دیدارنیوز - محمدرضا نیکنژاد: خبر کوتاه و دردناک است؛ "دانشآموز ۱۱ ساله دیری بخاطر گوشی خودکشی کرد". خبر بهتندی درون و برون مرزها دستبهدست میشود. یکی از خبرگزاریها با مادر دانشآموز جان باخته گفتگو میکند و مادر با صدای گرفته و غمزده میگوید: "محمد دانش آموز کلاس پنجم بود. او بچه درسخوان و دانش آموز زرنگی بود. دلش میخواست گوشی هوشمند داشته باشد و بتواند برای معلمش عکس و فیلمهایی را که خواسته میشد بفرستد. اما ما در خانهمان فقط یک گوشی خراب داشتیم که نه فیلمبرداری میکرد و نه میشد با آن صدا فرستاد. همین باعث غم و غصه پسرم شده بود. " گرچه آموزش و پرورش نیز شتابان موضوعِ خودکشی این دانشآموز و سخنان این مادر رد کرد، اما این رویه کلی در این موارد و بسیجِ دستاندرکارن آموزشی شهر، استان و کشور برای بیرمق کردن چنین خبرهایی، نتوانست از سنگینی آن بکاهد.
آموزگاران و خانوادههایی که فرزند دانشآموز دارند نیک میدانند که آموزشِ مجازی، آن هم با زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری کشور، یکی از دشواریهای آزار دهنده در این روزهاست. نگارنده هم فرزندش دانشآموز هست و خودش آموزگار! تازه این گرفتاری فردیِ و خانوادگی، برای منِ پدر و آموزگارِ پایتختنشین است؛ وای به روزگارِ خانوادههای پر جمعیت، حاشیهنشین، تهیدست و دانشآموزان و آموزگاران در مناطقِ جغرافیایی نابرخوردار؛ که یا ابزارهای ضروری برای آموزش مجازی را ندارند و یا زیرساختهای لازم برای اینترنت را و یا هر دو را! در این که آموزشهای مجازی و از راه دور سطحِ تنش و فشارهای روحی-روانی را در خانوادهها افزایش داده است، گمانی نیست؛ در این که پدر و مادرها در این زمینه زیرِ فشارند، گمانی نیست؛ در این که با همه فشارها، آموزش از راه دور کارآمدی بهینه را ندارد این خود استرسزاست، گمانی نیست؛ در این که آموزگاران بخاطر تجربه تازه در این گونه آموزش دچار فشارهای روحی و جسمی هستند، گمانی نیست؛ با این همه به نظر میرسد که شتابِ آموزش و پرورش برای بیپایه نشان دادنِ سخنان مادرِ محمد و حتی فشار به خانواده برای پسگرفتن حرفهایشان، آب در هاون کوفتن است و آبرو به باد دادن!
مسئولان گرامی! با تلاشهای تند و تیز شما پیبردیم که محمد موسویزاده بخاطر نداشتن گوشی خودکشی نکرده است؛ خب! آن سه ونیم میلیون دانشآموزی که بخاطر نداشتن گوشی یا تبلت از چنین آموزشهایی برخوردار نیستند چه؟ آیا میدانید در روزهایی که همه خانوادهها تلاش میکنند فرزندانشان از آموزش عقب نمانند، نداشتنِ گوشی یا تبلتِ درخور یعنی آوار هزاران بار شرمندگی و فشار و استرس بر دانشآموز و پدر و مادر؟! آیا تاکنون پیش فرزندتان برای نداشتن امکانات نخستین زندگی، و از آن میان فراهم کردنِ امکانِ آموزش، شرمنده شدهاید تا بدانید که یک بار مردن بهتر از شرمندگیهای پیاپی است؟! آیا میدانید حسِ فقر از کودکی در انسان پا میگیرد و نهادینه میشود و آسیبهایش بسیار بسیار بیشتر از خودِ فقر است؟! آیا سخت است بخوانید که حسِ بیعدالتی در دوران کودکی، ویران کنندهترین شکلِ بیعدالتی است؟! آیا میدانید نبودِ شرایطِ درخورِ مادی و غیرمادی درس خواندن، زمینه بازماندگی از آموزش، گریز و حتی بیزاری از آن را فراهم میکند؟! بیگمان حس کردنش نیز آسان نیست چراکه "سیر از گرسنه خبر ندارد و سواره از پیاده!
اما "یک نگرانیِ دیگر خانوادهها، عدم دسترسی به گوشی مناسب است که تلاش میکنیم با تبلت مناسب، ارزان و منحصر به استفاده دانشآموزان برای آموزش، دغدغهها را مرتفع کنیم ... وی با تاکید بر اینکه آموزش و پرورش، برای آموزش در آغاز سال تحصیلی آتی، کاملا آماده است، افزود: ما مسوول آموزش همه بچهها هستیم و برای همه فکر کردهایم، گزینههای مختلف داریم تا هیچ دانشآموزی در سال تحصیلی جدید، از آموزش بازنماند، اگر امکان برگزاری کلاسها به صورت حضوری یا نیمه حضوری باشد آموزشها ارائه میشود و برای آموزش در بستر فضای مجازی هم آمادگی داریم تا تمام دانش آموزان را پوشش دهیم... " اینها سخنان وزیر آموزش و پرورش در روزهای پایانی خرداد ۹۹ در خراسان شمالی است و این نیز پیشنهاد مرکز پژوهشهای مجلس در ۸ مهر ۹۹:"برای سه و نیم میلیون دانشآموز محروم تبلت تهیه شود"!
نزدیک ۴ ماه از سخنان وزیر در خراسان شمالی و ۱.۵ ماه از آغاز سال آموزشی میگذرد و همچنان نه سخنان وزیر عملی شدهاند و نه پیشنهاد مرکز پژوشها! براستی این همه دست-دست کردن برای چیست؟! چرا به آسیبهایِ نگرشِ "از این ستون تا آن ستون" توجهی نمیشود؟ ۳.۵ میلیون، تنها یک عدد نیست! این شمار دانش آموز، یعنی یک-چهارم دانش آموزان کشور، دانش آموزانی که قرار است زندگی فردی و اجتماعی خود را بر پایه همین آموزشها و یادگیریها سامان دهند. این عدد یعنی ۲۵ درصد از دانشآموزان کنونی و شهروندان آینده که دارند مزه تلخِ بیعدالتی، آن هم در نخستین سالهای زندگی را میچشند! میدانید این یعنی چه؟! این یعنی خودکشی روحی و روانی بخش بزرگی از شهروندان آینده! گیریم خانواده موسویزاده ساکت شدند با این چند میلیون خودکشی در سکوت چه میکنید؟!