دیدارنیوز – رسول شکوهی: انتخابات در آمریکا ویژگیهای خاصی دارد. نظام حزبی در کنار یک رای گیری فدرال و همچنین شروع کمپینهای انتخاباتی از یک سال قبل از انتخابات باعث شده که انتخابات در این کشور با دیگر کشورها تفاوتهای جدی داشته باشد. به همین خاطر از نگاه بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران انتخابات در آمریکا را نمیتوان بدون تحلیل کمپینهای انتخاباتی تحلیل کرد. در همین راستا دیدار به سراغ رسول بابایی دانش آموخته علوم سیاسی و متخصص کمپینهای انتخاباتی رفته تا این انتخابات را با عینک کمپینهای انتخاباتی ببیند.
بایدن برنده انتخابات است
پیشبینی کردن شاید کار منطقی به نظر نرسد، ولی یک تحلیلگر باید بتواند پیشبینی خود را با یک تحلیل منسجم و چند وجهی ارائه کند تا بعد از اعلام نتیجه انتخابات عیار آن تحلیل مشخص شود. بابایی نیز به همین نکته اشاره میکند و میگوید: «برای پیشبینی انتخابات آمریکا باید به این نکته توجه کنیم که پیچیدگیهای جامعه آمریکا و عدم اشراف بر تمام وجوه این پدیده کار را سخت میکند، ولی یک تحلیلگر باید بتواند با تمام این شرایط تحلیل خود را به صورت مشخص اعلام کند تا بعد از آن در صورت تایید یا عدم تایید پیشبینی، مشخص شود که نقاط اصلی تحلیل او چه بوده و به چه علت درست یا غلط پیشبینی کرده است. از این منظر من میخواهم انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا را تحلیل کنم و بگویم که بایدن برنده این انتخابات خواهد بود».
او دلایل این پیشبینی خود را کمپین قویتر و منسجمتر بایدن در مقایسه با کمپین ترامپ عنوان میکند. بابایی به اتحادی که بین دموکراتها به وجود آمده اشاره میکند و خاطر نشان میکند که بر خلاف انتظار شخص بایدن هم منطقی و درست عمل میکند.
بخش دیگری از تحلیل این پیشبینی وابسته به کمپین ترامپ است. رسول بابایی در این باره میگوید: «کمپین ترامپ هم نسبت به موضوع کرونا استراتژی غلطی داشته و هم در مواجهه با بایدن و دموکراتها خوب عمل نکرده است. البته باید به این نکته اشاره کرد که کرونا و استراتژی غلط ترامپ در مقابل این پدیده عامل اصلی شکست ترامپ خواهد بود و بدون این مساله بایدن یا هر فرد دیگری توان شکست ترامپ را در این انتخابات نداشت».
چرا بایدن کمپین بهتری دارد؟
بر اساس آنچه این متخصص کمپینهای انتخاباتی میگوید مساله اصلی برای ارزیابی عملکرد یک کمپین پیام کمپین و هدف گذاری درست آن و استفاده کانالهای ارتباطاتی موثر برای رساندن به جامعه هدف است. او در این باره میگوید: «پیام کمپین بایدن به شدت خوب و منسجم است، چون به جای آن که این پیام را بر شخص بایدن متمرکز کند آن را بر مردم آمریکا و مشکلات آنها گذاشته است. در مقابل کمپین ترامپ در نقطه مقابل قرار دارد و همه چیز حول ترامپ معنی میشود. اشتباهی که دموکراتها در ۲۰۱۶ انجام دادند و همه مسائل را بر هیلاری کلینتون متمرکز کرده بودند».
در اصول کمپینهای انتخاباتی گفته میشود که «قهرمان داستان کمپین، رای دهنده است». رسول بابایی به این نکته اشاره میکند که بایدن به خوبی به این وضعیت آگاه است و بارها گفته که درباره مردم حرف میزند و این را در مناظرهها هم نشان داد. او درباره دیگر ویژگیهای کمپین ترامپ میگوید: «رای منفی به ترامپ بیشتر از تمایل به بایدن است و کمپین بایدن به خوبی این مساله را فهمیده و برای آن برنامه ریزی کرده است. آمادگی خوب بایدن در طول رقابت و مخصوصا در مناظره اول قابل توجه است و مشخص است که سنجیده و با استراتژی درست پیش میرود. اتحادی که در کمپین دموکراتها هست به شدت بالاست. به عنوان مثال برنی سندرز تلاش ویژهای میکند و در آمریکا در حال سفر است و برای بایدن تبلیغات میکند کاری که برای کلینتون نکرد. حضور او برای جلب مشارکت جوانان به شدت تاثیر گذار است».
این کارشناس مسائل سیاسی به انتخاب کاملا هریس برای معاون اولی اشاره میکند که تصمیم بسیار هوشمندانه بوده، چون هریس فردی است که در ایالتهای تاثیرگذار میتواند نقش بسزایی داشته باشد.
کرونا اصلیترین عامل شکست ترامپ
این متخصص کمپینهای انتخاباتی در توضیح کمپین ترامپ به سال ۲۰۱۶ اشاره میکند که او با کمپینی قوی توانست در مرحله اول بین جمهوری خواهان پیروز شود و بعد هیلاری کلینتون را شکست دهد. او درباره انتخابات پیش رو و کمپین ترامپ میگوید: «امسال ضعفهای جدی در کمپین او وجود دارد که به نظر من منجر به شکست او خواهد شد. باید در ابتدا به این نکته اشاره کنم که کرونا و مسائل مربوط به آن به او و کمپین و عملکردش آسیب جدی وارد کرد و اگر این پدیده نبود به خاطر عملکرد خوب اقتصادی ترامپ و تصور مردم در این باره که او مدیر اقتصادی قویتری نسبت به بایدن است بعید بود که کسی بتواند او را شکست دهد. اما وقتی کرونا آمد و ترامپ با استراتژی اشتباهی با آن مواجه شد، صدمات جدی از این پدیده دید. بی اهمیت جلوه دادن کرونا و مقایسه آن با آنفلوآنزا و توصیههای غیر علمی، سهل انگاری نسبت به کرونا که منجر به مریضی او شد آسیب جدی به او و کمپینش وارد کرد».
بابایی به این نکته اشاره کرد که بایدن توانست از این عملکرد بد استفاده کند و خود را به عنوان فردی که به علم و تخصص و جان مردم توجه ویژهای دارد جا بیاندازد. این کارشناس کمپینهای انتخاباتی به استراتژی اشتباه دیگری که کمپین ترامپ آن را دنبال کرد اشاره میکند و میگوید: «کمپین ترامپ در مواجهه با بایدن بر شخصیت او متمرکز شد و او را به عنوان شخصیتی پیر و فرتوت و کم هوش و ضعیف نشان داد و عملکرد بایدن در مناظره اول باعث شد که این استراتژی شکست بخورد. اشتباه دیگر ترامپ این است که تلاش میکند خود را به عنوان یک شخصیت همیشه برنده معرفی کند که در همه حال برنده بازی است و وقتی اتفاقی مثل کرونا یا مناظره رخ میدهد آسیب بیشتری میبیند. ترامپ و کمپین او پیام جذابی را نتوانستند تهیه کنند و حتی به اندازه ۲۰۱۶ هم نبوده اند».
روایت بایدن از دوقطبی جامعه آمریکا قویتر است
طبق اعلام بسیاری از کارشناسان جامعه آمریکا در مواجهه با این انتخابات به شدت دو قطبی شده است. طبق گفتههای رسول بابایی روایتی که کمپین بایدن از این دو قطبی ارائه میکند منسجمتر و سنجیدهتر است. او در این باره میگوید: «بایدن و کمپین او با کمک رسانههای گستردهای که در اختیار دارند این پیام را به رای دهندگان میدهند که این دو قطبی، دو قطبی علم و دانش و تخصص در مقابل اباطیل غیر علمی است. مخصوصا در موضوعاتی مثل کرونا. دوگانه امید در برابر ترس، همدلی در مقابل افتراق و جدایی، دموکراسی در مقابل دفاع ترامپ از کشورهای مستبدی مثل عربستان، عدالت نژادی در مقابل نژاد پرستی. موضوعاتی مثل ماجرای جرج فلوید هم به کمک کمپین بایدن میآید تا این دو قطبی را روایت کند».
این متخصص کمپینهای انتخاباتی تمرکز کمپین ترامپ را بر ضعف شخصی بایدن عنوان میکند که در مقابل کمپین بایدن تلاش میکند که این تصویر را بشکند. او در این باره میگوید: «کمپین بایدن با فعال نشان دادن او و رانندگی و دوچرخه سواری کردن و مخصوصا عملکرد بایدن در مناظره این اقدام کمپین رقیب را از بین میبرد».
نکته دیگری که بابایی به آن اشاره میکند عدم انسجام در میان جمهوری خواهان است. او میگوید: «ترامپ قبل از اینکه وارد این رقابتها شود افراد مهم و موثری در جمهوری خواهان را از خود رنجانده بود و آنها از او دوری میکردند. خانوادههای مهمی مانند جان مک کین و جان بولتون نمیخواهند به ترامپ رای بدهند و امکان دارد به بایدن رای بدهند و این انسجام را در بین کمپین جمهوری خواهان از بین برده است».
انسان معمولی در مقابل انسان یاغی
در طراحی برند شخصی سیاست مداران مدلهای مختلفی وجود دارد که یکی از آنها مدل کهن الگوهای یونگ است. یونگ بر اساس ۱۲ کهن الگویی که معرفی کرده شخصیتها را دسته بندی میکند و برندها هم بر اساس این کهن الگوها میتوانند عمل کنند. اینها نکاتی است که بایدن در تحلیل برند سیاسی بایدن و ترامپ مطرح میکند. او درباره کهن الگوهای ترامپ و بایدن میگوید: «ترامپ با کهن الگوی یاغی قابل تحلیل است. شخصی قانون شکن که فارغ از هر ترسی در پی تحول است. ساختارشکن است و تلاش میکند قوانینی که ساخته خودش است و به آنها اعتقاد دارد را جا بیاندازد و به آنها عمل کند. خارج از محدودیتها عمل میکند. ترامپ از زمانی که وارد عرصه سیاست شده با همین مسائل پیش رفته است. حتی درباره پذیرش نتیجه انتخابات هم از این منظر میخواهد عمل کند. تا به حال در تاریخ آمریکا دیده نشده است که رئیس جمهور آمریکا رقیب خود را با القاب تحقیر آمیزی مثل جو خوابالو خطاب کند. توجه داشته باشید که ترامپ قبل از ورود به عرصه سیاست در اقتصاد و موفقیت برند معروفی بوده و استاد شناخته میشده و کتابهای متنوعی دارد».
این کارشناس در رابطه با کهن الگوی بایدن نیز میگوید: «در مقابل بایدن در کهن الگوهای یونگ کهن الگوی انسان عادی را دارد. فریبندگی خاصی ندارد، ولی انسان فروتنی است. اجتماعی و واقع گرا و همدل است. بایدن تجربه طولانی در عرصه سیاسی دارد و همه مدارج سیاسی را طی کرده است و هشت سال معاون اول اوباما بوده و سمتهای متعددی داشته است. با مردم ارتباط خوبی دارد. زندگی عادی دارد تا حدی که اعتیاد پسرش را هم مطرح میکند. با مترو رفت و آمد میکند و ویژگی خاص و متفاوتی ندارد، ولی تلاش میکند موضوعات مختلف را آنالیز کند و بهترین عملکرد و راه حل را داشته باشد. کمپین بایدن در همین راستا به جای آنکه تمرکز خود را بر شخصیت بایدن بگذارد تمرکز خود را روی رای دهندهها گذاشته است و در کل کمپین این ایده حاکم است که موضوع این انتخابات بایدن یا ترامپ نیست و موضوع رای دهندگان و مردم آمریکا هستند».
وقتی ارسطو به کمک بایدن میآید
مناظره اصلیترین بخش هر کمپین است به این خاطر که کاندیداها خود را در مقابل هم عرضه میکنند و این رودررویی برای مخاطب و مقایسه آنها تاثیر گذار است. شاید تاثیر اندکی بر رای دهندگان بگذارد، ولی همان تاثیر اندک نیز میتواند نتایج انتخابات را تغییر دهد و در انتخابات آمریکا هم این گونه است. بر اساس گفتههای رسول بابایی مدلهای مختلفی برای ارزیابی مناظرهها وجود دارد. او به مدل ارسطو اشاره میکند که در یک سخنرانی یا خطابه و مناظره میتوان از سه عنصر لوگوس، پاتوس و اتوس استفاده کرد و ارزیابی کرد که عملکرد طرفین مناظره چگونه بوده است.
بابایی با اشاره به مناظره اول کاندیداهای انتخابات آمریکا به این نکته اشاره میکند که در بخش «لوگوس» استدلال منطقی و عقلانی مطرح است و با عقل و شعور مخاطب روبرو خواهد بود. رقبا باید نشان دهند که از این منظر رویکرد بهتری دارند و مستدل صحبت میکنند. بابایی بر این عقیده است که از این زاویه بایدن در مناظره اول موفقتر عمل کرد.
«اتوس» شخصیت یا منش کاندیداها است که صلابت و متانت و اخلاق و رفتار خود را نشان میدهند. او در این باره میگوید: «ترامپ با شلوغ بازی به دنبال بهم ریختن مناظره بود و ۷۳ بار صحبتهای بایدن را قطع کرد و از این جهت شخصیت قدرتمندی در مقایسه با بایدن از خود نشان نداد. بایدن به دلیل اینکه تصور میشد ضعیفتر است، ولی وقتی مقتدرانه عمل کرد برای او بهتر شد».
بابایی درباره سومین عامل یعنی «پاتوس» که پیوند احساسی با مخاطب و همدلی است میگوید: «بایدن چند بار رو به دوربین با مردم صحبت کرد و گفت که من میخواهم درباره شما و مشکلات شما صحبت کنم، ولی ترامپ اجازه نمیدهد و این انتخابات درباره شما است نه درباره من و خانواده من. در جایی دیگر ترامپ به اعتیاد پسر بایدن اشاره کرد و بایدن پاسخ نسبتا خوبی داد هر چند میتوانست احساسیتر پاسخ دهد و همدلی بیشتری ایجاد کند».
رسول بابایی متخصص کمپینهای انتخاباتی درباره تاثیر مناظرههای پیش رو میگوید: «در نظر سنجیها سه درصد گفته اند که متاثر از مناظرهها میتواند نظرشان تغییر کند. من معتقدم که این سه درصد میتواند بیشتر هم باشد. من فکر میکنم اگر اتفاق خاصی رخ ندهد بایدن در مناظرههای بعدی هم موفق خواهد بود به این دلیل که ترامپ مریض شده است و این مریضی در توان او تاثیر میگذارد. موضوعاتی بعدی مناظرات مثل سیاست خارجی هم موضوعاتی است که شاید بایدن حرفهای بیشتری برای گفتن داشته باشد».