دیدارنیوز - محمدرضا نیک نژاد*: "آقا غلط کردم بچهام را به مدرسه دولتی فرستادیم، اصلا اشتباه کردم به مدرسه فرستادم! خاک بر سرم، خاک! این چه وضعیست؟ من فردا دست بچهام را میگیرم میبرم به آموزش و پرورش منطقه و از آنها میخواهم که از او آزمون بگیرند! میخواهم بدانم که این بچه امسال و با این آموزش مجازی لعنتی تا چه اندازه درسهایش را یاد گرفته است! این چه مسخرهبازی است؟ من از آموزگارش راضیم چرا که میبینم شب و روز برای بچههای ما وقت میگذارد، اما واقعا این آموزش مجازی و سامانه شاد و آموزش مجازی بازدهی ندارد! داریم روانی میشویم! من نمیدانم به دانشگاهم برسم یا به خانه و خانوادهام یا به درس این بچه؟ اصلا ما غلط کردیم که در این مملکت بچه دار شدیم! بیچاره شدیم و هیچ کس هم به دادمان نمیرسد! ... "
بند بالا درد و دلِ مادر یکی از همکلاسیهای پسر کلاس ششمم است و نشان دهنده اوج عصبانیت از روند آموزش در دوران کرونا. پیش و پس از او هم شاهد گلایههای صوتی دیگر مادرها بودم و آنچه که کم و بیش در سخنان همه آشکار بود خستگی و دلزدگی و عصبانیت و فرسودگی بود؛ آری فرسودگی! بنابر آماری که در همین روزها در رسانهها منتشر شد فشار دوران کرونا بیش از هر کس بر دوشِ مادران و حتی دختران افتاده و بسیاری از مادران دچار فشارهای روحی و جسمی گستردهای شدهاند. این فشارها بیگمان و سرراست بر کیان خانوادهها آسیب وارد کرده و میتواند در کوتاه و میان مدت و حتی درازمدت پیامدهای ناخوشایندی برای افراد در پیداشته باشد؛ فشارهایی که بخشی از آن در گفتار این مادر نمایان است.
در یک دستهبندی کلی، دانشآموزان کشور در دوران کرونا به دو بخش بزرگ تقسیم شدهاند؛ بخشی که به ابزارها و امکانات بایسته برای آموزشِ مجازی دسترسی دارند و کم و بیش آموزش میبینند و بخش دیگری که از آن امکانات بیبهرهاند. گرچه بخش نخست طیف گستردهای را در برمیگیرد، اما ویژگی مشترک آنان درگیری سخت خانوادهها-به ویژه مادران- با درس و مشق و آموزش و نمره و آزمون بچههاست؛ درگیری که بسیار هم آزار دهنده و فرساینده شده است. خانوادههای آموزش ندیده و بدون آمادگیِ پسینی، ناگهان در ارتباط با آموزگارانی قرار گرفتهاند که خود نیز در تکاپویِ یافتن راه و چاره برای آموزشِ بهینه، آن هم با آزمون و خطا هستند؛ شرایط دلهرهآور برای هر دو سوی داستان پدید آورده که پیامدش آوارِ یادگیری بر سر دانشآموزانِ چنین خانوادههاییست. گستردگی درسها- چه از نظر شمار کتابها و چه حجمِ آنها، زمان محدود، تنوعِ اندک و روندِ خسته کننده آموزشهای مجازی، نگاه کمی و نمره-محورِ خانوادهها به آموزش، نبودِ ارتباطِ همدلانه استوار بر همکاری و همافزایی میان خانه و مدرسه برای گرهگشایی از آموزشِ بچهها، بیبرنامگی، بیعملی و سردرگمی نهادِ آموزش در این دوران و در نتیجه تنها ماندن آموزگار و خانواده، نبودِ مهارتهای گفتگو و روشهای گروهیِ حل مسئله و ... ریشه بخشی از فشارهای دوران کرونا بر گروه نخست است.
دومین بخشِ جمعیت دانشآموزی در دوران کرونا از یکی از مهمترین حقوق خود یعنی آموزش بازماندهاند. آمارِ دستاندرکاران از دانشآموزان بازمانده از آموزشِ مجازی در دوران کرونا از ۳۰ تا ۵۰ درصد متفاوت است؛ چیزی میان ۴ میلیون و دویست تا ۷ میلیون دانش آموز! زیاد است نه؟ بیگمان وحشتناک است! خدشهای سنگدلانه و بسیار آزار دهنده بر عدالتِ آموزشی، آن هم به این گستردگی، بیهمتا و بیمانند است! گرچه پیش از این نیز عدالت آموزشی در گوشه-گوشه کشور چنگی به دل نمیزد، اما کرونا شکافِ متعفنِ نابرابری را بیش از گذشته در برابر چشمها نهاد و زخمِ کهنه آن را باز و بازتر کرد. بیگمان توزیع نابرابر امکاناتِ آموزشی و کوتاهیِ دولتها در برابر این شکاف در گذشته، زمینه این فاجعه بزرگ ملی را فراهم کرد و شوربختانه همچنان در میانه دعواهای سیاسی درونی و بیرونی به چشم دستاندرکاران و جامعه نمیآید.
نکته شایان توجه آن است که کرونا، گرفتاری هر دو بخشِ جامعه آموزشی ما را به شدت ژرفا بخشیده است؛ به ویژه آن که آموزشِ حضوری، کمینهای از آموزش را برای بخش گستردهای از گروه دوم فراهم میکرد و شکاف نابرابری آموزشی را کاهش میداد؛ بنابراین بازگشایی مدرسهها میتواند بخشِ مهمی از دلنگرانیهای آموزشی در هر دو بخش را از میان بردارد.
گرچه همچنان موضوع واکسیناسیون در ایران با، اما و اگرهای جدی سیاسی همراه است، اما اگر قرار باشد واکسیناسیونی رخ دهد پیشنهاد میشود فرهنگیان در اولویتهای نخست قرار گیرند؛ چنانچه برخی از کشورها چنین کردند. نیروهای مدرسهای در کشور چیزی نزدیک ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار تن هستند. واکسیناسیون آنها و البته دانشآموزانی که خود، یا از اعضای خانوادههایشان، بیماری زمینهای دارند، میتواند زمینه بازگشایی مدرسهها در همهی کشور را فراهم کند. این کار بیگمان هم ناکارآمدی آموزش و البته فشارهای آموزشی، روانی و جسمی بر خانوادههای بخش نخست را کاهش میهد و هم شکاف نابرابری آموزشی برای بخش دوم را، دستکم، به نقطه پیش از آغاز همهگیری نزدیک میکند. آموزش از گسترههایی است که با همه گیری کرونا به شدت آسیب دیده است باید امیدوار بود با چنین کاری از آسیبهای بیشتر بر آن جلوگیری شود.
*آموزگار و فعال فرهنگی