مدتهاست که سخن از سنجش صلاحیت حرفهای معلمان میرود. اما آیا چنین فرآیندی در عمل قابل اجراست یا مانند بسیاری از بخشنامهها تنها روی کاغذ است و نمیتوان امیدی به اجرای جدی آن داشت؟
دیدارنیوز – رسول شکوهی: معلمی شغل انبیا است. حتما این جمله را بارها شنیده اید و به آن فکر کرده اید. معلمها به این خاطر که وظیفه اصلی شان تعلیم و تربیت دانش آموزان است و پیامبران نیز در معنای عام رسالتی جز تربیت انسانها ندارند، تاحدودی کاری یکسان میکنند. برخی البته با این ایده موافق نیستند و معتقدند نباید معلمان را به آسمانها برد و باید آنها را به عنوان گروهی مهم در جامعه در نظر گرفت و با این نگاه هم حقوق و مزایای آنها را به موقع و درست پرداخت کرد و هم صلاحیتهای عمومی، تخصصی و حرفهای آنها را سنجید و ارتقا داد.
سجنش صلاحیتهای مختلف نیروی انسانی یکی از اصلیترین دغدغهها در هر وزارتخانه و سازمان دولتی و غیردولتی است. البته در بسیاری از نهادهای دولتی این حساسیتها کمتر وجود دارد و ارتباطات است که حرف اول را میزند. اما در حوزه آموزش و پرورش به این خاطر که معلمان وظیفه مهمی به دوش دارند و آن تربیت نسلهای بعدی کشور است نمیتوان اهمال را پذیرفت و حتما نیروی انسانی شاغل در آموزش و پرورش به خصوص معلمان باید با حساسیتهای بالایی استخدام شوند و بعد از استخدام نیز نظارت بر عملکرد آنها ادامه داشته باشد. این نظارت کمک میکند که در فرآیند توانمندسازی معلمان با دست پر وارد شویم تا در نهایت به سود نظام تعلیم و تربیت رسمی عمل کرده باشیم.
معلمی در ایران فراز و فرودهای بسیاری داشته است. از دهه ۴۰ و ۵۰ که با گسترش آموزش و پرورش عمومی معلم نقش محوری و کاریزماتیکی داشت و از جمله مشاغل با اهمیت و با شان اجتماعی بالایی بود به دهه شصت رسیدیم که متناسب با شرایط آن دوره کشور تصویری پیامبرگونه برای معلمان میتوان متصور شد که در اکثر حوزهها تاثیر گذار بودند. در دهه هفتاد و و اوایل هشتاد با رشد دانشگاهها و تمایل زیاد به تحصیلات در این مقطع به تصویری از معلمان رسیدیم که نقش رابط و پل بین مدرسه و دانشگاه را بازی میکرد. در دوران بعد از آن تا امروز تقریبا نمیتوان معلمان را با مشخصه خاصی تصویر کرد. هیچ کدام از ویژگیهای دوره قبل دیگر وجود ندارد و آشفتگی و مشکلات اقتصادی و تبعیض و پایین آمدن شان اجتماعی معلمان مواردی است که میتوان در تصویر معلمان در دوره فعلی خاطر نشان کرد.
یکی از کارهایی که برای احیای معلمی در جامعه ایران باید صورت بگیرد فارغ از اصلاحات ساختاری و نگرش کلان در آموزش و پرورش، سختگیری و نظارت و توانمندسازی هر چه بیشتر و بهتر در رابطه با این شغل است. معلم شدن نیازمند احراز صلاحیتها و شایستگیهایی است که در مصوبات شورای عالی و دستورالعملهای شرایط و ضوابط جذب معلم در آموزش و پرورش آمده است که دارای سه بخش مهم صلاحیتهای عمومی، تخصصی و صلاحیتهای حرفهای است که کسب آن از سوی داوطلبان، شرط ورود به شغل معلمی است.
نظارت و پیگیری عملکرد معلمان رویهای است که در اکثر کشورهای جهان رعایت میشود. معلمان بعد از مدت کوتاهی که از استخدامشان میگذرد باید تحت نظارت مشاورین و متخصصین تعلیم و تربیت قرار بگیرند و هر چند وقت یکبار آزمون بدهند تا سلامت روان و صلاحیتهای حرفهای آنها ارزیابی و به روز شود. در ایران نیز بحث سنجش صلاحیت حرفهای معلمان مطرح است و در شهریور ۹۹ برنامهای تحت عنوان «شیوه نامه اجرای برنامه سنجش صلاحیت و توسعه شایستگیهای حرفهای منابع انسانی (معلمان)» منتشر شد.
در تعریف صلاحیت حرفهای آمده است: «مجموعهای از دانش، بینش، نگرش ها، رغبت ها، شایستگی ها، توانمندیها و مهارتهای مرتبط با شغل که فرد را در فرآیند تعلیم و تربیت و انجام صحیح وظایف، توانا میسازد تا مسئولیت خطیر خود را در موقعیتهای آموزشی – تربیتی با تبحر، استقلال و آزادی عمل بیشتری انجام دهد».
گواهینامه سنجش صلاحیت حرفهای برای معلمان، یک مدرک مهارتی و ارزیابی است که هر پنج سال یک بار صادر میشود. روند صدور این گواهینامه براساس «مهارتهای لازم برای تدریس و کلاسداری» و «ویژگیهای شخصی و قدرت بیان و صلاحیت اخلاقی» و نیز «قدرت بیان و توانمندیهای اجتماعی و روانی» افراد هدف گذاری شده است.
