تیتر امروز

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند
گزارش اختصاصی دیدارنیوز از مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند

سردار حسین علایی در مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم ضمن بیان روایت خود از عملیات آمریکایی طبس و نحوه به شهادت رسیدن منتظرالقائم، در دفاع از عملیات ایران علیه اسرائیل گفت: اسرائیل...
در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی
عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران در تنگنای بیست و نهم

در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی

در بیست و نهمین برنامه از تنگنا و فصل سوم آن، حامد شجاعی میزبان عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران است و درباره تحولات درونی این تشکل و برخی مسائل مهم فضای سیاسی گفت‌وگو کرده است.
در گفت و گو با یک کارشناس محیط زیست مطرح شد:

در ساختار حکومتی ما اعتقادی به حفظ محیط‌زیست نبوده، نیست و نخواهد بود

محیط زیست مغموم و مهجور هر سال شرایط ش بدتر از سال قبل تر می شود که از نگاه دوست داران و کارشناسان این حوزه چند دلیل مهم پشت این ماجرا است که مهمترین آن عدم اعتقاد راسخ به مسایل محیط زیست است.

کد خبر: ۱۲۴۹۳۷
۱۵:۱۲ - ۱۲ فروردين ۱۴۰۱

در ساختار حکومتی ما اعتقادی به حفظ محیط‌زیست نبوده، نیست و نخواهد بود

 

دیدارنیوزـ نسرین نیکنام: استمرار خشکسالی، از بین رفتن منابع اب های سطحی و زیرزمینی و از همه مهمتر تالاب ها که دلایل آن بیشتر به عوامل انسانی برمی گردد، سبب شده حلقه بحران های زیست محیطی هر روز تنگ تر شود تا جاییکه مژگان جمشیدی، فعال و کارشناس محیط زیست در گفت و گو با دیدار می گوید: ما در کشوری زندگی می‌کنیم که انواع بزه‌های اجتماعی روز به روز بیشتر می‌شود و با افزایش فقر، فروپاشی منابع اقتصادی و طبیعی (آلودگی هوا، فرسایش خاک و ...)، سرقت، قتل، اعتیاد و انواع آسیب‌های اجتماعی مواجه هستیم که به دلیل کم‌مسئولیتی‌های کلان کشوری روز به روز در حال تشدید هستند. مشکلات ما حتی منحصر به مسائل زیست‌محیطی، اقتصادی و امنیتی نمی‌شود.

این گفت و گو را بخوانید:

در ۱۴۰۰، محیط‌زیست در چه حوزه‌هایی دچار آسیب شد؟ مشکلات کم‌آبی و تالاب‌ها مربوط به امسال نیست و همیشه بوده اما شما مهمترین چالش ها را در حوزه چه می بینید؟

