تیتر امروز

نشست مشترک سه نماینده مجلس و ورزشکاران
مربیان و ورزشکاران رشته‌های رزمی در دیدارنیوز دغدغه‌ها و مطالبات خود را بیان کردند+ ویدیو و عکس

نشست مشترک سه نماینده مجلس و ورزشکاران

سمیه رفیعی، علیرضا سلیمی و محمدحسین حسینی بحرینی نمایندگان مجلس شورای اسلامی در سالن اجتماعات دیدارنیوز با تعدادی از مربیان، باشگاهداران و پیشکسوتان ورزش در رشته‌های رزمی، دیدار و گفت‌وگو کردند.
اقتصاد، جامعه و مرگ، سه حلقه گمشده در جنگ
دیدار بررسی می‌کند

اقتصاد، جامعه و مرگ، سه حلقه گمشده در جنگ

موضوعی که در میان بروز پدیده جنگ کمتر به آن توجه می‌شود، تاثیرات اجتماعی آن است، از این رو از چند قرن پیش جامعه شناسان توجه ویژه‌ای به این موضوع داشته و نظرات متفاوتی را بیان کرده اند که در این...

حمید علیدوستی: الگوی علی دایی؟؛ او خودش یک الگوست

حمید علیدوستی فوتبالیست مطرح سال‌های پیش فوتبال ایران اعلام کرد علی دایی خودش الگویی مناسب برای جوانان ایرانی است و همیشه به او احترام می‌گذارد.

کد خبر: ۱۱۶۳۶۳
۱۱:۰۵ - ۲۳ آذر ۱۴۰۰

حمید علیدوستی: الگوی علی دایی؟؛ او خودش یک الگوست

دیدارنیوز - فوتبالیستی که شبیه هیچ فوتبالیست دیگری نبود؛ بهترین توصیف از حمید علیدوستی است. وصف حال شاگرد (پژمان جمشیدی) از استاد که نگارنده را به سمت یک مصاحبه متفاوت سوق داد. بازیکنی که می‌توانست «ستاره» شود، اما ترجیح می‌داد «ستاره» نباشد. می‌توانست سال‌ها در «استقلال» و «پرسپولیس» توپ بزند و سکه شهرت ضرب کند، ولی در هما توپ می‌زد که اغلب بازیکنانش تحصیلکرده بودند.

دردهه ۶۰ که همه بازیکنان دنبال خرید و فروش ماشین، مغازه در بازار یا کسب و کار‌های دیگر در کنار فوتبال بودند حمید علیدوستی دنبال فیلم و کتاب بود. زمانی که برای بازی در تیم «زالرموبه» بوندس لیگا و آلمان رفت، با خودش از ایران، فیلم و کتاب برد.

وقتی از آلمان به ایران برگشت به جای ماشین یا چیز‌های دیگر سیستم صوتی و تصویری یا سینمای خانگی با خود به ایران آورد تا بتواند فیلم‌های ارزشمند آرشیو خودش (شامل آثار کلاسیک آمریکا و اروپا) را روی پرده و تصاویری بزرگ‌تر در خانه ببیند و...

از طرفی حمید علیدوستی یکی از کامل‌ترین مهاجمان تاریخ فوتبال ایران بود. شم گلزنی بالایی داشت، سرزن قابلی بود و درعین حال از سرعتی مثال زدنی برخوردار بود. با هر دو پا شوت می‌زد و همواره گربه سیاه استقلال و پرسپولیس بود، اما نه به این تیم رفت و نه آن!

علیدوستی یکی از اضلاع مثلث خطرناک تیم ملی ایران در جام ملت‌های ۱۹۸۴ به همراه ناصرمحمدخانی و عبدالعلی چنگیز بود که فوتبالدوستان قدیمی‌هنوز گل‌هایش را به خاطر دارند و علی دایی همواره از او به عنوان الگوی خودش یاد کرده است.

باورش کمی‌سخت است، اما یک بار این مصاحبه را با پرسش‌های متداول فوتبالی به سرانجام رساندم و قانع نشدم! انگار یک چیزی کم داشت و خیلی زود متوجه اشتباه خود شدم. اینکه با مردی کتاب خوان، کتاب باز و فیلم بین حرفه‌ای نباید فقط از فوتبال حرف زد و ... بنابراین دوباره با حمید علیدوستی تماس گرفتم. سعی کردم بحث را به فیلم، سینما، کتاب و هُنر بکشانم که ستاره پیشین تیم ملی با تواضع خاصی پاسخگوی سوالاتم شد.

نقطه اشتراک ما هم محله قدیمی‌میدان خراسان بود. محله‌ای که خاستگاه بزرگان ورزش، هنر و ادبیات این مملکت بوده است. از پرویز قلیچ خانی، علی پروین ... و مهدی مهدوی کیا بگیرید تا مرحوم محمد علی فردین، زنده نام نصرت رحمانی (شاعر)، شادروان بابک بیات (موسیقی) و بسیاری دیگر از چهره‌هایی که از میدان خراسان و شهباز جنوبی سابق (خیابان ۱۷ شهریور فعلی) برخاسته و نامی‌بلند آوازه برای خود دست و پا کردند.

راستش را بخواهید نمی‌دانستم زادگاه حمید علیدوستی هم همین محله قدیمی‌و آشناست و بعد که دانستم حسی خوب و نوستالوژیک توأم با تحسین در من شکل گرفت.

گفتگو با فوتبالیستی که خیلی خوب تمرین می‌کرد و گل می‌زد، اما بیشتر و بهتر از هر دو کتاب می‌خواند و فیلم دیده و می‌بیند نمی‌توانست چندان آسان باشد. آسان نبود، اما تا دلتان بخواهد دلچسب بود و امیدوارم توانسته باشم آن را پیاده کنم.

چندی پیش با شاهرخ بیانی صحبت می‌کردیم. ضمن تعریف و تمجید از شما عنوان کرد قصد داشته حمید علیدوستی را استقلالی کند، اما شادروان پورحیدری گفته است که در ۳۰ سالگی این بازیکن مسن و پیر است و...
شاهرخ بیانی لطف دارد، اما باور کنید من اصلا به استقلال یا پرسپولیس به رغم احترامی‌که برای هر دو تیم قائل بودم فکر هم نمی‌کردم. من اگر مسن بودم چطور در ۳۰ سالگی به بوندس لیگا رفتم و بازی کردم؟

آن ماجرا را به خاطر دارید؟
من و شاهرخ یا بقیه بچه‌ها در اردوی تیم ملی بودیم و خیلی هم با هم رفاقت و صمیمیت داشتیم. شاید صحبت‌های ضمنی شده باشد که مثلا حمید بیا استقلال یا پرسپولیس، ولی من اصلا خودم را نمی‌توانستم در یکی از این دو تیم تصور کنم، چون نه استقلالی بودم و نه پرسپولیسی!

علی پروین چه طور؟ سراغ شما نیامد؟
من هرگز این مسائل را بازگو نکرده ام، اما فقط در مورد زنده یاد پورحیدری بگویم که قبول نکردم. دو، سه باری خود ایشان سراغ من آمد. از هر دو تیم پیشنهاد داشتم، اما به این باور رسیده بودم که پیراهن آبی یا قرمز را نپوشم. هرچند هر دو تیم‌هایی بزرگ و دوست داشتنی هستند.

شاید از این صحبت شما این تصور پیش بیاید که حمید علیدوستی کلاس خودش را بالاتر می‌دانسته یا اینکه همان زمان گفته می‌شود هُمایی‌ها (بازیکنان تیم هُما) خودشان را با کلاس‌تر از بقیه فوتبالیست‌ها می‌دانستند؟!
اصلا و ابدا، من در تیم ملی دوستان خوبی از هر دو تیم داشتم. باعث افتخار هر کسی است که در استقلال یا پرسپولیس بازی کند و خوب به خاطر دارم دهه ۶۰ شمسی یا ۸۰ میلادی همه مریبان تیم ملی سعی می‌کردند از این دو تیم به طور مساوی نفر دعوت کرده و در ترکیب اصلی تیم ملی بگذارند، اما من همیشه فیکس بودم. رابطه خوبی هم با ملی پوشان استقلالی و پرسپولیسی داشتم. ناصرمحمدخانی، حمید درخشان، عبدالعلی چنگیز یا جلوتر حسن روشن، بهتاش فریبا و ایرج دانایی فرد در تیم ملی دوستان نازنین من بودند و...

قبول کنید در فوتبال دنیا هم همه دوست دارند پیراهن تیم‌های بزرگ کشور خودشان را بپوشند. در همان آلمان که شما بازی کردید آرزوی هر بازیکن نوجوان و جوانی بازی در بایرن مونیخ است یا در اسپانیا همه دوست دارند در رئال مادرید و بارسلونا توپ بزنند و...
راستش را بخواهید در فوتبال جور دیگری فکر می‌کردم. به افتخاراتی که مد نظرم بود رسیدم. قهرمان جوانان آسیا شدم و کاپیتان تیم امید ایران در فرانسه بودم. مقدماتی جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین برای تیم ملی ایران بازی کردم و در همه رده‌های ملی حضور داشتم. مقابل منچستر یونایتد بازی کردم و عضو ثابت تیم ملی بزرگسالان بودم. اولین لژیونر ایران در بوندس لیگا بودم و در کنار تحصیل در دانشگاه آقای گل هم شدم.

درخصوص تحصیلات دانشگاهی صحبت کردید و لابد می‌دانید علی دایی بار‌ها از شما به عنوان الگوی خودش یاد کرده است. او هم یک فوتبالیست با تحصیلات دانشگاهی است که به تمام افتخارات ممکن در فوتبال رسید. نظری ندارید؟
علی دایی خیلی به بنده لطف داشته و دارد. او خودش یک الگوی مناسب برای جوانان ایرانی است. اگر درجایی برخورد‌های کوچکی هم داشتیم توأم با احترام متقابل بوده و همیشه برای او به عنوان یک فوتبالیست تحصیلکرده ارزش زیادی قائل هستم.

برگردیم به پیشنهادات استقلال و پرسپولیس و ماندن شما در تیم هُما! خاطرتان باشد دیه گو ماردونا نیز پس از بارسا از تیم پرافتخار یوونتوس پیشنهاد داشت، اما خودش بعد‌ها اعتراف کرد به این دلیل ناپولی را انتخاب کرده، چون می‌خواسته خودش یک تیم را بالا بکشد و قهرمان کند نه اینکه به تیم قهرمان برود. نگاه شما آن زمان برای بازی در هُما مشابه تفکر مارادونا بود؟
من همیشه تیم‌های ضعیف‌تر را دوست داشتم. نمی‌دانم چرا، ولی وقتی یک تیم قوی برنده می‌شد من نگاهم ناخودآگاه به سمت تیم بازنده و اشک‌های بازیکنان تیم ضعیف‌تر می‌چرخید! یک طرف بازیکنان جشن می‌گرفتند و بالا و پایین می‌پریدند و من طرفدار تیم بازنده‌ای بودم که بازیکنان از شدت ناراحتی روی زمین دراز کشیده و گریه می‌کردند.

ببخشید سوالات ما کمی پراکنده است، اما الگوی حمید علیدوستی در فوتبال چه کسی بود؟
مهاجمی که خیلی دوست داشتم یوهان کرایف بود. یک بالرین در زمین فوتبال که چشم نواز بازی می‌کرد...

ستاره‌ای که نه فروارد بود و نه‌هافبک و به قول میشل پلاتینی یک بازیکن با شماره ۹ و نیم بود. سرعت کرایف پا به توپ بیشتر از سرعت بدون توپ خیلی بازیکنان بود و به قول شما در زمین به جای فوتبال هُنرنمایی می‌کرد و می‌رقصید!
توتال فوتبال هلند مدیون یوهان کرایف بوده است. بارسا و پپ گواریدولا نیز تیکی تاکا را مدیون یوهان کبیر هستند. خیلی خیلی زیاد فوتبالش را دوست داشتم. کرایف جدای از توانایی فنی بالا انسان متیم و مؤقری هم بود.

در فوتبال ایران کدام بازیکنان نظر شما را جلب کرده اند؟
حسن روشن، ایرج دانایی فرد، ناصرمحمد خانی، علی دایی، خداداد عزیزی و علی کریمی‌و امیدوارم کس دیگری را از قلم نینداخته باشم.

در فوتبال امروز ایران چطور؟
مهدی طارمی‌و سردار آزمون شاهکار هستند. ما در حال حاضر بهترین خط حمله آسیا را در اختیار داریم و این بچه‌ها به علاوه علیرضا جهانبخش عالی هستند. آن قدر خوب کارمی‌کنند که به مهدی قایدی و مهدی ترابی بازی نمی‌رسد.

دراگان اسکوچیچ و مهدی طارمی‌هم آشتی کردند. در این رابطه صحبتی ندارید؟
مهدی طارمی‌را تا جایی که شناخته ام می‌دانم پسر خوبی است. به بزرگ‌تر خودش احترام می‌گذارد و این مسائل در یک خانواده طبیعی است. دراگان اسکوچیچ را هم یک مربی خوب دیده ام. محال است یک سرمربی خوب نباشد و تیمش نتیجه بگیرد. شما دیدید مارک ویلموتس با همین نفرات به بحرین و عراق باخت.

اما کم نیستند کسانی که معتقدند درصورت صعود ایران به جام جهانی باید یک سرمربی سرشناس و بزرگ‌تر از اسکوچیچ روی نیمکت تیم ما بنشیند؟
به نظرمن همین اسکوچیچ برای سرمربیگری تیم ملی در جام جهانی خوب است. درک اسکوچیچ از فوتبال بالاست و این در چیدمان نفرات تیم ملی یا بازی‌های کشورمان مشهود است.

به عنوان یک پیشکسوت بی طرف فکر می‌کنید چرا دربی کسل کننده و نازیبا شد؟
یحیی گل محمدی و فرهاد مجیدی هر دو از مربیان جوان و فنی فوتبال ما هستند که تفکرات هجومی‌هم در فوتبال دارند. به هرحال دربی یک بازی خاص است که رسانه‌ها، مردم، هواداران و همه و همه آن را از یک هفته قبل حساس می‌کنند. فشار سنگینی روی دوش مربیان و بازیکنان است و طبیعی است این فشار تأثیرخودش را بگذارد. دراین بازی نباید باخت و این مسئله اهمیت داشته و تأثیر خودش را می‌گذارد.

آقای علیدوستی شما با این دایره وسیع واژگان و تسلط به کلام به علاوه اینکه فوتبالیست بزرگی هم بودید قطعا می‌توانید کارشناس تلویزیونی خوبی برای مسابقات فوتبال باشید. چرا برای تفسیر بازی‌های فوتبال به تلویزیون نمی‌روید؟ دعوت شده اید یا اینکه...
دوستان همه لطف دارند، اما (با تواضع خاصی) من اصلا کارشناس نیستم. کارشناسی یک بازی فوتبال تخصص بالایی می‌خواهد که من ندارم و همین جوری هم از دیدن مسابقات فوتبال لذت می‌برم.

اینکه نشان دهنده تواضع شماست، اما امیدواریم دوستان تهیه کننده تلویزیونی به جای رفیق بازی یا استفاده از کارشناسان تکراری در تلویزیون از دانش، تجربه و تفکرات امثال حمید علیدوستی استفاده کنند؟
سپاسگزارم، اما باز هم می‌گویم خودم را در حد کارشناس تلویزیونی یا فوتبالی نمی‌بینم.

(گپ و گفت به انتها رسید، اما هنوز قانع نشده بودم. اینکه با مردی اهل کتاب، مطالعه و هُنر چند دقیقه‌ای در خصوص فوتبال صحبت کنی و ... بعد یک نقطه بگذاری و تمام؟! قانع نشدم و یک روز بعد دوباره با حمید علیدوستی تماس گرفتم)

سلام آقای علیدوستی، ببخشید دوباره مزاحم شدم، اما حیف ام آمد این مصاحبه را فقط با سووال و جواب‌های فوتبالی به پایان برسانم.
چه طور؟!

می‌دانیم شما یک کتاب خوان حرفه‌ای هستید و از قضا کتابخانه بزرگی هم دارید. این علاقه و عشق به کتاب از کجا شروع شد؟
از دوران کودکی دور و بر من کتاب بود. از کتاب‌های کودک در آن دوره شروع کرده و در ادامه مسیر مطالعاتی نسبتا عجیب و غریبی را طی کردم.

می‌توانید توضیحی در خصوص این سیر مطالعاتی بدهید؟
بله، از ادبیات کلاسیک و رُمان بگیرید تا روانشناسی، شعر و این روز‌ها هم فلسفه که من را درگیر خود کرده است.

طبیعی است آدم‌ها در ادوار مختلف زندگی سلیقه‌های متفاوتی پیدا می‌کنند، اما می‌خواهم از اولین نویسندگانی که به آن‌ها علاقمند شدید بپرسیم؟
خیلی زیاد بوده و هستند. هرمان هسه آلمانی، میلان کوندرا و خیلی‌های دیگر که بخواهم یکی یکی اسم ببرم از حوصله خارج است.

یکی آلمانی و اهل طبیعت و بیزار از ناسیونالیسم آلمانی و دیگری فیلسوفی سیاسی!
به هر حال سعی می‌کردیم مطالعه کنیم و از این باغ پرازگل و میوه بهره‌ای ببریم.

نویسندگان و شاعران ایرانی چه طور؟ علاقمند بودید؟
مگر می‌شود ادیبان ایرانی را نادیده گرفت. فردوسی، سعدی، حافظ، مولانا یا نیما یوشیج، فروغ فرخزاد و صادق هدایت، چوبک، بزرگ علوی و... که واقعا نمی‌توان اسم آورد. همه ارزشمند، دوست داشتنی و مانا هستند.

شنیدیم کتابخانه بزرگی در منزل دارید. تا به حال پیش آمده دوستی یا مهمانی از شما بپرسد این همه کتاب را خوانده اید یا نه؟
این پرسشی متداول برای کسانی است که کتابخانه دارند، اما جواب من ساده است. حجم این کتاب‌ها به اندازه حجم نادانی من است!

لطفا این حرف را نزنید!
نه، این یک واقعیت است. فکر می‌کنم خیلی شانس آوردم که چنین علاقه‌ای به خواندن کتاب پیدا کردم. کتاب و کتاب خوانی یک پنجره به سوی ماوراء است. یک پدیده بسیار شگفت انگیز که آدم را با خود می‌کشد و به نقاط مختلف جهان می‌برد. اتفاقا یکی از دوستان شما زنگ زده بود و پرسید کجا هستی و گفتم درقرن ۱۷ میلادی هستم!

جدا؟!
بله، مشغول مطالعه یکی از آثار شکسپیر بودم و در حال و هوای قرن هفدهم میلادی سیر می‌کردم. شما چگونه می‌توانید به این سیروسلوک برسید؟ اینکه به دنیا آمدن خودش یک هدیه بزرگ به انسان است. ما نمی‌گوییم در ایران، آلمان یا کانادا و آفریقا متولد شدیم بلکه اغلب می‌گوییم «به دنیا آمدیم» و این دنیا آمدن خودش کلی نکته دارد. بشر اشرف مخلوقات است و آثاری که تهیه و تولید می‌کند یا ارائه می‌دهد بی نظیر است. ما ون گوگ را داریم، سبک امپرسیونیسم در نقاشی را داریم و... و... و... بسیار بسیار آثار ارجمند و فاخری که باید به آن افتخار کرد.

شما با شاگردان خودتان در فوتبال هم چنین گفتمانی داشتید؟
همواره به بازیکنانم توصیه می‌کردم کتاب بخوانند تا دریچه جدیدی به روی آن‌ها باز شود. همیشه می‌گفتم آدم تک بُعدی در دنیا شاید به جایی برسد، اما آن جایی که باید نخواهد رسید. من خودم مثل مدارس فوتبال آژاکس که به کودکان آموزش فن فوتبال می‌دهند و تمرین می‌کنند از کودکی تمرین کتاب خوانی و فیلم دیدن کردم. خوشحالم با این تمرینات دریچه جدیدی به روی من در دنیا باز شد.

این روز‌ها همه دوست دارند همه چیز را درفضای مجازی به اشتراک بگذارند و درگیر آن هستند. شما چرا اهل اینستاگرام نیستید؟
نه اینستاگرام و فضای مجازی را می‌شناسم و نه با فضای خودم سازگار است. دنیای جذاب برای من دنیای کتاب است. خورخه لوئیس بورخس شاعر و ادیب معاصر آرژانتینی می‌گوید دنیا یک کتابخانه مدون است.

شنیدیم ترانه علیدوستی فرزند هنرمند شما هم از کودکی و حتی ۶ سالگی با کتاب و کتاب خوانی آشنایی پیدا کرد. درست است؟
به هرحال خودش علاقه نشان داد، بعد‌ها در کنار کتاب، فیلم هم نگاه می‌کرد و سپس در هنرستان موسیقی تحصیل کرد.

خیلی‌ها می‌گویند جدیت و پیگیری شما باعث شد دخترتان به این جایگاه در سینمای ایران برسد و...
من خیلی کارخاصی نکردم. اینکه در کلاس‌های بازیگری امین تارخ او را ثبت نام کردیم و خودش راهش را پیدا کرد.

