تیتر امروز

نشست مشترک سه نماینده مجلس و ورزشکاران
مربیان و ورزشکاران رشته‌های رزمی در دیدارنیوز دغدغه‌ها و مطالبات خود را بیان کردند+ ویدیو و عکس

نشست مشترک سه نماینده مجلس و ورزشکاران

سمیه رفیعی، علیرضا سلیمی و محمدحسین حسینی بحرینی نمایندگان مجلس شورای اسلامی در سالن اجتماعات دیدارنیوز با تعدادی از مربیان، باشگاهداران و پیشکسوتان ورزش در رشته‌های رزمی، دیدار و گفت‌وگو کردند.
اقتصاد، جامعه و مرگ، سه حلقه گمشده در جنگ
دیدار بررسی می‌کند

اقتصاد، جامعه و مرگ، سه حلقه گمشده در جنگ

موضوعی که در میان بروز پدیده جنگ کمتر به آن توجه می‌شود، تاثیرات اجتماعی آن است، از این رو از چند قرن پیش جامعه شناسان توجه ویژه‌ای به این موضوع داشته و نظرات متفاوتی را بیان کرده اند که در این...
دو قطبی بر سر دولت نظامی در درون جریان اصلاحات

از حجاریان تا قوچانی؛ از ساختار تا کارگزار

سعید حجاریان و محمد قوچانی رد و تأیید شکل‌گیری دولت نظامی و اقتدارگرا در ایران را تئوریزه کردند. گویی حالا دو قطبی شکل گرفته در این رابطه جدی‌ترین شکاف نظری را در بین سیاسیون رقم زده است.

کد خبر: ۸۰۶۱۵
۱۷:۴۰ - ۰۵ بهمن ۱۳۹۹
حجاریان و قوچانی و باز هم مسئله ساختار - کارگزار
دیدارنیوز ـ حامد سیاسی‌راد: وقتی بحث دولت نظامی و کاندیداتوری سپاهیان در انتخابات پیش رو مطرح شد، پیش‌بینی می‌شد که اصولگرایان اقدام به تئوریزه کردن لزوم حضور نظامیان در عرصه سیاست و دولت بکنند و اصلاح‌طلبان با این حضور مخالف باشند. البته که این موضوع تا به اینجا اصلی‌ترین دو قطبی فضای انتخاباتی حاضر را ساخته است و حتی دو قطبی مذاکره یا عدم مذاکره با آمریکا هم هنوز تا به این حد پررنگ نشده است و دلیل آن هم احتمالاً ابهام در مواجهه دولت جدید آمریکا با برجام است. با این حال، ولی موافقان اصولگرای ریاست‌جمهوری نظامیان بیش از هر چیز به تحلیل و تفسیر وصیت معروف امام خمینی در منع ورود نظامیان به سیاست به نفع طرح مطلوب خودشان اقدام کردند. جدال نظری و تئوریک جدی، اما در درون جریان اصلاحات عیان شده است، جریانی که با توجه به پیشینه و عقبه‌اش گمان می‌رفت مخالف ورود نظامیان یا آن‌طور که تا به امروز می‌گفتند دولت پنهان یا حزب پادگانی به دولت رسمی باشند. حزب اصلاح‌طلب کارگزاران سازندگی، ولی حالا جدی‌ترین تحلیل‌ها را به سود ورود نظامیان در عرصه انتخابات ارائه می‌کند. این در حالی است که برخی از چهره‌های جریان راست سنتی به جد مخالف حضور نظامیان هستند. برای مثال در همین چند روز اخیر و در واکنش به سیلی زدن یک نماینده مجلس به صورت یک سرباز پلیس راهور، مهدی نصیری، سردبیر سابق کیهان در توییتری نوشت: «سیلی به سرباز وطن توسط نماینده مجلس انقلابیِ محصولِ نظارت استصوابی را می‌توان پیش درآمدی بر شکل‌گیری بناپارتیسم و دولت نظامیان دانست که قرار است با مشت آهنین مشکلات معیشتی جامعه را حل کند و عمران و آبادی بیاورد.»
 