رخداد‌هایی که در ۱۴۰۰ تجربه کردیم، جدا از رخداد‌های سال‌ها و دهه‌های گذشته نیست. ما همچنان با بحران منابع آبی، نابودی تالاب‌ها، اکوسیستم‌های طبیعی، انقراض گونه‌ها، آلودگی هوا و ... مواجه هستیم. متاسفانه مدیریت‌ها در چند دهه اخیر و خصوصا ۲-۳ دهه اخیر که من بر آن تمرکز داشتم، نشان‌دهنده قائم به فرد نبودن این مدیریت‌ها است که در نهایت، ساختار سیاستی و نظام برنامه‌ریزی کشور، وظایف مجموعه و رئیس سازمان محیط‌زیست را مشخص می‌کند. در ساختار حکومتی ما اعتقادی به حفظ محیط‌زیست نبوده، نیست و نخواهد بود. هنگامی که افزایش رشد جمعیتی را وعده داده و برای آن بسته‌های تشویقی در نظر می‌گیریم، یعنی عقب‌گرد به دهه ۶۰ بدون توجه به اصول توسعه پایدار که هدف را بر توسعه نظام اقتصادی-اجتماعی لحاظ می‌کند. حتی اگر به ظرفیت کشور برای میزبانی از جمعیت جدید نیندیشیم، باید این موضوع را در نظر بگیریم که آیا می‌توان برای این جمعیت شغل مناسب یا کنترلی بر بزه‌های اجتماعی و ... داشت یا خیر. ما در کشوری زندگی می‌کنیم که انواع بزه‌های اجتماعی روز به روز بیشتر می‌شود و با افزایش فقر، فروپاشی منابع اقتصادی و طبیعی (آلودگی هوا، فرسایش خاک و ...)، سرقت، قتل، اعتیاد و انواع آسیب‌های اجتماعی مواجه هستیم که به دلیل کم‌مسئولیتی‌های کلان کشوری روز به روز در حال تشدید هستند. مشکلات ما حتی منحصر به مسائل زیست‌محیطی، اقتصادی و امنیتی نمی‌شود و در چنین شرایطی در پی رشد جمعیت نیز هستیم. چطور می‌شود ادعا کرد برای حفظ محیط‌زیست اهمیت قائلیم؟ به صراحت می‌گویم در چند دهه اخیر، کوچک‌ترین اعتقاد و باوری به حفظ محیط‌زیست در کشور وجود نداشته و این پنداره در ذهن‌مان وجود دارد که بدون توجه به نسل‌های آینده، باید تمام منابع موجود را یک‌روزه مصرف کنیم. اگر ما خرد، اندیشه، برنامه‌ریزی درست و وجدان داشتیم، نمی‌بایست مجوز ایجاد این تعداد معدن جدید را بدون توجه به نابودی جنگل‌ها و مراتع در کشور صادر کنیم؛ یا به جای روی آوردن به خام‌فروشی در زمینه دیگری سرمایه‌گذاری کنیم.

برای مثال، سنگ آهن و سنگ مس را با بهایی بسیار نازل در بازار‌های جهانی به فروش می‌رسانیم و کشور‌های دیگر تنها با چند گرم از این چند تُن سنگی که ما عرضه می‌کنیم، گوشی موبایل تولید و سود‌های کلان می‌کنند. ما در حال تراشیدن پول‌های محیط‌زیست به قیمت نابودی آن، برای صرف آن در یارانه انرژی و ... با بهای اندک هستیم؛ یا سیمان را با بهایی بسیار ناچیز به کشور‌های همسایه صادر می‌کنیم که اصلا توجیهی ندارد و نشانگر توجه کوتاه‌مدت ما به محیط‌زیست و تولیدات کشور بدون تدبیر، دوراندیشی و چشم‌انداز بلندمدت است، بی‌هیچ‌توجهی به هشدار‌های کارشناسی و محافل علمی.

سازمان هواشناسی ایران و پژوهشگاه اقلیم‌ شناسی کشور ۶-۷ سال پیش، گزارشی منتشر کردند که نشان‌دهنده نابودی جنگل‌های زاگرس در ۲۰۵۰ بر اثر تشدید گرمایش زمین و موج مهاجرت مردم از غرب به بخش‌های شمالی کشور است. چه برنامه‌ریزی و اندیشه‌ای برای این موضوع داشتیم؟ هیچ! تحقیقات اقلیمی انجام و گزارش‌ها منتشر و اعلام می‌شود، اما در نهایت شاهد سیاست‌های اتخاذی متضاد با پایداری زمین هستیم؛ بنابراین، در ۱۴۰۰، همچون سال‌های گذشته شاهد تشدید بحران‌های محیطی، اقتصادی و اجتماعی کشور بودیم که کم‌کم در حال گرفتن رنگ‌وبوی امنیتی به خود است. برای مثال، اعتراضات خوزستان که به دلیل کمبود آب بود، مبدل به موضوعی امنیتی شد.