اینکه یک بانوی بازیگر در کنار بازی در سینما در ادبیات و ترجمه متون ادبی هم دستی بر آتش داشته باشد قدر مسلم به داشتن پدری فرزانه و مادری حکیم برمی‌گردد.
نظر لطف شماست، اما انسان با تلاش خودش می‌تواند رشد کرده و نمو داشته باشد.

بحث سینما شد و می‌خواهیم از شما بپرسیم علاقمندی به فیلم و فیلم دیدن از کجا شروع شد؟
اصولا آدمی‌هستم که تخیل قوی دارم و از دوران کودکی همواره دررؤیا به سرمی‌بردم. اوقات فراغتی هم که پیش می‌آمد همراه خانواده به سینما می‌رفتیم و با رؤیاپردازی از آن مکان بیرون می‌آمدیم. حال و هوای پس از دیدن یک فیلم جدید را هنوز هم با خودم دارم که کلی نشاط و سرخوشی به همراه دارد.

اولین فیلمی‌که دیدید را به خاطر دارید؟
اگر هم به خاطر داشته باشم شاید اهمیت چندانی نداشته باشد. مهم سوق داده شدن به سوی یک دنیا جدید و ماورایی بود که هنوز هم ادامه دارد.

می‌دانیم از دهه ۵۰ و ۶۰ آرشیو کامل و جامعی از فیلم‌های کلاسیک سینمایی دارید. به واقع چگونه درآن زمان و سختی‌ها توانستید چنین فیلم‌هایی را جمع آوری کنید؟
(با خنده‌ای کوتاه) گفتید که به سختی! خیلی زیاد دنبال فیلمنامه‌های مورد علاقه ام بودم و پیدا کردن آن کمی‌سخت‌تر بود.

آن زمان که نسخه‌های ترجمه شده نبود یا اگر هم بود کمیاب بود. این طور نیست؟
مجله فیلم آن زمان خیلی پُرو پیمان منتشر می‌شد و کنجکاوی امثال من در مورد سینما را مرتفع می‌کرد.

در همه این سال‌ها بیشتر به آثار کدام کارگردان علاقمند شدید؟
باز هم زیاد بودند و شاید کسی از قلم بیفتد، اما می‌توانم به اینگمار برگمن و فدریکو فلینی اشاره کنم. همین طور از میکل آنجلو آنتونیونی و لوکینو ویسکونتی نام ببرم که کارگردان‌های فوق العاده‌ای بودند.

پس طرفدار کارگردان‌های معناگرا هستید تا سینمای سرگرم کننده؟
گفتم که انسان در هر دوره‌ای تکامل پیدا کرده یا علائق و سلائق جدیدی پیدا می‌کند. خوب به خاطر دارم آثار برگمن را به زبان سوئدی می‌دیدم که به آن درآن دوره مسلط نبودم، اما لذت می‌بردم.

فیلم‌های برگمن بسیار سنگین است. به سینمای وسترن یا آثار آلفرد هیچکاک علاقه‌ای نداشتید؟
یک زمان‌هایی به این فیلم‌ها نیز علاقمند بودم، ولی انسان درگذر زمان تغییر می‌کند و ...

سینمای ایران را در آن سال‌ها تعقیب می‌کردید؟
صددرصد، مگر می‌شود آثار کشور خود را ندید. همین الان هم ما کارگردانان و هنرپیشه‌هایی داریم که خوب می‌بینند، بهتر فکر می‌کنند و عالی می‌سازند.

می‌توانید اسم هم ببرید؟
اسامی‌زیادی به ذهنم می‌آید، اما ممکن است کسی از قلم بیفتد و بنابراین بهتر است از همه به نیکی یاد کرده و از جواب این پرسش بگذرید!

بسیار خوب، این مصاحبه به ما که خیلی چسبید و بعد از مدت‌ها در کنار فوتبال از ادبیات و سینما هم گفتیم. ضمن سپاس از شما، به عنوان حُسن ختام این مصاحبه حرف ناگفته‌ای اگر دارید در خدمتیم؟
نه، فقط به یک جمله از خورخه لوئیس بورخس شاعر و ادیب معاصر آرژانتینی بسنده می‌کنم که می‌گوید «شاید بهشت یک کتابخانه مدور باشد.»

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی