رائول کاسترو اعلام کرده است که از سمت دبیرکلی حزب کمونیست کوبا استعفا میدهد. آیا نسیم تغییر به درون این کشور آمریکای مرکزی میوزد یا آن که «تداوم» در کوبا هنوز حرف اول را میزند.
دیدارنیوز - «رائول کاسترو»، آخرین بازمانده از نسل انقلابیون کوبا که هرگز نتوانست از سایه برادرش، «فیدل» خارج شود، قصد دارد در نشست سه روزه حزب کمونیست این کشور، از عرصه سیاسی هاوانا خداحافظی کند و به حاکمیت ۶۲ ساله «کاستروها» پایان داده و کوبا را به نسل جوان بسپارد.
بهگزارش خبرگزاری «آسوشیتدپرس»، «رائول کاسترو» که در نشست سال ۲۰۱۶ اعلام کرده بود، قصد دارد در هشتمین نشست کنگره از دبیرکلی حزب کمونیست استعفا دهد، سال ۲۰۱۸ اولین گام را به این منظور برداشت و با اعلام اینکه دیگر نمیخواهد رئیس جمهوری کوبا باشد، زمینه را فراهم کرد تا پارلمان، کرسی ریاست جمهوری را به «میگل دیاز کانل» بسپارد. او اکنون نیز در نشست سه روزه حزب کمونیست کوبا قصد دارد، دومین و آخرین گام را در این خصوص بردارد و از ریاست حزب کمونیست کنار برود تا همانطور که پیشتر در مصاحبهای گفته بود، بنشیند و به نوههایش نگاه کند و کتاب بخواند. اما این گام نهایی، مردم کوبا را که از سال ۱۹۵۹ «کاستروها» را حاکم مطلق خود میدیدند وحشتزده کرده است. آنها نگران آینده خود و کشورشان هستند که چندین دهه است توسط امریکا در انزوا نگه داشته شده است.
به گزارش «انبیسی نیوز»، «رائول کاسترو» در حالی بازنشسته میشود که کوبا بهعنوان یکی از آخرین کشورهای کمونیست جهان، با چالشهای زیادی دست و پنجه نرم میکند. اقتصاد این کشور سال ۲۰۲۰ بهدلیل پاندمی کرونا، ۱۱ درصد کوچکتر شد. تحریمهای امریکا علیه این کشور نیز که در دوره «باراک اوباما» امید به حذف آنها میرفت، توسط «دونالد ترامپ» سختتر شدند. دولت نیز فاقد ارز لازم برای واردات غذا و واکسن کرونا است. همه اینها باعث شده برخی خانوادههای کوبایی فقیرتر از قبل شده و کمربندها را محکمتر ببندند. هرچند تلفات کوبا در پاندمی کووید ۱۹ نسبت به سایر کشورها اندک است، اما به هر حال کرونا نیز یکی از عوامل نگرانکننده برای مردم کوبا است. با توجه به مجموع این مسائل که باعث افزایش نارضایتی عمومی هم هست، میتوان براحتی گفت، کوبا در یکی از سختترین برهههای تاریخی خود قرار گرفته است. در واقع شرایطی که امروز کوباییها تحمل میکنند، تنها تا حدودی مشابه شرایط این کشور در دهه ۱۹۹۰ و بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است. اما این دو دوره یک تفاوت برجسته با هم دارند. سختیها و مصائب دهه ۱۹۹۰ تحت حاکمیت «فیدل کاسترو» که از کاریزمایی فوقالعاده برخوردار بود، باعث شد، مردم بیش از قبل با یکدیگر متحد شده و به نبرد با مشکلات بروند. اما اکنون، کوبا در فقدان «فیدل»، فاقد اتحاد و انسجام پیشین است.
با این حال کارشناسان و تحلیلگران درباره کوبای بدون کاستروها نظرهای متفاوتی دارند. «ویلیام لئو گراند» استاد دانشگاه امریکایی در کوبا، معتقد است: «کنارهگیری رائول از ریاست حزب کمونیست، دست دیاز کانل را برای انجام اصلاحاتی که خیلی پیش از این باید انجام میشد، باز میگذارد.» اشاره او به طرحی است که «دیاز کانل» سه ماه پیش امضا کرد. این طرح که پیش از این در کنگره ارائه شده بود، سیستم ارز دوگانه در این کشور را یکپارچه میکند. در نقطه مقابل او «آلینا لوپز»، مورخ کوبایی میگوید: «آنها هرگز نمیتوانند یک تغییر واقعی در کوبا ایجاد کنند، زیرا هر تغییری مستلزم انتقاد از خویش است.» و البته بیلبوردهایی که این روزها در هاوانا در نزدیکی مقر برپایی کنگره حزب کمونیست به چشم میخورد و بر آنها با رنگ قرمز کلمه «تداوم» دیده میشود نیز گویای همین امر است و نشان میدهد، هر تغییری در کوبا، محکوم به کندی حرکت است.
در این میان برخی هم معتقدند، سخت بتوان کوبا را فارغ از «کاستروها» دید و حتی با بازنشستگی «رائول» هم انتظار میرود او همچنان با نفوذترین فرد در کوبا باقی بماند. به گزارش «فرانس ۲۴»، «کارلوس آلزوگارای»، دیپلمات پیشین کوبایی میگوید: «حتی فکر اینکه رائول کاسترو از زندگی سیاسی دست بکشد هم دشوار است. او همیشه خواهد بود. همانطور که وقتی دنگ شیائو پینگ، از سیاست چین کنار رفت، همچنان حضور زنده داشت و حرف آخر را میزد.»
گزارش: بنفشه غلامی
یک مورد پررنگ ان قهرمان سازی از رهبر کوبا فیدل کاسترو می باشد.
فیدل کاسترو نیز در سال 1962 با امریکا پنهانی وارد معامله شد و بحران موشکی کوبا را که یک بحران ساختگی و کنترل شده بود راه انداختند و با وانمود به وجود 80 موشک اتمی شوروی در خاک کوبا چند ماه دنیا را در ترس و وحشت نگاه داشتند. بعد از این قضیه اقای کاسترو
مزد کارش را گرفت و تا پایان عمرش بر کوبا حکومت کرد و بعد از مرگش برادرش حکومت را در دست گرفته است.
در سال 93 میلادی میخائیل گورباچف رهبر شوروی کاسترو را خائن به بشریت معرفی نمود و این می تواند اشاره اقای گورباچف به بحران موشکی کوبا و همکاری پنهانی کاسترو با امریکا برای القای ترس از سلاح اتمی به کشورهای جهان باشد.
و الا چه خیانتی می تواند از سوی کاسترو رهبر کشور کوچک و بی اهمیت کوبا صورت گرفته
باشد و انقدر این خیانت بزرگ باشد که اقای گورباچف چنین حرفی بزنند و این خیانت را متوجه
همه جهانیان بدانند.