در سازمان محیط زیست، نکاتی مانند لایحه حمایت از محیط‌بانان، قانون هوای پاک، ستاد ملی مقابله با گرد و غبار و دیگر تصمیم‌های عجولانه که برای آشورا‌ده و میانکاله گرفته می‌شود، دچار بی‌توجهی شده‌اند. برای مثال، در خصوص قانون هوای پاک، چندین دستگاه برای همکاری با سازمان محیط‌زیست متولی و نکاتی را خواستار شده‌اند که اجرایی نمی‌شود و گویی دست سازمان محیط‌زیست نیز برای بازخواست آن‌ها در خصوص وظایف‌شان بسته است. این موارد چالش‌هایی است که محیط‌زیست همواره با آن روبه‌رو است و هیچ‌کس پاسخگو نیست؛ این خلا‌های قانونی (در قانون هوای پاک) کجاست و چرا سازمان محیط‌زیست به عنوان ناظر اجرای این کار، چرا دیگر وزراتخانه‌ها را بازخواست نمی‌کند؟

زیرا محیط‌زیست را فدای مناسبات سیاسی خود کرده‌اند و علی‌رغم سخنرانی آقای سلاجقه که در اجلاس بین‌المللی که در کنیا برگزار می‌شد که از قدرت‌های جهانی درخواست کرد محیط‌زیست را قربانی منافع سیاسی خود نکنند، سال‌ها است در ایران که محیط‌زیست را قربانی منافع سیاسی، حزبی و ... خود می‌کنیم. حتی آقای سلاجقه و همتایان ایشان در سال‌های گذشته (هر فردی که در این سازمان آمده است)، به دلیل تقدم رابطه بر ضابطه در کشور ما، به خاطر حفظ موقعیت خود در بخش‌های دولت، همسو با آن‌ها می‌شود. این‌بخش‌ها به دنبال امری هستند که توسعه می‌نامند، گرچه توسعه معنای دیگری دارد و یکی از مولفه‌های آن، محیط‌زیست است. در ایران، امری به نام توسعه وجود ندارد و برنامه‌ریزی‌های یلخی برای روز کردن شب و شب کردن روز انجام می‌دهیم. در همین راستا، شاهد هستیم که روسای محیط‌زیستی کشور، به جای وکیل‌مدافع محیط‌زیست بودن، سکوت اختیار می‌کنند، زیرا از بالا (رئیس‌جمهور یا هر فرد دیگری) دستور گرفته‌اند که مانع و سد راه توسعه و دستگاه‌ها نشوند و به دلیل این که افراد منصوب شده به عنوان ارشدان سازمان، عرق، عشق و دانشی به حوزه‌ای که تقبل کرده‌اند ندارند، توصیه از بالا، بله‌قربان‌گویی آنان را برتر از مطالبات مردمی و موضوعات زیست‌محیطی منجر می‌شود. آن‌ها یادشان رفته که باید وکیل‌ مدافع محیط زیست باشند و اگر این مسئولیت را ندارند، حداقل برنامه‌های پایداری به دولتی‌ها برای توامانی محیط‌زیست سالم و ایجاد اشتغال پیشنهاد دهند، اما متاسفانه شاهد این اتفاق‌ها نیستیم که بخش عمده آن به سیاسی، عقیدتی و ایدئولوژیک بودن انتخاب افراد به‌جای شایسته‌سالاری آن‌ها است. پس نمی‌توان شاهد مدیریتی قوی در این زمینه بود. اگر شما وزیر نفت هستی یا هر سمت دیگری داری، نباید من را به دلیل آشناییت قبلی، دلایل سیاسی، حزبی و ... سر کار بیاوری و مدیر کنی، زیرا کوچک‌ترین دانشی به آن موضوع ندارم و دیگر باید فاتحه آن وزارتخانه را خواند. متاسفانه شاهد این مسئله هستیم که مدیریت‌های ارشد کشور، در حلقه‌های تقریبا ۲-۳هزار نفره می‌چرخد.