این درحالی است که طی همین چند روز و با پررنگ شدن مجدد بحث دولت نظامی، عطاالله مهاجرانی، چهره رسانه‌ای اصلاح‌طلب و از اعضای پیشین حزب کارگزاران سازندگی که از بعد از حوادث سال ۸۸ از کشور خارج شد و دیگر به ایران باز نگشت و برای سال‌ها می‌شد نظرات او را در تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی سراغ گرفت در توییتی نوشت: «دولت نظامى؟! اگر سردار شهید قاسم سلیمانى حضور داشت و در انتخابات ریاست جمهورى ١٤٠٠ نامزد مى شد، آیا کسى در صلاحیت کامل ایشان براى ریاست جمهورى تردید داشت؟! این معادله که رئیس جمهور نظامى باشد یا نباشد یک مغلطه است. اگر فردى نظامى نامزد شود باید به دانش، تجربه وصلاحیت او نگریست.» اما اختلاف نظر در درون جریان اصلاحات فراتر از کل‌کل‌ها و اظهار نظرات توئیتری است!
 

دولت اقتدارگرای بروکراتیک و خشونتی که مشروع است!


چندی پیش بود که سعید لیلاز، از چهره‌های رسانه‌ای نزدیک به حزب کارگزاران سازندگی طی مصاحبه‌ای حضور یک بناپارات یا یک رضا شاه جدید را در ناصیه ایران دید و پیش‌بینی کرد که دو بحران ناکارآمدی و عدم انسجام به واسطه حکومت پنج الی ده ساله بناپارتیسم در ایران حل خواهد شد. این سخنان واکنش‌های بسیاری در پی داشت، اما خروجی بعدی حزب کارگزاران در این رابطه باز هم حمایت نظری از ایده دولت نظامی بود، این‌بار توسط محمد قوچانی، عضو شورای مرکزی کارگزاران و سردبیر ارگان رسمی این حزب و نیز مدیرمسئول نشریه تازه انتشار نگاه نو. محمد قوچانی در گفت‌وگویی مفصل با خبرگزاری تسنیم، رسانه نزدیک به سپاه پاسداران، و به بهانه سرمقاله‌ای که در شماره اول نشریه نگاه نو نوشته بود، لزوم حضور نظامیان در عرصه دولت را به نوعی تئوریزه کرد. تیتر سرمقاله قوچانی «تقدم تکنوکراسی بر دموکراسی» بود و در این گفتگو توضیح می‌دهد که منظورش از تکنوکراسی، روی کار آمدن دولتی نظامی به عنوان یک دولت اقتدارگرای بروکرات است.

خرداد ۱۳۷۶، جریان اصلاحات با دال مرکزی دموکراسی‌خواهی توانست رأی و نظر عموم را به خود جلب کند. حالا و نزدیک به ربع قرن بعد از شکل‌گیری این جریان، محمد قوچانی، عضو شورای مرکزی یکی از احزاب بزرگ این جریان، از اساس دال مرکزی اصلاحات را نفی می‌کند و عنوان می‌کند که به واسطه این‌که بحران اصلی کشور ناکارآمدی است، باید ایده مرکزی اصلاحات را جراحی کرد و تکنوکراسی را جایگزین دموکراسی کرد. او معتقد است که دموکراسی نمی‌تواند هدف اصلاحات باشد بلکه ابزار این جریان فکری است. هدف اصلاحات باید سعادت، رفاه و توسعه باشد. قوچانی سایر اهداف اصلاحات را هم نفی می‌کند و در نقد توجه اصلاح‌طلبان به مقوله عدالت می‌گوید که دوستان اصلاح‌طلب فکر می‌کنند بعد از سال ۹۸ باید بحث چپی بریزند در اصلاحات! او معتقد است که در بحث دموکراسی و اداره کشور بر اساس نهاد انتخاباتی و در حمایت از تشکل‌های سیاسی و احزاب و صحبت با مردم، در حال حاضر اصولگرایان بعضاً پیشروتر از اصلاح‌طلبان‌اند. او معتقد است که اگر هدف انتخابات سالم هم باشد دیگر جواب نمی‌دهد و این را مردم هم فهمیده‌اند.

