تیتر امروز

امیر محمد قدوسی: اعتراض زنان به حجاب اجباری از اسفند ۵۷ تاکنون ادامه داشته/
گفت و گوی دیدار با یک حقوقدان درباره "طرح نور"

امیر محمد قدوسی: اعتراض زنان به حجاب اجباری از اسفند ۵۷ تاکنون ادامه داشته/"روحانی" مکلف شد مانع ورود زنان بدون حجاب به ارتش شود

اجرای "طرح نور" بهانه‌ای شد تا دیدارنیوز با دکتر امیرمحمد قدوسی، حقوقدان و وکیل یک گفت‌وگوی را انجام دهد که نتیجه آن تولید یک "ویدیوکست" بود، که می‌بینید.
سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند
گزارش اختصاصی دیدارنیوز از مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند

سردار حسین علایی در مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم ضمن بیان روایت خود از عملیات آمریکایی طبس و نحوه به شهادت رسیدن منتظرالقائم، در دفاع از عملیات ایران علیه اسرائیل گفت: اسرائیل...

انتقاد دو عضو سابق شورای مرکزی حزب اتحاد

دو عضو حزب اتحاد ملت که تا کنگره‌ی روز پنجشنبه‌ی این حزب عضو شورای مرکزی آن بودند و برای دور جدید کاندیدا نشدند، در یادداشت‌هایی در صفحات شخصی خود، به نقد این حزب اصلاح طلب پرداختند.

کد خبر: ۱۱۵۶۲۰
۰۸:۵۲ - ۱۳ آذر ۱۴۰۰

نظر دو عضو مستعفی حزب اتحاد

دیدارنیوز - اعضای حزب اتحاد در انتخابات ریاست جمهوری مواضعی متفاوت داشتند؛ بخشی از آن‌ها در هر دو انتخابات شرکت نکردند، بخشی در انتخابات شورای شهر شرکت کردند و تعدادی هم در هر دو انتخابات رای دادند.

در انتخابات روز پنجشنبه ۱۱ آذرماه ۱۴۰۰، تعدادی از اعضای شورای قبلی کاندیدا نشدند و دبیرکلی هم از علی شکوری راد به آذر منصوری تغییر کرد. 

«هیچ حرفی از ارزیابی سیاست‌ها نشد»

نسیم چالاکی، یکی از اعضای سابق شورای مرکزی در این باره نوشت: به گمانم اولین نفر بودم که از شورای مرکزی و حزب اتحاد ملت‬ استعفا دادم. برای من که کار حزبی و تشکیلاتی را از جبهه مشارکت‬ شروع کردم، کار جمعی و تدبیر مشترک هنوز هم اولویت دارد. در این سال‌های عسرت همیشه اخبار و مواضع حزب و رفقای هم‌حزبی را دنبال کردم.

امروز، اما نگرانم. در نطق‌های بزرگواران کنگره، راهکار سیاستی ندیدم، حرفی از آشتی ملی نبود، وصف چاه بود و چاره نبود. خط‌کشی بود، ولی مرزهایمان نبود، مثل شکافی که بود و پل‌کشیدن نبود. مساله‌ها خوب تعریف نشده بودند و همگی با یک عینک به وصف آنچه بر سرمان آمده، پرداخته بودند. از پذیرش مسئولیت خطا‌ها و اشتباهات یا اینکه ما چرا و چگونه به اینجا رسیدیم، هم اثری نبود.

تحلیل شرایط موجود از دید حاکمیت را کم داشت، انگار آدم فضایی‌ها برایمان طرح صیانت و حمایت و امثالهم را نوشته‌اند. انگار حکمرانان از آسمان بر سرمان نازل شده‌اند، تیر غیب به چشم و دست و پا و سر هموطن خورده است.

خلاصه بگویم غر و شکواییه بود، از همان‌ها که در کوچه و برزن همه می‌گویند. تحلیل‌ها عدد و رقم نداشت، هشدار‌ها مبتنی بر آینده‌پژ‌وهی نبود، هیچ حرفی از ارزیابی سیاست‌ها نشد حتی آن سیاست‌ها که گروه فشارش برای تصویب و اجرا خود ما اصلاح‌طلبان بودیم.

کسی نگفت چرا این همه سال دبیر کل زن نداشتیم، چرا هرگز یک اهل سنت کاندیدای دبیرکلی نبود. چرا سهم زنان افتاد به زمانی که کار تشکیلاتی در کشور با کمپین سیاسی یکی انگاشته می‌شود، درست زمانی که حرفمان در هیچ دکانی خریدار ندارد، پایگاه اجتماعی‌مان به ما بی‌اعتماد شده، اجماع درون جناحی‌مان شکننده شده و انگار حرف مشترکی نیست جز تو مقصرتری یا فلانی از فلان حزب. انگار نه انگار روزگاری کنار نام کاندیدایمان، سخنگوی زن هم داشتیم.

برای خانم منصوری عزیز امید و آرزوی موفقیت دارم، اگرچه روزگار بدتر از این زهر را هم دیده‌ایم، اما امیدوارم که نام و راهش در ساحت سیاست ایران به نیکی بماند و راه‌گشا باشد تا اگر روزی دوباره به قدرت واقعی که همان اعتماد مردم است، بازگشتیم، آن‌ها که رفته بودند، با حال بهتر برگردند، آن‌ها که مانده‌اند، بار تجربه و رواداری‌شان بیشتر شده باشد و بتوانیم همه در کنار هم بر سر راه‌حل‌ها جدل کنیم نه کاستی‌ها.

این سال‌های عسرت را بهتر آنکه بیشتر بخوانیم، گره‌های کوچک باز کنیم، راه‌های باریک را برویم، دست از گفتگو برنداریم و بپذیریم که آدم‌ها با دغدغه‌های مشترک به زبان‌های مختلف و با مسیر‌های متفاوت از ما، می‌توانند کنارمان باشند. بپذیریم که اصول ما، مصلحت‌بردار نیستند و هر کسی که از جمع ما می‌رود، مقابل ما نیست، و آنکه می‌ماند هم به ما دست وفاداری دائم نداده است.

برای ما بهترین اتفاق این است که چرخ اتحاد ما بچرخد، ولو به عرض آنان که چوب لایش می‌گذارند.

امیدوارم در این بزنگاهِ نان و آب و هوا که حزب یکدست‌تر شده، راه و رسم سیاستی بر موضع‌گیری سیاسی پیشی بگیرد و سرکنگبینِ صفرایمان شود.

تبریک دوباره با خروار خروار امید و آرزو برای خانم دبیرکل و رفقا.

«آسیب شناسی کنند که از کجا به کجا رسیدیم»

مصطفی رسته مقدم، دیگر عضو سابق شورای مرکزی هم نوشت: «به پایان آمد این دفتر، حکایت همچنان باقیست»

با برگزاری هفتمین کنگره حزب اتحاد ملت ایران اسلامی و انتخاب چهارمین شورای مرکزی حزب، دوران دو ساله حضورم به عنوان عضو شورای مرکزی حزب پایان یافت.

روزی که تصمیم به کاندیداتوری در دوره سوم شورای مرکزی گرفتم، می‌دانستم دو ساله‌ی سخت و حساسی در پیش است.

انتخابات ریاست جمهوری در پیش بود و ما مخالف حضور در این عرصه با کاندیدای نیابتی و به طور کلی حضور به هر قیمتی بودیم، کاندیدا شدیم تا در گام اول، در صورت لزوم، جلوی عدول از مبانی اصلاح طلبی را بگیریم و در گام بعدی تلاش کنیم برای هژمون کردن خوانش خودمان از اصلاح طلبی که لب لبابش دموکراسی خواهی بود و نه استمرار طلبی یا بهبود خواهی.

در این راه، فراکسیونیسم و قبول و به رسمیت شناختن تکثر در حزب را ضروری می‌دانستیم و با همین دید و با انگیزه فراوان، قدم در راه سخت و دو ساله گذاشتیم.

اما «که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل‌ها»، مشکلات از راه رسیدند و ما آدم روز‌های سخت نبودیم. جفا و بی‌مهری‌های بسیاری دیدیم، اما خودمان هم در بزنگاه‌های حساس، تعلل کردیم و درست تصمیم نگرفتیم.

تلخی‌های زیادی دیدیم، با ما تندی کردند، طعنه زدند، گاه حتی سر نخواستن‌مان دعوا بود، اما ما هم بعد از چندی، عاملیت خود را فراموش کردیم و ترجیح دادیم نقش «قربانی مظلوم» را بازی کنیم. اعتماد به نفس نداشتیم و از این و آن غول ساختیم.

با همه این حرف‌ها، در این دو سال، جایی که منسجم عمل کردیم و گرفتار مصلحت سنجی‌های الکی نشدیم و بر سر اصول ایستادیم، موفق بودیم یا اگر توفیق کامل حاصل نشد، حداقل آنچه را ناصواب می‌پنداشتیم تعدیل کردیم.

در نهایت هم در دوره چهارم ترجیح دادم کاندیدا نشوم، نه از سر انفعال، بلکه نبودنم اکتی بود در ادامه آنچه این دو سال انجام دادم، من به این خوانش منتخبین دوره چهارم شورای مرکزی حزب، که تقریباً یک دست هستند، از اصلاح طلبی و سیاست ورزی اصلاح طلبانه، نقد و اعتراض دارم و از این پس به عنوان یک عضو منتقد، بیش از پیش مواضع حزب را رصد و پایش خواهم کرد و در نقد حزب، حتی نقد بی رحمانه‌ی دوستان عزیز، کوتاهی نخواهم کرد.

پیش از همه اینها، برای دوره جدید و دبیرکل جدید آرزوی موفقیت می‌کنم. امیدوارم بتوانند واقعاً حزب را به معنای واقعی، تبدیل به حزبی پیشرو کنند، چیزی که الان نیست. لازمه این کار هم پذیرش تکثر در حزب است وگرنه راه به ناکجا آباد خواهند برد. کاش دوستان این آسیب شناسی را کنند که از کجا به کجا رسیدیم.

«در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن، شرط اول قدم آن است که مجنون باشی»

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی