دیدارنیوز ـ
سرویس بینالملل: الیس لابات استادیار دانشگاه آمریکایی در واشنگتن از مبارزه فرماندهان یگانهای مدافع زنان کرد موسوم به YPJ گفته و
دیدار ترجمه اختصاصی آن را ارائه کرده است.
منبع: فارین پالیسی نویسنده: الیس لابات، استادیار دانشگاه آمریکایی در واشنگتن مترجم: حمیدرضا بابایی
از نظر بسیاری از مردم در خارج از عراق و شمال شرق سوریه، دولت اسلامی (داعش) چیزی شبیه توهم است. اما برای فرماندهان "یگانهای مدافع زنان کُرد" (YPJ) ـ یکی از شجاعترین نیروهای مبارز زمینی ـ این گروه تروریستی به هیچ وجه چنین ماهیتی ندارد. زنان YPJ از نزدیک شاهد وحشیگری نیروهای داعش بودند که به زنان تجاوز میکردند، آنها را میکشتند و در برخی موارد سر از تنشان جدا میکردند. مبارزه وجودی آنها علیه داعش از طرف دیگر نبردی بود در دفاع از ارزشهایشان، یعنی برابریِ زنان و حکومت خودمختار دمکراتیک، ارزشهایی که به شدت به آنها متعهدند.
نویسندگان چندانی ـ اگر نگوییم هیچ نویسندهای ـ داستان آنها را بهتر از "گیل زیمگ لِمِن" روایت نکرده است. او در کتابش با عنوان "دختران کوبانی" داستان مبارزان زنِ کُردی را با جزییات ثبت کرده است که با شکست داعش، افسانه ساز شدند... لمن، که عضو اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا و مولف دو کتاب دیگر در خصوص زنان قهرمان است، آشکارا مبارزات طاقت فرسای YPJ را با داعش در میدان نبرد به تصویر میکشد؛ از بازپسگیری شهر استراتژیک "مونجاب" در شمال شرق سوریه در سال ۲۰۱۶ تا آزادسازی نهایی "رقه"، مقر اصلی داعش، در سال ۲۰۱۷. خواننده در این کتاب، حسِ مورمور شدن در زانوهای تک تیراندازی را لمس میکند که برای شلیک، چمباتمه زده و صدای هیس هیسِ پیکارجویان داعش را که فرماندهان زن را به تمسخر میگیرند، در امواج رادیویی میشنود.
این زنانِ سرسخت و بااراده، از سربازانِ تحت فرمان خود حفاظت میکردند، که بسیاریشان مبارزان مَرد بودند؛ و در عین حال بسیار به آرمانهایشان تعهد داشتند. این مساله صرفا جنگ نظامی نبود، بلکه مبارزهای سیاسی و مسئولیتی است برای شکل دادن به آینده نسل بعد. همان طور که لمن میگوید، زنانِ چندانی در میان آنها نیستند که از قدرتشان احساس راحتی کنند و برای برخورداری از آن متاسف باشند. مثلا، وقتی زمان عبور از رود فرات برای آزاد سازی مونجاب فرارسید، زنان YPJ نخست در تاریکی شب حرکت کردند تا امنیت در ساحل رود برقرار شود. با افزایش پیروزیهایشان علیه داعش، آوازه آنها در منطقه پیچید، و زنانی از عراق، ایران و ترکیه به آنها پیوستند.
همانطور که لمن میگوید، دیدگاههای ایدئولوژیک کردها برای حضور کامل واشنگتن در جنگ، دردسر هم ایجاد کرده بود. پیشرویهای چشمگیر داعش در سوریه در حوالی سال ۲۰۱۴ آمریکا را بر آن داشت تا به تشکیل نیروی زمینی داوطلبی بیندیشد که مایل و قادر باشد این مناطق را بازپس بگیرد. YPJ یک شریک طبیعی محسوب میشد که البته سایر گروههای کرد هم به آنها پیوستند. این نیروها که زنان در راسشان قرار داشتند، تا همان زمان هم درگیر مبارزه با داعش بودند و به حمایتهای بینالمللی نیاز داشتند. برخلاف مخالفان سوریه که با نیروهای دولت بشار اسد میجنگیدند، کردها بر دفاع از مناطق خود متمرکز بودند و به این ترتیب احتمال هرگونه رویارویی با روسیه کاهش مییافت. ولی ترکیه به دلیل ارتباط این گروه با کردهای مخالف دولت آنکارا ـ موسوم به PKK ـ با هرگونه حمایت آمریکا از نیروهای مسلح کرد مخالف بود گرچه آنها نیروهایی را تشکیل داده بودند که سرانجام داعش را به عقب راندند.
تمام داستانهای لمن به کوبانی ختم میشود، شهری در شمال سوریه و زادگاه بسیاری از فرماندهان و همچنین مکانی که نیروهای YPJ نخستین ضربه اساسی را نصیب داعش کردند. در سال ۲۰۱۶ کوبانی در آستانه سقوط به دست داعش قرار گرفت؛ "رجب طیب اردوغان" رئیس جمهور ترکیه تهدید کرد اگر آمریکا مبارزان کرد را در میدان نبرد مسلح کند، دسترسی ائتلاف بینالمللی علیه داعش به پایگاه هوایی اینجرلیک ترکیه را مسدود خواهد کرد. در همان زمان، دولت اوباما تصمیم گیری در این زمینه را به تیم انتقالی دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب وقت واگذار کرد، و آنها نیز تصمیم گرفتند به کردها کمک تسلیحاتی نکنند.
اما ترامپ تغییر رویه داد و سرانجام YPJ را مسلح کرد و آنها نیز در کنار گروهی موسوم به نیروهای دمکراتیک سوریه (SDF) رقه را از داعش بازپس گرفتند...
به نوشته لمن، نیروهای ویژه آمریکایی که با فرماندهان زن کرد همکاری میکردند، به خاطر شجاعت و عزم آنها، احساسی از تحسین، غرور و حتی حسادت داشتند؛ و البته حسی از گناه کاری نیز داشتند: حتی پیش از سقوط رقه، آنها میدانستند در واشنگتن برای استقبال از آنچه که قرار است پس از داعش رخ دهد، اراده سیاسی وجود نداشت. مقرر بود تا آمریکا اشتباهاتش را در عراق، افغانستان و لیبی، این بار نیز تکرار کند یعنی پیروزی در جنگ از طریق نابودی صلح که نتیجه نبودنِ حمایتهای سیاسی بود. در هر مورد، آمریکا فضا را به دولتهای ضعیف و نهادهای شکننده واگذار کرد و فضایی برای تروریستها فراهم شد. داعش، خود علامت ضعفِ دولت سوریه بود، و مقامات پیش بینی میکردند اگر ریشههای بی ثباتی خشکانده نشود، این گروه باردیگر ظهور خواهد کرد.
اما خطر دیگری وجود داشت. بعد از شکست داعش، اردوغان تهدید کرد به شمال سوریه حمله میکند تا نیروهای کرد را از مناطق مرزی دور کند، زیرا نگران بود کردها نزدیک مرزهای ترکیه به صورت دایم مستقر شوند. ترامپ در تماس تلفنی با اردوغان در سال ۲۰۱۹ به صورت نانوشته موافقت خود را با این حمله اعلام کرد و به نیروهای آمریکایی دستور داد برای گرفتار نشدن در تبادل آتش، از مناطق مرزی دور شوند. وی در توییترش نوشت "شاید دیگران بخواهند بیایند و در دفاع از یک طرف درگیر، بجنگند. بگذارید بیایند!"
بعد از تماس تلفنی ترامپ با اردوغان، نیروهای ترک حملات خود را به کوبانی آغاز کردند که در نتیجه آن ۲۰۰ غیرنظامی کرد کشته و بیش از ۱۰۰ هزار نفر آواره شدند.
قلبم فروریخت وقتی که این بخش از گزارش لمن را خواندم که نوشته بود مبارزان زن بار دیگر مجبور بودند از زادگاهشان در مقابل نیروهای تحتالحمایه ترکیه حفاظت کنند، در همان جایی که به تازگی آن را از داعش آزاد کرده بودند؛ آن هم در کمال ناباوری از این که واشنگتن بی تفاوت فقط نظاره گر تحولات بود. لمن مینویسد، "بعد از شوک اولیه که ناشی از عقب نشینی سریع آمریکاییها بود، هر کدام از آنها به کار خود مشغول شدند یعنی دفاع از شهرهایشان. این یعنی بازگشت به جنگ برای همه آنها. آمریکا هرگز وعده نداده بود تا از کردهای سوریه در مقابل ترکیه حمایت کند، حتی زمانی که آنها را ترغیب کرد مناطق بیشتری را در اختیار بگیرند. اما آمریکا وقتی از آنها خواست مسئولیت مبارزه با داعش را برعهده بگیرند، در حقیقت هدفی را به آنها واگذار کرده بود، زیرا توانایی، میزان حضور و توانایی آنها در درک اوضاع، در حال افزایش بود. یک دیپلمات ارشد آمریکایی که با کردها همکاری میکرد، در یادداشتی از تهاجم ترکیه به عنوان "تلاشی عامدانه برای نسل کشی قومی" یاد کرد که اعتبار آمریکا را خدشه دار و جنگ با نیروهای باقی مانده از داعش را تضعیف کرد.
با توجه به گزارشات منتشر شده از سازماندهی مجدد داعش، رئیس جمهور "جو بایدن" به زودی باید در خصوص ادامه حضور در سوریه و یا بیرون راندن نیروهای بازمانده آمریکایی از این کشور، تصمیم بگیرد. وی همچنین باید در اینباره تصمیم بگیرد که آیا بار دیگر در مشارکت با گروه موسوم به نیروهای دمکراتیک سوریه، مقابل احیاء داعش بایستد یا خیر.
اما کردها بعد از آن دشواریها به حیات ادامه میدهند. آنها نمیتوانند به جنگ با داعش اولویت بدهند، شهرهایشان را بازسازی کنند، از شهروندانشان حفاظت کنند و در عین حال مجبور باشند با ترکیه بجنگند. اگر بایدن شهامت داشته باشد و مقابل اردوغان بایستد و به عنوان پیش شرطی در روابط آمریکا ـ ترکیه، حمایت از کردها را نیز لحاظ کند، در این صورت دیپلماسی آمریکا میتواند باعث تفاوتی چشمگیر باشد.
لمن مینویسد، حتی پیش از تهاجم ترکیه، کردها نمیخواستند با ترکیه بجنگند، زیرا آنها بهتر از هر کس دیگر از امکانات نابرابر نظامی مطلع بودند و برای اجتناب از جنگ، به هر شیوهای متوسل میشدند. در حقیقت به درخواست آمریکا، نیروهای دمکراتیک سوریه تمام مواضع خود را که با هدف دفاع در مقابل ترکیه درست شده بود، نابود کرد.
"روژا" یکی از فرماندهان زن کرد میگوید "سرانجام این مناطق در کنترل ما قرار نگرفت. واقعا دردناک است که مجبوریم با ترکیه در همان جایی بجنگیم که از اشغال داعش آزاد کرده بودیم."