۴۰ سال است که انتخاب‌ها در این تعداد محدود منحصر شده و نمی‌توان انتظار داشت که افراد نخبه‌ای بیرون بیاید که جزء استثناعات است؛ در سازمان محیط‌زیست نیز متاسفانه به همین صورت است. اگر ملاک را تحصیلات بگذاریم، در سال‌های پس از انقلاب، سازمان حفاظت محیط‌زیست هیچ‌گاه رئیسی محیط‌زیستی به خود ندیده است. اگر هم ملاک را عشق و علاقه پیش از قبول این سمت بگذاریم، هیچ‌کدام ار این افراد، کوچک‌ترین قرابت با محیط‌زیست نداشته و چه‌بسا این سازمان را با سازمان بهزیستی اشتباه می‌گیرند! ما حتی مدیرانی داشتیم که سال‌ها در سازمان محیط‌زیست کار می‌کردند، در حالی که از حیات‌وحش بدشان می‌آمده است، مانند دکتر منافی. مدیرانی مانند مانند فاطمه واعظ‌جوادی داشتیم که چهار سال در سازمان کار می‌کرد، اما در صحبت‌های اخیرش به غرب زده بودن سیاست‌های محیط زیستی اشاره کرد یا گفت که زن باید در خانه بماند شوهرداری و بچه داری کند. شما خودت به عنوان یک زن، چهار سال رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست بودی، خودت در خانه می‌نشستی، بچه‌داری و شوهرداری می‌کردی! برای چه به سازمان محیط‌زیست آمدی و ریاست کردی؟ ما با همچین افرادی در سازمان مواجه هستیم؛ یا هر فردی که از تمام پست و سمت‌ها در دولت جا مانده است، به سازمان حفاظت از محیط‌زیست می‌آمده است. متاسفانه در دولت‌های پس از انقلاب برای این که سازمان حفاظت از محیط‌زیست مزاحم آن‌ها نباشد، همیشه ضعیف‌ترین افراد را به لحاظ مدیریتی در این سازمان رئیس کرده‌اند.

به نظرم سرآمد همه این روسا که نه تنها کاری برای محیط زیست بلکه زخم تازه ای هم بر بدن آن گذاشت عیسی کلانتری بود؟

عیسی کلانتری به همان اندازه به محیط‌زیست ایران خیانت کرد که سلاجقه می‌کند یا منافی، میرزاطاهری، ابتکار و واعظ‌جوادی کردند. تنها تفاوت کلانتری این بود که اصول ابتدایی و ادبیات گفتگو را بلد نبود و با ادبیاتی زشت، نوهین‌آمیز و تهدیدآمیز با رسانه‌ها، فعالان محیط‌زیست، متخصصان دانشگاهی و مردم صحبت می‌کرد. به نظر من تمام آن‌ها مانند یکدیگر بوده و تفاوتی نداشتد و تنها کلانتری به دلیل ویژگی‌های ادبیاتی و شخصیتی با دیگران متمایز بود. آقای سلاجقه بسیار محترم، با دیسیپلین و باادبی است، اما نه عشق و نه دانش محیط‌زیستی و مدیریتی دارد که اگر داشت باید چکیده این عشق را در انتخاب مدیرانش می‌دیدیم. هر مدیری که از همشهریان او بوده، امرزو در استانی مدیر می‌شود که حتی زبان مردم آن‌جا را بلد نیستیا حتی تا به حال در جریان مدیریتی نبوده است. پس از سخنرانی ایشان برای جهانیان، شاهد سفر رئیس‌جمهور به آشورا‌ده بودیم که گفت این‌جا هر چه سریع‌تر باید تبدیل به سایت گردشگری شود و ایشان سکوت می‌کند؛ یا مثلا در میانکاله و در مواجهه به سقوط پتروشیمی، سکوت می‌کند و زمانی هم که با اعتراض افکار عمومی مواجه می‌شود، می‌گوید که این کلنگ‌زنی برای ما قانونی نیست، زیرا مجوز ندادیم که قطعا تا شش ماه تا یک سال بعد، مجوز خواهد گرفت و کوچک‌ترین توجهی به ملاحظات اکولوژیکی و قانونی نمی‌کنند، زیرا رضایتمندی رئیس‌جمهور برای آن‌ها مهم‌تر از محیط‌زیست است. رئیس‌جمهور نیز مانند تمام انسان‌های دیگر، لزوما در تمام امور اطلاعات و آگاهی ندارد، اما مشاوران، وزارء و مدیرانش هستند که باید به او اطلاعات درست بدهند. اگر رئیس‌جمهوران ایران (از خاتمی و احمدی‌نژاد گرفته تا روحانی و رئیسی) می‌گویند که آشورا‌ده باید تبدیل به سایت گردشگری شود، اشکال اساسی متوجه روسای سازمان‌ها محیط‌زیست است و سپس شخص رئیس‌جمهور؛ زیرا آن‌چنان با محیط‌زیست بیگانه هستند که نتوانسته‌اند برای رئیس‌جمهورشان توجیه قانع‌کننده‌ای داشته باشند که اگر بنا بر گردشگری باشد هم قرار نیست چرخ اقتصادی یک کشور به حرکت دربیاید و باید در جهت کمک به رشد اقتصاد منطقه و معیشت مردم پیرامون آن منطقه باشد؛ در جنوب ایران، دو دریای بزرگ و سواحل زیادی وجود دارد و همچنین در شمال ایران. این سواحل عریض و طویل چرخ اقتصاد کشور را به حرکت درآورند که میانکاله درآورد؟ اگر با وجود این حجم از داشته‌ها نتوانستیم چرخ اقتصاد کشور را به حرکت درآوریم، پس وظیفه متولیان برنامه‌ریزی توسعه کشور است که اشکال کار را پیدا کنند؛ مثلا درآمد توریسم حتی رقمی قابل‌توجه نیست که بگوییم جزء ۱۰ منبع نخستین درآمد کشور است که علت آن نیز کاملا واضح است. چرا گردشگر حاضر به دبی و ترکیه برود، اما همان هزینه را در کیش نداشته باشد؟ اشکال را باید در جای دیگر دید. درآمد حاصل از گردشگری در آشوراده باید به معیشت مردم پیرامون آن‌جا کمک کند که به‌جای صید، شکار و خشکاندن تالاب برای تبدیل آن به اراضی کشاورزی، نهایتا تعداد قابل‌توجهی طبیعت‌گرد که علاقه‌ای صرفا گیاهی و جانوری دارد را در این جزیره میزبانی کنند که نخواهد در هتل پنج‌ستاره بماند! در غیر این‌صورت، زیست گیاهی و جانوری آن منطقه چطور به آرامش برسد؟ این محیط دیگر برای آن‌ها امنیت ندارد. فاضلاب ناشی از این تعداد گردشگر و زباله‌های آن‌ها چطور مدیریت خواهد شد؟ درآمد حاصل از سرازیر شدن این گردشگر‌ها به جیب چه کسی می‌رود؟ در دنیا، مقداری از درآمد حاصله از توریسم به دست مردم محلی می‌رسد که در کشور ما همچین امری وجود ندارد؛ بنابراین، طبیعی است مردم پیرامون مناطق حفاظت شده، با مناطق حفاظت شده خصومت دارند. البته با تمام این صحبت‌ها، ما شاهد رشد و ارتقای فرهنگ مردم به حفظ محیط‌زیست و مخالفت آن‌ها با احداث صنایع، منابع و ... هستیم و به دلیل آن‌که شفافیتی در این امر وجود ندارد، مردم تجمع و مخالفت می‌کنند.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی