دونالد ترامپ اگر بیشتر به افرادی که کووید ـ ۱۹ زندگیشان را دچار چالش کرده بود توجه میکرد شاید هم اینک رئیسجمهور بود، اما خودشیفتگی بی حد و حصر ترامپ به شکستش منجر شد.
دیدارنیوز ـ سرویس بینالملل: جان ففر در اندیشکده فارین پالیسی این فوکس از دلایل شکست دونالد ترامپ گفته و دیدار در ترجمهای اختصاصی آن را منتشر ساخت.
منبع: اندیشکده فارین پالیسی این فوکس (FPIF)
نویسنده: جان فِفِر، نایب رئیس FPIF
مترجم: حمیدرضا بابایی
در نمایشهای کلاسیک، چهرههای تراژیک به دلیل نواقص بیوقفه در شخصیتشان، به ورطه نابودی میافتند؛ و برای "دونالد ترامپ" این نقیصه تراژیک، خودشیفتگیِ بی حد و حصر وی بوده است.
ترامپ در چهار سال ریاست جمهوری خود، فقط میتوانست بر یک مساله تمرکز کند: خودش. او ترجیح میداد به جای آن که پشت میز کارش در کاخ سفید بنشیند و به معنای واقعی وظایفش را انجام دهد، مقابل جمعیتی خوشحال قرار گیرد (و به آنها ابراز احساسات کند). او فقط به ظاهرش، آوازهاش و میراثش اهمیت میداد. ترامپ ابتکارهای مختلفی را در سیاست خارجی دنبال کرد ـ نظیر دیدار با "کیم جونگ اون" رهبر کره شمالی، یا تلاش برای حصول توافق صلح در خاورمیانه ـ و تنها هدفش گرفتن جایزه صلح نوبل بود، نه اینکه واقعا دلش به حال مردم دیگر کشورها بسوزد.
اگر ترامپ برای تمام آمریکاییهایی که کووید ـ ۱۹ زندگیشان را مختل کرده است، کوچکترین ترحمی داشت، شاید در انتخابات ریاست جمهوری در نوامبر برنده میشد. وی اگر به جای تمرکز بر تئوریهای توطئه خود درباره "سرقت پیروزی در انتخابات"، بر حمایت از دو سناتور جمهوریخواه در دور دوم انتخابات جورجیا در ژانویه تمرکز میکرد، شاید جمهوری خواهان کنترل سنا را از دست نمیدادند.
ترامپ اگر تسلیم وسوسههایش نمیشد و از طرفدارانش نمیخواست به کنگره هجوم آورند و خواستار تغییر نتایج انتخابات شوند، برای دومین بار استیضاح نمیشد و هنگام ترک کاخ سفید، شاهد اقتصادی تقریبا ویران شده نبود.
اغلب گفته میشود که دونالد ترامپ بهعنوان یک تاجر، به خط ترازنامههای مالی علاقمند است. وی سالهای زیادی به سختی کار کرد تا میلیاردر شود. او به خاطر این برند جهانی به خود مغرور شد. از وی انتظار میرفت به عنوان رئیس جمهور، برای بهبود کیفیت این برند تلاش کند و در این کارزار پیروز، و حتی قدرتمندتر و ثروتمندتر شود.
اما در پایان، دونالد ترامپ بیشتر از تجارت، به فکر خودش بود. بعد از انتخابات نوامبر، یکی از دوستان قدیمی ترامپ به نام "تام باراک" با او تماس گرفت و از وی خواست صحبت از تقلب انتخاباتی را کنار گذشته، به فکر انتقال آرام قدرت به دولت بایدن باشد. اما ترامپ متقاعد نشد و وی را نادیده گرفت. باراک گفت این کار را به خاطر فعالیتهای تجاریاش انجام دهد، اما ترامپ باز هم سخنان او را نادیده انگاشت.
ترامپ در تلاش برای حفظ قدرت، هزینههای فراوان حقوقی به بار آورد و در محاکم قضایی، یکی پس از دیگری شکست مفتضحانه خورد. وی که کاملا مایوس شده بود، با مقامات ایالتی جورجیا تماس گرفت و آنها را تحت فشار قرار داد تا نتایج انتخابات نوامبر را تغییر دهند، و احتمالا به این دلیل مرتکب تقلب انتخاباتی شده است؛ و سرانجام در ششم ژانویه، ترامپ با تحریک جمعیت طرفدار خود به شورش، اقدامی برخلاف قانون اساسی مرتکب شد.
اقدام اخیر وی حتی الهام بخش متحدان نزدیک وی در حزب جمهوری خواه شد تا راه خود را از او جدا کنند. "کریس کریستای" فرماندار نیوجرسی و متحد ترامپ گفته است "اگر تحریک مردم به شورش، خطایی نیست که مستحق استیضاح باشد، واقعا نمیدانم چیست."
ترامپ برای دومین بار استیضاح میشود، اما شاید بتواند با وقت کشی، از محاکمه در سنا بگریزد. یا شاید رای به محاکمه از حمایت کافی برخوردار نباشد، زیرا تصویب این امر مستلزم آراء دو سوم سناتورها است.
اما وی سرانجام در ۲۰ ژانویه از کاخ سفید خارج شد، آن هم در موقعیتی کاملا تضعیف شده. بر اساس نظرسنجی به عمل آمده پس از ماه ژانویه، بیش از ۴۰ درصد از رای دهندگان به ترامپ معتقدند وی به "ارزشها و منافع حزب جمهوری خواه، خیانت کرده است."
وی همچنین با خطر از دست دادن امپراتوری اقتصادی خود روبرو است. حتی قبل از ۶ ژانویه، سازمان ترامپ به دلیل بدهیهای رئیس جمهور و تاثیر کرونا بر هتل داری و فعالیتهای تجاری خدماتی وی، با مشکلات شدید مواجه بود. اکنون که وی از قدرت کنار رفته است، وام دهندگان خواستار دریافت پولهای خود هستند که بالغ بر یک میلیارد دلار میشود.
بعد از ۶ ژانویه، وی حتی با مشکلاتی شدیدتر مواجه شد. بانکها، امتیاز حسابهای او را لغو و اعلام کردهاند که با وی تجارت نخواهند کرد. مشتریان از شرکتهای بزرگ نظیر PGA of America (اتحادیه گُلف بازان حرفهای آمریکا) استفاده از زمینهای گلف ترامپ را متوقف کردهاند. شرکت چند ملیتی تجارت اینترنتی Shopify نیز دیگر به سرورهای TrumpStore.com خدمات نمیدهد.
شاید حذف سریع حسابهای کاربری ترامپ در فضای مجازی، برای وی نگران کنندهتر باشد. توییتر و فیس بوک این حسابها را تعلیق کردهاند. یوتیوب او را مسدود کرده است. مقامات دولت ترامپ هم که تلاش کردند حسابهایشان را در اختیار رئیس جمهور سابق قرار دهند، در این فضاها تعلیق شدهاند. ترامپ نیز به نصایح مکرر دامادش "جرالد کوشنر" هم گوش نکرد که ظاهرا گفته بود در فضاهای مجازی راست گرا نظیر Parler و Gab حساب کاربری ایجاد کند.
ترامپ بدون داشتن فضای عمومی، شخصیتی بیش از پیش منزوی خواهد شد. وی بدون فعالیتهای پررونق اقتصادی، قادر نخواهد بود با صرف پول، توجه رسانهها را "خریداری کند."
تا ششم ژانویه، ترامپ یک تهدید واقعی بود که میتوانست در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴ نیز رقابت کند. وی به هر حال در تاریخ آمریکا، بیشترین رای را نسبت به برنده انتخابات به دست آورد. آن ۷۴ میلیون آمریکایی میتوانستند تکیه گاهی محکم برای حفظ آمال سیاسی ترامپ باشند.
اکنون، حتی اگر محاکمه ترامپ در سنا مانع از رقابت دایم وی برای مناصب دولتی نشود، او از نظر عامه مردم کمتر از آنی به چشم خواهد آمد که بتواند در رقابتها شرکت کند؛ و چهرههایی نظیر "تد کروز" و "جاش هالی" سناتورهای جمهوری خواه از تگزاس و میسوری، که در سنا نتایج آراء کالج الکترال را در ۶ ژانویه به چالش کشیدند نیز از جانب مراکز بزرگ تجاری برای دریافت کمکهای مالی تحریم خواهند شد.
ترامپ به یُمن خودخواهی وحشتناک خود، سرنوشت چهره تراژیک نمایشنامهها را دارد. البته ترامپیسم ادامه خواهد داشت. آن ۷۴ میلیون آمریکایی به دنبال جانشینی برای ترامپ خواهند بود، کسی نظیر "تام کاتن" سناتور جمهوری خواه از آرکانزاس، که از ترامپ جدا شد تا نتایج آراء کالج الکترال را به رسمت بشناسد. میتوان گفت کاتن بدون ترامپ قادر است در انتخابات ۲۰۲۴ نماینده ترامپیسم باشد.
درباره خودِ ترامپ، او همچنان غصه "انتخابات به سرقت رفته" را تا پایان عمر در دل خواهد داشت. بسیاری از آمریکاییها با پذیرفتن سخنان بیهوده ترامپ، خودشیفتگی او را تشویق خواهند کرد. ولی با روی کار آمدن بایدن، دیگر هرگز سیاست خارجی و داخلی آمریکا در پوشش خودخواهیهای ترامپ قرار نخواهد گرفت.