دیدارنیوز ـ
سپیدار مقدم: ورودی اصلی میدان مشق از سردر باغ ملی (در خیابان امام خمینی) شروع میشود و از سمت غرب به خیابان سی تیر، از شرق به خیابان فردوسی، از شمال هم به خیابان سرهنگ سخایی میرسد و وزارت امورخارجه و چند موزه مهم ایران از جمله موزه ایران باستان، موزه جواهرات و موزه و کتابخانه ملک در این مجموعه بی نظیر جای دارند، که جزئی از این مجموعه بی نظیر هستند.
از سردر باغ ملی که وارد میدان مشق میشوی گویی پا به درون تاریخ میگذاری بوی قدیم میآید انگار بادی که در اینجا میوزد با نقاط دیگر شهر فرق دارد حالت را دگرگون میکند بعد از غرق شدن در دیدن بنای سردر بزرگ باغ ملی و نگاه کردن به اشکال و نگارههای این سازه، سمت چپ جلوی ساختمان موزه ارتباطات (اداره پست قدیم) پسرکی سیمانی را میبینی که پاهایش را بلند کرده تا به زحمت نامهای را به درون صندوق پست بیاندازد. به نظر جسم سیمانی اش روح دارد شاید هنرمند آن از روح خودش و روح تاریخ در جسم آن پسرک دمیده؛ دوست داری در انداختن نامه کمکش کنی. انگار گوشهای از گذشته را محکم با پاهای سیمانیاش نگه داشته است.
سمت چپ هم یکی از چند ساختمان وزارت امورخارجه است که در گذشته اولین شرکت ملی نفت بوده است. ساعات اداری افراد زیادی به اینجا میآیند و هرکس غرق در افکار خودش است. ولی این ساختمانهای اداری با دیگر ادارهها فرق دارند، اگر از نامه نگاری های اداری و پاس و پاس کاریها خسته شوی با قدم زدن در محوطه حس و حالت عوض میشود و به نظرم آدمهایش (کارمندانش) هم مهربانتر هستند.
در میانههای راه روی نیمکتها جوانانی را می بینم که مشغول گفتگو هستند بعضی هاشان شبیه عاشقانیاند که خواستهاند اولین حرفهای قشنگ شان را با تاریخ قسمت کنند بی گمان فتحعلی شاه قاجار فکرش را هم نمیکرد میدانی که برای تمرین رزمی قشونش بنا میکند روزی برای عدهای میعادگاه عشق شود.
عمارت باشکوه و بزرگ شهربانی قدیم در ضلع غربی خیابان ملل متحد خودنمایی میکند اینجا هم الان جزئی از وزرات امور خارجه است معماریش شکوه و عظمت ایران باستان تاکنون را به رخ میکشد و در زمان خودش بزرگترین ساختمان اداری در ایران بوده است و روبرویش هم ساختمان زیبای موزه ،کتابخانه ملک و در کنارش هم ساختمان اصلی وزرات امورخارجه قرار دارد.
میان میدان رو به شمال میایستم روبروی م قدیمیترین بنای این مجموعه رخ نمایی میکند؛ عمارت قزاقخانه که کهنگی بنایش تاریخ را زنده میکند. نمیدانم چرا مثل دیگر ساختمانها استفاده بهتری از اینجا نمیشود نزدیک عمارت میروم و از پشت یکی از پنجره هایش به داخل نگاه میکنم شاید به دنبال روح یکی از قشون قاجار میگردم تا با او از دویست سال قبل حرف بزنم، اما جز آهن پاره و وسایل دور انداختنی چیزی نصب چشمانم نمیشود.
این را میدانم که پا در خیابانی گذاشتهام که سالها قبل مردمان در حکومت قاجار اینجا جمع میشدند و علاوه بر تماشای تمرین تیراندازی سربازان قشون به تماشای به دار آویخته شدن آدمهایی که تاریخ هنوز نامشان را به یاد دارد نشسته اند؛ میرزارضای کرمانی، شیخ فضل الله نوری و... سرهای بسیاری که در دوران گذشته در اینجا بالای دار رفتند این قسمت تاریخ عذابم میدهد میدانی که عطر تاریخ و عشق را در هم آمیخته دارد نمیخواهم برای لحظهای به دار آویختن هایش فکر کنم.
تجمع این همه زیبایی که تبلور تاریخ تهران و ایران است، اوایل دهه ۸۰ مسئولین را به این فکر انداخت که این منطقه را به بزرگترین موزه آسیا و یکی از ۵ موزه برتر دنیا (موزه بریتانیا، موزه لوور، موزه ارمیتاژو موزه متروپولتین نیویورک) تبدیل کنند و از سال ۹۰ سازمان میراث فرهنگی (وزارت فعلی) اعلام کرد که فاز نخست طرح ساماندهی میدان مشق آغاز شده است.
اردیبهشت ۹۳ سازمان میراث فرهنگی وقت از پیشنهاد ثبت جهانی میدان مشق به یونسکو خبر داد و گفت این مساله زمانی محقق می شود شهرداری با این نهاد همکاری کند و با آزاد سازی فضای تاریخی میدان مشق تا کاخ گلستان امکان ارائه این پیشنهاد به یونسکو فراهم میشود. اگر این مسئله حل شود همگان میتوانند گذشته ایران و تهران را تجسم کنند و پا به درون تاریخ بگذارند.