در همین راستا با نرگس ملک زاده مدیر مدرسه و از فعالین فرهنگی گفت و گویی داشتم. ملک زاده در ابتدا به این نکته اشاره کرد که در مرحله اول باید بدانیم که چه انتظاری از معلم داریم و معلم هم باید بداند که با چه معیارهایی ارزیابی خواهد شد. او در این باره میگوید: «معلم باید فرصت داشته باشد و بداند که سرفصلها و معیارهای ارزیابی چیست و متناسب با آنها تلاش کند».
این فعال فرهنگی اشارهای به بحث رتبه بندی و سنجش صلاحیتها میکند و میگوید: «به عنوان مثال در بحث رتبه بندی معلمان یکی از عوامل، گذراندن ۲۰۰ ساعت دوره ضمن خدمت در سال است. بیشتر همکاران این میزان ساعت را گذرانده اند، ولی بخش دیگری از فرهنگیان هستند که به خاطر اینکه دورهها هیچ تاثیری برای آنها نداشته و فقط جنبه ظاهری و پر کردن ساعت داشته شرکت نکرده اند و الان شرط ثابت برای رتبه بندی ۲۰۰ ساعت دوره ضمن خدمت در سال گنجانده شده است».
این مدیر مدرسه در بخش بعدی صحبتهای خود به سراغ بحث توانمندسازی معلمان رفت. او به این مساله اشاره کرد که بخشی از مسائل آموزشی و توانمندسازی را معلمان خودشان انجام میدهند و برای خود وقت میگذراند، ولی وزارتخانه باید بستری را برای معلمان ایجاد کند که افراد متخصص درون مجموعه آموزش و پرورش با توجه به نیاز سنجیهای دائمی که صورت میگیرد معلمان را توانمند کنند.
ملک زاده در این باره میگوید: «معلمی بحث بسیار تخصصی است و نمیتوان این توانمندسازیها را در بیرون از مجموعه آموزش و پرورش پیدا کرد. به عنوان مثال این روزها که آموزش مجازی و تولید محتوای اختصاصی فضای مجازی داغ است مجموعه آموزش و پرورش باید معلمان را در این راستا توانمند کند، چون معلمها نمیتوانند هزینههای هنگفت آموزش تولید محتوای مجازی را تقبل کنند».
ملک زاده در بحث نظارت به این نکته اشاره دارد که نباید این نظارتها مقطعی باشد و دائمی بودن و جدی بودن نظارتهایی که راه فرار نداشته باشند اهمیت زیادی دارد. او به ملاکهای نظارت و ناظرین و کارشناسان آموزش و پرورش هم اشاره میکند و میگوید: «ملاکها باید با توجه به شرایط تغییر کند و ارزشیابی دائم صورت بگیرد. افرادی که به عنوان ناظر معرفی میشوند یا مسئولیت نظارت را برعهده دارند نیز باید افرادی باشند که از معلمان توانمندتر باشند نه اینکه کارشناس فلان منطقه با توجه به پست سازمانی که دارد خود نیاز به آموزش و توانمندسازی داشته باشد».
عینی و ملموس بودن معیارهای ارزیابی نیز نکته دیگری بود که نرگس ملک زاده به آن اشاره داشت. براساس گفتهای او معیارها باید در مسائل کلاس و مدرسه قابل اجرایی باشد و مسائل انتزاعی که قابل اجرا و ارزیابی نیست از فرایند ارزیابی خارج شود. این فعال فرهنگی در این رابطه میگوید: «گفته میشود که در نظارتها امکان کسر رتبه و امتیاز وجود دارد، ولی در عمل فکر میکنم که همه چیز به مانند گذشته پیش میرود و راه برای کسب رتبه و امتیاز و تایید صلاحیت باز است. همیشه راه فرار یا اجرای متفاوت در بخش نامههای آموزش و پرورش وجود دارد. به نظر من اگر بخش نامه امکان اجرایی شدن را داشته باشد راههای فرار آن هم برای رسیدن به آن بندها باز است. همین آزمونها و ضمن خدمتی که برای رتبه بندی در نظر گرفته اند، کمتر کسی آنها را انجام میدهد و با هزینه محدود میتوان آن را به فرد دیگری سپرد و امتیاز شغلی آن را دریافت کرد.»
در پایان گفتگو از نرگس ملک زاده درباره معیارهایی که خود در کارش به عنوان مدیر برای ارزیابی معلمها استفاده میکند پرسیدم. او در این باره میگوید: «ما اگر براساس بخش نامهها بخواهیم پیش برویم هم ارزشیابی ماهانه داریم و هم ارزشیابی سالانه. اما بعضی از بندهای بخش نامهها مخصوصا در ارزشیابی سالانه که فرمهای ثابتی برای کل کشور در نظر گرفته شده ضرورتی ندارد. من به عنوان مدیر مدرسه معلم را بر اساس ارتباطی که با دانش آموز و خانواده دارد و همچنین رضایتی که خانواده و دانش آموز و همکار از معلم دارند ارزیابی میکنم. بر اساس نتایجی که از کلاس یک معلم بیرون میآید چه از لحاظ درسی و چه از لحاظ رفتاری و تاثیرگذاری اجتماعی که بر دانش آموز دارد ارزیابی میکنم. کار گروهی و سطح همکاری که با کادر مدرسه دارد ملاکهای شخصی است که من به عنوان مدیر برای نظارت و سنجش و ارزیابی معلمان در نظر میگیرم».