تیتر امروز

«استقلال فلسطین»؛ خیلی دور خیلی نزدیک!
«دیدارنیوز» در‌ گفت‌وگو با «مصیب نعیمی» بررسی می‌کند:

«استقلال فلسطین»؛ خیلی دور خیلی نزدیک!

یک دیپلمات درگفت‌وگو با دیدار معتقد است شاید زمان استقلال کشور فلسطین مشخص نباشد ولی روند آن سرعت بیشتری گرفته است.

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد!

مرگ زهرای سه ساله به دلیل عدم پذیرش در بیمارستان، یکی از مصادیق کالایی شدن پزشکی و خدمات درمانی است. بیماری و درد و رنج آدمیان در منطق سرمایه راهی برای کسب سود بیشتر در بیمارستان‌ها و مطب پزشکان است. پولدارها به خدمات بهداشتی و درمانی دسترسی دارند و بی‌پولها باید بمیرند.

کد خبر: ۹۳۸۸
۱۵:۵۷ - ۱۹ شهريور ۱۳۹۷

دیدارنیوز ـ مرضیه حسینی: ساعت از یازده گذشته بود که مردی سراسیمه در حالی که تن نیمه‌جان دخترش را بغل کرده بود وارد بیمارستان شد و با نگرانی از پذیرش پرسید دکتر هست؟ خانم منشی به سختی لب و لوچه ژل زده‌اش را باز کرد و گفت: بشینید میان.
ـ ولی حال دخترم خیلی بد است تهوع شدید دارد چرا دکتر در اتاقش نیست؟

ـ آقای محترم این‌همه آدم مث شما نشستن بالاخره میاد دیگه.

مرد از شدت استرس نمی‌توانست بنشیند دخترش را به آغوشش چسباند و در حالی که او را می‌بوسید گفت: بابا قربونت بره یه کم دیگه تحمل کن الان دکتر میاد.

دانه‌های درشت عرق بر پیشانی دخترک نشسته بود. مادرش گریه‌کنان در حالی که ذکر می‌گفت گیره موی زرد و آبی را که به موهای طلایی دختر آویزون شده بود، درآورد و به انتهای راهرو خیره شد. منشی بدون اینکه سرش را از روی گوشی‌اش بلند کند گفت: دکتر اومد.
 
مرد از افرادی که منتظر ویزیت شدن بودند  خواست که اجازه دهند دختر او اول ویزیت شود. چند نفر ضمن همدردی با مرد گفتند: حتما حتما!
عده‌ای نیز غرولند‌کنان به نشانه رضایت چیزی نگفتند.
 
پزشک کشیک پس از معاینه‌ای سطحی با خونسردی گفت چیز مهمی نیست استراحت کنه خوب میشه.

مرد با تعجب نگاهی به رنگ پریده و بدن داغ دختر و نگاهی به دکتر که با خودکارش بازی می‌کرد انداخت و گفت: اما دکتر! دو روزه که حال دخترم بده حداقل یه آزمایش بنویسید.

دکتر که برای ویزیت بیماران بعدی عجله داشت، دفترچه را از دست مرد گرفت و با عجله چیزی در آن نوشت.

مرد دوان داون به آزمایشگاه رفت و با التماس از متصدی خواست که جواب آزمایش را سریع‌تر بدهد. تا جواب حاضر شود مدتی طول کشید.
 
دخترک خوابش برده بود و زن اشک می‌ریخت. مرد سرش را میان دستانش گرفت و آهی کشید: گذر هیچ آدمی به این بیمارستان‌ها نیفته تو این دولتی‌ها که اصلا محل سگ بهت نمیدن دکتر درست و حسابی هم که تو شیفت‌هاشون نمیذارن تو بیمارستان‌های خصوصی هم که فقط به چشم یه عابر بانک بهت نگاه می‌کنند که به جای درمانت همه فکرشون اینه‌که چطور پول بیشتری ازت بکنند. هی آزمایش‌های الکی و گرون می‌نویسن تاکید هم می‌کنند که حتما باید مال فلان آزمایشگاه باشه.

زن چادرش را روی سرش مرتب کرد و سرش را به نشانه تایید تکان داد: آره راس میگی تازه آزمایش دادن اول بدبختیه یادته پارسال آزمایش منو که تو آزمایشگاه بیمارستان دولتی ... دادیم چه اشتباهی کرده بودند و چه بیماری از توش درآوردن که مجبورشدیم باز آزمایشگاه خصوصی آزمایش بدیم برایه دونه هورمون 350 تومن ازمون گرفتن.

جواب آزمایش حاضر شد و دکتر با دیدن آن گفت ظاهرا مشکل خونی است و باید همین امشب بستری شود.

ـ ولی شما که گفتین چیزیش نیست استراحت کنه خوب میشه!

ـ فعلا که آزمایش میگه چیزیش هست.

مرد و زن که اضطرابشان چندبرابر شده بود با نشان دادن نسخه و دستور پزشک خواستند که کارهای پذیرش دخترشان  انجام شود.

مسئول مربوطه با کلافگی گفت: جا نداریم تخت خالی نیست.

ـ چی؟ یعنی چی ندارید؟ آقا توروخدا دخترم داره می‌میره! ببین! ببین! دکتر گفته باید بستری بشه.

ـ گفته که گفته منم میگم تخت خالی نیست تازه دکتر ننوشته اورژانسیه!!

زن با استیصال و گریه تقریبا فریاد زد: مگه شما مسلمون نیستید! انسان نیستید! بابا بچه‌ام داره تو دستم می‌میره! ای خدااا!

مرد که به گریه افتاده بود گفت حداقل کارهاش رو انجام بدین سرمی چیزی بهش بزنید توبغلم می‌گیرمش تا تخت خالی شه.
ـ عجب گیری کردیم آقا چرا نمیفهمی میگم نمیشه برو آقا برو یه بیمارستان دیگه!!

ـ به خداشما رحم و مروت ندارید.

مسئول با عصبانیت بلند شد و مرد را به سمت در خروجی هل داد.

شب به نیمه نزدیک می‌شد که به بیمارستان دیگری رسیدند. ترسان و نگران از اینکه اینجا هم باید به خاطر بدیهی‌ترین حقشان التماس کنند وارد شدند و به هرترتیب که بود دختر بستری شد. دکتر بیماری را عفونت شدید در خون تشخیص داد و بستری‌اش کرد. مرد و زن کمی آرام گرفتند. مرد روی زمین نشست و زن همچنان دعا می‌کرد. اما دلخوشی آنها دیری نپایید که دکتر به سمت آنها آمد. با تاسف زیر لب چیزی گفت شبیه متاسفم خیلی دیر شده بود! دکتر رفت.
 
دکتر، زنش، دیوارها و صندلی‌ها دور سر مرد چرخیدند. زن عروسک سخنگوی آبی رنگ زیبایی را به سینه‌اش چسباند:

دست کوچولو، پا کوچولو
گریه نکن، بابات می‌آد

تا خونه همسایه‌ها
صدای گریه‌هات می‌آد

گُشنه شدی؟ شیرت بدم
تشنه شدی؟ آبت بدم

خوابت می‌آد؟ لالا بکن
تا من کمی تابت بدم

تق و تق و تق، در می‌زنن
این باباته، صداش می‌آد
گریه نکن تا بشنوی
صدای کفش پاش می‌آد
 
روایت فوق که چند روز پیش در یکی از بیمارستان‌های تهران اتفاق افتاد، مشتی از خروار نظام پزشکی و روند درمان در بیمارستان‌های تجاری شده ما است.
 
با شکل‌گیری دولت مدرن از دوره پهلوی یکی از حوزه‌هایی که به‌شدت مورد توجه گفتمان نوسازی قرار گرفت، پزشکی و حوزه سلامت و درمان بود. تاسیس و گسترش بیمارستان‌ها در سراسر کشور، تاسیس آموزشگاه‌های پرستاری و قابلگی، تحول اساسی در مدرسه طب و آموزش پزشکی و مهم‌تر از آن اعزام سالانه بیش از 100 دانشجوی بورسیه متقاضی پزشکی برای تحصیل به خارج از کشور از نمونه‌های توجه دولت به این عرصه اجتماعی بود.
 
پزشکی مدرن با حمایت دولت و قانون به سرعت جای پزشکی سنتی و ناکارامد را گرفت و پزشکان با توجه به نقشی که در سلامت افراد داشتند به سرعت به یکی از مهم‌ترین و محترم‌ترین گروه‌های اجتماعی بدل شدند، آنچنان که قشر سنتی جامعه و روحانیون که عمدتا در مقابل مظاهر تمدن جدید مقاومت و مخالفت می‌کردند، پزشکی نوین را پذیرفته و پزشکان نزد آنها محبوبیت یافتند. جایگاه و منزلت اجتماعی پزشکان و همچنین درآمد آنها سبب شد پزشک شدن آرزوی هر محصلی باشد و در دوران پهلوی این شغل تحرک اجتماعی و طبقاتی سریعی را برای دارنده‌اش ایجاد می‌کرد.

در دوران انقلاب و جنگ که نظام لجام گسیخته بازار بر ارکان حیات اجتماعی ما سیطره نیافته بود، دسترسی افراد به خدمات پزشکی از طریق دولت ممکن بود. اما با آغاز عصر سازندگی و خیزش گفتمان بازار آزاد و اقتصاد نولیبرال که به بهانه کوچک کردن دولت از او خدمات‌زدایی می‌کرد،  مفاهیمی چون درمان و آموزش رایگان به حاشیه رفت.

کسب سود بیشتر به هر قیمت که منطق سرمایه‌داری است، اخلاق پزشکی و رسالت اساسی طبیب را دگرگون کرد و پزشکان به دنبال سود بیشتر از حاشیه‌ها، روستاها و شهرستان‌ها و خانه‌های بهداشت بخش‌ها،َ به شهرها سرازیر شدند. دانشگاه‌ها چونان کارخانه‌ای شبانه‌روزی بی وقفه پزشک تولید کردند و قبولی پزشکی به رویای کنکوری‌ها تبدیل شد.
 
به دنبال این تجاری شدن پزشکی، سلامت و درمان به کالایی در اختیار دارندگان پول و ثروت تبدیل و دست توده‌های مردم از بسیاری از خدمات پزشکی کوتاه شد. جذب بیمار و کندن پول از او رابطه پزشک و بیمار را به ضرر بیمار متحول کرد.
 
اغلب پزشکان درد و رنج بیماران را دست مایه کسب سود قرار داده و در این میان کسانی که پول چندانی برای درمان عمل‌های جراحی، بیماری‌های سخت، تهیه کالاها و ابزار پزشکی مورد نیاز و حتی بستری شدن را ندارند، از دریافت این خدمات محروم شده و در نهایت می‌میرند. در منطق پزشکی کالایی شده جان انسان‌ها و اخلاق و سوگند پزشکی هیچ ارزشی ندارد.
 
بیمارستان‌ها هم از همین روند پیروی کرده و از پذیرش بیمارانی که سود چندانی ندارند سرباز می‌زنند. با خصوصی شدن همه چیز، بهترین پزشکان و امکانات در اختیار بیمارستان‌های خصوصی قرار گرفت و این خدمات به تملک پولدارها درآمد.
 
ناکارامدی نظام بیمه نیز، توده مردم را به شکل روزافزونی به تحمل دردهایشان در فقدان دسترسی به امکان درمان واداشت.

در نظام متعفن نولیبرال بیمارستان‌ها و پزشکان خود به رنج و درد بیماران و مردم تبدیل شده‌اند. اگر فردی پول داشت و بیمارستان خصوصی رفت، تا ریال آخرش را از جیبش بیرون می‌کشند اگر نداشت و به بیمارستان دولتی روانه شد بی حرمتی و بی‌کیفیتی در درمان نصیبش می‌شود.

ابعاد این فاجعه تنها به حوزه درمان اختصاص ندارد. موارد و تخلفات زیر از دیگر جلوه‌های کالایی شدن پزشکی، بیمارستان‌ها و درمان در ایران است:

رشوه‌های سنگین شرکت‌های تجهیزات پزشکی به بعضی از پزشکان برای مجاب کردن بیمارستان‌ها به خرید آن تجهیزات، واگذاری غیرقانونی وظایف به زیردستان و استثمار آنها از جانب بعضی از پزشکان، البته این وضعیت به شکل زنجیری از پرستاران به بهیاران و از بهیاران به نیروهای خدماتی وجود دارد، انجام سریع معاینات و گوش نکردن پزشک به توضیحات بیمار با هدف ویزیت تعداد بیشتر بیمار، آزاد بودن ویزیت و بعضی از آزمایشات، استفاده بی‌مورد از تجهیزات پرهزینه پزشکی برای بیمار و طولانی کردن روند درمان، ساختن پرونده‌های صوری برای کسب پول بیشتر از بیماران، برگزاری دوره‌ها و کلاس‌های بی‌مورد برای پرستاران، سهام‌دار کردن پزشکان در بیمارستان، عملیات جراحی خصوصی (پرایوت رفتن) ، نابرابری شدید در بیمارستان‌ها و تشدید روابط سلطه، کرامت‌زدایی از بیماران از طریق دریافت ودیعه‌های سنگین قبل از فرایند درمان. (این لیست می‌تواند عریض و طویل‌تر شود).
 
 
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی : ۰
غیر قابل انتشار : ۰
شهرام
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۰۵ - ۱۳۹۷/۰۶/۱۹
0
0
والا راست میگه. من چند وقته دندون هامو می‌کنم می‌ندازم دور از بس هزینه های دندون پزشکی زیاده
الهام
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۲۸ - ۱۳۹۷/۰۶/۱۹
0
0
هزینه سزارین روکردن ۷تومن بعدم میگن بچه بیارید اخه ... چطورررر؟!
سارا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۰۶ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۰
0
0
لعنت به نظام نولیبرال که بردگی مردن رو ایجاد کرده که بینواسازی و فرودست سازی ایجادکرده، کارتن خوابی و تن فروشی و دیگر اشکال نابرابری محصول این سیستم هست وگرنه چرا باید در تمام دولت ها و ساختارهای سیاسی در ایران علی رغم تفاوت در خط مشی سیاسی، اسیب های اجتماعی و فقر و نابرابری به این شدت وجود داشته باشه.
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی