گزارش "دیدار" از کتابفروشیهای خیابان انقلاب به بهانه هفته کتاب و کتابخوانی؛
دیدارنیوز ـ
شیوا نیکنژاد: ۲۴ تا ۳۰ آبان هفته کتاب و کتابخوانی نامگذاری شده است، برای آگاهی از حال و هوای هفته کتاب و کتابخوانی و اینکه این هفته کرونا زده با سالهای قبل چه تفاوتی کرده است سری به کتابفروشیهای خیابان انقلاب زدم.
مغازهها و پیادهروها مملو از جمعیت بود، تنها ماسک روی صورتها نشان از ردپای ویروس کرونا داشت وگرنه شلوغی همان شلوغی سالهای گذشته (حالا شاید کمی کمتر) بود. بساط دستفروشان برپا و اطرافشان هم شلوغ بود، اما داخل مغازههای کتابفروشی خلوت بود. من نیز به نوبه خود سعی کردم تا حد ممکن فاصلهام را با دیگران حفظ کنم.
وارد مغازهای شدم فروشنده مشغول صحبت با مشتری بود. صاحب مغازه مردی مسن و باتجربه به نظر میرسید پشت کامپیوتر نشسته بود، اطراف خودش را نایلون کشیده بود تا از شر کرونا ویروس منحوس در امان باشد.
خودم را معرفی کردم و در مورد وضعیت کتاب و کتابفروشی، به خصوص در این هفته با هم صحبت کردیم؛ شاکی بود و میگفت «وضعیت از ریشه خراب است؛ من هر چه بگویم و شما هرچه بنویسید اوضاع تغییری نمیکند و چیزی عوض نمیشود. مردم هم پول ندارند کتاب بخرند.»
او در مورد تخفیف کتاب هم گفت: برخی انتشاراتیها تخفیف ۲۰ درصد گذاشتهاند و فروشگاههایی که در این طرح شرکت کرده باشند تا ۳۰ آبان میتوانند از این تخفیف استفاده کنند، ولی در همین مسیر که بروید ۹۰ درصد کتابفروشیها این طرح را نگرفتهاند.
او در مورد فروش کتاب هم گفت: بیشتر کتابهایی که ضرورت دارند فروش میروند، مردم برای رفع نیاز کتاب میخرند، از طرف دیگر اگر یک سری آزمون استخدامی «الکی» جایی باشد، هرچند نفرات از قبل استخدام شده و سرکار هم هستند، باز عدهای امیدوار برای شرکت در همین آزمونها کتاب میخرند و عدهای هم که برای آزمونهای کنکور و ارشد میآیند و خلاصه بیشتر کتابهای درسی که دانش آموزان و دانشجویان مجبور به خرید هستند فروش دارد. به غیر از این به ندرت کتابی فروش میرود و سال به سال هم کمتر میشود. در زمینه کتابهای ادبیات و رمان، فروش بسیار ناچیز است و این مشکل به راحتی حل نمیشود.
این کتاب فروش شرایط کنونی را مورد اشاره قرار داد و افزود: در برخی کشورها کرونا راحتتر مهار میشود و مردم پروتکلها را رعایت میکنند، ولی در کشور ما و برخی کشورهای دیگر همچنان میتازد، جدای از بسیاری مسایل یک دلیل این است که مردم به صداقت بالا دستیهایشان (مسئولین) شک دارند بنابراین همکاری نمیکنند و حالت قوه قهریه دارد، به همین دلیل همه چیز اجباری میشود که آن هم جواب نمیدهد.
به گفته این فروشنده، «افراد در خانههایشان با اعضای خانواده به راحتی پروتکلهای بهداشتی را رعایت میکنند، ولی در کل جامعه اینها اجرا نمیشود. بهخاطر اینکه جامعه صداقتی ندیده است و تا این قضیه حل نشود متاسفانه هیچ مسئلهای حل نمیشود. در مقابل سایر مسایل، مسئله کتاب ناچیز است و باید ریشهای حل شود، باید به جایی برسیم که مسئولین هم مثل ما زندگی کنند وگرنه چیزی درست نمیشود.»
صحبتهای صاحب کتابفروشی جالب و پر از صداقت بود؛ یاد دوستی افتادم که چندی پیش گفته بود بیصداقتی بنیان خانواده را از هم میپاشد حرفهای این آقا هم بیانگر این بود که بیصداقتی بنیان جامعه را زیر و رو میکند.
در همین افکار بودم که چشمم به ویترین کتابفروشی کودکان افتاد کوچولوهای دوست داشتنی که این روزها دیگر هیاهویشان در پارکها و حتی گوشه کنار زندگی کمتر به گوشمان میرسد. حتی مغازههایی که برای بچههاست لبریز از شور و شوق و عشق به زندگی است. با لبخندی که پشت ماسکم پنهان بود وارد فروشگاه شدم و بعد از معرفی خودم، آقای فروشنده گفت: «با وجود کرونا همچنان فروش کتاب کودکان ادامه دارد هرچند این روزها والدین به ندرت بچهها را با خود میآورند. چون در طرح هم شرکت نکردیم تخفیف مناسبتی نداریم و در عرض این یک هفته که ساعت ۶ تعطیل میکنیم فروش کتاب نسبت به قبل حدود ۳۰ الی ۴۰ درصد کاهش داشته است.»
از مغازه بیرون میآیم و در ادامه مسیرم با دو دختر جوان که در راهرو یکی از پاساژهای فروش کتاب در مورد کتابهایی که خریده بودند حرف میزدند، هم صحبت شدم.
سمیرا رحمانی گفت: «قیمت کتابها بالاست و فقط کتابهای درسی را از مغازه میخرم و کتابهای غیر درسی را به صورت pdf از اپلیکیشنها تهیه میکنم و اگر کتابی در اپلیکیشنها نباشد مجبور باشم از کتابفروشیها تهیه میکنم. کتابهای خوب که ناشر و ترجمه خوب داشته باشد خیلی گران است هرچند گاهی کتاب خوب هم با قیمت مناسب پیدا میشود، ولی من ترجیح میدهم که pdf بخوانم و با کتابهای صوتی هم اصلا نمیتوانم ارتباط بگیرم. کتابهایی هم که الان خریدم شامل تخفیف ۲۰ درصد نبود. ولی با توجه به قیمتی که در سایت برای فروش زده بودند، قیمتهای فروش در مغازه مناسبتر بود.»
سپیده درویش هم گفت: «من خیلی علاقه دارم که کتاب را به صورت مکتوب و چاپی (فیزیکی) بخوانم، ولی خوب قیمتها زیاد است و انگار کار نشر راحت شده است هرکس دلش بخواهد ترجمه میکند مثلا از یک کتاب چندین ترجمه است و ترجمههای خوب هم پیدا کردن واقعا سخت است. مخصوصا برای ما که جوانتر هم هستیم مشکلتر است. هم به خاطر قیمتها هم به دلیل اینکه کتابهای قدیمیتر هم pdf شان موجود است ترجیح میدهم کتاب الکترونیکی بخوانم. همین الان کتابی را که میخواستم در کتابفروشیها پیدا نکردم.»
به کتابفروشی دیگری رفتم آنجا هم فقط یک مشتری غیر از من داشت. بدون اینکه خودم را معرفی کنم از قیمت کتابها پرسیدم خبری از تخفیف ۲۰ درصدی نبود. ولی فروشنده گفت کتابهای دانشگاهی اصلا تخفیف ندارد، چون خودمان وقتی از ناشر خرید میکنیم تخفیف خیلی کمی شامل میشود، ولی برای رمان و ادبیات تخفیف ۱۰ تا ۲۰ درصد به مشتری میدهیم.