضور می‌یابند.

و- توهین و تخریب نخبه‌ها
تئوریسین‌های خودخوانده سعی در تخریب منتقدان و مخالفان خود دارند. به ویژه زمانی که کذب و توخالی بودن شبه‌نظریه‌های آن‌ها بر همه بر ملا می‌شود. برای بقا در مرکز توجه افکار عمومی نه تنها از ارایه پاسخ درباره تصورات‌شان شانه خالی می‌کنند، بلکه به مغلطه روی آورده و به منتقدان و فعالان سیاسی، چهره‌ها و نخبه‌های محبوب هنری، ورزشی، جهانی، اقتصادی، علمی، ادبی و عقاید و سلایق مختلف مردم می‌تازند یا آن‌ها را به استهزا می‌گیرند. به تازگی آن‌ها با ملغمه توهم و توهین، پرده‌های حیا را دریده و ناجوانمردانه اقدام به افترازنی‌های اخلاقی می‌کنند.

ز- تناقض در طرد و جذب شخصیت‌ها
طرد و جذب در تئوریسین‌های خودخوانده از رویکرد مشخصی برخوردار نیست. به این معنا که آن‌ها با قضاوت‌های عجولانه، درباره شخصیت‌هایی که ادعای توبه و بازگشت به آموزه‌های مورد تایید و تبلیغ آن‌ها را دارند، مطالبی در تایید و تصدیق آن‌ها به کار می‌گیرند که پس از مدتی کوتاه همگان به اشتباهی بودن آن‌ها پی می‌برند. این مساله ناشی از استدلال‌ورزی‌های غلط و دور شدن آن‌ها از واقعیت‌هاست. به عبارت دیگر آنها، در جذب و طرد افراد نه بر اساس واقعیت‌ها، بلکه توهمات خویش و تعمیم اشتباه جزییات به کل عمل می‌کنند. آینده تئوریسین‌های خودخوانده از شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه ایران تاثیر می‌گیرد. به این معنا که هر چه شرایط ناامنی و استرس ناشی از این شرایط افزایش یابد، افکار عمومی آمادگی بیشتری دارند تا در دام تحلیل‌های ترکیب یافته از توهم، توهین و شبه‌اندیشه گرفتار شوند. خطر جدی‌تر زمانی است که تحلیل‌های آن‌ها سیاستگذاری‌های حوزه‌های مختلف کشور را تحت تاثیر قرار دهد. سکوت و انزوای متفکران اصیل، این خطر را با گسترده‌تر کردن میدان مانور این دسته از مدعیان افزایش خواهد داد. با این همه مباحثه و مناظره مستقیم با این افراد به صلاح نیست، چراکه متفکران اصیل قصد ارایه حقایق علمی را دارند در صورتی که با تکیه بر نظریه «کارن داگلاس»، روانشناس بریتانیایی تئوریسین‌های خودخوانده بسته به نیاز‌های روانی خود از حس افشاگری، کسب کنترل و چهره معتبر کاذب خود، حقایق مسلم را انکار خواهند کرد. بر این اساس بهترین شیوه نقد، تحلیل غیرمستقیم شبه‌نظریه‌ها بدون ذکر نام این افراد است. مخاطب قرار دادن مستقیم آن‌ها با برآورده کردن نیاز آن‌ها به کسب حیثیت اجتماعی، موجب خواهد شد بر توهمات خود اصرار بیشتری داشته باشند. اما در سطحی کلان، نقش نظام آموزش و پرورش در پرورش نسلی که با روش تفکر و استدلال منطقی آشنایی بیشتری داشته باشد، غیرقابل انکار است. این کار به تمایز بین توهم و واقعیت و علم و شبه‌علم در نزد افکار عمومی کمک شایانی خواهد کرد.

علی میرزامحمدی - اعتماد

منبع: اعتماد
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی