دیدارنیوز ـ آرش خراشادیزاده: مطالبهگری و پیگیری خواستههای مردم، به واسطه ابزارهای گوناگون از ویژگیهای جامعهای پویا و باانگیزه ا ست. مطالبهگری حرکتی به سوی جامعه آرمانی و گونهای از آرمانگراییست که به واسطه خواست جامعه و فشار افکار عمومی بر حاکمیت و نهادهای مسئول، قطار حرکت به سوی جامعه آرمانی (یا همان مدینه فاضله) را به تحرک واداشته و سپس به آن سرعت میبخشد.
لیکن در جوامعی که مردم به انفعال و نوعی بیتفاوتی نسبت به شرایط موجود رسیدهاند و یا اصحاب قدرت اجازه مطالبهگری را از شهروندان دریغ نموده و با برخورد قهرآمیز و استفاده از ابزارهای مختلفِ فشار، موجب سکوت و عدم مطالبهگری شهروندان شدهاند، نهایتاً در غالب موارد این فشار و سرکوب موجب تجمیع نوعی از انرژی درونی در این جوامع شده که عموماً منجر به اعتراضات گسترده و مبارزه مدنی و غیرمدنی در سطح جامعه میشود (مانند آنچه در بهار عربی در مصر، تونس، بحرین و یا بلاروس مشاهده شد) - لیکن در جوامع مردمسالار، که خواست و رضایت مردم بر هر چیز دیگر ارجح است، هرگونه مطالبه مردمی به چشم پیشنهاد نگریسته و بدان احترام گذاشته و از آن استقبال میشود. این نوعی بازی بُرد-بُرد است. هم قوای حاکمه به واسطه احترام به خواسته عموم، نزد افکارعمومی محبوبیت و مقبولیت یافته و هم مردم بدون هزینه، به مطالبات خود میرسند.
در جهان امروز و با گسترش رسانهها و دسترسی آزاد به اطلاعات و رواج آن در جوامع، موجبات قیاس در انظار مردم فراهم آمده، به نوعی که ساکنان یک کشور، استان و یا شهر، همواره امکانات، شرایط عمومی و اختصاصی زندگی و عملکرد مسئولان را با دیگر جوامع مشابه مقایسه میکنند. برای مسئولان یک دستگاه حکومتی و یا نمایندگان پارلمانها دیگر مجالی برای گریز و یا فرافکنی مسایل و مشکلات مهیا نیست و چه بسا قضاوتهای مردمی قبل از هر اظهار نظری از جانب مردم صورت گرفته و حکم مربوطه نیز صادر شده باشد.
از سوی دیگر میتوان گفت ریشه انفعال گروهی از مسئولین، در عدم مطالبه مردم از آنها و احساس حاشیه امن در بین این دست از مدیران عالی، میانی و پایه، به واسطه داشتن روابط و نوعی رانت با افراد صاحب نفوذ میباشد؛ لذا پیش از هرچیز ما به عنوان شهروندان صاحب حق، مسئول طرح و پیگیری مطالبات خود و جامعه از مسئولین هستیم. مسئلهای که به واسطه گسترش رسانههای اجتماعی، توسعه چشمگیری یافته هرچند تا رسیدن به مطلوب راه درازی مانده است. در این میان البته هستند مدیرانی که خود را آنقدر بالا دست و فراتر از مردم میدانند که در قبال خواست و یا پرسشهای مردم نه تنها پاسخگو نیستند بلکه از جایگاه، ولی نعمت به مردم نگریسته و آنها را رعایایی قدر نشناس میدانند.
در هر حال بعضاً مقایسه جوامع خرد و کلان از لحاظ شرایط اقتصادی، اجتماعی، فضای شهری، امکانات آموزشی و دیگر شاخصهای توسعه یافتگی، با دیگر جوامع مشابه اگر حاکی از تفاوتی فاحش در رشد و توسعه این شاخصها باشد علاوه بر ایجاد حس یأس و ناامیدی از شرایط موجود سوالاتی را در ذهن مردم متبادر میسازد، به مانند اینکه چرا آنچه در دیگر جوامع اتفاق افتاده، در سرزمین ما رخ نداده است؟ چه مسائلی موجب رشد جوامع دیگر شده و عوامل عدم ایجاد این رشد و توسعه از کجا نشأت میگیرند؟ چگونه میتوان از الگوی دیگر جوامع در راستای رسیدن به تکامل استفاده نمود؟ طبیعتاً این دست سؤالات پس از مدتی تبدیل به دغدغه مردم و پس از آن موجب خواست و مطالبه عمومی و اجتماعی میشود و برای آنها بایست بدنبال پاسخی قانع کننده جهت افکار عمومی بود.
مردم نیز قاعدتاً باید با مطالبه از مسئولین امر، آنها را به تحقق وعدهها یا شعارها و انجام وظایف قانونیشان مجبور و موظف نمایند، هرچند به تکاپو درآوردن مردم و ایجاد و تقویت روحیه مطالبهگری در بین مردم نیز وظیفه فعالان مدنی و اجتماعی اس و صد البته احزاب و جوامع مختلف در این میان نقش محوری دارند تا با مطالبه و نه ایجاد هرج و مرج و آشوب، در زیر سایه قانون به مطالبات مردم از مسئولان بپردازند.