مهم‌ترین بخش سخنان قوچانی، اما جایی است که ایده اصلی درون ذهن او را مبرهن می‌کند. محمد قوچانی در بخش‌های مختلفی از این گفتگو از «اقتدار» دفاع می‌کند. او عنوان می‌کند که در حال حاضر یکی از اصلی‌ترین بحران‌های جامعه ما نبود اقتدار است و بحران دموکراسی فرع و حاشیه‌ای بر بحران اقتدار است. او معتقد است که وقتی اصلاح‌طلبان به جامعه می‌گویند با آزادی مشکلاتتان حل می‌شود، این یک دروغ است! او مصداق اقتدار را شکل‌گیری یک دولت اقتدارگرای بروکراتیک می‌داند و عنوان می‌کند اقتدارگرایی به معنای ایدئولوژی‌ای است که مبنایش می‌شود قدرت. قوچانی در ادامه همین بحث خشونت موجود از طرف حاکمیت به سوی جامعه را مشروع می‌خواند. قوچانی می‌گوید تنها خشونت مجاز خشونت حکومتی است، یعنی مجازات و تنبیه و اساساً ولایت مطلقه یعنی همین. ولایت مطلقه یعنی انتقال اقتدار مذهبی به اقتدار سیاسی. او اقتدار ولایت مطلقه را عامل بقای دولت می‌داند و می‌گوید که اگر رهبری از دولت حمایت نمی‌کرد، در آبان ۹۸ دولت ساقط می‌شد.
 

دولت اقتدارگرای بروکراتیک؛ تعلیق آزادی و دموکراسی در پیشگاه امنیت و معیشت


یک روز بعد از انتشار مصاحبه محمد قوچانی، سعید حجاریان، فعال و تحلیلگر اصلاح‌طلبی که از بدو تولد این جریان به عنوان تئوریسین اصلاحات شناخته می‌شد، در گفت‌وگویی مفصل با اعتماد در برابر موافقان دولت نظامی ایستاد و در واقع آسیب‌های شکل‌گیری دولتی نظامی در ایران را تئوریزه کرد. حجاریان سه گروه را هوادار نظامی‌گری در ایران دانست. گروه اول خارج نشین‌هایی که از دولت اقتدارگرای بروکراتیک، به بخش اقتدار و زور آن نیاز دارند تا بتواند آن‌چه «رژیم آخوندی» می‌نامند را کنار بزنند. گروه دوم خود نظامیان هستند. حجاریان معتقد است که نظامیان حکومت‌داری را به مسئله امنیت تقلیل داده‌اند. از سویی معتقدند که بار همه چیز در این مملکت بر روی دوش ما است و حالا که کار‌های عمرانی هم توسط قرارگاه‌های ما انجام می‌شود چرا پیمانکار ما دولت غیر خودی باشد؟
 
حجاریان معتقد است که نظامیان ایران نشان داده‌اند که نه می‌توانند اقتدار را به ارمغان آورند و نه توسعه را و نمونه آن را هم در دوران جنگ و هم در دوران شهرداری قالیباف دیده‌ایم. اشاره حجاریان به گروه سوم، اما باعث شد تا حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران موضع بگیرد و علیه حجاریان مصاحبه بکند و به طعنه بگوید: «این جای خوشبختی دارد که دوستانی مثل آقای حجاریان که سابقه پررنگ در نهاد‌های امنیتی و اطلاعاتی داشتند، امروز طرفداران دوآتیشه دموکراسی شده‌اند. این تحول برای کشور و مردم ایران مثبت است. این سوابق را همه می‌دانند و از این جهت ما خوشحالیم دوستانی که خودشان نهاد‌های امنیتی را برای این کشور شکل دادند و اداره کردند، خوشبختانه امروز دموکرات هستند.» سعید حجاریان در توصیف گروه سوم گفته بود که این گروه تکنوبروکرات‌ها هستند و مصادق آن‌ها هم حزب کارگزاران است. سپس عنوان کرده بود که عقد این دولت میان بخشی از کارگزاران و بخشی از نظامیان در آسمان‌ها بسته شده است. او توضیح می‌دهد که گروه سوم به دنبال مقوله معیشت و امنیت هستند و مشکلی ندارند که آزادی و دموکراسی تعلیق شود.

حجاریان پیش‌بینی می‌کنه که ما در ایران فعلاً شاهد چیزی به نام دولت نظامی یکپارچه نخواهیم بود چرا که دولت نظامی همه چیز را برای خود می‌خواهد در صورتی که اصل ۱۱۰ قانون اساسی این اختیارات را به رهبری داده است و این خود مقدمه‌ای است بر تعارضات درونی.

او در رابطه با جریان اصلاحات هم سخن می‌گوید و مستقیماً پاسخ قوچانی را می‌دهد. می‌گوید که مسئله اصلی اصلاح‌طلبان پیشرو آزادی و عدالت است. از سوی دیگر در رابطه با انتخابات پیش رو می‌گوید که نمی‌شود سرنوشت کشور را به تیغ استصواب سپرد و تا اینجای کار هم اشتباه کردیم که پا به پای نظارت استصوابی پیش رفته‌ایم. ما به ایستگاه پایانی استصواب رسیده‌ایم و نه تنها نباید در انتخابات مهندسی شده حاضر شویم که پیشنهاد می‌کنم اساساً به جای انتخاب، «نصب» صورت گیرد.


تغییر مدیر یا تغییر شیوه مدیریت؟


«قدرت در ایران از لوله تفنگ بیرون نخواهد آمد بلکه قدرت از لوله تفنگ بیرون خواهد ریخت.» این را کمال اطهاری، پژوهشگر حوزه توسعه چند روز پیش از کشمکش بین حجاریان و کارگزارانی‌ها گفته بود. اطهاری در یک وبینار در رابطه با الگوی توسعه و سیاست‌های اجتماعی، عنوان می‌کند که کسانی که تا دیروز مشامشان بوی خطر فروپاشی را حس نمی‌کرد، حالا به دنبال دولت نظامی هستند تا از این روند جلوگیری کنند. او می‌گوید: «به جای این که تدوین الگوی توسعه در دستور کار قرار گیرد سخن از آمدن نظامی‌ها است، یعنی به جای تغییر شیوه مدیریت، تغییر فرد در دستور کار قرار گرفته است.» او به الگوی توسعه رضا شاه اشاره می‌کند و آن را وام‌دار الگوی توسعه روشنفکران مشروطه می‌داند، چیزی که به تعبیر اطهاری روشنفکران حاضر از آن بی‌بهره‌اند.
 

کارگزار یا ساختار؟

ایران حالا از منظر زیرساختی در تنگنا قرار گرفته و با بحران مواجه است و به قول اطهاری، الگویی برای توسعه زیرساختی وجود ندارد.  فاصله گرفتن از دنیا، آن هم از بخش توسعه یافته آن، باعث شده تا زیرساخت‌های سابق فرسوده شوند و یا چیزی جایگزین نشود و یا آن‌چه جایگزین می‌شود چندان کارا نباشد. برای مثال در سالی که گذشت ایران رکورد برداشت از منابع گازی را زد. تقریباً تمام فاز‌های عسلویه و پارس جنوبی فعال بودند و میزان برداشت ایران از منابع مشترک از قطر هم بیشتر شد. روحانی اعلام می‌کند که ایران از لحاظ منابع گاز در جهان اول است. با این حال، اما چند روز پیش وزیر نفت سخنرانی می‌کند و می‌گوید مردم در مصرف گاز و برق صرفه‌جویی کنند چرا که امکان واردات گاز به دلیل تحریم‌ها وجود ندارد! از سویی بخش عمده تولید برق ما یا توسط نیروگاه گازی انجام می‌شود یا توسط نیروگاه سیکل ترکیبی و به واسطه گاز. با این حال باز هم شاهدیم که پایتخت ایران در فصل سرما در خاموشی است و اتوبان‌ها و خیابان‌های تاریک این شب‌های تهران، بهتر از هرچیز نمایانگر وضعیت کنونی است. این در حالی است که طبق آمار، چیزی حدود ۱۸ درصد از گاز تولیدی کشور به واسطه استهلاک زیرساختی هدر می‌رود و این میزان خود معادل میزان برق مصرفی خیلی از کشور‌های جهان است! باری آن‌چه که عیان است فرسودگی زیرساختی و بنیادین در کشور است، اما سؤال اصلی اینجاست که هدف گرفتن توسعه زیرساختی به میانجی تغییر کارگزار و اعمال اقتدار توسط کارگزار جدید، آن هم کارگزار نظامی، چاره کار است یا آن‌چه به آن مبتلاییم از جنس سیاست و به واسطه توسعه‌نیافتگی ساختار است و مسئله ما سیاسی است؟ این پرسشی است بنیادین در حدفاصل بین نظر قوچانی تا حجاریان، پرسشی پرقدمت که زمان به آن پاسخ خواهد داد.
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی