افرادی مانند ژاله آموزگار، غلامحسین ابراهیمی دینانی، محمدعلی اسلامی ندوشن، امیراعلم، ایرج افشار، عباس اقبال، مرتضی مطهری، مهدی بازرگان، قیصر امینپور، ابراهیم باستانی واریزی، محمدتقی بهار، احمد بیرشک، ابراهیم پورداود، حسین پیرنیا، مهدی حایری یزدی، محمود حسابی، علیاکبر دهخدا، عباس زریاب خویی، عبدالحسین زرینکوب، حمید سمندریان، شفیعی کدکنی، سید جعفر شهیدی، ذبیحالله صفا، قاسم غنی، محمد قریب، امیرناصر کاتوزیان، جمشید ممتاز، سید حسین نصر، محسن هشترودی، جلالالدین همایی، سعید نفیسی و دهها چهره ماندگار دیگر که برای پرهیز از طولانی شدن اسامی از ذکر آنها خودداری میکنم اما علاقمندان میتوانند به سایت دانشگاه تهران مراجعه و با این مفاخر بیشتر آشنا شوند.
اما آنچه که مایه تعجب بسیار و سوال برانگیز بود اسامی برخی چهرههای سیاسی در این فهرست بود که واقعا تعجب برانگیز است و شائبه این نکته را به ذهن متبادر میکرد که به جهت جایگاه اداری و کشوری خود و نفوذی که بر وزارت علوم و دانشگاه تهران داشتهاند توانستهاند نام خود را در فهرست مفاخر دانشگاه تهران جای دهند. البته بنده اینجا قصد داوری و ذکر اسامی افراد مذکور را ندارم اما از دانشگاه تهران انتظار میرود توضیح دهد که چرا این چهرهها در این فهرست جای گرفتهاند؟ و منطق هم وزنی یا حداقل تناسب در وزن و منزلت علمی این استادان رعایت نشده است. دست کم نام ۴ نفر در این فهرست به شدت تعجب برانگیز است و هیچ سنخیتی بین این افراد و مایه فخر علمی بودن وجود ندارد جز اینکه ایشان استاد دانشگاه تهران هستند و این جایگاه نیز لزوما موجب افتخار ملی بودن نیست. هر کس به این بحث علاقه دارد می تواند به سایت دانشگاه تهران مراجعه کند و چهرههای نامربوط به مفاخر را شناسایی و نظر خود را اعلام کند. شاید نویسنده اشتباه میکند .