تیتر امروز

هشدار فرمانده ارتش به تل‌آویو پس از حادثه اصفهان/ واکنش بلینکن/ شعار مرگ بر اسرائیل و آمریکا پس از نمازجمعه
تنش میان ایران و اسرائیل پس از حمله تروریستی دمشق

هشدار فرمانده ارتش به تل‌آویو پس از حادثه اصفهان/ واکنش بلینکن/ شعار مرگ بر اسرائیل و آمریکا پس از نمازجمعه

بعد از حمله تروریستی روز ۱۳ فروردین رژیم اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه، که باعث شهادت چند فرمانده سپاه شد، ایران شنبه شب ۲۵ فروردین‌ماه حملات گسترده پهپادی و موشکی خود را به اسرائیل انجام...
به ما رعایا ربطی ندارد، شما بکنید!
افاضات اضافه

به ما رعایا ربطی ندارد، شما بکنید!

در هفته‌ای که گذشت، عوام‌الملک به مسایل مهم و حساسی چون موی نسوان پرداخته و درباره حوادث اخیر در کشور گفته ما عوام، رعیتی بیش نیستیم و نباید این را فراموش کنیم.

جواد امام: ما نمی‌توانیم صرفا تنور انتخابات را داغ کنیم

کد خبر: ۷۷۷۳۰
۱۰:۲۷ - ۲۳ آذر ۱۳۹۹
جواد امام: ما نمی‌توانیم صرفا تنور انتخابات را داغ کنیم
 
دیدارنیوز - انتخابات همواره در ایران موضوعی محوری برای جریان‌های سیاسی بوده است که از آن به‌عنوان یک موقعیت اساسی برای طرح برنامه‌ها و اعلام نفرات خود به‌عنوان کاندیدا استفاده می‌کنند؛ اما تجربه انتخابات مجلس اخیر و کاهش سطح مشارکت برای دو جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا بحث‌های زیادی به راه انداخته است؛ بحث‌هایی که عمدتا ریشه در بازگشت به جامعه و مفاهیم اصلی از جمله معیشت و سیاست خارجی دارد. اصلاح‌طلبان با وجود کارنامه دولت روحانی در معرض این سؤال قرار دارند که چرا از شخصی دفاع کردند که نتوانست به مطالبات مردم به طور کامل رسیدگی کند و تن‌دادن به کاندیدا‌های ائتلافی تا کجا برای اصلاح‌طلبان امکان دارد. دل‌زدگی مردم از پیگیری سیاست روز علل مختلفی را همراه خود دارد که بررسی آن‌ها طرح پرسش‌هایی از جناح‌های سیاسی موجود در کشور را می‌طلبد. در همین راستا با جواد امام، از شخصیت‌های نزدیک به سید‌محمد خاتمی، عضو پیشین سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، معاون وزیر نیرو در دولت اصلاحات و مدیر‌عامل بنیاد باران گفت‌وگویی کردیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

‌با وجود تحقق‌نیافتن وعده‌های دولت روحانی و سقوط سرمایه‌های اجتماعی چطور می‌شود جامعه دل‌زده از سیاست و ناامید از انتخابات را پای صندوق‌های رأی آورد؟
‌درباره تحقق‌نیافتن وعده‌های دولت آقای روحانی اول باید ببینیم عواملی که باعث تحقق‌نیافتن وعده‌ها و دل‌زدگی مردم و افت سرمایه اجتماعی شده، کدام است؟ اینکه جامعه از سیاست دل‌زده شده و نا‌امیدی از سیاست پیدا کرده، دلایلی دارد که باید بررسی کرد. دولت آقای روحانی درباره شعار‌ها و وعده‌هایش به‌ویژه در دور دوم چندان موفق نبوده و یکی از دلایل عمده‌اش این است که نتوانست تیمی را انتخاب کند که می‌خواست و تیمی که به‌ویژه در حوزه اقتصادی در کنارش قرار دارد، کارآمد و منسجم نیست. یکی از دلایل دیگر تحقق‌نیافتن وعده‌ها، موانعی است که بر سر راه دولت ایجاد شد. با وجود توفیقی که دولت روحانی در دور نخست خود در ماجرای برجام پیدا کرد؛ اما نگذاشتند از میوه برجام استفاده کند و مردم از منافعش برخوردار شوند. تندرو‌های داخلی قبل از اینکه ترامپ بر سر کار بیاید، از هیچ تلاشی برای ناکامی دولت فروگذار نکردند و اگر دولت توفیقی به دست می‌آورد، منافعی نصیب مردم می‌شد؛ اما مخالفان جریان اصلاحات به این دلیل که اصلاح‌طلبان حامی آقای روحانی بودند، نگذاشتند تغییری اتفاق بیفتد. آقای روحانی اصلاح‌طلب نبود و ما نیز مدعی نیستیم که ایشان اصلاح‌طلب بوده؛ از‌این‌رو صرفا برای منافع ملی و گذار از خسارت‌هایی که در دولت احمدی‌نژاد به کشور وارده شد، از آقای روحانی حمایت کردیم و من فکر می‌کنم باید امروز از فرصتی که پس از انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا به وجود آمده، حداکثر استفاده را با حفظ منافع ملی ببریم. متمایل‌کردن مردم به رأی‌دادن، چندان به اصلاح‌طلبان مربوط نیست. یک بخشی از آن به دولت برمی‌گردد که اگر بتواند از این فرصت استفاده کرده و مشکلات معیشتی مردم را تا حدودی رفع کند، می‌تواند مؤثر واقع شود. یکی از دلایل جدی تحقق‌نیافتن وعده‌های دولت، شخص ترامپ به‌عنوان کسی بود که به قواعد بین‌المللی پایبند نیست و سر دشمنی جدی با کشور داشت. یکی دیگر از موانع راه دولت روحانی، تحریم‌های ظالمانه‌ای بود که به کشور اعمال شد. دولتی که یکی از منابع اصلی مالی‌اش «فروش نفت» است، با این تحریم‌ها دیگر منابعی نداشت که بخواهد برایش برنامه‌ریزی داشته باشد و به وعده‌هایش عمل کند. نهاد‌های حاکمیتی و برگزار‌کنندگان اصلی انتخابات باید به سمت آشتی مردم با صدوق‌های رأی حرکت کنند. در این مسیر حکومت مهم‌ترین نقش را دارد.

‌اصلاح‌طلبان در انتخابات ١٤٠٠ با چه رویکرد و برنامه‌ای حضور پیدا می‌کنند؟ گفتمان مطرح در این دوره چیست؟ معیشتی یا سیاست خارجی؟ دیپلمات یا نظامی؟
ما برای انتخاباتی فعال خواهیم شد که رقابتی و آزاد باشد. آزاد به این مفهوم که بر‌اساس قانون اساسی شکل بگیرد و با حضور همه سلایق از‌جمله نامزد‌های اصلاح‌طلبی باشد که مقبولیت اجتماعی داشته و مورد تأیید یک نهاد اجماع‌ساز با حضور همه اشخاص و احزاب اصلاح‌طلب است؛ نه اینکه برای ما از قبل کاندیدایی را به‌عنوان اصلاح‌طلب تعیین کنند و بگویند این شخص کاندیدای شماست. بی‌تردید اگر کسی صرفا مارک اصلاح‌طلبی داشته باشد؛ ولی مقبولیت اجتماعی نداشته و اصلاح‌طلبان او را نپذیرند، نمی‌تواند کاندیدای مقبولی برای این جریان باشد. اصلاح‌طلبان به دنبال شرکت در یک انتخابات آزاد و رقابتی هستند و قطع به یقین با توجه به تنش‌هایی که در منطقه به وجود آمده، تنش‌زدایی مدنظر ماست و باید از این فرصت‌ها برای حفظ منافع مردم حداکثر استفاده را داشته باشیم. یکی از بحث‌های جدی بحث معیشتی است. شرایط بحرانی تحریم‌ها، بسیار برای مردم دشوار است و الان نیز آن‌ها تحت فشار‌ها و سختی‌ها در حال گذران زندگی هستند؛ بنابراین با توجه به کرونا که مشکلات را مضاعف کرده، مسائل معیشتی، مدنظر هر جریان سیاسی است. آنچه در سیاست خارجی مهم به نظر می‌رسد، بحث دیپلماسی سیاسی است تا نظامی. نظامی‌ها همیشه مورد احترام هستند؛ ولی در جایگاه خودشان، نظامی‌ها باید پشتیبان دیپلماسی سیاسی باشند و راه دپیلماسی سیاسی را باز کنند؛ یکی از توفیقات دولت در بحث برجام نیز تقدم دیپلماسی سیاسی بود که توانست در صحنه حضور پیدا کند. با اینکه یکی از پشتیبان‌های جدی‌اش توان نظامی ما است؛ ولی در نهایت کسی پشت میز مذاکره می‌نشیند که رفتار‌های دیپلماتیک دارد، نه رفتار‌های نظامی. باید به این مسئله توجه کنیم که هر‌کس باید در جایگاه خودش باشد.

اصلاح‌طلبان خود را در نسبت با کدام طبقه از جامعه می‌دانند؟ در انتخابات رأی کدام اقشار را همراه خود دارند؟ چرا اصلاح‌طلبان نتوانسته‌اند ادبیات معنایی مشترکی با طبقه فرودست پیدا کنند؟
‌قاعدتا نسبت اصلاح‌طلبان با جامعه از طریق اقشار طبقه متوسط برقرار می‌شود و ارتباط این طبقه به جهت نوع فعالیت‌های سیاسی، بحث احزاب، جامعه مدنی و نخبگان و ارتباطی که در سطح متوسط با اصلاح‌طلبان برقرار می‌کنند، انکار‌ناپذیر است. اینکه ما با طبقه فرودست ارتباط نداشتیم یا نتوانستیم با آن‌ها ارتباط برقرار کنیم، درست نیست. چون اصلاح‌طلبان از شعار‌های پوپولیستی پرهیز کردند و بحث پرداختن به موضوعات کلان و زیر‌بنایی و اشتغال و سرمایه‌گذاری‌ها، همواره جزء بحث‌های جدی بوده است. اعداد و ارقام در هشت سال دولت اصلاحات به خوبی این مسئله را مشخص می‌کند و امروز می‌توانیم به‌درستی به آن بپردازیم که در کدام دوره از دولت‌های بعد از انقلاب وضعیت معیشت، اقتصاد، طبقه متوسط و فرودست بهتر بوده است. اما امروز طبقه فرودست مورد بهره‌برداری و سوء‌استفاده قرار می‌گیرد و ما منابعی را که باید در دولت آقای احمدی‌نژاد در زیرساخت‌ها هزینه کرده و اشتغال ایجاد می‌کردیم، صرف امور تبلیغاتی کردیم. به تعبیری مسئولان در آن مقطع فقط شعاری عمل کردند و وضعیت امروز مردم نیز ناشی از آن خلأیی است که در آن دوره به وجود آمد. ضمن اینکه اصلاح‌طلبان از سال ۸۴ به این‌سو هیچ‌کدام از ابزار‌هایی را که می‌تواند با طبقه فردوست ارتباط بگیرد، در اختیار نداشته‌اند. ما پس از سال ۸۴ در هیچ‌جای دولت مسئولیتی نداشتیم و نتوانستیم از ابزار‌ها و فرصت‌ها برای ارتباط با طبقه فرودست استفاده کنیم. این ۱۶ سال بسیار پرمعناست که امکان ارتباط را از اصلاح‌طلبان گرفته است، چون ابزار‌هایی از قبیل بهزیستی، یارانه و کمیته امداد یا امکاناتی که دارد، در اختیار اصلاح‌طلبان نبوده و به تعبیر بهتر، اصلاح‌طلبان نه تصمیم‌گیر بوده‌اند نه مجری. به‌طور مشخص، هشت سال دولت آقای خاتمی شاخص خوبی است که ببینیم وضعیت معیشت طبقه فرودست چگونه بوده است؟ اینکه امروز اصلاح‌طلبانی را که هیچ‌جای حکومت و اجرا نقشی ندارند، متهم به عدم ایجاد ارتباط با طبقه فرودست کنیم، کار درستی نیست و باید به شاخص‌ها رجوع کرد.

شورای عالی اصلاح‌طلبان تاکنون به چه جمع‌بندی‌ای برای انتخابات رسیده است؟ چقدر احتمال ائتلاف با غیراصلاح‌طلبان وجود دارد؟
‌ما در انتخاباتی شرکت می‌کنیم که رقابتی باشد و به معنای واقعی مفهوم انتخابات در آن شکل بگیرد و گزینشی نباشد. محروم‌کردن افراد در انتخابات معنا ندارد و ما نمی‌توانیم صرفا تنور انتخابات را داغ کنیم بلکه باید به دنبال انتخابات واقعی باشیم تا آسیب‌های واردشده به کشور را کاهش دهیم. باید کاندیدایی در صحنه حضور پیدا کند که اکثریت مردم را نمایندگی می‌کند وگرنه اگر قرار باشد یک کاندیدا از اقلیت بیاید، دیگر شاهد انتخابات حداکثری نخواهیم بود و جمع‌بندی و راهبرد‌های ما به اینجا رسیده است که اصلاحات احزابش را جامعه‌محور کند و دیگر قرار نیست به هر قیمتی برای رسیدن به قدرت از مردم فاصله بگیریم. باید مطالبات مردم را نمایندگی کنیم و به سمت حرکتی حداکثری برویم و به نظر می‌رسد اشتراکاتی که در جریان جبهه اصلاحات وجود دارد، بیشتر از اختلافات است و باید به سمت ترمیم وضعیت اقتصادی، فرهنگی و سیاسی برویم و بحث‌های مرتبط با محیط زیست که باید نسبت به بازسازی گفتمان اصلاح‌طلبان و یافته‌های جدید بین‌المللی گام‌های مؤثری را برداریم. در این مدت شورای هماهنگی نسبت به بحث آسیب‌شناسی اقدامات خوبی داشته است و از صاحب‌نظران دعوت شده و نظراتشان را گرفته‌ایم و متناسب با آن نظرات، گام‌های خوبی برای اصلاح ساختارمان برداشته‌ایم و پیش‌بینی‌هایی مبنی بر ایجاد اندیشکده سیاسی و فراهم‌کردن زمینه انتقال دانش بین‌نسلی انجام داده‌ایم. ما باید به دنبال ایجاد تعاملی منطقی در تمام سطوح و زمینه‌ها باشیم و این جمع‌بندی را داشته‌ایم که بتوانیم با اعتماد‌سازی و دسترسی به یک توافق منطقی و قانونی در برگزاری انتخابات مدنظر ما و مردم، به سمت واقعی‌سازی گام‌هایی پیش رویم که می‌تواند زمینه حضور مردم را فراهم کند. اگر حاکمیت به دنبال حضور حداکثری مردم باشد، باید این گام‌ها را به سمت تکمیل‌کردن بردارد. اصلاح‌طلبان با توجه به مطالبات مردم و خاستگاهی که دارند و مسائلی که در بحث فساد و رانت و بی‌عدالتی مطرح است، باید بتوانند نقش برجسته‌ای از خود نشان دهند. یکی از ظرفیت‌هایی که در قانون اساسی پیش‌بینی شده، بحث پذیرش رفراندوم به‌عنوان حقی ملی است که باید مدنظر قرار گیرد. این مسئله را باید با جامعه در میان بگذاریم که در شرایط سخت و دشوار تمام مردم را به مشارکت دعوت کنیم و حق طبیعی مردم است که در سرنوشت خود سهیم باشند و این یک اصل است که در قانون اساسی هم بر آن تأکید شده است. اگر شرایط انتخابات آزاد باشد و مردم حس کنند رأی آن‌ها مؤثر خواهد بود و مسئولان بپذیرد که می‌تواند برای منتخب مردم فضایی ایجاد کند که وعده‌هایش اجرائی شود، مردم نیز استقبال خواهند کرد.

اگر در این دوره اصلاح‌طلبان با بحران ردصلاحیت روبه‌رو شدند، باز هم به سمت ائتلاف با چهره‌ای خارج از اصلاح‌طلبی می‌روند؟
‌درباره ردصلاحیت‌ها باید گفت تاکنون این فرصت از ما گرفته شده و نمی‌توانیم برنامه‌ریزی کنیم که بر اساس قانون چهره‌هایی را که مقبولیت اجتماعی دارند، برای انتخابات نامزد کنیم. اگر کسی صلاحیت قانونی نداشته باشد، نمی‌توانیم بگوییم شورای نگهبان بپذیرد. در نهایت می‌توانیم بگوییم چرا این فرصت را از اصلاح‌طلبان می‌گیرید. ما شاهد حضور نامزد‌هایی از اصولگرایان و نظامیان هستیم که آزادانه صحبت می‌کنند و حتی قبل از اینکه از لباس نظامی درآیند، کاندیدا می‌شوند و در دوره‌های قبل هم داشته‌ایم که نظامیان کاندیدا شده‌اند و پس از اینکه در انتخابات رأی نیاورده‌اند، دوباره به لباس نظامی برگشته‌اند. امروز نظامیان در عرصه سیاست نه‌تن‌ها موفق نبوده‌اند، بلکه نقد‌های جدی به آن‌ها وارد است و بر اساس قانون در همان موقعیت‌های نظامی به دلیل ورود به مسائل سیاسی باعث زیر‌سؤال‌رفتن فرمایشات حضرت امام و قوانین بوده‌اند. نظامیان محترم هستند و جایگاهشان نیز برای ما به جهت دستاوردهایشان در زمینه دفاعی محترم است، ولی تصویری که یک نظامی در عرصه سیاسی تولید می‌کند، آن تصویری نیست که در جامعه تنش‌زای امروز موفق باشد. درخصوص نظامیان من ضمن احترامی که برای همه آن‌ها قائل هستم، فکر می‌کنم در جایگاه‌های حرفه‌ای و تخصصی خودشان کارایی بیشتری خواهند داشت و می‌توانند پشتوانه‌ای جدی برای تمامیت ارضی و حوزه دیپلماسی ما باشند؛ اما تصویری که امروز نظامیان ایجاد می‌کنند، تصویر ناموفقی از مدیریت اجرائی است که تجربه ۴۰‌ساله ما‌ست و این کار بازگشت به دوره معنا‌داری خواهد بود و نشانگر این است که ما به دنبال اقتدارگرایی و سخت کردن شرایط برای جامعه هستیم و این تصویری نیست که مورد اقبال عموم جامعه باشد.

‌آیا اصلاح‌طلبان بنای گفتگو با شورای نگهبان برای کاهش ردصلاحیت‌ها را دارند؟
حتما علاقه‌مندیم که با شورای نگهبان به گفتگو بپردازیم؛ اما اینکه چقدر صحبت‌های ما شنیده و مورد توجه واقع شود و نسبت به رفتار‌های گذشته اصلاحی انجام شود، دست اصلاح‌طلبان نیست. فکر می‌کنم گامی که اصلاح‌طلبان باید بردارند حتما برداشته می‌شود. یکی از تهدیدات جدی که نسبت به نظام وجود دارد، براندازان هستند که بقای این حکومت را ناشی از حضور اصلاح‌طلبان می‌دانند. اشکال اینجاست که متأسفانه عده‌ای ترامپ را به اصلاح‌طلبان ترجیح می‌دادند؛ درصورتی‌که ترامپ دشمن اصلی کشور و قاتل رسمی یکی از گران‌قدر‌ترین سرمایه‌های دفاعی و ارزشی ما سردار سلیمانی است.

‌اگر به فرض دولت بعدی از اصولگرایان یا حلقه نزدیک به هسته قدرت موفق به حل مشکلات اقتصادی و خارجی شد، کارکرد اصلاح‌طلبان برای جامعه ایران چیست؟ به‌طورکلی اصلاح‌طلبان موفق به حل چه مطالبه‌ای شده‌اند؟
ما چند تجربه داریم. برای اینکه فکر کنیم مشکلات اقتصادی را اصولگرا‌ها می‌توانند به تنهایی حل کنند، باید از تمام ظرفیت‌های جامعه استفاده کنیم. فرض که دولت بعد اصولگرا باشد و با توجه به نزدیک‌بودنشان به حلقه قدرت، موفق به حل مشکلات اقتصادی شدند. مگر احمدی‌نژاد کاندیدای اصولگرایان نبود و حمایت حلقه قدرت را نداشت؟ مگر در آن دوره اصولگرا‌ها از قوه قضائیه برخوردار نبودند یا اکثریت مجلس دست آن‌ها نبود؟ چرا موفق نشدند؟ تازه امروز بخشی از ناکامی‌ها و عدم تحقق برنامه‌های دولت ناشی از خسارت‌های دولت آقای احمدی نژاد است. دولت آقای روحانی هم که عملا در اختیار اصولگرایان است؛ مگر آقای روحانی عضو تشخیص مصلحت نظام نبودند؟ جایگاه‌هایی که ایشان قبلا قرار داشتند، چه نسبتی با اصلاح‌طلبان داشت؟ اصلاح‌طلبان از هر جریانی که بتواند مشکلات اقتصادی و خارجی مردم را حل کند استقبال می‌کنند. ما دنبال حل مشکلات اقتصادی و رسیدگی به مطالبات فرهنگی و اجتماعی مردم و همچنین تنش‌زدایی هستیم. هرکسی که این مسیر را دنبال کند و موفق شود، خاستگاه ماست؛ اما آنچه مسلم است، تجربه نشان داده این‌ها نه‌تن‌ها موفق نبوده‌اند، بلکه به لحاظ نوع عملکرد و افکارشان مورد اقبال جامعه بین‌الملل نیز قرار نگرفته‌اند.
 
منبع: شرق
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی