"جو بایدن" رئیس جمهور منتخب آمریکا، سیاست شکست خورده رئیس جمهور دونالد ترامپ را در خصوص "فشار حداکثری" علیه ایران کنار گذاشته، تلاش خواهد کرد در چارچوب برجام ـ توافق هستهای که ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد ـ با ایران وارد تعامل مجدد شود. اما دولت بایدن همچنان به ِاعمال تحریمهای آمریکا علیه ایران ادامه خواهد داد.
دیدارنیوز ـ سرویس بینالملل: نیکولاس سایدل در نشریه نشنال اینترست به سیاستهای بایدن در قبال ایران و روابط ایران با امارات متحده عربی به طور کلی شرایط خاورمیانه اشاره کرده است.
منبع: نشریه نشنال اینترست
نویسنده: نیکولاس سایدل، از مدیران ارشد سابق در دانشکده حقوق دانشگاه پنسیلوانیا
مترجم: حمیدرضا بابایی
"جو بایدن" رئیس جمهور منتخب آمریکا، سیاست شکست خورده رئیس جمهور دونالد ترامپ را در خصوص "فشار حداکثری" علیه ایران کنار گذاشته، تلاش خواهد کرد در چارچوب برجام ـ توافق هستهای که ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد ـ با ایران وارد تعامل مجدد شود. اما دولت بایدن همچنان به ِاعمال تحریمهای آمریکا علیه ایران ادامه خواهد داد، این تحریمها جدا از (دولت) ترامپ بر اساس برجام موجود وضع شدهاند. بایدن عمدتا به دنبال راههای تنش زدایی با ایران خواهد بود و احتمالا از شدتِ نظام کنونی تحریمها خواهد کاست؛ اما برای حفظ بیشترین تاثیر این سیاستها، لازم است که تحریمهای جاری به صورت موثر حفظ شود. علاوه بر آن آمریکا باید قادر باشد به سرعت تحریمها را تا بالاترین حد انعطاف مجددا اعمال کند تا مقابل هرگونه رفتار جنجالی ایران بایستد. در شرایطی که اقتصاد ایران اوضاع بی ثباتی را تجربه میکند، تهران ثابت کرده که در نادیده گرفتن تحریمها استاد است. ایران با استفاده از امارات، از بخشی چشمگیر از تحریمها میگریزد. دولت بایدن باید قدم به جلو بگذارد و به امارات عربی متحده در این تلاش خود، نقش واگذار کند.
شرکتهای تجاری ایران در کانونِ مالی امارات در دبی، حضوری قوی دارند. این ارتباط دیرینه به شکلگیری معاملاتی غیرقانونی منجر شده است که به ایران در دور زدن تحریمها کمک میکند. این مساله تاحدی از قوانین ضعیف مالی، اما بانکداریِ قوی امارات ناشی میشود. امارات برای نظارت بر معاملات تجاری تحت نظر خود، به کنترلهای مناسب، مسئولیت پذیری، شفافیت و تمایل به اجرای قوانین کنونی، به شدت نیازمند است. خوشبختانه، از جانب نهادهای خارجی نظیر گروه ویژه اقدام مالی (FATF) و همچنین وزارت خزانهداری آمریکا، نیز فشارهایی اعمال میشود. اما اقدامات بیشتری باید صورت گیرد تا این چنین تصور نشود امارات در قبال ایران، رویکردی غیرصادقانه دارد. تلاشهای ایران برای پولشویی در امارات، در خدمت نیروهای القاعده و برنامههای موشکی ایران و همچنین حمایت مالی از سازمانهای خارجی نظیر حزب الله و حماس است...
رفتار امارات در قبال ایران نشانه مشکلی وسیعتر است که شامل قاچاقچیان طلا، فساد، گریزگاههای حقوقی، بازار غیرشفاف املاک، و نخبههای تجاری با افکار جنایی و همچنین بهرهمندان از جنگ در سراسر جهان میشود. بر اساس یک گزارش منتشر شده، "تدوین کنندگان و مجریان قوانین و مقامات اماراتی اطلاع دارند که از دبی چگونه به عنوان مسیر معاملات غیرقانونی مالی استفاده میشود. این یک ویژگی سیستمِ سیاسی دبی است، نه یک نقص. "در ماه آوریل، گروه ویژه اقدام مالی، امارات را مشمول دوره یک ساله نظارت کرد تا اطمینان حاصل شود این کشور به صورت کامل قوانین مقابله با پول شویی را اجرا کرده، فعالیت شبکههای بینالمللی پولشویی را مختل و در پروندههای جنایی بینالمللی همکاری نزدیکتر میکند.
پیش از امضای توافق آبراهام بین اسرائیل، آمریکا، بحرین و امارات عربی متحده، روابط امارات ـ ایران در سطح هشدار بود. بخشی از این مساله، به دلیل نگرانیهایِ امارات از این مساله بود که اگر در منطقه جنگی با ایران رخ دهد، عربستان سعودی و آمریکا مایل نیستند چتر امنیتی کافی را برای امارات فراهم کنند. امارات که پی برده بود این قدرت بازدارندگی رو به افول است، تلاش کرد با آزاد سازی ۷۰۰ میلیون دلار از داراییهای توقیف شده ایران و همچنین بازگشایی صرافیهای ایرانی در دبی، با تهران تنش زدایی کند. یک نماینده مجلس امارات گفته است این اقدام "به تلافی همکاریها و حمایتهای امنیتی از جانب ایران صورت گرفته است." همچنین در سال ۲۰۱۹، امارات با خارج کردن نیروهای نظامی خود از یمن ـ که آن زمان با نیروهای حوثی تحت حمایت ایران میجنگیدند ـ پیام دوستیِ دیگری برای ایران فرستاد؛ و سرانجام در اواخر سال ۲۰۱۹، مقامات ارشد امارات و ایران دیدار و بیانیهای منتشر کردند که بر اساس آن، دو کشور متعهد شدند روابط دیپلماتیک خود را تحکیم بخشیده، برای تامین امنیت خلیج فارس با یکدیگر همکاری کنند. همان طور که انتظار میرفت، توافق آبراهام واکنش خصمانه ایران را برانگیخت، اما مشخص نیست که این لفاظیها مسیر روابط ایران ـ امارات را که پیشتر روندی مثبت داشت، به شدت تغییر خواهد داد یا خیر.
مواضع امارات البته ارزش داشته است. بازیگر اصلی پشت تصمیم امارات برای عادی سازی روابط با اسرائیل، ترکیه بود نه ایران. ترکیه و امارات در دو جبهه مخالف جنگ در لیبی قرار دارند، کشوری که هر دو در آن سرمایه گذاریهای گسترده کردهاند. حمایت ترکیه از قطر و اخوان المسلمین نیز هشداری برای امارات است. در سال ۲۰۱۷، ائتلافی به رهبری عربستان از جمله امارات عربی متحده، روابط دیپلماتیک خود را با قطر قطع و علیه آن تحریمهایی اعمال کرد؛ دلیل این اقدام عمدتا ناشی از روابط قطر با اخوان المسلمین بود. ترکیه از قطر در مقابل دشمنانش در خلیج فارس حمایت و حتی یک پایگاه نظامی در آن کشور احداث کرده است. امارات به تازگی از حضور نظامی ترکیه در خلیج فارس به عنوان "ضرورتی" یاد کرده است که منطقه را بی ثبات میکند. شدیدترین موضع اخیر ترکیه در قالب تهدید به قطع روابط با امارات بر سر پیمان آبراهام و همچنین تهدیدی علیه پادشاهیهای خلیج فارس مطرح شده است، که به چشم آمد: "برخی کشورها تا دیروز وجود نداشتند و شاید در آینده نیز وجود نداشته باشند، اما ان شاءالله ما همچنان پرچم خود را به صورت دایم در این منطقه برافراشته خواهیم کرد."
گروه مالی اقدام ویژه و وزارت خزانهداری آمریکا حق دارند که امارات را مسئول تبدیل دبی به کانونی جهانی برای جریانهای غیرقانونی مالی بنامند. سیاست گذاران در دولت بایدن باید قطعا هوشیار باشند در حالی که این تلاشها اقدامی در مسیر درست است، فشارها باید همچنان افزایش یابد تا در هرگونه مذاکره مجدد با ایران، اهرم فشار آمریکا در بالاترین سطح قرار گیرد. آمریکا باید حمایت دیپلماتیک از امارات و نیز فروش سلاح به آن را مشروط به این مساله کند تا ابوظبی هر گونه تلاشهای ایران در خاک امارات را برای دور زدن تحریمها سرکوب کند. بایدن تصمیم ترامپ را برای فروش جنگندههای اف-۳۵ و سایر فناوریهای پیشرفته نظامی به امارات زیر سوال میبرد؛ از طرفی با توجه به ادامه نیاز امارات به حمایتهای آمریکا در مقابله با دشمنان منطقهای نظیر ترکیه که رفتاری به شدت پرخاشگرایانه دارد، آمریکا برای به دست آوردن این هدفِ امنیت ملی خود، از امتیازات متعدد برای اعمال زور برخوردار است.