فراموش نکنیم که خواستن و مطالبه کردن، راهها و روشهایی دارد که میبایست به درستی به آن پرداخته و از راهکارهای قانونی (و نه فراتر از آن) برای مطالبهکردن بهره برد. گسترش و توسعه احزاب، سمنها، رسانهها و گروههای قانونی یکی از راههای اصولیِ پیگیری مطالبات است. میبایست تمامی راههای مطالبهگری قانونی، با توجه به حفظ وحدت و انسجام ملی، در چارچوب قوانین کشور به کار گرفته شده و مطالبهگران پا را از مرزهای قانون فراتر نگذارند. بررسی و شمردن راههای مطالبه و طرح خواسته و نقش احزاب و گروههای غیر دولتی را قطعاً در مجالی دیگر بررسی خواهیم کرد. کمااینکه باید در این میان به موانع و مشکلات سدّ راه مطالبهگری (هژمونیهای قدرت، تفکرات بسته، عدم پاسخگویی مسئولین و...) نیز اشاره و آنرا بررسی کرد.
صد البته در راه خواست مردم و مطالبات آنها همواره موانع و مشکلاتی هست که نباید از وجود آنها و چرایی شکل گیریشان مغفول ماند. چرا که شکل دهندگان و خالقان این موانع با تفکرات خاص و انحصارگرایی خود همواره مانعی در راه خواستهها و مطالبات عامه جامعه هستند.
یکی از اولین موانع در برابر خواستهها و مطالبات شهروندان، وجود هژمونیهای قدرت است. کانونهای پرنفوذی که به واسطه بهرهگیری و انتفاع از مجموعههای مختلف، هیچ اعتراضی را به زیرمجموعههای خود بر نمیتابند، چرا که منافع خود را در وضع موجود یافته و به هیچ وجه حاضر به از دست دادن این منافع نیستند. اعتراضات و مطالبات شهروندان لاجرم به وضع موجود صورت پذیرفته و برخلاف نظر این هژمونیهای قدرت، بهدنبال اصلاح و بهسازی شرایط به نفع عامه مردم -و نه گروه محدود منتفع- است؛ لذا این کانونهای دارای قدرت، با تمام توان در مقابل هرگونه مطالبه که منافع آنها را به خطر بیاندازد مقاومت میکنند.
این گروههای با نفوذ میتوانند در ابعاد وسیع و یا کوچک - در حد مدیریت یک شهر و یا اداره محلی- باشند. آنچه عموماً از دید این کانونهای دارای قدرت پنهان میماند این است که با احترام گذاشتن به مطالبات عامّ جامعه تحت نفوذ، میتوانند مقبولیتی دو چندان برای خود رقم زده و بدین طریق مشروعیت حضورشان در کرسیهای قدرت را از شهروندانِ خویش دریافت نمایند.
دومین مانع، مدیران بلند پایه، میانی و یا خُرد در دستگاههای مختلف اجرایی میباشند که عموماً یا با ارتباطات گسترده در بین سیاسیون و صاحبان قدرت، به جایگاه مدیریتی دست یافته و یا پس از انتصاب، به جهت از دست ندادن پست مدیریتی خود، ارتباطات گستردهای با هژمونیهای قدرت گرفته و همواره بهدنبال جلب رضایت و حمایت آنها هستند. این گروه از مسئولان، غالباً با توجه به عدم شایستگی و یا نداشتن توان علمی و تجربی لازم، در جایگاهی قرار میگیرند که شایسته آن نیستند. لاجرم شخصی که به سستیِ جایگاه و عدم شایستگی خود آگاهی دارد، مطالبه و خواستهای از مردم را بر نمیتابد، چرا که از ابتدا به ناتوانی خود آگاه است و میداند مطالبات، از هر نوع، موجب سستتر شدن موقعیتاش میشوند. این قبیل مدیران مطمئناً با کوچکترین جابجایی در بین صاحبان کرسیهای قدرت و یا اعتراضات ممتد شهروندان، جایگاه خود را از دست داده و از عرش به فرش میغلتند.
سومین عامل، گروههای دارای نفوذ در لایههای بالای قدرت هستند که خود در این جایگاهها حضور ندارند، اما از روابط با آنها منتفع میشوند. این گروهها که منافع بسیاری عموماً از راه رانت عایدشان میشود، هرگاه شرایط را به گونهای بیابند که هژمونیهای قدرتِ مطلوب آنها تحت فشار مطالبات و یا اعتراضات شهروندان قرار گرفته و بالطبع منافعشان به خطر افتاده است، به کمک صاحبان قدرت آمده و با تمام توان از آنها دفاع میکنند و به هر وسیله ممکن سعی در پیشگیری و یا از بین بردن مطالبات اجتماع میکنند.
درنهایت اینکه اعتراض و مطالبه از مسئولین همواره در سخنان تمامی بزرگان مذهبی، سیاسی و انقلابی نقشی محوری و تعیین کننده دارد و از جمله اخلاق حسنه رهبران ما محسوب میشود. حال اینکه برخی از مدیران و مسئولین حتی رده پایین مملکتی این اعتراض را برنمیتابند جای تعجب و تأسف دارد.
فعال سیاسی